گفت‌وگو با آتوسا تنگستانی‌فر به بهانه بورسیه دو دانشجوی ایرانی؛

وقف علمی یک فرهنگ ریشه‌دار ایرانیست

وقف علمی یک فرهنگ ریشه‌دار ایرانیست

زمانی که درباره مادربزرگش حرف می‌زد، اشک پهنای صورتش را فراگرفته بود و شانه‌هایش می‌لرزید. همیشه او را محکم و قوی دیده بودم و به همین خاطر دیدن اشک‌هایش من را کمی شوک کرد.

زمانی که درباره مادربزرگش حرف می‌زد، اشک پهنای صورتش را فراگرفته بود و شانه‌هایش می‌لرزید. همیشه او را محکم و قوی دیده بودم و به همین خاطر دیدن اشک‌هایش من را کمی شوک کرد. دلم می‌خواست صحبت درباره مادربزرگ آتوسا تنگستانی فز را ادامه دهم. مخصوصا اینکه این هنرمند و مشاور املاک مونترالی قرار است به زودی یک آهنگ جدید برای مادربزرگش بخواند. این مصاحبه اما بهانه دیگری داشت، آن هم حمایت آتوسا از دو دانشجوی دانشگاه کنکوردیا بود که طبق قول قبلیش بعد از فروش آلبوم «کوچه» انجام شد.

آتوسا تنگستانی‌فر، در بخش وام، بورس و دفتر جوایز دانشگاه کنکوردیا همکاری می‌کند و البته خیلی‌ها نامش را به‌عنوان مشاور املاک و وام مسکن می‌شناسند. آنطور که خودش می‌گوید از کودکی ترانه خواندن را دوست داشته اما هیچ‌وقت فرصتش پیش نیامده بود. او به خاطر همکاری با مرکز وام و بورس دانشگاه کنکوردیا، بارها شاهد وضعیت سخت زندگی دانشجویانی بوده که با مشکلات فراوان مالی دست به گریبان بوده‌اند. دیدن دانشجوی پتو بر دوش و زن جوانی که به خاطر نداشتن پرداختن هزینه مهدکودک، هر روز کودکش را با خود به دانشگاه می‌آورد و ماجراهایی از این دست، او را بر آن داشت که با هزینه‌های شخصی، آلبومی را منتشر کند تا ضمن تحقق آرزوی دیرینه خود برای خوانندگی، درآمد حاصل از فروشش را هم به دانشجویان نیازمند ببخشد.
اما من هرچه کردم و شاید به خاطر تعلق خاطر خودم به مادربزرگ فقیدم، نتوانستم روی همین سوژه متمرکز شوم و ماجرای آهنگ جدید آتوسا درباره مادربزرگش، در انتها مسیر گفت‌وگو را کمی تغییر داد:

چه عاملی باعث شد که به فکر حمایت از دانشجوها بیفتید؟

آتوسا تنگستانی فر: به چند دلیل. یکی از عوامل این هست که چون خودم در محیط آموزشی هستم و از نزدیک می‌بینم دانشجوهایی را که هدف تحصیلی‌شان برایشان بسیار مهم است و به صورت پیگیر، هدفشان را دنبال می‌کنند؛ همیشه فکر کردم که کمک به این دانشجویان جای خوبی می‌رود.
دوم اینکه خودم یک گذشته آکادمیک دارم و در دانشگاهی خارج از کشور درس خواندم و وارد کار شدم. خودم زمانی که دانشجو بودم حمایت شدن را دوست داشتم. خیلی وقت‌ها پدر و مادر این حمایت را انجام می‌دهند، خیلی وقت‌ها غریبه‌ها حمایت می‌کنند ، ولی نیاز دانشجو به حمایت هیچ‌وقت از بین نمی‌رود.
سوم اینکه ما یک زمان به جایی می‌رسیم که باید آنچه را که از جامعه گرفتیم، برگردانیم. همیشه نمی‌توانیم از جامعه توقع حمایت شدن داشته باشیم. یک زمان نوبت ما می‌رسد که حمایت کنیم. خوب به خاطر دارم زمانی که در دانشگاه اتاوا درس می‌خواندم هم بورسیه دانشگاهی داشتم و هم دستیار استاد بودم. بنابراین شهریه پرداخت نمی‌کردم و در کنارش بابت همکاری با استاد، درآمدی هم داشتم. آن بورس تحصیلی و حمایت‌هایی که من در دانشگاه اتاوا گرفته بودم خیلی باعث دلگرمی و قوت‌قلب من دانشجو بود. اگر روزی من به جایی برسم که بتوانم آن کارها را برای جامعه انجام بدهم و بازپرداخت کنم، چرا این کار را نکنم؟

چرا هنر را مسیر حمایت خود قرار دادید؟

آتوسا تنگستانی فر: یک فکر، تنها انگیزه این اتفاق بود. وقتی کارم را در دانشگاه کنکوردیا و در بخش وام و بورس اهدایی به دانشجویان آغاز کردم، افراد زیادی را که به نوعی با دانشگاه کنکوردیا در ارتباط بودند، می‌دیدم که هر یک به نوعی به دانشجویان کمک مالی می‌کردند. این بخش با پروژه‌هایی که به آن ارائه می‌شود و با شناسایی دانشجویانی که احتیاج به حمایت مالی دارند، گردانده می‌شود. اولین سمتی که من در کنکوردیا داشتم کار کردن با این بخش بود. یک روز سوپروایزرم به من گفت: آتوسا تو می‌توانی آواز بخوانی؟ من در آن زمان وقتی با دوستانم دور هم جمع می‌شدیم و مراسمی برای خودمان داشتیم برای این که نقشی در شاد کردن آن‌ها داشته باشم آهنگ‌هایی را که بلد بودم می‌خواندم. این پیشنهادی بود که به من داده شد و من به همراه سه نفر دیگر از دوستانم یک گروه را تشکیل دادیم و من خواننده آن گروه بودم و آهنگ‌هایی را که بلد بودیم با هم تمرین و اجرا کردیم. افرادی که به آن جا آمده بودند علاوه‌بر دانشجویان، ایرانی‌هایی بودند که آمدند و ما را حمایت کردند. به این شکل پولی جمع شد و صرف بورسیه چند دانشجو شد. شاید این فکر بود که من را به آواز خواندن ترغیب کرد. من خواندن را دوست دارم و از آن لذت می‌برم. این انگیزه اولیه برای خواندنم بود. بعد از آن فکر کردم که این کاریست که همیشه می‌ماند. از طرفی دلم می‌خواست که یک یادگاری از خودم برای فرزندم به جای بگذارم. یک سلسله از این فکر‌ها بود که مرا به این جا کشاند.

شما یک مشاور املاک شناخته شده هم هستید، چرا از آن طریق که درآمد بیشتری هم دارید کاری را برای دانشجویان انجام ندادید؟ چون کار در زمینه هنر همیشه با مشکل مالی روبروست؟

آتوسا تنگستانی فر: سوال خیلی به جایی است. این فکر یک انتخاب نبود که من بگویم می‌توانم آلبوم تهیه کنم و دانشجوها را حمایت کنم یا اینکه از درآمدی که از کارهای دیگر دارم، این کار را بکنم. این یک علاقه و عشق و گرایش بود. راهی بود که از طرف دوستانم به من پیشنهاد داده شد. هیچ‌وقت فکر و تصمیم این را نداشتم که حتما یک آلبوم به نفع دانشجویان تهیه کنم. نه اینطور نبود. اینها همه یک مسیری بود که پیش آمد و واقعا می‌خواهم بگویم شاید گرایش من برای این کار خیلی قوی بود. ببینید وقتی که شما اجرای زنده دارید، هدف در آن سرگرم کردن مخاطب و شنونده هست، ولی زمانی که در استودیو دارید رکورد می‌کنید این حس کاملا متفاوت هست. یعنی وقتی که دارید اجرا می‌کنید بیشتر حس اجرا و سرگرم کردن دارید، ولی وقتی رکورد می‌کنید حس و تلاش برای انعکاس احساس‌تان را در صدا دارید.. این فوق‌العاده لذت‌بخش هست. تمام این تجربیات دست به دست هم داد و من را به اینجا آورد.

نتیجه اولین آلبوم‌تان چه شد؟

آتوسا تنگستانی فر: می‌توانست خیلی بهتر باشد. نه اینکه ناراضی باشم. تعداد سی‌دی‌های که چاپ کردیم، زیاد بود. برای اینکه هر چه بیشتر می‌فروختیم می توانستیم کمک بیشتری بکنیم. هنوز سی‌دی‌های زیادی هست که باید فروش برود. شاید بازاریابی برایش کم بوده چون من تخصصی در زمینه بازاریابی هنر ندارم. می‌دانم فن بازاریابی یک اصول مشترکی دارد ولی من آنقدر که برای بازاریابی در املاک قوی هستم، در بازاریابی برای هنر قوی نیستم چرا که یک سری زیرساخت‌های متفاوتی را می‌طلبد مثل شبکه‌های فروش، آدمهای سرشناس و غیره. در این زمینه خیلی قوی نبودم ولی همچنان دلم می‌خواهد که بازاریابی انجام بشود و تعداد بیشتری از این سی‌دی‌ها فروش برود.

ظاهرا شما با فروش بخشی از سی‌دی‌ها توانستید دو دانشجو را بورس کنید. آیا دوست دارید در این باره صحبتی کنید؟

آتوسا تنگستانی فر: درباره اسم و مشخصات این دو دانشجو صحبتی نمی‌کنم اما مبلغی که تا اکنون جمع شد، اگر اشتباه نکنم ۲۱۰۰ دلار بود که ما به دو دانشجوی ایرانی که به حمایت مالی فوری نیاز داشتند و ما به آن بورسیه فوری می‌گوییم، اختصاص دادیم. دانشگاه کنکوردیا با توجه به پولی که از کامیونیتی مورد نظر وارد می‌شود دانشجوی مورد نظر را شناسایی و بورسیه را به وی می‌دهد. مثلا من که یک ایرانی هستم و این حمایت را کردم این بورسیه به یک دانشجوی ایرانی تعلق می‌گیرد. تمام کامیونیتی‌ها این امکان را دارند و به دانشجویان کشورشان به این صورت کمک می‌کنند. مبلغی که من برای آنجا فرستاده بودم به دو دانشجو تعلق گرفت. باید بگویم که در این کار افراد زیادی مرا پشتیبانی کردند. دوستان نزدیک، همکارانم، مجله هفته ،خانواده و افرادی که از طریق شغل مشاور املاکم با من آشنا هستند. بنابراین واقعا دلم می‌خواهد که اسمی از این افراد برده شود. وقتی که من این پول را در صندوق بورسیه گذاشتم اسمی روی آن گذاشته نشد ولی من دوست دارم که اسم جامعه ایرانی بر روی این بورسیه حمایتی باشد که نشان دهد جامعه ایرانی مونترال دانشجویان خود را حمایت می‌کند.

به نظر شما آیا این موضوع کمک مالی به دانشجویان با فرهنگ ما ایرانی‌ها تطابق دارد؟

آتوسا تنگستانی فر: من افتخار می‌کنم که جامعه ما و فرهنگ ایرانی، فرهنگی است که پشتیبانی از علم و فرهنگ برایش مهم هست. این را ما باید نگه داشته و برای آن ارزش قائل باشیم. به خاطر شغلم و به خاطر برخوردم که با ملیت‌های مختلف دارم می‌توانم این را با اطمینان بگویم که فرهنگ ایرانی خصوصیات مثبت منحصربه‌فردی دارد و این را در فرهنگ‌های دیگر نمی‌توان پیدا کرد و این به خاطر ریشه‌ای است که وجود دارد. چیزی نیست که امروز به وجود آمده باشد یا خیلی نوپا باشد و ما تازه بخواهیم روی آن کار کنیم. اگر چیز جدید و نوپایی بود اینقدر قوی و متمایز نبود. از قبل شکل گرفته و باعث افتخارست و امیدوارم تمام رسم‌ها و عادت‌های خوبی که داریم بماند . برای امثال ما که در خارج از ایران زندگی می‌کنیم، منتقل کردن افکار و سنت‌ها به فرزندانمان سخت است چون بچه‌ها در فرهنگ دیگری زندگی می‌کنند و بزرگ می‌شوند ولی غیرممکن نیست. ما در فرهنگمان بحث وقف علمی را داریم که یک سنت ریشه‌دار و قدیمی است. این وقف می‌تواند از طریق تدریس، پول دادن، ساختن مدرسه، تهیه بورسیه و هر روش دیگری باشد که می‌تواند دانشجویان را حمایت کند.

آیا همه پول حاصل از فروش سی‌دی‌ها را به «بورسیه فوری» اختصاص دادید یا درصدی از آن صرف کارهای دیگری شده؟ 

آتوسا تنگستانی فر: ۳۵۰ دلار از کل فروش صرف هزینه‌های مربوط به تهیه و انتشار سی‌دی‌ها شد ولی باقی پول را کاملا صرف همین بورسیه کردم.

کار جدید چه دارید؟

آتوسا تنگستانی فر: آهنگ مادربزرگ که به زودی به کمک آقای مهران تاجیک ضبط می‌شود. من مادربزرگم را در ماه مارچ از دست دادم. و همیشه گفتم که ایشان چگونه من را در همه موارد و مراحل زندگی تشویق و کمک می‌کردند. این آهنگ را به مادربزرگم و تمام مادربزرگ‌های دنیا تقدیم می‌کنم.

کی‌ آن را می‌شنویم؟

آتوسا تنگستانی فر: هفته دیگر رکورد می‌شود و یک مدت زمان می‌برد تا میکس و مسترینگش انجام بشود. آهنگ را روی سایت آی‌تیونز و یوتیوب هم می‌گذارم و شاید آقای مهران تاجیک بتوانند با رادیو جوان هماهنگی انجام بدهند که آهنگ آن‌جا هم پخش شود. ولی نمی‌توانم این را قول بدهم. این در واقع یک هماهنگی هست که آقای تاجیک با رادیو جوان می‌کنند. شعر این آهنگ از محمد کیا است و آقای مهران تاجیک آهنگساز و تنظیم‌کننده هستند.

ارسال نظرات