گفت‌وگو با استاد زبان انگلیسی دانشگاه مک‌گیل، آنا پاننتو:

ماندن در «گتوِ» فرهنگی خود، نتیجه‌اش جهل است

ماندن در «گتوِ» فرهنگی خود، نتیجه‌اش جهل است

آنا پاننتو Anna Panunto دارای درجه کارشناسی ارشد در زمینه مطالعات آموزشی از دانشگاه مک‌گیل است. او به عنوان معلم در هیئت بورد مدارس انگلیسی زبان مونترال و در دانشکده تحصیلاتِ تکمیلیِ دانشگاه مک‌گیل برای 20 سال تدریس کرده است.

خبرنگار: شیلا دعایی

درباره نویسنده: آنا پاننتو Anna Panunto دارای درجه کارشناسی ارشد در زمینه مطالعات آموزشی از دانشگاه مک‌گیل است. او به عنوان معلم در هیئت بورد مدارس انگلیسی زبان مونترال و در دانشکده تحصیلاتِ تکمیلیِ دانشگاه مک‌گیل برای 20 سال تدریس کرده است. آنا پاننتو همچنین کتاب‌های شعر و داستان‌های کوتاه و مقالات منتشر می‌کند و به زبان‌های انگلیسی، فرانسه و ایتالیایی صحبت می‌کنند.

چگونه زبان بیاموزیم؟

این سوال موضوع گفت‌وگوی ما با یکی از استادان زبانِ انگلیسیِ دانشگاه مک‌گیل، خانم آنا پاننتو است.

در شماره 577 مجله هفته مقاله‌ای از‌ خانم‌ آنا پاننتو‌ ‌ Anna Panunto در هفته منتشر شد که این استاد زبان در آن به اهمیت آموزشِ زبان انگلیسی پرداخته است. برای توضیح برخی سوالات که درپی انتشار آن مقاله مطرح شده بود از خانم پاننتو برای یک گفت‌وگو دعوت کردیم. از ایشان سپاسگزاریم که دعوت ما را پذیرفتند. نتیجه این گفت‌وگو در زیر ارائه شده است.

خانم آنا پاننتو، کانادایی-ایتالیایی است و در کبک متولد شده‌اند. مدت حدود 20 سال است که او در دانشگاه مک‌گیل‌ و دبیرستان‌های انگلیسی زبان مونترال‌ به تدریس زبان و فرهنگ انگلیسی مشغول است. آنا پاننتو همواره بر این تاکید دارد که درک فرهنگ در یادگیری زبان بسیار مهم‌ است.‌

خانم آنا پاننتو گرامی شما در عنوان مقاله‌تان که در مجله هفته منتشر شد طرح کرده بودید که آموزش انگلیسی یک حق انسانی است. این عنوان در عین جذاب بودن خیلی سوال‌برانگیز بوده. منظور شما چیست؟ چگونه می‌تواند یادگیری یک زبان (به غیر از زبان مادری) حق محسوب بشود؟

آنا پاننتو: از نظر من‌، یادگیری زبان‌ انگلیسی یک حق انسانی است زیرا یادگیری نحوه برقراری ارتباط با دیگران، در یک جامعه به منظور بقا‌، ضروری است و دقیقا به همین دلیل من آن را یک حق بشری‌ می‌نامم.

برخی از تازه‌واردان فقط به زبان انگلیسی و / یا فقط‌ فرانسوی و در بسیاری از‌ موارد‌، آن را هم‌ به صورت حتی محدود‌ صحبت‌ می‌کنند‌، بنابراین‌، آیا آنها‌ باید از خدمات اجتماعی/ دولتی برخوردار نشوند؟ طبیعتا پاسخ این سوال منفی است.

من در کلا‌س‌های درسم، چه در دانشگاه چه در مدرسه، معمولاً بخشی از دوره را برای اطلاع از دانش‌آموزان در مورد حقوق خود اختصاص‌ می‌دهم. بعضی اوقات‌، افراد تازه وارد هیچ اطلاعی‌ درباره موارد خاص ندارند مثلا: گرفتن یک دکتر خانوادگی‌، رفتن به یک درمانگاه‌، تشکیل پرونده‌‌های اسناد دولتی‌، معادل‌سازی مدارک‌ دانشگاهی‌، معرفی‌نامه‌‌های کاری‌، اهمیت کارِ داوطلبانه و غیره.

بعضی اوقات‌، تازه‌واردان حتی در مورد نحوه لباس پوشیدن برای مصاحبه کاری و یا رفتار مناسب در مصاحبه‌‌های شغلی نیاز به مشاوره دارند. گاهی رزومه این افراد بسیار چشمگیر است‌ اما در مورد چگونگی پاسخ دادن به سؤالات در یک مصاحبه کاری‌ در آمریکای شمالی بسیار مشکل دارند. دانش‌آموزان نمی‌دانند که خود را آیا دو زبانه معرفی کنند یا خیر. من آنها را راهنمایی‌ می‌کنم و به آنها توضیح‌ می‌دهم که در مورد سطح مهارت به زبان انگلیسی نگران نباشند و واقعیت را بگویند و به آنها توضیح‌ می‌دهم که چگونه‌ می‌توانند ضمن دستیابی به آن شغل‌، مهارت گفتاری خود را‌ در زبان انگلیسی کسب کنید!

در صورتی‌که یک تازه‌وارد زبان انگلیسی را‌ بهتر از فرانسه بداند، بهتر است به تکمیل زبان انگلیسی بپردازد یا سراغ زبان فرانسه برود؟  از نظر سرعت جاافتادن در جامعه جدید این سوال را مطرح می‌کنم.

آنا پاننتو: سوال خوبی مطرح کردید. درست است‌ تازه‌واردان به ویژه در کبک با این معضل روبرو هستند و از آنجایی که کبک یک استان فرانسوی‌زبان است‌، زبان فرانسه معمولاً در اولویت قرار دارد.‌ مهاجران افریقای شمالی‌ با این مشکل روبه رو نیستند‌ زیرا آنها در کشورهایشان‌ به زبان فرانسه صحبت‌ می‌کنند اما مهاجران از خاورمیانه، بیشتر‌ افرادی‌ هستند که یادگیری زبان فرانسه را چالش برانگیز‌ می‌دانند. و در این بین‌، باید توجه داشت که در یادگیری زبان، سن نقش مهمی را ایفا‌ می‌کند. آمار نشان می‌دهد که مهاجران جوان (آنهایی که‌ تا 35 سال سن دارند)‌‌ دو زبان‌  انگلیسی و فرانسه را همزمان‌ یاد‌ می‌گیرند اما مهاجران مسن (40 سال یا بالاتر) یک زبان را یاد‌ می‌گیرند.

در کبک دوزبانه بودن برای بیشتر مشاغل یک ضرورت است. اینجاست که مشکل بیش از پیش خود را نمایان می‌سازد. به تجربه دیده شده است که‌ بیشتر مهاجران مسن (50 تا 35 ساله) به مدرسه برمی‌گردند و مسیر شغلی خود را تغییر‌ می‌دهند. این گروه سنی یک زبان را برای تکمیل انتخاب نموده‌ و گاهی استان‌ محل سکونت خود را تغییر می‌دهند زیرا دو زبانه بودن برای این گروه سنی دشوار است.

به نظر‌ می‌رسد انجام کارهای داوطلبانه در یک مرکز اجتماعی یکی از روش‌ها مؤثر برای بهبود مهارت‌‌های زبانی برای مهاجران باشد. زیرا مهم است که آنچه را که در کلاس یاد‌ می‌گیرند در‌ خارج از آن تمرین کنند.‌

داشتن آگاهی از‌ فرهنگ جامعه برای دانش‌آموزان‌ مهاجر چقدر مهم است؟ در مورد معلمان چطور ؟ چگونه معلمان و دانش‌آموزان‌ می‌توانند این آگاهی را توسعه دهند؟

آنا پاننتو: آگاهی فرهنگی‌ یک‌ فرایند است که‌ می‌تواند از کلاس به کلاس دیگر متفاوت باشد. همه اینها به ترکیبی از دانش‌آموزان بستگی دارد. بعضی اوقات‌، اگر فرهنگ غالب وجود داشته باشد یعنی مثلا تصور کنید 14 ایرانی در یک کلاس بیست‌نفره دارید. این کلاس نسبت به کلاس دیگر که میکس متنوع‌تری دارد، از نظر فرهنگی هم متفاوت خواهد بود. مدرس قوانین اساسی در کلاس را برای ارتباطات را تعیین‌ می‌کند. باید گفت‌ این کاری است که من سال‌ها است انجام‌ می‌دهم و نقش دانش‌آموزان‌ در کلاس این است: چگونگی گوش دادن به همکلاسی‌ها‌‌، ارائه بازخورد مفید و سازنده‌، کارآمد بودن در گروه‌ها و …‌  نقش‌ اساسی دانش‌آموزان در کلاس این است که یک ذهن باز داشته باشند و سازگار باشند که البته سازگازی‌، همیشه اتفاق نمی‌افتد زیرا سوء تفاهمات فرهنگی ممکن است رخ دهد که البته‌ معلم،‌ برطرف‌ کردن این درگیری‌ها را بر عهده دارد تا سازگاری را در کلاس ایجاد کند که البته گاهی هم موفق نمی‌شود!

ناسازگازی‌ به لحاظ‌ تفاوت فرهنگی‌ همیشه بد نیست زیرا معلمان و دانش‌آموزان از آن درس‌ می‌گیرند. این نکته مهم است که همواره‌ هدف‌ ما این باشد که بخواهیم از ناسازگازی فرهنگی‌ با همکلاسی‌های خود‌ یاد بگیریم تا بتوانیم درک بهتری از تفاوت‌های فرهنگی داشته و به این ترتیب، به توسعه و رشد‌ درک فرهنگی خودمان در جامعه کمک کنیم.

در مقاله‌تان‌‌، شما کبک را‌ یک جامعه متفاوت از استان‌های دیگر در کانادا معرفی‌ می‌کنید. منظورتان چیست؟

آنا پاننتو: کبکی‌‌‌ها‌ ذهنیت متفاوتی دارند‌ برخی از آنها مسلط به دو زبان هستند و برای فرهنگ‌‌های مختلف تفکری‌ باز دارند (دوستانی با‌ فرهنگ‌‌های مختلف دارند‌، با کسی از فرهنگ دیگری ازدواج‌ می‌کنند و با آنها زندگی‌ می‌کنند‌، به سرزمین‌های دیگر سفر‌ می‌کنند‌، با فرهنگ‌‌های دیگر کار‌ می‌کنند‌، تجارت الکترونیکی و …) معمولاً کبکی‌ها که در شهر زندگی‌ می‌کنند و یا در محله‌‌های چند فرهنگی در حومه شهرها قبلاً در معرض چند فرهنگی قرار گرفته‌اند و سازگار شده‌اند.

برخی دیگر بسته هستند به این معنا که فقط درجمع هم‌زبان‌های خود بوده‌اند و این ذهنیت بسته‌ برای مهاجران و کودکان و خانواد‌‌های آنها نیز خواهد بود. من خودم یک تجربه ناخواسته را از‌ دوران کودکی‌ در همین زمینه بسته بودن ذهن دارم‌. به عنوان مثال: بعضی از ایتالیایی-کانادایی‌هایی را‌ می‌شناسم که فقط در جمع خودشان باقی‌ می‌مانند و اصلاً پیوندی به بیرون از زبان و فرهنگ خود‌ ندارند که این امر باعث‌ می‌شود تا‌ آنها محدود به جامعه خود شوند و از نظر آگاهی بر تنوع فرهنگی بسیار ضعیف عمل کنند. عواقب این امر چیست؟ جهل! و متاسفانه جهل منجر به تبعیض در جامعه‌ می‌شود. بنابراین باید توجه کنیم که‌، تحمل فرهنگی همراه با آموزش است که تحقق می‌یابد.

من به عنوان یک معلم‌، در داخل و خارج از کلاس‌، و یک زن اجتماعی و حامی حقوق زنان‌، روزانه تمام تلاش خود را‌ می‌کنم تا درک‌ تحمل فرهنگی را در دیگران‌ ایجاد کنم و البته‌ باید به این نکته توجه داشته باشیم که‌ ما نمی‌توانیم دیگران را ملزم به دوست داشتن افراد کنیم‌، اما‌ می‌توانیم دیگران را به احترام گذاشتن به افراد جامعه از هر قشر و طبقه که باشند‌ و احترام به حقوق سایر افراد‌ موظف کنیم.

به عنوان سوال آخر به جهت کاربردی چرا اینقدر بر آموزش زبان انگلیسی تاکید دارید؟

آنا پاننتو: در مقاله خود به خوانندگان یادآوری‌ می‌کنم که کبک یک استان فرانسوی‌زبان است و در اینجا دوزبانه بودن یک ضرورت است این مقاله به همه یادآوری‌ می‌کند که زبان انگلیسی یک حق است و یک امتیاز نیست البته باید توجه داشت که‌ یادگیری زبان همچنین بخشی از یادگیری فرهنگ کانادایی است و یادگیری فرهنگ کانادایی‌ برای تازه‌واردانی که به دنبال یافتن شغل‌ هستند بسیار کمک‌کننده است. آموزش زبان انگلیسی در‌ روش من، یک روش فعالانه و ترغیب‌کننده برای داشتن دو زبان است.‌ من بیشتر از این کاری انجام نداده‌ام که البته‌ این به خودی خود چیز زیادی است‌، 22 سال تدریس!

خانم آنا پاننتو گرامی از شما سپاسگزاریم.

ارسال نظرات