نوشته‌ای از دکتر فریال آذری؛

سهروردی و نظام باورشناختی مزدایی

شناخت نشانه‌های امشاسپند، ۶ مفهوم متعالی، در نمایش

سهروردی و نظام باورشناختی مزدایی

شاید یکی از بنیادی‌ترین عناصر موجود در سامانه‌ی فکری ایران باستان، موضوع امشاسپندان باشد.

 شاید یکی از بنیادی‌ترین عناصر موجود در سامانه‌ی فکری ایران باستان، موضوع امشاسپندان باشد.

امشاسپندان، در نظام باورشناختی مزدایی، به شش مفهوم متعالی اطلاق می‌شود که برترین آفریدگانِ خداوند شناخته می‌شوند.

واژه‌ی امشاسپندان در اوستایی، ترکیبی از دو بخش است؛ یکی واژه‌ی اَمِشَه به معنی جاودانه و همیشگی و دیگری واژه‌ی سْپِنتَه به معنی مقدس و سودمند که در مجموع به معنای «موجودات جاودانه‌ی سودمند»است.

این اصطلاح به شش یا هفت صفت مهم اهورامزدا اشاره می‌کند. البته سپندمینو برترین و انتزاعی‌ترین امشاسپند است که به دلیل نداشتن نمود بیرونی، گاه نادیده گرفته شده و با بهمن یکی شده است. این شش امشاسپند عبارت‌اند از؛ وُهومنه یا همان بهمن به معنای اندیشه‌ي نیک، اَشه‌وَهیشتَه یا همان اردیبهشت به معنای برترین راستی و نظم، خشتره‌وئیریه یا شهریور به معنی شهریاری آرمانی، اِسپِنتَه‌آرمَئیتی يا سپندارمذ و به فارسی امروز اسفند به معنی آرامش مقدس، هئوروتات یا خرداد به معنی کمال و سرانجام اَمرتات یا امرداد به معنی جاودانگی و بی‌مرگی.

در این نوشته و در ارتباط با نمایش سهروردی (نوشته و کارگردانی شکرخدا گودرزی)، صرفاً به شناخت نشانه‌های امشاسپند شهریور در آثار سهروردی پرداخته می‌شود.

فرمانروایی دنیوی نیک، دادگرانه، رعیت‌نواز و مردمدارانه‌ی شهریور، به معنی شهریاری و سلطنت مطلوب است. او را باید نماد فرمانروایی بهشتی در زمین دانست. سلطنتی که مطابق میل و آرزو باشد. اراده‌ی آفریدگار را مستقر کند، بیچارگان و درماندگان را در نظر داشته باشد و بر بدی‌ها چیره شود

این معنی و کارکرد شهریور و این که مسبوق به دو مفهوم نیک‌اندیشی و پارسایی ا‌ست، از یک‌ سو تأثیری شگرف در شیوه‌ی تعلیم و تربیت شاهان ایران باستان و پیوستگان آنان داشته و از دیگر سو نقشی مهم در شکل‌گیری حکمت سیاسی و سامانه‌ی قدرت و شهریاری ایفاء کرده،چه به‌لحاظ نظری، چه عملی.

مهریشت، بند ۱۲۵، شهریور را رب‌النوع و موكل فلزات دانسته و به ‌بیان درست‌تر، فلزات را نماد و جلوه‌ی دنیوی آن امشاسپند به‌شمار آورده است.

به همین دلیل ارتباط مستقیم او با جنگاوری و سلاح و نیز آزمون فلز که در پایان جهان به هلاک همه‌ی دیوان می‌انجامد، بسیار آشکار است.

در هات ۴۵ بند ۷ نیز اشاره شده؛ از آن‌جا که فلز به‌ مثابه‌ی ابزار کار انسان و همچنین فلزات گرانبها همگی در خدمت توانگری انسان به‌ کار گرفته می‌شوند، با این امشاسپند در پیوندند.

با توجه به معنای دو لغت سازنده‌ی واژه‌ی شهریور (خشتره) به معنای چیرگی و وئیریه به معنای کشش و گرایش، این واژه را به معنای چیرگی بر خواسته‌ها و کشش‌های نفس دانسته اند. بر این اساس، امشاسپند شهریور جایگاه و کارکرد ویژه و دیگرگونه‌ای را خواهد یافت که بر طبق آن توانایی چیرگی بر خود و خواسته‌های ناهنجار نفسانی به دست می‌آید.

توضیح این‌که؛ همواره سلطه و چیرگی بر مظاهر طبیعی و نیروهای بیرونی، بی‌شک پس ‌از کسب نیروی درونی و فربهی و توانمندی نفس از طریق تسلط بر هواهای نفسانی حاصل می‌شود. این امر که از بدیهیات همه یا اغلب نظام‌های نهان‌گرایانه محسوب می‌شـود، خــود می‌تواند به معنای تأیید این کارکرد دینی-عرفانی امشاسپند شهریور به‌شمار آید.

فرّ کیانی یا فره ایزدی، «فروغی ایزدی» است که ایرانیان آن را همواره همراه پاکان و پارسایان دانسته و داشتن آن را مستلزم نیرو و ولایت ایزدی می‌دانسته‌اند. فره، بر این اساس مظهر دو امشاسپند اشه و شهریور است. به بیان دیگر می‌توان آن را مظهر به ‌ثمر نشستن اشه و کمال یافتن آن به‌ صورت شهریور محسوب کرد که هم موجب پاکی جان و هم سبب اقتدار دنیوی و مینوی است. نیز اگر چه فره‌های سه‌گانه ایزدی، کیانی و آریایی از یکدیگر جدا و متمایزند، در بسیاری از کاربردهای غیردقیق، هر فره‌ای را ایزدی می‌نامند که معمولاً مراد همان فرّ کیانی ا‌ست.

سهروردی تنها یک بار در کتاب «حکمة الاشراق» به‌طور مستقیم از امشاسپند شهریور نام برده و می‌گوید:

«او هورخش که همان طلسم شهریور است نوری بسیار تابان است که پدیدآورنده‌ی روز و رئیس آسمان است و بزرگداشتش در سنت اشراق واجب و زیادتی او بر ستارگان تنها به اندازه و نزدیکی نیست بلکه به شدت است»

(سهروردی ۱۳۷۲، ج ۲، ۱۴۹)

سهروردی در این عبارات، به اقتدار و عظمتی نورانی و روحانی اشاره می‌کند. وی شهریور را نماد قدرت مینوی می‌داند که با افاضه‌ی نور از جانب حضرت نورالأنوار همراه است. وی در میان سلسله‌ی انوار قاهر‌ه‌ی عرضی، به ‌لحاظ میزان قهر و غلبه بر مراتب مادون، قائل به مراتبی است که برترین و قوی‌ترین آن‌ها را امشاسپند شهریور می‌داند.

در مقام تمثیل، به انوار و اجرام سماوی دنیوی اشاره می‌کند که اگر چه همه‌ی آن‌ها در نورانیت با یکدیگر همسان و مشترکند، میزان و مرتبه‌ی همه‌ی آن‌ها یکسان نیست و برخی مانند ستارگان و سیارات کوچک‌تر نور خود را از اجرام و ستارگان بزرگ‌تر اخذ می‌کنند و برخی نیز دارای نور مستقلند که هم خود منشأ مستقل نور محسوب می‌شوند، هم به سایر اجرام سماوی افاضه می‌کنند. اما از این ‌میان، آن‌که سرور آسمان و پادشاه اجرام و افلاک است «هورخش» یا خورشید است که تعظیم و تکریم آن نزد اشراقیان فریضه‌ای بزرگ است. سهروردی خورشید را مثل نامی برای امشاسپند شهریور می‌داند، چرا که مظهر همراهی و اتحاد دو مفهوم نور و اقتدار در فلسفه‌ی اشراقی به‌ شمار می‌رود.

اما در برخی آثار سهروردی، اشاراتی غیرمستقیم به شهریور شده، از جمله در:

»مجموعه‌ی مصنفات، نوشته‌ی شیخ اشراق، صفحات ۵۰۲ تا ۵۰۴ » ذیل فصلی با عنوان «في سلوك الحكماء المتألهين» با ذکر احوال اولیاء و حکمای متأله، انواع لمعات و اشراقاتی را که با اتصال نورانی و معنوی با نورالأنوار دریافت می‌کنند، ذکر کرده است؛ بارقه‌هایی که هر یک بهره‌هایی گاه از نوع لذات معنوی و گاه از جنس قهر و غلبه را به همراه دارند. در این متن از یک‌سو سه مورد از «معانی اختصاصی امشاسپند شهریور» یعنی معانی قهر، غلبه ولایت و قدرت معنوی جمع آمده‌اند و از سوی ‌دیگر، اختصاصات شهریور در کنار کارکردهای عمومی امشاسپندان حضور دارد که همان پیوند مستقیم با مفهوم خداوند به‌ مثابه‌ی برترین مظاهر عالم هستی‌ است. در این اثر، سهروردی حضور در سامانه‌ی امشاسپندان (یعنی جمع شدن معانی اغلب سامانه‌ی امشاسپندان با یکدیگر) و سرانجام ذکر عناصر مربوط به فرهنگ و تاریخ ایران باستان نیز به چشم می‌خورد.

اما آنچه این مطلب را با داستان سهروردی و روایت شکرخدا گودرزی پیوند می‌دهد، صحنه‌ی محکمه‌ی سهروردی است که در آن ضعف حاکمان سیاسی و عالمان دین (که در هم ترکیب شده‌اند) به‌خوبی مشهود است و در دیالوگ‌ها و بازی‌های تأثیرگذار بازیگران با ظرافت نشان داده شده است. چنین حاکمان و فقه‌هایی که به ظاهر سلاح در دست با دشمنان دین و خدا می‌جنگند اما در عرصه‌ی عدالت حقیقی، جز سکوت یا همراهی با ظلم دستاوردی نداشتند، همه بنده‌ی قدرت هستند، شهریاری نیک ندارند، به عدالت حکم نمی‌رانند و بر هواهای نفسانی خود هم چیره نمی‌شوند، طبعاً سخنان تفکربرانگیز و شبه‌ناک سهروردی را که در تضاد با نظام باورشناختی‌شان است، تاب نیاورده و چون از آگاهی مردم هم در هراسند، ناگزیر دستور قتل سهروردی را صادر کردند، اتفاقی که اجرای آن از لحظات دیدنی نمایش «سهروردی» است.

ارسال نظرات