مونترال شهری است هزار فرهنگ که شکلگرفته از افرادی است که از گوشه و کنار دنیا در این شهر گرد هم آمدهاند. ایرانیان و افغانها مثل همه ملتهای دنیا، در شکلگیری این فرهنگ نقش پررنگی ایفا میکنند که دانشجویان، در صف نخست این تحول اجتماعی هستند. دانشجویانی که برای شروع یک زندگی جدید و برای دستیابی به آیندهای روشن، از وطن، جمع گرم خانواده و همراهی دوستان گذشتهاند و قدم درراهی گذاشتهاند که هرلحظه از آن تجربهای نو به همراه خواهد داشت. تجربهای که میتواند تبدیل به یک خاطره و چراغی روشن برای آینده شود و چه خوب است که این چراغ، روشنیبخش راه دیگر دوستانی باشد که به جمع ما میپیوندند.
با توجه به نیازی که برای یک مرجع همگانی و قابلدسترس برای رساندن پیام دانشجویان ایرانی ساکن مونترال احساس میشد، ما، گروهی از دانشجویان مونترالی بر آن شدیم تا برای ایجاد یک رسانه دانشجویی فراگیر در شهر مونترال با مجله «هفته» همکاری کنیم. این همکاری به شکلگیری یک بخش جدید در مجله منتهی شد که «پردیس» نام گرفت. «پردیس» در دایره لغت دانشگاهی مترادفی است پارسی برای کلمه Campus و این «پردیس» قرار است محیطی باشد برای آنکه جمعیت دانشگاهی فارسیزبان ساکن مونترال در آن گرد همآیند.
هدف «پردیس» ایجاد یک مرجع خبررسانی، بیان تجربیات و پیشنهادهای سازنده دانشجویان برای همدیگر و انتقال نقطه نظراتشان به کامیونیتی فارسیزبان ساکن شهر بزرگ مونترال است. علاوه بر این، ما تلاش داریم به گفتگو با اساتید و افراد موفقی که مسیر پیشرفت خود را از دانشگاه گذراندهاند بنشینیم تا تجربیات آنها را در اختیار دانشجویان، چه تازهوارد و چه آنهایی که در آستانه فارغالتحصیلی هستند، بگذاریم.
البته «پردیس» یک شروع کوچک است برای هدفی بزرگ و طبیعتاً اشکالات بسیاری بر آن وارد خواهد بود. ما امیدواریم که با ارائه نظرات و پیشنهادهای خود ما را یاری کنید تا با همکاری شما خواننده عزیز روزبهروز به هدف نهایی، که ایجاد یک جامعه منسجم فارسیزبان برای کمک به یکدیگر است، نزدیکتر شویم.
برای ارتباط با ما میتوانید با آدرس ایمیل montreal@hafteh.ca تماس بگیرید یا با شماره تلفن 7254-834(514) مستقیما با ما صحبت کنید، پیامک (SMS) بفرستید و با اپلیکیشن تلگرام روی همین شماره برای ما پیام، عکس یا ویدئو بفرستید.
امیررضا هوشیار تلگرافی، دانشجوی مهندسی صنایع، دانشگاه کنکوردیا
بهترین خاطره من در کانادا، گپ دوستانه با جاستین ترودو، نخستوزیر بوده است
تهیه شده توسط گروه دانشجویی هفته
هرکدام از ما دلیل خودش را برای آمدن به این سر دنیا داشته و برای این سفر طولانی تجریبات تلخ و شیرینی فراوانی را پشت سر گذاشته است. بنا داریم هر از چند گاهی با یکی از بچههای دانشجوی مونترال به صحبت اما از نوع ماشینیش بنشینیم و خیلی کامپیوتری توی زندگی دانشجوییش سرک بکشیم. باور کنید یا نه اطلاعات بسیار جذابی از این گفتگوها بیرون خواهد آمد. خواندن این صفحه را از دست ندهید.
نام: امیررضا هوشیار تلگرافی
دانشگاه، رشته و مقطع تحصیلی: کنکوردیا، مهندسی صنایع، دکترا
چند سال است که آمدی: 3 سال
اتمام تحصیل: کو تا تمام شود!
نقاط مثبت آمدن به کانادا: بهعنوان یک دانشجو باید بگویم امکاناتی که دانشگاههای کانادایی در اختیار دانشجوها میگذارند بینظیر است. من خودم که تجربه حضور هم در پلیتکنیک مونترال و هم در کنکوردیا را دارم این موضوع را بهخوبی لمس میکنم. اینجا دانشجوهای ارشد و دکترا دفتر مطالعاتی، کمد لباس، کتابخانه، اینترنت پرسرعت و انواع نرمافزارهای مهندسی را در اختیاردارند و همچنین دسترسی به همه مقالات موجود درزمینهٔ کاری خودشان در شاید کمتر از چند ثانیه. من خودم از امکانات هر دو دانشگاه شامل اساتید راهنمایم و مرکز مطالعات حملونقل Cirrelt برای نوشتن پایاننامه دکترایم استفاده میکنم و این در پیشبرد اهدافم بسیار مؤثر است. امکاناتی که برای خیلی از دانشجوهای ارشد و دکترا در ایران بهندرت وجود دارد. ضمنا اینجا دانشگاهها از اعتبار بسیار بالایی در جهان برخوردارند که همین زمینه همکاریهای علمی با سایر دانشگاههای دنیا را هموارتر میکند. اساتید درزمینهٔ کاری خودشان بهشدت کارکردهاند و صاحب سبک هستند و همین امر سبب راهنمایی درست آنها در جهت کمک به پایاننامهها و رسالههای دکترا میشود.
نقاط منفی آمدن به کانادا: در یککلام غربت. بههرحال ما از یک کشور دیگر که در آن ریشه دواندیم به کانادا آمدهایم. همینکه از خانوادههای خود دوریم این بزرگترین نکته منفی است. همچنین متأسفانه عده معدودی از ایرانیان در جامعه کانادا از هم حمایت نمیکنند و رابطه دوستانهای را به معنای واقعی کلمه باهم ندارند و حتی از یک کمک فکری به دریغ میکنند. همبستگیای که در چینیها در کانادا و دقیقتر در مونترال دیدهام بهخوبی وجود دارد
بزرگترین چالشی که اینجا داشتی:
آنقدر اینجا همه کارها بهسرعت و دقت حل میشود که خدا را شکر با چالش جدیای روبهرو نبودم.
آینده خودت را در ماندن در کانادا میبینی یا برگشت به ایران؟
حتما ماندن در کانادا. چراکه وضعیت اشتغال در کانادا بسیار خوب و مساعد است؛ اما اگر شرایطی در ایران میبود که اشتغال را برای جوانان تحصیلکرده آسانتر میساخت ترجیحم با ایران است. من دوست دارم به کشور عزیزم ایران خدمت کنم و در آنجا مثمر ثمر باشم اما خوب در حال حاضر کشورمان نرخ بیکاری قابلتوجهی دارد که امید دارم حل شود.
تجربه یا خاطرهای از زمان آمدنت به اینجا:
همه روزهای زندگیام در مونترال تجربهاندوزی بوده است. لذت میبرم از وجدان کاری که هر عضو از جامعه سعی میکند داشته باشد؛ اما بهترین خاطرهام مواجهه با آقای جاستین ترودو بود که سال پیش ایشان را ملاقات کردم. درحالیکه در خیابان شربروک قدم میزدم ناگهان دیدم که ایشان به همراه خانواده و محافظان از یک بستنیفروشی خارج شدند. من اول از محافظانشان اجازه گرفتم که جلو بروم و گفتند که نیازی به اجازه گرفتن نیست. رفتم و به ایشان سلام کردم و از ایشان به خاطر اداره کردن این جامعه پویا و امن تشکر کردم و ایشان برخورد بسیار متواضعانه و گرمی با من داشتند که واقعا احساس آرامش کردم.
جایی برای تفریح، گردش یا غذا خوردن:
برای غذا خوردن رستوران ترکی آنتپکباب در خیابان مزنوو غربی درست پشت مدرسه جانمولسون که محیطی گرم و صمیمی دارد و غذای بسیار خوشمزه و سالمی را طبخ میکند پیشنهاد میکنم و برای تفریح پارک زیبای مونترویال را که مسیر پیادهروی جالب و منظره زیبایی دارد.
یک توصیه برای دوستانت:
با تلاش و توکل بر خدا میشود همه سختیها را حل کرد. به آنها پیشنهاد میکنم که آرامش خود را در زندگی حفظ کنند و قدمهایشان را آهسته ولی محکم بردارند.
اگر برگردی به چند سال قبل باز هم همین مسیر را میآیی:
بله قطعا. من عاشق ریاضیاتم و خدا را شکر میکنم که رشتهای را انتخاب کردم که دو فضای ریاضیاتی عمده دارد که شامل آمار و تحقیق در عملیات است. فوقلیسانسم را در دانشگاه کنکوردیا بر مبنای آمار و کنترل کیفیت دفاع کردم و برای دکترا موضوعم تحقیق در عملیاتی است.
همین الان چه چیزی خوشحالت میکند:
دیدن یک فیلم کلاسیک از هیچکاک و یا یک فیلم وسترن از جان فورد.
شعر یا جملهای که دوست داری:
حسرت نبرم به خواب آن مرداب
که آرام درون دشت شب خفته است
دریایم و باکم نیست از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته است
کتاب یا فیلم موردعلاقهات:
فیلم، سرگیجه از هیچکاک و کتاب، دیالکتیک نقد از مسعود فراستی
حرف آخر:
دنیا پر از عدل میشد اگر کسی به کسی دروغ نمیگفت. ممنونم که پای درد دلم نشستید.
ارسال نظرات