یکی از دست اندرکاران به هفته گفت: «این گروه در ابتدا صرفا با انگیزه کمک به قرنطینهشدگان شکل گرفت و هدف این بود که بتوانیم شرایط چهارده روز قرنطینه را برای افراد راحتتر بکنیم. هدف دیگر این بود که افراد تشویق شوند و چهارده روز را تاب بیاورند. بنابراین فکر کردیم به سرویسدهی از فرودگاه به خانه یا سرویس خرید، یک سری هم اطلاعرسانی برای پاسخ به سؤالاتشان مثلاً در موارد مختلف ضروری به کجا مراجعه کنند و از این قبیل.
برای مورد شماره یک که افراد را از فرودگاه به منزلشان برسانیم داوطلبانی داشتیم و برای مورد شماره دو، یعنی سرویس خرید هم همینطور. اما دقیقا نمیدانم چند بار در این دو زمینه خدمات داده شده است.
التبه واقعیت این است که اکثرا کسی را دارند که در هنگام قرنطینه برای امور خارج از خانه به آنها کمک کند. به هرحال از همینجا اعلام می کنم که این سرویس ها موجود است و در صورت نیاز با ما تماس بگیرید.
درحال حاضر نیازی که مردم دارند در وهله اول داشتن اطلاعات درست است. مردم سوال دارند و برای سوالهایشان جواب میخواهند. بنابراین الآن عمدۀ خدمات ما درزمینۀ اطلاعرسانی و خصوصاً اطلاعات درمانی است. بهاینترتیب گروهی از پزشکان داوطلب به این نیاز پاسخ میدهند. بعضی از آنها در اینجا جواز کار دارند و برخی هنوز ندارند ولی در ایران پزشک بودهاند. این مجموعه گروهی تشکیل دادند که به سؤالهای مردم پاسخگو باشند. بدین ترتیب: ما سؤالات مردم را به گروه پزشکان منتقل میکنیم و پاسخ پزشکان را در گروه مردمی در سوشیال مدیا میگذاریم.
به این صورت مردم به جواب سؤالاتشان میرسند و همزمان گروه باز است برای نیازها و مطالبات دیگر و ما به طور مرتب گروه را مرور میکنیم تا متوجه شویم نیازهای جدید چیست و به آنها رسیدگی کنیم.
مردم به مرور با ایده قرنطنیه خو میگیرند
آقای امیر بشارتی که از پزشکان داوطلب در گروه همیاری «خانه ایران» است به هفته میگوید: «ما گروهی از پزشکان هستیم که در کنار «خانه ایران» به افراد کمک میکنیم. رویه این است که سوالات در گروه سوشیال مدیا که دراین رابطه درست شده مطرح میشود. این سوالات به گروه پزشکان منتقل میشود و یکی از پزشکان به آن سولات پاسخ میدهند.
دکتر بشارتی درباره اینکه آیا مردم از مسئله قرنطینه خانگی استقبال میکنند؟ به هفته میگوید:
دکتر امیر بشارتی: من در یک کلینیک کار میکنم و مشاهدات من در آنجا نشان میدهد که مردم بیش از پیش این امر را جدی می گیرند. مثلاً قرارهای غیرضروری با کلینیک کنسل می کنند و افراد کمتری مراجعه میکنند. کاهش تردد مردم در خیابان و اتوبوس و مترو هم بهخوبی جدیتر شدن ماجرا را نمایش میدهد؛ و همه اینها تغییرات مفید و مبتی هستند که در مردم دیده میشود.
تا هفتۀ پیش، در ارتباط با جامعه خودمان مقاومت بیشتری احساس میکردم ولی الآن فکر میکنم دارند میپذیرند و به این باور رسیدهاند که کار درست را انجام بدهند. البته از دید من آگاهسازی در این بمباران اطلاعاتی مقداری سخت شده و مخاطب را خسته و سرگردان میکند که بالاخره کدام راه درست است!
اطلاعات ضدونقیض و حتی در بعضی مواقع اطلاعات تخصصی که برای عموم مردم کمتر قابلفهم است به اشتراک گذاشته میشود و این برای آنها فایدهای ندارد. به همین خاطر ما حتی در همین گروه تخصصی خودمان تأکید داریم که فقط طبق پروتکلهایی که توی استانهای ساسکچوآن، BC، انتاریو و کبک برقرار است و در کل بر اساس راهنمای اساسی کانادا جوابگو باشیم.
تاکید این نکته هم مهم است که ما فقط جواب سؤالات پیشاکلینیکی را میدهیم. مثلاً اکثر سؤالات اینچنین است که این علائم من است احتمال دارد مبتلا باشم یا خیر؟ چهکار کنم زنگ بزنم یا نه؟ به بیمارستان یا کلینیک مراجعه بکنیم یا نه؟ ما هم سعی میکنیم به همین سؤالات جواب دهیم! تا بار اضافی را از دوش اورژانسها و بیمارستانها برداریم و آنها بتوانند به امور کلینیکی رسیدگی کنند.
ارسال نظرات