در این مستند پیامدهای نوسان نرخ ارز و برابری دلار کانادا در گفتوگو با فعالان اقتصادی در جامعه ایرانی کانادا به تصویر کشیده شده است. مریخپور علاقمند به موضوعات اجتماعی است و پیش از تولید این فیلم مستند با بسیاری از ایرانیان از جمله دانشجویان و تازه مهاجران گفتوگو کرده و تاثیر افزایش روزانه نرخ دلار بر زندگی روزمره این ایرانیان او را بر آن داشته تا دست به کار تولید این فیلم مستند شود.
این پروژه با همکاری عوامل حرفهای ایرانی و کانادایی در دست تهیه است و در این میان نام نظام کیایی «صدابردار کهنه کار سینمای ایران» و همچنین شهریار اسدی «تصویربردار سینما» که اکنون مقیم تورنتو است؛ دیده میشود.
پارسا مریخ پور درباره علاقه اش به سینما به «هفته» میگوید: علاقه من به سینما به سالهای خیلی قبل برمیگردد زمانی که در ایران مهندسی عمران میخواندم. در آن زمان به سینما علاقهمند شدم اما موضوع این جاست که سینما آدمها را پس میزند و به راحتی نمیتوانی وارد آن بشوی. گاهی سالها زمان میبرد تا بتوانی آنچه در رویا داری را به واقعیت برسانی و زمان زیادی می برد تا کسی که عشق به سینما دارد بتواند وارد آن بشود و حرفهای کار کند و از آن کسب درآمد کند.»
آقای پارسا مریخپور گرامی فیلمِ «دخل به ریال، خرج به دلار» با چه هدفی ساخته میشود؟
این در واقع یک کشش درونی بود که در من ایجاد شد. برای مدتی با خانوادههایی روبرو میشدم که همه داشتند داستان مشترکی را تعریف میکردند. دانشجویان اینترنشنال زیادی را میدیدم که این جا درس میخواندند اما درآمدی نداشتند. آنها این روزها شرایط خیلی پیچیده و سختی را میگذرانند طوری که خیلی از آنها قصد برگشتن به ایران را دارند. زمانی که ایده ساختن این فیلم را دادم بسیاری از دانشجویان ایرانی از اروپا و آمریکا اعلام آمادگی کردند و داستانهای خودشان را گفتند ولی خوب حاضر نشدند که جلوی دوربین بیایند، دلیل آن هم این بود که چون بخشی از ماجرا مربوط به حریم شخصی آنها بود. این بود که مدت کوتاهی پروژه خوابید، بعد به این فکر افتادیم که بالاخره یکی باید این داستان را بازگو کند به همین خاطر سراغ صرافیها رفتیم. تجربیات و مشاهدات شخصی آنها را دیدیم که چقدر از این داستانها دارند و صدها داستان مشابه را از زبان صرافیها شنیدیم. داستان دلار را گفتند و این که از چه زمانی این اتفاق رخ دارد و با چه شیبی بالا رفت و داستان غمگین خیلی از خانوادهها و دانشجویانی که میانه راه مجبور به بازگشت شدند.
شما علاقهمند به مسائل اجتماعی هستید اما ماجرای دلار برای کشوری مثل ایران یک جنبه سیاسی دارد، آیا در این مستند تصمیم دارید که به سراغ شخصیتهای سیاسی هم بروید تا پاسخی از آنها در این مستند داشته باشید؟
به نظر من این کاری است که ژورنالیستها باید انجام دهند. ما با قصه آدمها کار داریم، افرادی که زندگی روزمره شان تحت تاثیر این اتفاق قرار دارد.
چقدر این فیلم میتواند، تاثیر گذار باشد؟
به نظرم یک بعد مشکلات این دانشجویان و خانواده های تازه وارد بحث استرس، اضطراب و سلامت روحی و روانی آنها است که تهدید میشود. وقتی این افراد داستان خود را میبینند و با خود میگویند که هزاران نفر مثل من با این داستان درگیر هستند این علاوه بر آنکه باعث التیام شان میشود یک جنبه اطلاع رسانی هم میتواند داشته باشد به این معنی که افرادی که از تمکن مالی برخوردار هستند کمی به وضعیت آنها فکر کنند و تلاش جمعی شود که به هر طریقی به این دانشجویان کمک شود. شنیدن داستان دانشجویی که پدرش برای تحصیل او خانهای را در تهران فروخته و الان مجبور است به خاطر شرایط دلار به ایران برگردد بسیار غمانگیز است. به غیر از دانشجویان جامعه ایرانی، اسکیلورکرها و افرادی پول پیش خرید خانه را داده بودند تا این جا خانه بخرند، ضرر و زیان زیادی را دادند و بخشی از مشکلات در این فیلمها بازتاب داده خواهد شد.
نمایش این فیلم بعد از اتمام کار به چه صورت خواهد بود؟
احتمال زیاد یک اکران خصوصی در مونترال و یکی در تورنتو خواهیم داشت و بعد از آن تصمیم خواهم گرفت که با آن چه کار کنم.
و حرف آخر؟
من باید از حمایت مالی کسب و کارهای ایرانی که اسپانسر ما شدند تشکر کنم. همچنین صرافیها و مشاورین املاک و مهاجرت که حاضر شدند جلوی دوربین بیایند و داستانها را بازگو کنند جای قدردانی دارد. از دوست عزیزم نظام کیایی که صدابردار پیشکسوت سینمای ایران هستند و کمک زیادی به ما کردند باید تشکر کنم که بدون حضور ایشان و خانم فروغ میرتهماسب شاید پروژه ما شکل نمیگرفت. از مجله هفته و سایر نشریات ایرانی در مونترال و تورنتو که اخبار پروژه را بازتاب میدهند نهایت تشکر را دارم.
آقای پارسا مریخ پور گرامی از شما سپاسگزاریم.
ارسال نظرات