«آواز» برگی از میراث کهن هنر افغانستان و ایران است. این هنر در گذر زمان رنگ و لعاب دیگری به خود گرفته است. آتشگرفتگان این راه از جای جای این دیار کهن در دفتر سترگ هنر آواز دستی بر آتش داشتهاند. گاه در برههای مردم را با اجتماعی که در آن زندگی میکنند، پیوند دادهاند و گاه نوای انتقاد سر دادهاند. گاه از وصل یار گفتهاند و گاه فراغ را زمزمه کردهاند. بهار را موسم آمدن یار خواندهاند و خزان را هجر یار. حکایت غریبی است، در سرزمینی که هر خطهاش نوای خاص خودش را دارد. وقتی در وادی موسیقی ایران قدم میزنی به اسمهای بانوانی برمیخوری که هر کدام زمانی نغمه خوش سر دادهاند و در یادها ماندهاند. قرهالعین، قمر، دلکش، مرضیه، رویا، الهه، پوران، هایده و بقیه هر کدام در زمانه خودشان آثار نابی خواندهاند که برای ما هنوز هم خاطرهساز است.
کوتاه درباره نغمه غلامی
متولد تهران در 12 بهمن ماه سال 1353
فارغالتحصیل رشته گرافیك دانشگاه تهران، فوق لیسانس مهندسی طراحی شهرسازی از دانشگاه تهران
فارغالتحصیل درجه ممتاز انجمن خوشنویسان ایران و آموزش محضر استاد امیرخانی و استاد كابلی و استاد موحد حسینی.
یادگیری آواز از 14 سالگی و به مدت هفت سال از محضر استاد شجریان در دوره عالی و پیشرفته ١٣٧٤ تا ١٣٨١. آموزش دو دوره ردیف آوازی نزد استاد صالح عظیمی از ١٣٧٠ تا ١٣٧٦.
شرکت در یك دروه تصنیفخوانی از محضر استاد ارشد طهماسبی.
شرکت در کلاس تكنیك و صداسازی ماریو تقدسی.
اجرا و خوانندگى در كنسرواتوار چایكوفسكى به مدت سه سال.
اجرای كنسرتهای داخلی و خارجی با اركسترهای مختلف گروه نغمه به رهبرى دكتر آذر هاشمى، اركستر وزیری به رهبرى استاد كیوان ساكت، گروه یوشیج به رهبرى استاد یمین غفارى و گروه فراق به رهبرى پژمان اختیارى، اركستر مینیاتور به رهبرى محسننفر و غیره.
شرکت در کلاش آموزش دف حسین رضایینیا و صادق تعریف.
آموزش تار در محضر استاد بهروز همتی و استاد یمین غفاری.
تدریس آواز از سال ١٣٧٦ در موسسههای مختلف تهران.
آموزش تكنیك و صداسازى و آواز اصیل و تصنیفها ایرانى در موسسهى پارس و بنیاد رودكى.
سرپرست و خوانندهى گروه بانوان نغمه غلامى
امسال به میمنت روز جهانی زن به سراغ «نغمه غلامی» رفتهایم، بانویی که در هنر آواز بیش از دو دهه فعالیت دارد و هنوز هم بیادعا خود را شاگردی بیش نمیداند:
خانم نغمه غلامی گرامی اولین گفتوگوی ما با شما 4 سال قبل در روز جهانی زن بود. از آن موقع تاکنون چه برنامههای هنری داشتهاید؟
کار در موسیقی اصیل تمامی ندارد. وقتی وارد این سرزمین بیانتها میشوی، محال است به سر منزل مقصود برسی. بنده پا به پای استادانم که در امر آموزش حساسیتهای خاص خودشان را داشتند، قدم برداشتهام و این رویه را در برخی موارد با تغییراتی ادامه دادهام. آموزش به هنرجویان به خصوص خانمها محور برنامههای من در این مدت بوده و تلاش بنده در دو دهه اخیر برگزاری کنسرت در کنار آموزش بوده تا چراغی را که سینهبهسینه و نسلبهنسل دستبهدست شده، برای آیندگان به خصوص خانمها روشن نگه دارم. برگزاری کنسرت نیز با وجود تمام مصائبی که دارد، یکی دیگر از محورهایِ برنامههای من است و به شکل رسمی تنها یک کنسرت در تالار وحدت برگزار کردم که داستان طولانی داشت. انتشار آلبوم «پر میزند» روی اشعار فروغ و چند شاعر دیگر، جزء آثاری بود که سختیهای خودش را داشت اما در نهایت با پیگیریها و سختیهای بسیار منتشر شد.
از چه سالی آموزش آواز را شروع کردید؟
با اجازه استاد شجریان و زمانی که مشغول آموزش در محضر ایشان بودم، از سال 76 آموزش را نیز شروع کردم. بنده هفت سال هم ردیف را محضر استاد کریم صالح عظیمی دنبال کردهام. زمانی که کلاسهای استاد شجریان را دنبال میکردم، پیش استاد صالح عظیمی هم آموزش آواز میدیدم. برای آموزش تصنیفخوانی نیز یک دوره محضر استاد ارشد طهماسبی بودم و برای اینکه تکنیک و صداسازی را یاد بگیرم، پیش استاد ماریا تقدسی هم بودم. علاوه بر این برای آموزش تار و دف هم پیش استادان بودهام.
آخرین اجرای صحنهای شما به چه سالی برمیگردد؟
آخرین اجرای بنده شهریور سال 1395 با ارکستر بزرگ «نغمه غلامی» بود که مشکلات نیز به همراه داشت.
چه مشکلاتی؟
کلا فضای اجرا برای بانوان سخت است، با وجود به رسمی بودن فعالیت گروه دوست داریم، کنسرت برای بانوان برگزار کنیم اما همواره در این راه به مشکل برمیخوریم. تمرینات گروه خوب بود، اما در اجرای بانوان افراد متخصص عوامل اجرایی محدود است. برای نمونه در صدابرداری و کار صحنه متخصص آن چنانی نداریم. من در این اجرا حامی مالی نداشتم و قطعا اگر اسپانسر بود به مراتب کار بهتر پیش میرفت.
برای اجرا در خارج از کشور چطور؟
برای خارج از کشور هم با این وضعیت نوسان ارز نمیشود، راه به جایی برد. این چالش اقتصادی در کار ما نیز تاثیر داشته است. از طرفی هم باید دنبال اسپانسر قوی باشیم و مدیر برنامهای که بتواند تمامی برنامههای اجرا را پیش ببرد.
پس به این ترتیب بیشتر اجرای کنسرت را به تدریس ترجیح میدهید؟
بیشتر تمایل به کنسرت دارم و اگر شرایط خارج از کشور به لحاظ اقتصادی بهبود یابد، کنسرت میدهیم.با توجه به تجربهای که روی صحنه دارم، برای اجرای زنده خیلی مشتاق هستم، موضوعی که در دو دهه اخیر روی آن تمرکز داشتهام. در سه سال اخیر تدریس را از 4 روز در هفته به یک روز کاهش دادهام و به این نتیجه رسیدم که با افراد آیندهدار و تشنه راه آموزش را دنبال کنم.
کمکم از حال و هوای تدریس فاصله گرفتهام و خیلی علاقمند هستم که کار حرفهای برای اجرای کنسرت اجرا کنم و هر جا که حامی مالی داشته باشیم، برای اجرا در جای جای دنیا آمادگی داریم. در این اوضاع احساس میکنم، بیش از هر زمان دیگری باید مردم با موسیقی پیوند داشته باشند و موسیقی زبانی است که میتواند این تاثیر را داشته باشد.
اعتقاد دارم، تدریس برای خواننده حرفهای خوب نیست و برای اینکه حق مطلب در این هنر فاخر ادا شود، باید به سمت و سوی اجرا قدم بردارم. در سالهای منتهی به دهه 80 با گروه بانوان و وزیری 80 درصد کنسرت داشتیم و بیشتر تبلیغات از طریق رسانهها و فیسبوک بود که این روزها نیز شبکههای اجتماعی برای تبلیغات و معرفی با اشکال مختلف به داد بانوان در موسیقی رسیدهاند.
هنوز هم اعتقاد دارم، اجرای صحنهای برای خواننده بسیار مهم است و حتی برخی خوانندگان با وجود 30 سال آموزش کنسرت نداشتند. از سوی دیگر میدانیم که اجرای صحنهای بانوان با موانع اساسی روبرو است که امید دارم روزی حل شود تا مردم صدای بانوان را هم در برنامهها بشنوند.
اکنون مشکل شما برای اجرای صحنهای چیست؟
همانطور که اشاره کردم، تامین هزینههای برگزاری کنسرت بالا رفته و اگر حامی مالی نباشد، راه سختی داریم. هر چند تالار وحدت برای اجرا از گروه ما دعوت میکنند، اما تا زمانی که حامی مالی نداشته باشم، کار سخت است.
هنرجویان شما از کدام شهرها بودهاند؟
آموزش ما محدود به علاقهمندان به آواز در تهران نیست و تشنگان این راه از شهرهای دور و نزدیک رهسپار موسسه پارس در تهران میشوند. هنرجویانی از شهرهای ساوه، تنکابن، شهسوار، شیراز، کرمانشاه و سایر شهرها در کلاس بنده حضور پیدا میکنند. حتی با برخی هنرجوبان از شهرهای دور به کلاس از طریق فضای مجازی در ارتباط هستیم.
تا جایی که میدانم برخی از شاگردان شما خود به آموزش آواز مشغول هستند، درست است؟
بله! برخی از هنرمندان که دستیار بنده بودند، درحال حاضر در سایر موسسات تدریس میکنند. از جمله آنها لیلا نجفی، فرشته شمس، فایضه کامیاب و فریده سجاد را میتوان نام برد. فرحناز محدث، فریده سجاد، نگین نورمهناد، روشنک طبا، نگین موسوی، نگین صباغ، مهدیه محمدخانی و سایرین سعی کردهاند کنسرت و آثار ضبط شده داشته باشند. رها یوسفی، صالح صفدری، امیر خیزی، طاهره باقری، هستی هاتفی، و سایر افراد هم بودهاند که اکنون کار میکنند.
بعد از آلبوم «نغمه مهر» که سال 89 روانه بازار موسیقی شد، «پر میزند» اثر متفاوتی بود که برای اولینبار روی اشعار مرحوم فروغ شنیده میشد. ایده این کار چگونه شکل گرفت؟
این آلبوم به آهنگسازی «امید نیکبین» و به سرپرستی و نوازندگی «بردیا کیارس» روی اشعار نو روانه بازار موسیقی شد. این آلبوم برای انتشار سختیهای خاص خودش را داشت، طوری که ما برای تکثیر مدتها دنبال شرکت پخش موسیقی بودیم. کار متفاوت بود و ما باید روی اشعار نو با ارکستر بزرگ کار را پیش میبردیم. آهنگهای قوی برای پیشبرد پروژه ساخته شد و دوست داشتیم، کار متفاوتی به گوش برسد. اما اینکه روند شکلگیری کار چگونه بود باید بگویم، بنده خیلی دوست داشتم، روی شعر نو بخصوص اشعار فروغ اثری بخوانم و دنبال فرصتی بودم که یک کار قوی اجرا شود و در نهایت با خلاقیت آهنگساز این اثر کلید خورد. بنده کلا دوست داشتم روی شعر نو تمرکز داشته باشم و میدانستم که کار نشد ندارد، هر چند آواز روی شعر نو سخت است.
هنوز هم بعد از این اثر اعتقاد دارید که تصنیف و آواز خواندن روی شعر نو دشوار است؟
به قول استاد شجریان هر چیزی را زمان حل میکند. هر چیزی را که ما یاد گرفتهایم باید در عمل ظهور پیدا کند. تجربه نیز در این راه دخیل است. اعتقاد دارم، نباید به کلاس و درس محدود بود و اجرا نیز بر تجربه ما میافزاید. باید خیلی کار کرد و همچنین دنبال طرحهای جدید آموزشی و اجرا بود. حتی در کلاسهای آواز، هنرجو بعد از اینکه توانست طراحی آواز بکند، در دوره عالی کمکم یاد میگیرد، چگونه شعر نو کار کند. منتها این مساله تجربه و شم خاص خودش را دارد و به نظرم اجرای شعر نو فوت و فن خاصی ندارد و تنها تجربه در آن کارساز است.
به این ترتیب دست کم میتوانیم بگوییم که اجرای شعر نو متفاوت است؟
شعر نو دریچهای در موسیقی ایرانی باز کرد که در دهههای گذشته شاهد تمایل آهنگسازها و خوانندهها برای ورود به این عرصه بودهایم. در واقع فضای جدیدی در موسیقی ایرانی باز شد و علاقهمندان خاص خودش را دارد. همانطور که گفتم در این مساله تجربه، شناخت دقیق از شعر، سواد بالای موسیقیایی و ارتباط عمیق با شعر مهم است که اگر این آیتمها رعایت شود، در کنار آهنگ قوی اثر فاخری خلق میشود.
چرا شعر فروغ را برای این آلبوم انتخاب کردید؟
مرحوم فروغ زندگی خاصی داشت و از مشهورترین شعرای معاصر زن است که لحن زنانه داشت و در عین حال بیباک و شجاع بود. او به خاطر آزادگی زندگی خود را وقف این کار کرد. شعر نو خواندن آن هم روی اشعار فروغ چالش خوبی بود. این تلاش با همکاری آقای نیکبین نوعی شهامت به من داد که برای اجرا قدم بردارم. حاصل آن آلبوم «پر میزند»، بود که در نهایت با وجود سختیها وارد بازار موسیقی شد. من به شخصه اشعار فروغ را بسیار دوست دارم. با اشعارش به خوبی ارتباط برقرار میکنم و این برای من بسیار جالب بود.
در آن دوره تاریخی پذیرش استقلالِ زن و زنِ مستقل در جامعه ما ساده نبود. زندگی فروغ مورد انتقاد بسیار قرار میگرفت. از سوی دیگر او با زبان شعر توانست تصویر متفاوتی از شخصیت زن را در جامعه ایرانی ترسیم کند. کلام او هنوز زنده است و جاوید. به نظرم جا برای کار موسیقی روی اشعار فروغ زیاد است. او در شعرش بیپروا بود و با کسی تعارف نداشت. البته جدای از فروغ روی اشعار مرحوم سیمین بهبهانی نیز کار کردهام و اگر فرصتی باشد، میشود روی آنها نیز آهنگ گذاشت. سیمین بهبهانی هم از زبان خاصی برخوردار است و دوست دارم روزی روی اشعار او نیز کار کنم.
دوست دارید، برای آثار جدید چه شیوهای از موسیقی آوازی ایرانی را انتشار دهید؟
بداهه خوانی را خیلی دوست دارم و این را مدیون درسهایی هستم که از استاد شجریان گرفتهام و تمریناتی را که از سایر اساتیدی همچون استاد حسن ناهید، استاد کیوان ساکت، دکتر آذر هاشمی، یمیم غفاری، پژمان اختیاری و سایرین در طی سالهای طولانی که کنسرت در داخل و خارج کشور داشتهام، یاد گرفتهام. در این آلبوم نیز از امید نیکبین خیلی چیزها یاد گرفتهام و به اعتقادم هر اجرا برای من درس جدیدی بوده است.
کوتاه درباره زنانِ آوازِ ایران
فریده سجاد؛ مدرس آواز ایرانی
انسانِ نخستین موسیقی را در اولین و شاید خالصترین شکل آن یعنی آواز خواندن میشناخت. در این میان زنان در کنار مردان در این لذت حاصل از تولید نواهای ابتدایی موسیقی سهیم بودند.
رفته رفته موسیقی به شکل عملی در زندگی مردان نمود بیشتری یافت، آن چنان که از اشکال ابتدایی آن در شکار و در جنگها بهره میجست. در گذر زمان اجرای آواز زنان آرام آرام به حاشیه رانده شد.
موسیقی از آغاز در مراسم مذهبی ادیان گوناگون حضوری پررنگ و برجسته داشت، از این رو مراسم مذهبی همواره گونههایی از موسیقی آوازی یا سازی آن زمان را در برمیگرفت و بسیاری از نواهای موسیقیایی سینه به سینه منتقل میشد و زنان در آموزش این ملودیها شروع به ایفای نقش کردند.
در کودکستانها و پرورشگاهها جایی که کودکان به وسیله زنان با خواندن نواها آشنا میشدند و حتی در زمانهای دور در قالی بافی یا جاجیم دوزی زنان خلاصه میشد.
در دوران مدرن، در ایران نیز نسل پرشوری از دختران جوان پا به عرصهی موسیقی گذاشتند.
قمر، قمرالملوک وزیری یکی از اولینها بود، آنجا که قمر حجاب از سر برداشت و غوغایی در گراند هتل تهران راه انداخت تا از آن به بعد در صفحات گرامافون صدای زن ایرانی به گوش عالم برسد.
با این حضور عالمگیر کمکم رخوت از کوچهها رخت بربست و گذرگاههای تاریک برای زنان طی میشد.
ملوک ضرابی که قمر راه را برایش باز کرده بود، از ردیفدانان بود و استادانی مثل تاجزاده و ابوالحسن صبا و قطعات ضربی مرتضی خان نیداوود او را مشهور کرد. او اولین زنی بود که در رادیو و تلویزیون خواند.
این تازه آغاز راه بود و هنرمندان تازه نفس دیگری وارد صحنه هنر آواز میشدند.
مثلا دلکش (نام گوشهای است در دستگاه ماهور) با تسلط در خواندن ترانههای ایرانی به حنجره طلایی آواز خوانان زن مشهور شد.
و اما مرضیه! به جرات میتوان گفت که او ثمره شجاعت و جسارت بانوان موسیقی ایرانی است.
در دوران پهلوی خوانندگان حرفهای بسیاری به پردههای موسیقی ایرانی مسلط بودند از جمله پروانه، الهه، پوران، یاسمین، هایده، سیما بینا، سیمین خانم و منیر وکیلی.
منیر وکیلی از پیشگامان اپرا در ایران بود که ترانههای محلی را در کنار اجراهای به یاد ماندنی اش احیا کرد، راهی که پری زنگنه دنبال کرد.
و صدالبته سیما بینا و پریسا خوانندهای در اواخر دوران پهلوی به مدد ردیفهای موسیقی گذشته پر از فراز و نشیب مردم ایران احیا میکرد و یا مثل هنگامه در آهنگ خاطره انگیز مرغ سحر شام تاریکی که سحر نشد. ظلم ظالم و جور صیاد، بار دگر آشیان موسیقی ایران را به باد داد.
آنها همچون بلبلانی خاموش آن هم در موسم گل به پستوها رانده شدند و به آنها اجازه تک خوانی داده نشد، حتی آن جا که قرار بود، نقش مذهبی در اپرای عاشورا را بخوانند، چون قمر میگفت، جرات خوانندگی را از پامنبریها گرفته، اما حالا نسل آگاهی از دختران جرات و جسارت خوانندگی را از امثال او فرا گرفتهاند.
درباره اوضاع تدریس آواز در آموزشگاههای موسیقی نظر خاصی دارید؟
برای معرفی و آموزش آواز ایرانی باید همیشه هنرجو باشیم. به قول حافظ «غبار طرب کیمیای بهروزی است». اکنون متاسفانه فضا طوری شده که هر کسی بدون شناخت و آموزش کافی خواننده میشود و هر کس که دو بیت خواند، اسمش را خواننده میگذارند. بنده با توجه به سابقه طولانی که در امر آموزش خدمت دو تن از بزرگان آواز این کشور بودهام، خیلی از این کلاسها را قبول ندارم. از استاد شجریان یاد گرفتهام که در وهله نخست باید در کلاس آواز با هنرجو صداسازی کار کرد. فرهنگ خود را باید بالا ببریم و کار روی هنرجو را به جدی دنبال کنیم. درگیر هوای نفسانی نشویم و در این راه عاشق واقعی باشیم. البته خواننده شدن خوب است که همه علاقه نشان میدهند و من منکر این مساله نیستم، ولی ای کاش بیشتر بر یادگیری این هنر قدری تامل میکردند، هر چند زحمت زیادی دارد. شخصا راه خود را با جدیت و وسواس پیش میبرم.
برخی از افراد برای معرفی بیشتر دنبال بازخوانی اشعار و آهنگهای قدیمی میروند که اصل اجرای اثر را زیر سوال میبرد. در این باره چه نظری دارید؟
نباید منکر بازخوانی تصنیفهای قدیمی بود. بنده با این امر موافق هستم، منتها به طوری که آهنگ و شعر را بهم نریزیم و اثر بازخوانی شده، افزودهای بر اصل ارائه کند. علاوه بر این بازخوانی سبب میشود آهنگهای ناب قدیمی زنده بمانند، هر چند کارهای قوی هرگز از بین نمیروند و کهنه نمیشوند.
چرا آثار قدیمی این قدر قوی بودند؟
تصنیفهای قدیمی یک ویژگی خاص داشتند، آنها برخاسته از دل بودند پس بر دل نیز مینشستند. هنرمندان آن روزگار ارتباط عمیقی با همدیگر داشتند. برای نمونه شما هرقدر به اثر فاخر کاروان گوش بدهید سیر نمیشوید؛ این به خاطر ارتباط عمیقی است که رهی معیری با مرتضی خان محجوبی داشت و استاد بنان این ارتباط را تکمیل کرد.
برای بهتر اجرا شدن آثار قدیمی چه پیشنهادی دارید؟
به نظرم باید آثار قدیمیِ کمتر شنیده شده و یا اصلا اجرا نشده را بازخوانی کنیم. برای نمونه برخی از آثار استاد بنان، خانم مرضیه و دلکش که زیبا اجرا شدهاند و متاسفانه کمتر شنیده شدهاند را بازخوانی کنیم، بهتر است. به قول آقای «هومن خلعتبری»، در اجرای آثار قدیمی باید نهایت تلاش انجام گیرد که بازخوانی اثر به مراتب بهتر از اجرا شده آن باشد، طوری که حق مطلب به نحو مطلوب ادا شود.
ولی هنوز شما به شکل جدی به آثار قدیمی ورود پیدا نکردهاید؟
در دو اثر قبلی و حتی کنسرتهای متفاوت طی سالهای گذشته چالش خوبی را دنبال میکردم و آن اینکه آهنگهای جدید روی آثار استاد ساکت، یمین غفاری، امید نیکبین، و سایرین را اجرا کنم. تنها در کنسرت سال 95 بود که گریزی به آثار قدیمی زدیم. اکنون نیز دنبال فرصتی هستم تا آثار فاخر کمتر اجرا شده را با دقت و وسواس اجرا کنم.
و بالاخره سخن آخر؟
از مجله «هفته» و جنابعالی که به جایگاه زنان در موسیقی ایرانی اهمیت میدهید، قدردانی میکنم و امید دارم، چراغ روشن موسیقی آواز ایرانی روز به روز روشنتر بماند. این وظیفه تکتک ماست که هنر ریشهداری را که میراثدار آن هستیم، روزبهروز پربار کنیم.
خانم نغمه غلامی گرامی از شما سپاسگزاریم.
ارسال نظرات