چند توضیح از مترجم فارسی:
این دو شعر از مجموعهی El hacedor یا «سازنده» انتخاب شدهاند که بار اول سال ۱۹۶۰ در آرژانتین به چاپ رسید. این مجموعه ترکیبی از شعر و قطعاتِ منثور است. الحضرمی و المغربی هر دو احتمالاً شاعرانی خیالیاند، ساختهی بورخس. عنوانِ مجموعه نیز به همین نکته اشاره دارد: شاعر و نویسنده سازندهاند و چیزی میسازند. در اسکاتلند، شاعر و نقّال را Maker مینامیدند: سازنده، آفریننده، صانع.
عنوانِ شعر اول، Cuarteta، قالبِ شعری در اسپانیانی است متشکل از چهار بیت یا Verso. بورخس شعر دیگری با عنوان رباعیات Rubaiyat دارد که در واقع هفت رباعی است. به همین دلیل در ترجمهی Cuarteta ابتدا وسوسه شدم که از «دوبیتی» یا «چهارپاره» یا شاید «چارپار» استفاده کنم. اما بورخس در جلدِ شاعرِ عربِ خیالی، المعتصم المغربی، به قالبِ شعریِ اسپانیایی رفته؛ تصمیم گرفتم کلمهای جدید در فارسی برای آن بسازم؛ چهاربیت، یا چهاربیتی.
در شعر دوم، «زَجَل» (در اسپانیایی zéjel) قالبِ شعری در عربی است که خصوصاً در اندلس رایج بوده. مترجم انگلیسی این شعر از کلمهی Lyrics استفاده کرده که با اغماض به «غَزَل» نزدیک است. از به کار بردنِ «غَزَل» (که انگار برادر یا خواهر زَجَل باشد) اجتناب کردم تا چشم و گوشِ فارسیزبانان به شیرینیِ «زَجَل» بیشتر خو بگیرد.
چهاربیت (Cuarteta)
دیگران مُردند، آن اما در گذشته رخ داد،
این فصل (کس نیست که نداند) مساعدِ مرگ است.
آیا ممکن است من، اشارتِ یعقوب المنصور،
بمیرم چنان که گُلها مُردند، و ارسطو؟
از دیوانِ المعتصم المغربی (قرن دوازده میلادی)
اعلانِ شهرهی شاعر (El poeta declara su nombradía)
دایرهی بهشتْ شُکوهِ مرا میسنجد،
کتابخانههای مشرقْ ابیاتِ مرا میکاوند،
امیران در پیام تا دهانم را زر فشانند،
فرشتگان پیشاپیشْ آخرین زَجَلام را از بَرَند.
ابزارِ فنِّ منْ حقارت است و اندوه؛
کاش مرده به دنیا میآمدم.
از دیوانِ ابوالقاسم الحضرمی (قرن دوازده میلادی)
ارسال نظرات