گفت‌وگو با ابوذر امینی، فیلم‌ساز افغان:

مهاجر که می‌شوی تکه‌‌های وجودت در جهان پخش می‌شود

مهاجر که می‌شوی تکه‌‌های وجودت در جهان پخش می‌شود

فیلم مستند بلند «کابل شهری در باد» ساخته ابوذر امینی، برنده جایزه ایدفا، جشنواره بین‌المللی مستند آمستردام شده است.

فیلم مستند بلند «کابل شهری در باد» ساخته ابوذر امینی، برنده جایزه ایدفا، جشنواره بین‌المللی مستند آمستردام شده است. ایدفا، یکی از جشنواره‌های معتبر جهانی دانسته می‌شود. در این فیلم زندگی دو برادر پنج و دوازده ساله بیان شده است که پدرشان از بیم جان به ایران فرار کرده است.

بی.بی.سی فارسی در گزارش با اشاره به مستند «کابل شهری در باد» نوشته است: چهار هزار فیلم از چندین کشور به جشنواره بین‌المللی مستند آمستردام فرستاده شد اما ۲۵۰ تا ۳۰۰ فیلم در آن به نمایش گذاشته شد که از این جمع «کابل شهری در باد» از میان ۱۳ فیلم نامزد در بخش جلوه‌های نوین، جایزه ویژه را به دست آورد. ساخت این مستند ۸۸ دقیقه‌‌ای در سال ۲۰۱۵ آغاز شد. شخصیت‌های اصلی آن یک راننده اتوبوس و دو کودک پنج و دوازده ساله هستند.

خبرگزاری برنا خلاصه داستان «کابل شهری در باد»‌ را چنین معرفی می‌کند: «در کابل، عباس اتوبوس‌اش را‌ می‌راند و همیشه به دنبال تروریست‌‌‌‌هایی است که او را هدف قرار گرفته‌اند. افشین نوجوان و برادر کوچکش بنیامین، با پدرشان همراه‌ می‌شوند تا عکس‌های قربانیان بمب‌گذاری را روی یک یادواره قرار دهند. وقتی پدرشان برای امنیت خود به ایران‌ می‌رود، افشین جای او را به عنوان بزرگ خاندان‌ می‌گیرد.»

فیلم مستند او با عنوان «روی خط فراموشی» از سوی موسسه مستندسازان افغانستان موفق به دریافت جایزه «سبغان بلانشه» و همچنین برنده جایزه کارت طلایی بهترین فیلم کوتاه ۲۰۱۰ در جشنواره ملی هلند شد. «فیلم فرشته نوین» فیلم دیگری از این کارگردان است.

داود هلمندی، کارگردان موفق و تحسین شده برادر ابوذر امینی و سارا هلمندی، شاعر، خواهر اوست.

در عرصه سینما فیلم‌سازهای بسیاری داریم که رنج مهاجرات را لمس کرده و با ساختن فیلم توانسته‌اند دغدغه‌های مهاجرت را به تصویر بکشند. هنر فیلم‌سازی برای ابوذر امینی دریچه‌ای است تا دردهای مهاجران را به جهان بازتاب دهد. ابوذر امینی فیلم‌ساز مهاجر افغان و متولد بامیان است که در زمان نوجوانی ابتدا به ایران و سپس به هلند مهاجرت کرده و تحصیلات خود را در رشته سینما به پایان رسانده است، در این مدت فیلم‌های او موفق به دریافت جوایز و افتخارات گوناگون در جشنواره‌های بین‌المللی شده‌اند. یکی از فیلم‌های معروف او فیلم‌ «کابل شهری در باد» است که موفق به دریافت جایزه ایدفا، جشنواره مستند آمستردام شده است. این فیلم مشهور او زندگی دو برادر پنج و دوازده ساله را روایت‌ می‌کند که پدرشان راه مهاجرت به ایران را پیش‌ می‌گیرد و آنها‌ بار خانه را بردوش‌ می‌کشند. متن زیر گفت‌وگوی ما با این کارگردان موفق است.

آقای ابوذر امینی گرامی چه انگیزه‌‌ای باعث شد که به دنیای فیلمسازی بروید؟

ابوذر امینی: من از سرزمینی می‌آیم که قصه‌گویی از هزاران سال بدین سو رسم ماست و بخشی از زندگی مردم ماست. سرزمین افسانه‌های رستم و سحراب و کاوه و ذهاک و شهمامه و صلصال و هزاران قصه‌ها، سرزمین افغانستان که بسیاری از داستان‌ها و شعرها کلاسیک از آنجا آمده. افغانستان سرزمین کوهستانی هست و این لایه‌های پشت در پشت کوه‌ها تا بی‌نهایت پیش ‌می‌روند و خواه ناخواه تخیل انسان را تا پشت کوه قاف شکوفا می‌کند.

مهاجرت چقدر روی کار شما به عنوان کارگردان و فیلمساز تاثیر  گذاشته است؟

ابوذر امینی: مهاجرت تلخ است، کنده شدن از اصل و پرتاب شدن به حاشیه. مهاجرت مثل دنیای شاهزاده کوچولو است. در مهاجرت منطق و قاعده‌ها درهم می‌ریزد. مهاجرت مثل این می‌ماند که تو تکه‌ای از بدن خود را در جایی جا بگذاری و تکه‌ای دیگر را در کشوری دیگر. خیلی زود تمام اعضای بدن تو تکه تکه در گوشه و کنار جهان پخش شده‌اند و تو در تقلای بازیافتن آنها هر روز سخت به این نتیجه می‌رسی که این به هم پیوستن تکه‌‌‌ها دیگر ممکن نیست. اما باز از زاويه دیگر مهاجر از اولین نسل شهروند‌ جهانی به شمار می‌آیند. یعنی جبر زمان ما را در رشد طبیعی ساپین‌ها (sapiens) به جلو پرتاب کرده و ما باید این شهروند جهان بودن را بپذیریم که خود ناگفته نماند دیدی بس وسیع به زندگی و اجتماع و از جمله سینما به ما می‌دهد.

شما در ایران مهاجر بوده‌اید و سینمای ایران را می‌شناسید. بازنمایی افغان‌‌‌ها در سینما ایران چطور است؟

ابوذر امینی: به‌نظر من ناامیدکننده است. اگر به سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی این سی سال گذشته در ایران که با موضوع افغانستانی‌ها درهم شده ببینیم یا چهر‌های‌ دلقک‌وار، ابله‌گونه و بی‌تمدن از افغانستانی‌ها نشان داده می‌شود یا خشن و قاتل و متجاوز.‌ دیدی از بالا به پایین و در خوش‌بینانه‌ترین حالت دیدی آکنده از ترحم است که در این سال‌های آخر می‌بینیم.‌ خود این ترحم ناخواسته پیوست دارد به خود بهتر بینی میزبان یا همان دیدی نژادپرستانه که حالا لباس ترحم پوشیده و افغانستانی‌‌‌ها را حالا لباسی نو به تن ‌داده‌اند لباس «افغانی بدبخت».

به نظر می‌آید در ایران که با افغانستان اشتراک فرهنگی و زبانی دارد، مهاجران در فضاهای جدیِ هنری مثل سینما حضور گسترده ندارد و یا اگر هم نقشی دارند حاشیه است. موافقید؟

ابوذر امینی: پاسخ این سوال را من ندارم. اما بخشی از آن را می‌توانم به حساب کم کاری‌های خود افغان‌ها بگذارم. البته کاری خیلی سخت هست که به عنوان مهاجر در ایران که به نان شب خود درگیر هستی و به سختی پیدا می‌کنی فکر و خیال ساخت فیلم را در سر داشته باشی که یکی از پرهزینه‌ترین کارهاست اما تک و توک افغان‌‌‌‌هایی هم که به این فرصت دست یافته‌اند باز شاهدیم که کاسه داغ‌تر از آش شده‌اند و تندروتر از خود فیلمسازان ایرانی به همان سیاه نمایی‌هایی دست می‌زنند نسبت به افغان‌ها.

فکر می‌کنید اگر در ایران ماندگار می‌شدید بستر مناسبی برای رشد شما فراهم می‌شد؟

ابوذر امینی: به سختی. اگر ایران ماندگار می‌شدم یا با مشکلات مجوز کار رو به رو بودم یا بیمه یا بدون حق به نام زدن چیزی ساده که خارج از منطق من است و در نهايت مایوس به کارگری و ترک تحصیل و شاید خطرناک‌تر حتی اعتیاد و … غیره.

حمایت افغانستان از فیلمسازان مهاجر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ابوذر امینی: افغانستان فعلا درگیر سرپا ایستادن خود است بعد از چهل سال جنگ و سینما در اولویت کارهای دولت نیست. همچنان که اولویت مردم هم نیست. مردم در غم نان‌اند.

ایده ساختن «کابل شهری در باد» چگونه در شما شکل گرفت؟

ابوذر امینی: هدف گذر از تمام کلیشه‌هایی بود که ما نسبت به افغانستان می‌دانیم و نزدیک شدن به مردم عادی شهر. مردمی که ما از کنار آنها به سادگی حتی بدون اینکه آنها را ببینیم می‌گذریم در حالی که این مردم اکثریت جامعه‌اند. هدف نشان دادن چهره واقعی شهر بود نه کم نه زیاد. مردمانی که فقیرند و زیر سایه جنگ زندگی‌ می‌کنند اما کرامت و شرافت دارند و با چنگ و دندان برای زندگی تلاش می‌کنند.

از نظر داوران جشنواره بین‌المللی آمستردام چه نکاتی در فیلم شما وجود داشت که آن را برنده اعلام کردند؟

ابوذر امینی: زبان سینمایی که به قول داوران زبانی جدید در سینمای مستند را نوید می‌داد. قدرت ابزرویشن فیلم‌ساز.

چه شد که تصمیم گرفتید فیلم «کابل شهری در باد» را در جشنواره مستند حقیقت به نمایش بگذارید؟

ابوذر امینی: فقط به خاطر مخاطب فارسی‌زبان ازجمله مخاطبان افغانستانی. فیلم قبل از جشنواره حقیقت بالا شصت و پنج جشنواره معتبر جهانی رفته بود و پانزده جایزه مهم را برنده شده بود. اما دلم همیشه پیش مخاطبان فارسی‌زبان بودند و از همه مهم‌تر هم‌وطنانم.

میزان استقبال مهاجران افغان در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ابوذر امینی: بسيار عالی، سالن سینما دو برابر بیشتر از ظرفیت پر بود و مردم روی زمین می‌نشستند و فیلم را که یک ساعت و نیم است تا آخر با شوق می‌دیدند. به علت درخواست بالا جشنواره مجبور شد که یک سانس ویژه برگزار کند. کسانی بودند که از شهرستان‌ها و برای هر سه نمایش آمده بودند.

چشم‌انداز شما از فیلمسازهای افغانستانی مهاجر که در این زمینه فعالیت می‌کنند چیست؟

ابوذر امینی: من در همه جا فعالیت می‌کنم هم کشورهای دیگر و هم در وطنم افغانستان. نسبت به سینمای افغانستان امیدوارم. چون نسل جوان ما مستقل‌ترین فیلم‌سازان جهان‌اند. نیست که ما از جایی در کشور حمایت نمی‌شویم این حمایت نشدن خود یک آزادی خوبی هم به ما داده و ما هر طور که خودمان بخواهیم فیلم می‌سازیم که این از لزومات یک فیلم خوب است.

چه برنامه‌‌‌‌هایی برای آینده دارید؟

ابوذر امینی: در حال حاضر مشغول نوشتن اولین فیلم بلند داستانی خود هستم که از طرف جشنواره کن (رزیدنس) حمایت شده و به خوبی پیش می‌رود.

آقای ابوذر امینی گرامی از شما سپاسگزاریم.

ارسال نظرات