نوشته‌ای از محسن خیمه‌دوز

نور مِی از شرقِ پیاله؛ نگاهی به پیوند سهروردی و صحنه

نور مِی از شرقِ پیاله؛ نگاهی به پیوند سهروردی و صحنه

«اوژن یونسکو» از بزرگان نمایشنامه‌نویسی در قرن بیستم، در نامه‌ای به «هانری کُربَن» فیلسوف فرانسوی، درباره‌ی «سهروردی» می‌نویسد.

«اوژن یونسکو» از بزرگان نمایشنامه‌نویسی در قرن بیستم، در نامه‌ای به «هانری کُربَن» فیلسوف فرانسوی، درباره‌ی «سهروردی» چنین می‌نویسد:

 

آقا و دوست عزیز

با تعجب و شگفتی بسیار، «عقل سرخ» را خواندم. شما بزرگ‌ترین و

اعجاب‌انگیزترین متون حیات معنوی را به غرب شناسانده‌اید. بی‌تردید،

شما این متن را در خاطره‌ی خودِ ایرانیان نیز زنده کردید. متن مشکل

است و نمی‌توان آن را وقت و بی‌وقت خواند. باید منتظر لحظه‌ای ماند که

دل یاری کند. وقتی راه گم می‌کنم، یادداشت‌ها و توضیحات شما، بار

دیگر مرا به جاده هدایت می‌کند. در واقع شاید تا پایان زندگی‌ام نیازمند

خواندن نوشته‌ی دیگری نباشم، زیرا این اثر را خواهم خواند و باز خواهم

خواند.

صمیمانه از شما متشکرم.

ارادتمند شما

اوژن یونسکو

پاریس، ۱ ژوئیه ۱۹۷۶

همان «اوژن یونسکو» در سال‌های پیش‌ از انقلاب ۵۷، روزی در تالار مولوی در خیابان ۱۶ آذر فعلی از اهالی تئاتر ایران پرسید: «شما که حافظ، مولانا، سعدی، فردوسی و سهروردی دارید، چرا احساس گمگشتگی می‌کنید؟»

آنچه یونسکو نمی‌دانست این بود که ذهن تاریخی ایرانیان، سهروردی را نمی‌شناسد و اگر هم روزی بشناسد چیزی ا‌ست در حد نامی بر یک خیابان، یا روزی برای بزرگداشت، یا اطلاعاتی برای ثبت در کتابخانه‌های دانشگاه‌ها، صفحات مجلات و روزنامه‌ها.

بی‌دلیل نبود که بهترین تحلیل از زیباشناسیِ اندیشه‌ی سهروردی را «هانری کُربَن» فرانسوی نوشت، که جدا از فیلسوف بودن، ایران‌شناس هم بود و در کنار ترجمه آثار هایدگر به فرانسوی، فلسفه «حکمت اشراق» سهروردی و فلسفه «حرکت جوهری» صدرای شیرازی را نیز به اروپاییان معرفی کرد و از منظر همین دو متفکر ایرانی بود که به نقد فلسفه غرب پرداخت.

همان کُربَن که در ۱۹۲۸ از طریق مدیر بخش مطالعات اسلامیِ دانشگاه سوربن با نوشته‌های سهروردی آشنا شد و سال‌ها بعد که پژوهش‌هایش درباره‌ی سهروردی کامل شد گفت: «آشنایی‌ام با سهروردی، تکلیف سرنوشت معنوی‌ام را برای عبور از این جهان مشخص کرد.»

و البته شاهکار ایرانیان، آن هم سال‌ها بعد از یک انقلاب پرمدعای ناکارآمد این بود که خیابانی را در نزدیکی تئاتر شهر به نامش نامیدند، اما روی تابلوی شهرداری به جای «هانری کُربَن» نوشتند: خیابان «هنری کوربین»!

اندیشه‌ی «سهروردی»

او را با نام اثر مشهورش «حکمت ‌الاشراق» می‌شناسند. اثری که نه تنها نماینده‌ی تفکر «اشراقی» در برابر تفکر«مشاییِ» ابن‌سینا شد، بلکه با ترکیب دو تفکر مشایی و اشراقی، موفق شد یک منظومه‌ی چندوجهی و ترکیبی از اندیشه‌ها را تنظیم و به ‌عنوان تفکر «شرقی» به مشرق‌زمین، به ایران و به جهان ارائه کند. سهروردی با طراحی «ساختار چندوجهی اندیشه» موفق شد به ترکیب‌های دشواری مثل ترکیب «عقل و عشق» (در رفتار)، «شهود و خرد» (در گفتار)، «حکمت هرمسی» یونان باستان و «حکمت خسروانی» ایران باستان (در پندار و بینش) برسد و در هربخش از این ترکیب‌بندی جدید، نوآوری‌هایی خلق کند. سهروردی با جداسازی فلسفه از کلام، دو بنیان اساسی مکتب خسروانیِ ایران باستان را به‌روز و مدرن کرد.

بنیان اول: «ذات هستی نور است.»

و بنیان دوم: «ذات هستی حرکت است.»

سهروردی موفق شد مقوله‌ی مهم «حرکت» را که در میان مقولات ارسطویی جایش خالی بود، در فلسفه مطرح کند و همین توجه سهروردی نه تنها باعث نوآوری در فلسفه شد، بلکه درخشش فیلسوف بعد از خود، «صدرای شیرازی» را هم باعث شد، همان صدرایی که با اتکاء به مقوله‌ی «حرکت»، توانست تئوری «حرکت جوهری» را ابداع کند و با تأسیس «مکتب متعالیه» در جهان اندیشه ماندگار شود.

از دیگر نوآوری‌های سهروردی بعداز تأسیس «حکمت ‌الاشراق»، نوآوری در منطق به ‌مثابه ابزار استدلال و استنتاج بود؛ از طریق تأکید بر «منطق مُوجّهات». سهروردی با این ابتکار نه تنها موفق شد کاربرد منطق را ساده‌تر کند، بلکه نقدهایی را که به نوآوری‌های ابن‌سینا در منطق شده بود نیز، پاسخ داد و نشان داد ابن‌سینا درست اندیشیده بود. (مقاله‌ی انگلیسی دکتر ضیاء موحد در مورد نوآوری‌های سهروردی در منطق، خواندنی‌ است).

در «نقشه‌ی پازل فکریِ» سهروردی، جایگاه دیگر مقولات مهم فکری نیز با زیبایی و به ‌درستی تعریف و معنا شد. از جمله:

عرفان معنای فلسفه است،

فلسفه مقدمه‌ی عرفان است،

شهود نور عقلانیت است،

ذهن چندوجهی در برابر ذهن تک‌وجهی ا‌ست،

معرفت مدلّل فراتر از باور غیرمدلّل است.

همین‌ها از جمله مورد آخر بود که او را در برابر ساختار سیاسی، تئولوژیک مسلط قرار داد و نهایتاً توسط همان «ساختار ناعقلانی تئولوژیک» در ۳۶سالگی ترور شد، به‌جای آن‌که قدر او را بدانند و شرایط را برای زیست بهتر و نوآوری‌های بیشتر او فراهم کنند. با هشیاری خود او بود که نزدیک به پنجاه اثر تألیفی‌اش از گزند لمپن‌های تئولوژیک در امان ماند و اینک منبع مهم پژوهشی جهانیان در حوزه‌های منطق‌پژوهی، فلسفه‌پژوهی، عرفان‌پژوهی، ارسطوپژوهی، ایران باستان‌پژوهی، یونان‌پژوهی، گفتمان‌پژوهی، مسئله‌پژوهی و نقدپژوهی‌ است.

نمایش «سهروردی»

فیلم‌تئاتر «سهروردی» که در بزرگداشت روز سهروردی، در خانه‌موزه‌ی عزت‌الله انتظامی به نمایش درآمد، مربوط به نمایشی ا‌ست که در سال ۹۶ در تالار وحدت اجرا شده بود. در این نمایش (با بازی علی دهکردی در نقش سهروردی) البته آن سهروردی چندوجهی به صحنه نیامد، زیرا فرم و ساختار دراماتیک نمایش، در حد و اندازه کاراکتری چندوجهی چون سهروردی نبود، کاراکتری با ذهن باز و زیستی انسانی. اما همین نمایش دو خدمت بزرگ به جامعه‌ی مخاطبانش کرد:

اول این‌که؛ توجه آن‌ها را به شخصیتی چون سهروردی جلب کرد، کاری که در ادبیات نمایشی ایران به‌ شدت مورد غفلت قرار گرفته، زیرا این کار (توجه به بزرگان اندیشه) کار ساده و کوچکی نیست و به همان اندازه که بزرگ است از آن هم غفلت شده.

دوم این‌که؛ با نگارش بخش دادگاه و محاکمه‌ی سهروردی و با به صحنه بردن صدور حکم اعدام برای یک اندیشمند جهانی توسط قضات مسلمان و لمپنی که افکار سهروردی را ضد اسلام، ضد قرآن، ضد دین و ضد شریعت اعلام کرده بودند، توانست چهره‌ی دیگری از ریشه‌های «لمپنیسم تئولوژیک» را به مخاطبانش نشان دهد. همان لمپنیسمی که سهروردی بیدادگاهش را پیش‌بینی کرده بود و به همین دلیل هم پیش ‌از محاکمه به اطرافیانش گفته بود: «این‌جا فلسفه محکوم است، منطق محکوم است، علوم عقلی محکوم است، حکمت ‌الاشراق که جای خود دارد. اما من تسلیم نمی‌شوم.»

و نشد.

سخن حافظ درباره‌ی سهروردی شاید همچنان بهترین تعبیر باشد وقتی که با زبان اشارت گفت:

چو آفتاب مِی از مشرقِ پیاله برآید /  ز باغِ عارِضِ ساقی هزار لاله برآید

برچسب ها:

ارسال نظرات