گروه نیاز با موسیقی و سماع نقل می‌کند:

داستان رابعه، زنی دلداده از قرن دوم

داستان رابعه، زنی دلداده از قرن دوم

نیاز یک گروه موسیقی ایرانی به سبک فیوژن است که سه عضو اصلی آن رامین ترکیان از گروه اکسم آو چویس، اعظم علی از گروه وس و کارمن ریزو ایتالیایی که بخش موسیقی رایانه‌ای و الکترونیکی را برعهده دارد.

رامین ترکیان عزیز، برنامه شما در مونترال فقط یک کنسرت نیست. در کشکول این برنامه چه چیزهای دیگری دارید؟

رامین ترکیان: اگر بخاطر داشته باشید در واقع این برنامه‌ای که به روی صحنه می‌رود را ما برای در سال 2016 در همین شهر مونترال تولید کردیم و الان در حال برگرداندن آن به مونترال هستیم. این برنامه یک جشنواره مولتی مدیا (چند رسانه‌ای) است که برحسب زندگی رابعه ساخته شده. رابعه اولین زن صوفی به حساب می‌آید که در قرن دوم هجری در بغداد میزیسته. نمایش ما در روز چهارشنبه 18 مارس، زندگی این زن را دنبال می‌کند. البته این برنامه تئاتر نیست، یک برنامه موسیقی و کنسرت است که پیرامون داستان زندگی این خانم بافته شده است. ابعاد این نمایش به‌صورت دیجیتال و به مقدار زیادی سه‌بعدی است که شنونده را کاملا با موسیقی درگیر می‌کند. یعنی وقتی بر روی صحنه کسی چیزی بنوازد یا کسی حرکتی کند، شما تصویرهای تغییر یافته را می‌بینید که درارتباط با تغییرات موسیقی است.

آیا موسیقی این نمایش را خودتان کار کرده‌اید؟

رامین ترکیان: عمده این موسیقی را من و اعظم باهم نوشته‌ایم. البته وقتی ما برروی صحنه می‌آییم نوازنده‌های مختلف از کشورهای مختلفی از کبکِ کانادا، هند، ترکیه و دیگر کشورها حضور دارند و بداهه‌نوازی بخشی از طبیعت این نمایش است اما بنای اولیه موسیقی را من و اعظم گذاشتیم.

چند نوازنده روی صحنه اجرا خواهند داشت؟

رامین ترکیان: روی صحنه 5 نوازنده حضور دارند و البته خانم تانیا اوانسون Tanya Evanson که رقص سماع را انجام می‌دهد. یک هنرمند visual artist هم بخش ویژوال آرت را به عهده دارد.

درباره اعظم علی

اعظم علی متولد ۳ اکتبر ۱۹۷۰در تهران است.

او از ۴ سالگی در هند بزرگ شده و از فرهنگ آن کشور تأثیر زیادی گرفته‌است. در سال ۱۹۸۵ او و خانواده‌اش به آمریکا مهاجرت کردند و از همان سال‌ها به نوازندگی سنتور روی‌آورد. پس از تکمیل آموزش سنتور نزد منوچهر صادقی راهش را در آواز و خوانندگی ادامه داد. به این ترتیب آواز را به شکل رسمی سنتی در موسیقی کلاسیک غربی، سنتی ایرانی و هندی و اروپای شرقی دنبال کرد.

در سال ۱۹۹۶ با گرگ الیس گروه وس Ves را پایه‌گذاری کرد که تا سال ۲۰۰۴ چهار آلبوم ارائه کردند. او همچنین از اعضای اصلی گروه «نیاز» است.

آوازهای او در موسیقی فیلم‌های مختلفی به‌کار رفته است. از جمله آن‌ها همکاری او با برایان تیلر در فیلم‌های موهبت الهی، پاپاراتزی و مخصوصا در اجرای آهنگ اینما نوشیف در مجموعهٔ تلویزیونی فرزندان تل ماسه فرانک هربرت است.

از کارهای دیگر او آواز متن سریال تلویزیونی فرار از زندان را می‌توان نام برد. همچنین او به همراه گرگ الیس، بن واتکینز و لکزمی شانکار در فیلم‌های زمین میدان جنگ، اسطوره‌های زمین‌دریا، طلوع مرگ، انقلاب‌های ماتریکس آوازهایی اجرا کرد. او در سال ۲۰۰۷ خواننده اصلی گروه کر در موسیقی فیلم ۳۰۰ به آهنگ‌سازی تلر بیتس بود. او همچنین آهنگی به نام Coma با نوازده مشهور گیتار الکتریک باکت‌هد و خواننده بند System of a Down، سرج تانکیان اجرا کرده‌است. | برگرفته از دانشنامه آزادِ ویکی‌پدیا

گفتید که نمایش و کنسرت پیرامون داستان زندگی رابعه ساخته شده. عطار جایگاه بسیار والایی برای رابعه قائل است…

رامین ترکیان: بله. اینطور است. البته لازم است تاکیدی داشته باشیم که ما یک رابعه هم در افغانستان داریم که از او اطلاعات بیشتری در دست است و ما با او بیشتر آشنا هستیم. این دو رابعه عدویه ساکن بغداد و رابعه دختر کعب قُزداری (رابعه بلخی,) را نباید اشتباه کرد. بیشترین اطلاعات ما از رابعه عدویه در میان نوشته عطار است. تا آنجا که می‌دانم از خود رابعه عدویه فقط 7 مصراع به جای مانده که می‌توان بی تردید از آن وی دانست. همانطور که می‌دانید عطار برای رابعه جایگاه قائل می‌شود.

و ما مقدار زیادی از ترانه‌هایی را که نوشته‌ایم یعنی 3 تا از ترانه‌هایی را که اجرا خواهیم کرد بر مبنای نوشته‌های عطار است که آن را بصورت ترانه درآورده‌ایم و درواقع اشعار خود این خانم نیست.

پس اگر درست متوجه شده باشم؛ می‌توان گفت زبان این کنسرت فارسی است. درست است؟

رامین ترکیان: مقدار بسیار زیادی از آن به زبان فارسی است البته 3 آهنگ هم به زبان ترکی اجرا خواهیم کرد.

ولی بر اساس مشاهداتم، معمولا بخش بزرگی از مخاطبان کنسرت‌های گروه نیاز غیر ایرانی‌ها هستند. اینطور نیست؟

رامین ترکیان: صد در صد. این مسئله در این 15 سال فعالیت برای خودمان هم جالب بوده که 50 درصد شنونده‌های ما و کسانی که به کنسرت می‌آیند را غیر ایرانی‌ها تشکیل می‌دهند.

شما چندین سال در مونترال زندگی کردید و الان برای اجرا به اینجا می‌آیید. چه احساسی دارید؟

رامین ترکیان: بله بله! ما 8 سال در مونترال زندگی کردیم. مونترال جای بسیار خاصی است و اگر می‌توانستیم مشکلاتی را که در آنجا داشتیم حل کنیم، حتما آنجا می‌ماندیم اما قسمت ما در آن بود که مدتی در آنجا بمانیم و برگردیم. ولی حقیقتا الان برای بازگشت به مونترال بسیار هیجان‌زده هستیم و امیدوارم که این برنامه با استقبال گرم مردم روبرو شود.

درباره گروه نیاز

نیاز یک گروه موسیقی ایرانی به سبک فیوژن است که سه عضو اصلی آن رامین ترکیان از گروه اکسم آو چویس، اعظم علی از گروه وس و کارمن ریزو ایتالیایی که بخش موسیقی رایانه‌ای و الکترونیکی را برعهده دارد.

این گروه که موسیقی تلفیقی را اساس کار خود قرار داده، توانسته با نگاه جدیدی که به موسیقی سنتی ایرانی داشته‌است و به‌دلیل قالب عرفانی و شرقی‌اش مورد پسند برخی مخاطبان خاص غیر ایرانی نیز قرار بگیرد. گروه نیاز موفق شد در اولین آلبوم خود به همین نام، با موسیقی منحصر به‌فرد خود، ترکیبی از موسیقی سنتی جهان و موسیقی الکترونیک را به‌وجود بیاورد. | برگرفته از دانشنامه آزادِ ویکی‌پدیا

آخرین بار که ایمان را در یک برنامه با شما دیدم، پشت صحنه مشغول بازی بود. الان گمان می‌کنم کارهای جدی تری انجام می‌دهد، درسته؟

رامین ترکیان: بله! ایمان بزرگ شده. الان 12سالشه و تمام کارهای نورپردازی صحنه را او انجام می‌دهد. اگر واقعا به همین خوبی پیش برود تا دو یا سه سال آینده به روی صحنه خواهد آمد اما تا آن وقت نورپردازی صحنه با او خواهد بود. در ابتدای همین تور یک روز ایمان در کنار Visual artist که با ما سفر می‌کند، نشسته بود. او از ایمان کمک خواست. بعد از یکی دوساعت کار کردن پشت صحنه آمد و گفت می‌خواهد ایمان را استخدام کند. خلاصه که از کار با ایمان خیلی راضی بود.

به این ترتیب ایمان دیگر کاملا به تیم پیوست؟

رامین ترکیان: بله دقیقا. این نمایش رو ایمان بالای 300 بار دیده است و کاملا آن را حفظ است و یک خصیصه خاص ایمان این است که هیچ‌وقت در پشت صحنه به تماشا نمی‌پردازد. همیشه اصرار دارد که جلو صحنه در کنار صدابردار یا visual artist نمایش را تماشا کند.

کارهای شما مرزها را به هم می‌ریزد و اختلاط فرهنگی می‌آورد. چه مقدار از این شیوه طرح‌ریزی‌شده و عامدانه بوده و چقدر از آن به طور طبیعی پیش آمده؟

رامین ترکیان: می‌توانم بگویم قسمت طبیعی آن مربوط به سیر تکاملی موسیقی ما بوده است. ببینید من و اعظم حدود بیست و هفت سال است که موسیقی را شروع کرده‌ایم. زمانی که شما وارد موسیقی می‌شوید به چگونگی این روند آن‌قدر آگاه نیستید. ولی وقتی‌که درروند کار قرار می‌گیرید مسئولیت و آگاهی شما در این زمینه بیشتر می‌شود.

مثلاً یکی از مسائلی که در حال حاضر برای ما حساسیت‌زا شده است «ایرانی بودنِ» کارمان است. حتی مواقعی که بین خودمان صحبت از ایران می‌کنیم همیشه این موضوع مطرح می‌شود که دقیقاً داریم به کدام ایران اشاره می‌کنیم! ایران کردستان، ایران بلوچستان، ایران خراسان یا …

درواقع اگر بخواهیم عمیقاً به ایران نگاه کنیم یک مجموعه‌ای از فرهنگ‌هاست. چون ترکیبی از هویت‌ها و فرهنگ‌های متفاوت است. حالا اگر در قالب بزرگ‌تر نگاه کنیم می‌بینیم‌ که مثلاً در ترکیه هم اوضاع همین‌طور است، یعنی داخل خودشان کرد و ترک و عرب و … دارند و آنها هم همین حس را دارند.

وقتی بازهم این مقیاس را بزرگ‌تر کنیم می‌بینیم که در کل این موضوع طبیعتی جهانی دارد. برای همین من و اعظم در طی زمان همکاری به این آگاهی رسیدیم که ما نمی‌توانیم بگوییم موسیقی ما نمایندۀ یک قوم و قبیله و ملت است چون در حقیقت این‌طور نیست.

درباره لوگا رامین ترکیان

لوگا رامین ترکیان متولد ۲۳ سپتامبر ۱۹۶۴ در تهران است. او موسیقیدان و بنیانگذار گروه اکسم آو چویس و نیاز است. هر دو گروه مضامین فارسی و خاورمیانه را در موسیقی‌شان ترکیب کرده‌اند. رامین ترکیان آهنگساز است و چندین ساز موسیقی می‌نوازد از جمله: تار آذربایجان، تار ترکی، گیتارویول، و سازی شبیه گیتار الکتریکی و اقتباس شده از سازی قرن چهاردهمی که با آرشه نواخته می‌شود. متن تعدادی از آهنگ‌های او از مناجات‌ها، آهنگ‌ها یا نیایشهای سنتی خاورمیانه گرفته شده‌است. او برای چندین فیلم از جمله: برگزیده (۱۹۹۵)، آمریکای زیبا (۲۰۰۱)، گل‌های پلاستیکی هرگز از بین نمی‌روند (۲۰۰۸)، و عبور از روی (۲۰۰۹) موسیقی ساخته است. | برگرفته از دانشنامه آزادِ ویکی‌پدیا

شما الآن در کشوری زندگی می‌کنید که سیاست حاکم چند فرهنگی دوست ندارد و با آن مخالف است. با این چگونه کنار می‌آیید؟

رامین ترکیان: دقیقاً و این بزرگ‌ترین مشکلی است که ما در حال حاضر با آمریکا داریم. البته این چیزی است که حاکمان یا یک قشری در آمریکا سعی دارند برای اولین بار به وجود بیاورند. یعنی یک قشر خاص را ترس دربرگرفته. مردان سفید طبقه متوسط! اینها ترس دارند که هویتشان را از دست بدهند.

همین ترس علت موفقیت ترامپ در آمریکا است و همین مشکل بزرگی است که مردم آمریکا باید آن را در خودش حل کند.

به نظرم موسیقی یکی از قوی‌ترین ابزارهای روبرویی با این وضعیت است که به قول شما در ترس یک گروه مشخص از جامعه ریشه دارد. موافق هستید؟

رامین ترکیان: صد درصد. البته هنر به‌طورکلی در جوامعی که سکولار هستند نقش مهمی ایفا می‌کند. به نظر من آنچه می‌تواند با این ترس روبرو بشود نور هنر است؛ نه‌فقط در موسیقی بلکه به هر شکلی که عرضه شود. هنر روزنه نوری است که می‌تواند به تکامل ما کمک کند.

در حال حاضر ما در آمریکا روی این مسئله بسیار تأکید داریم. الآن تقریباً هرکجا که کنسرت داریم که درپی آن کارگاه و غیره برپا می‌شود بین سه تا پنج روز اقامت داریم. زمانی که تو می‌نشینی و با مخاطب درد و دل می‌کنی و از زندگی‌ات می‌گویی و او نیز با تو صحبت می‌کند و نسبت به حرف‌های تو واکنش نشان می‌دهد، به‌یک‌باره متوجه تغییر در جو حاکم می‌شوی. اینجا دیگر برنامه فقط جنبه مصرفی ندارد؛ در این میان یک رابطه انسانی برقرار می‌شود. خوب این نوع مخاطبان تعدادشان کم است مثلاً وقتی ما پنج روز در یکجا می‌مانیم حداکثر با صد تا صد و پنجاه نفر اینتر-اکت می‌کنیم. از آن صد و پنجاه نفر شاید سی نفر تحت تأثیر قرار بگیرند. ولی ما از همان سی نفر متوجه تأثیر ماجرا می‌شویم.

ببینید موسیقی شما و به‌طور مشخص همین کاری که دارید روی صحنه می‌آورید، همان‌طور که اشاره کردید داستان زندگی یک زن صوفی متعلق به 1200 سال قبل است. چرا و چطور مخاطب قرن 21می با آن ارتباط برقرار می‌کند؟

رامین ترکیان: جامعه بشری ازلحاظ فنّاوری خیلی پیشرفت کرده ولی مشکلاتِ اساسی بشر هنوز به همان شکل قدیمی باقی مانده و تغییری نکرده است. حالا زبان فارسی یک خاصیت دارد که آن دوره را به این دوره وصل می‌کند. جالب‌ترین جنبه زبان فارسی برای من همین است که امروز شما می‌توانید متنی را متعلق به هزار سال پیش بخوانید و به راحتی آن را بفهمید. به نظرم گنج بزرگی در ادبیات ما و تاریخ ما است ولی نباید بگذاریم که مدفون شود.

مثلا همین موضوعی که ما کار می‌کنیم در این کنسرت، داستان زندگی رابعه، یک نمونه از این گنجینه‌هاست. به نظر من می‌شود گفت رابعه به‌غیراز اینکه صوفی بوده، برای زمان خودش فمینیست بسیار مهمی نیز بوده است. بعد از ازدواج اولش هیچ موقع دوباره ازدواج نکرد، هرگز فرزندی نداشته و همواره سعی در شکستن همه‌ی دگم‌های زمان خودش ازجمله دگم‌های رایج اسلامی داشته است؛ بنابراین خیلی شخصیت مهمی است و خیلی از کارهای که انجام داده از دید من به‌عنوان یک هویت پایه‌ای به زمان ما هم مرتبط است.

درباره رابعه

رابعه عَدَویّه لقب گرفته به تاجُ الرجال با کنیهٔ امُ الخیر در سال ۷۱۳ میلادی برابر با ۹۵–۹۴ قمری بدنیا آمد و در سال ۸۰۱ میلادی برابر ۱۸۵–۱۸۴ قمری درگذشت. او بانوی صوفی و شاعر عربی در سدهٔ دوم هجری بود.

او دختر «اسماعیل عدوی قیسی» بود. نام او را از این جهت رابعه گذاشتند که فرزند چهارم خانواده بود. رابعه یکی از کسانی است که فریدالدین عطار در کتاب تذکره الاولیایش از او یاد کرده‌است. رابعه صوفی‌ای بود ربودهٔ جذبات الهیه و در طریقت جذبه‌اش بر سلوک غلبه داشت. او طبع شاعری هم داشته و اشعاری در عشق به خدا سروده‌است.

رابعه با صوفیانی چون حسن بصری، ابراهیم ادهم، سفیان ثوری و مالک دینار هم‌دوره دانسته‌اند. گرچه هم‌دوره بودن و شاید دیدار رابعهٔ عدویه با حسن بصری قابل تردید است.

محل دفن او را در رأس طور زیت در قریهٔ طور در شرق بیت‌المقدس و همچنین در بصره ذکر کرده‌اند. | برگرفته از دانشنامه آزادِ ویکی‌پدیا

عطار نیشابوری در تذکره‌الاولیا درباره رابعه عدویه می‌نویسد: «خاصه رابعه که در معاملت و معرفت مثل نداشت و معتبر جمله بزرگان عهد خویش بود و بر اهل روزگار حجتی قاطع بود.خاصه رابعه که در معاملت و معرفت مثل نداشت و معتبر جمله بزرگان عهد خویش بود و بر اهل روزگار حجتی قاطع بود.»

عطار در منطق الطیر چندین بار از رابعه به بزرگی یاد میکند. از جمله در شعر زیر:

تا نباشد عاشقی چون رابعه

کی شناسد قدر صاحب واقعه

تا تو می‌گردی درین بحر فضول

موج برمی‌خیزد از رد و قبول

گه ز پیش کعبه بازت می‌دهند

گه درون دیر رازت می‌دهند

گر ازین گرداب سر بیرون کنی

هر نفس جمعیتی افزون کنی

ور درین گرداب مانی مبتلا

سر بسی گردد ترا چون آسیا

بوی جمعیت نیابی یک نفس

می‌بشولد وقت تو از یک مگس

و سخن آخر؟

رامین ترکیان: یک نکته خیلی مهم درباره این کار مشخص وجود دارد. گمان می‌کنم اگر ما این کار را در مونترال نساخته بودیم هیچ کجای دیگر نمی‌توانستم بسازیم. در اصل این شانس ما بود که یک دوره‌ای در مونترال زندگی کردیم و این محصول زندگی این دوران شد. همان‌طور که می‌دانید، کانادا مخصوصاً کبک، برای دیجیتال آرت موقعیت‌های زیادی به وجود می‌آورد؛ بنابراین، هنرمندانی که در این کار هستند در مونترال زیادند.

وقتی ما از مونترال نقل مکان کردیم متوجه شدیم تعداد کسانی که می‌توانند این را انجام دهند در آمریکا و درجاهای دیگر خیلی کم است. این واقعاً شانس ما بود که توانستیم در زمانی که آنجا زندگی می‌کردیم این اثر را تولید کنیم. نکته دیگر این‌که این تنها یک کنسرت نیست که ما برویم و به آن گوش دهیم و تمام شود. این‌یک تجربه است که با ترکیب چند رسانه شما را تماما درگیر داستان و اجرای روی صحنه می‌کند. امیدوارم خودتان بیایید و آن را تجربه کنید.

تازه از سفر برگشته‌اید و باوجود خستگی راه وقت‌تان را در اختیار ما گذاشتید؛ سپاس ویژه از شما.

ارسال نظرات