با دکتر مهزاد شریف‌احمدیان، مدیر بخش علوم زیستیِ «دی تری»:

ما کمک می‌کنیم تا استارت آپ شما راه بیافتد

ما کمک می‌کنیم تا استارت آپ شما راه بیافتد

در هفته‌های پیش گزارش کوتاهی در مورد «مرکز کارآفرینی و نوآوری» دانشگاه کنکوردیا که با نام District 3 و یا «دی تری» شناخته‌ می‌شود داشتیم. در این هفته فرصتی پیدا شد که با یکی از مدیران این مرکز، خانم مهزاد شریف‌احمدیان مصاحبه‌ای داشته باشیم. تخصص او بیو شیمی و در حال حاضر مدیر بخش علوم زیستی مرکز است.

مصاحبه‌کنندگان: محمد کرم‌زاده و امیر مولایی

در هفته‌های پیش گزارش کوتاهی در مورد «مرکز کارآفرینی و نوآوری» دانشگاه کنکوردیا که با نام District 3 و یا «دی تری» شناخته‌ می‌شود داشتیم. در این هفته فرصتی پیدا شد که با یکی از مدیران این مرکز، خانم مهزاد شریف‌احمدیان مصاحبه‌ای داشته باشیم. تخصص او بیو شیمی و در حال حاضر مدیر بخش علوم زیستی مرکز است.

مهزاد شریف‌احمدیان از دانشگاه مونترال مدرک دکترای بیوشیمی گرفته و به گفته‌ی خودش روی تهیه نسل جدیدی از آنتی بیوتیک‌ها کار کرده که باکتری‌ها به آن مقاوم نمی‌شوند. او درحال حاضر در مرکز کارآفرینی و نوآوری کنکوردیا کار‌ می‌کند و مدیر بخش علوم زیستی این مرکز است.

دکتر مهزاد شریف‌احمدیان گرامی لطفا برای شروع به طور خلاصه بگویید شما دقیقا در مرکز بخش علوم زیستیِ «مرکز کارآفرینی و نوآوری کنکوردیا» چه میکنید؟

من در مرکز کارآفرینی به افرادی که در حوزه علوم زیستی و یا پزشکی هستند کمک‌ می‌کنم که اگر کارشان به صورت ایده است بتوانند آن را به محصول تبدیل کنند و بیزینس آن را بسازند و یا اگر محصولی به صورت آماده دارند بتوانند با مسیری که برای بیزینس لازم است آشنا بشوند. ما در اینجا هم دفتر کار در اختیار افراد قرار می‌دهیم و هم آزمایشگاهایی داریم که برای نمونه سازی هستند و پرینتر سه بعدی، دستگاه برش لیزری و لوازم الکترونیکی دارد. دراینجا هم‌چنین یک آزمایشگاه بیولوژی با همه تجهیزات داریم که در پردیس Loyola است. این آزمایشگاه مربوط به استارتاپ‌های علوم زیستی‌ است که من مسئول آن آزمایشگاه نیز هستم.

مهمترین کاری که ما در اینجا انجام‌ می‌دهیم Coaching است که لغت معادلش‌ می‌تواند مشاوره باشد، ولی فرقش با مشاوره این است که Coach همراه افراد است  و با مشاور فرق دارد، مشاور فقط نظرش را‌ می‌دهد و می‌رود ولی شما اگر دیروقت هم با یک Coach تماس داشته باشید جواب شما را‌ می‌دهند. این مرکز کار خود را از چهار سال پیش، 2013، آغاز کرده و بیش از 400 استارتاپ را تا به حال هدایت کرده است.

به نظر می‌آید «دی تری» سرویس منحصربه‌فردی ارائه می‌دهد آیا این خدمات مختص کنکوردیا است؟

اتفاقا یکی از چیزهایی که ما خیلی سعی داریم همه در مورد مرکز D3 بدانند این است که ما فقط برای کنکوردیا نیستم و از تمام دانشگاه‌ها، مک گیل، دانشگاه مونترال و ای تی اس تیم‌هایی داریم که اینجا کار می‌کنند و مهم‌تر از آن، همه خدمات اینجا رایگان است و به هیچ وجه ما در کپی رایت و مالکیت معنوی کار سهیم نمی‌شویم و یا هیچ سهمی از شرکتی که تاسیس‌ می‌شود  به مرکز تعلق نمی‌گیرد. این مرکز هیچ دخل و تصرفی در بیزینس شما نخواهد داشت.

بودجه مرکز چگونه تامین می‌شود؟

بودجه این مرکز از طرف دانشگاه کنکوردیا و  Ministry of economy, science and innovation است.

شروع فعالیت شما در D3 چگونه بود؟

من موقعی آمدم D3 که داشتم روی پروژه‌ای کار می‌کردم، هنوز دانشجو بودم. البته پروژه ای که روی آن کار می‌کردم هیچ ارتباطی به پایان نامه دکترایم نداشت. آن وقت آمدم اینجا تا مشاوره بگیرم و بدانم چطور می‌توانم ایده‌ام را به یک محصول و در نهایت به یک استارتاپ تبدیل کنم. پروسه  D3 اینطور است که شما اینجا می‌آیید و ایده خود را ارائه‌ می‌دهید و باید توضیح بدهید که ایده شما چه پتانسیل‌هایی دارد و چه بازاری‌ می‌تواند برای آن وجود داشته باشد و اینجا در مرکز بررسی‌ می‌کنند که‌ می‌خواهند با شما کار کنند یا نه.

در ابتدا برای من یه سری سوال درباره اهداف میان مدت پروژه‌ام  mile stone تهیه شد و به من فرصت دادند که جواب پرسش‌هایی که مطرح کرده‌اند را پیدا کنم. من کم‌کم به طور جدی‌تر وارد این پروژه شدم. در نهایت ایده‌ای که خیلی بزرگ بود مسیرش باریک‌تر و واقعی‌تر شد.  اکثر دانشجوهای دکترا ایده‌های بزرگی دارند اما نمی‌دانند چطور ایده را بشکنند تا تبدیل به واقعیت بشود. این پروسه خیلی خوبی بود برای خود من .  تمام مدتی که من اینجا بودم قبل از اینکه شاغل بشوم در مرکز تماما برای من یادگیری بود و چیزی نبود که در دانشگاه آموزش دهند.

چند درصد افرادی که ایده خود را اینجا ارائه‌ می‌دهند‌ می‌توانند وارد مرکز شوند

وقتی کسی با یک ایده‌ای‌ می‌آید اول اینکه خودش باید جدی باشد و از طرفی  ایده نیز باید منطقی باشد، مثلا پروژه تبدیل کردن درخت به طلا نباشد. گزینه‌های که وجود دارد برای آن شخص سناریوهای مختلفی است. اگر شخص از نظر بیزینسی به اندازه کافی پیش‌رفته باشد مستقیم وارد پروسه One to one coach‌ می‌شود. دراین مرحله یک مربی به او معرفی می‌شود که با او کار کند. ولی ممکن است ایده‌ای که فرد دارد از دنیای بیزینس خیلی دور باشد، حتی ممکن است محصول آماده باشد ولی فرد اینکه کجا و برای چه می‌تواند از محصول خود استفاده کند و اینکه چگونه آن را بفروشد را نمی‌داند. این افراد وارد برنامه Discovery‌ می‌شوند.

برنامه دیسکاوری یک ماهه است که طی آن دو جلسه در هر هفته در بعداز ظهر‌ها برگزار‌ می‌شود. وقتی ایده به صورت کلی است افراد وارد دیسکاوری‌ می‌شوند و در این برنامه یاد می‌گیرند که چگونه یک راه حل را به مشکل مربوطه وصل نمایند.

اما وقتی کسی که کار خود را ارائه‌ می‌کند‌ می‌داند که محصولش چه استفاده‌ای‌ می‌تواند داشته باشد وارد برنامه بی‌ام‌وی‌ می‌شود، Business model validation که ترجمه آن «تایید کردن مدل بیزینسی» است. در این برنامه شما باید با مخاطبانی که می‌توانند مشتریان بالقوه باشند مصاحبه کنید و بفهمید که چه کسی اولین بار‌ می‌آید محصول شما را می‌خرد. شما وقتی با مشتریان خود صحبت‌ می‌کنید‌ می‌فهمید که چه طراحی و فرمتی محصول باید داشته باشد تا بتواند مخاطب را به خرید محصول شما مجاب کند. برنامه بی‌ام‌وی یک برنامه سه ماهه است و اکثر استارتاپ‌های موفق ما افرادی بوده‌اند که این بخش را با موفقیت به پایان رسانده‌اند.

بعد از برنامه بی‌ام‌وی برنامه ام‌وی‌پی را داریم که‌ می‌شود Minimum Viable Product. حالا که یک شخص تکنولوری را دارد و‌ می‌داند در بازار مربوطه نیز چه خبر است در این مرحله محصول خود را کامل‌ می‌نماید. این برنامه خیلی کوتاه است و‌ می‌تواند بین دو هفته تا یک ماه باشد و بیشتر جنبه‌های فنی را پوشش می‌دهد.

بعد نوبت به برنامه پی‌ام‌اف است که Product Market Fit است. در این برنامه اتفاقی که‌ می‌افتد این است که شما محصول خود را بر اساس نیازهای بازار کامل می‌کنید. مربیان این بخش به شما کمک‌ می‌کنند که محصول خود را در جای درستی در بازار ارائه دهید. در نهایت برنامه دیگری نداریم و این مشاوره‌ها ادامه پیدا می‌کند تا موقعی که استارتاپ‌ها فروش پیوسته داشته باشند و ما پس از آن از استارتاپ‌ها خداحافظی می‌کنیم.

فکر می‌کنید یک استارتاپ از شروع تا اینکه به یک جای قابل قبولی برسد چه زمانی لازم دارد؟

این بستگی به این دارد که نوع استارتاپ چه باشد. ولی معمولا اگر تا 18 ماه پیشرفتی از یک مرحله به مرحله دیگر حاصل نشود تقریبا آن استارتاپ به جایی نمی‌رسد. البته اینجا نوع بررسی استارتاپ‌ها 90 روزه است و اگر استارتاپی در مسیر درست نیست 90 روز فرصت می‌دهیم تا در مسیر درست قرار بگیرد. زیرا دلیلی ندارد که آدم‌ها بخواهند وقتشان را تلف کنند.

آیا گرنت‌های ویژه ای برای استارتاپ‌ها وجود دارد؟

ما معمولا پیشنهاد می‌کنیم  به استارتاپ‌ها که به دنبال گرنت‌ها و برنامه‌های دولتی باشند. مثلا در برنامه آی.رَپ (IRAP) دولت به استارتاپ‌ها این امتیاز را‌ می‌دهد که نیمی از هزینه تیم تحقیقات استارتاپ را متحمل شود. سازمان‌های مختلف دیگری که در مونترال هستند هم مثل foundation montreal inc به استارتاپ‌ها وام و گرنت‌ می‌دهند. یک برنامه دولتی نیز به نام CDRT هست بدین صورت که شما با یک تیم تحقیقاتی در یک دانشگاه تیم تشکیل می‌دهید و تمام هزینه‌هایی که به استاد می‌خواهید پرداخت کنید را دولت پرداخت می‌کند. اگر تکنولوژی که دارید خیلی عالی باشد گرنت‌های دیگری مثل BCIP هم وجود  داردکه اینها تا سقف 500 هزار دلار هم گرنت می‌دهند و اولین مشتری شما هم دولت خواهد بود. اگر کار خوبی باشد فرصت‌های زیادی برای آن وجود خواهد داشت.

فرق این مرکز با مراکز دیگر کارآفرینی مونترال در چیست؟

آن چیز با ارزشی که ما در D3 داریم این است که نوع روابط بین افراد در اینجا خیلی فرق دارد با چیزی که در جاهای دیگر اتفاق‌ می‌افتد. ما در اینجا یک کامیونیتی هستیم و تا زمانی که شما در مونترال باشید این کامیونیتی برای شما وجود دارد و چون همه چیز رایگان است آدم‌ها خیلی سخاوتمند می‌شوند. از طرفی مدل کار کردن در اینجا خیلی به صورت کلاس درس نیست و بیشتر به صورت روابط مستقیم افراد با یکدیگر است. یک فرق دیگر این مرکز این است که ما بر روی آدم‌ها سرمایه‌گذاری‌ می‌کنیم تا ایده‌ها. اگر فرد ذهنش درست شکل بگیرد‌ می‌تواند هر ایده‌ای را که دارد به یک نتیجه برساند.

پیشنهادتان به افرادی که به دنبال شروع استارتاپ اند چیست؟

استارتاپ کار سخت و وقت‌گیری است و چون دنیای پیش روی فرد مشخص نیست پر از امید و نا امیدی است. کسی که‌ می‌خواهد وارد دنیای استارتاپ شود باید یک چیزی را با خود مشخص کند اینکه چرا دارد این کار را انجام‌ می‌دهد: آیا من دارم این کار را انجام‌ می‌دهم که شغل داشته باشم، آیا من دارم این کار را انجام‌ می‌دهم که پولدار بشوم، آیا من دارم این کار را انجام‌ می‌دهم که صاحب بیزینس خودم بشم، آیا من دارم این کار را انجام میدهم که اثری داشته باشم. اگه جوابتان سه پرسش اول باشد اصلا سراغ استارتاپ نیایید. چون اگر بروید جایی کار کنید در آمدتان در این سه سالی که استارتاپ در حال شکل گرفتن است بیشتر خواهد بود و از طرفی اگر بخواهید بیزینس خودتان را داشته باشید‌ می‌شود با زحمت کمتری یک کافی شاپ باز کرد که جنبه سرگرمی بیشتری هم دارد. ولی اگر می‌خواهید کاری کنید که بر اساس دانش و توانتان اثرگذار بشوید، استارتاپ مسیر و راه حلی است که می‌تواند به درد شما بخورد.

دکتر مهزاد شریف‌احمدیان گرامی از شما سپاس‌گزاریم.

ارسال نظرات