آنچه که این موضوع را غمانگیزتر میکند انکار مقامات ایرانی است. آنها شدید این موضوع را تکذیب و همزمان تلاش میکنند این حادثه را لاپوشانی کنند. متن زیر گزارشی از قاچاقبران و اشخاصی است که از راه قاچاقی وارد ایران شدند و تجربه مواجه شدن با خطرات مختلف در راه قاچاق را دارند. همه آنها با توجه به تجربیاتی که در مسیر قاچاق دارند حقیقت این رویداد ناگوار را تایید میکنند.
جوانانی که میخواهد به ایران بیایند دو راه دارند: یکی راه قانونی است که باید پاسپورت بگیرند و دیگری راه قاچاق.
امیر یکی از جوانانی است که راه قاچاق را انتخاب میکند چون هزینه کمتری نسبت به راه قانونی دارند امیر میگوید: «راه قاچاق راه سخت است و برای همین میگویند راه قاچاقی. راه قاچاقی خطرات زیادی دارد، خطراتی که حتی گاهی به قیمت جان آدم تمام میشود. فقط خود راه نیست این وسط اگر در راه گیر دزدها بیفتی کارت تمام است، اگر پولت را به آنها ندهی کشته میشویی. همه اینها مشکلاتی هستند که اگر بخواهی قاچاق بیایی باید خطرات آن را به جان بخری. من چند دفعه از افغانستان به ایران آمدم. اولین بار ۲۰ روز در راه بودم و حتی تا دم مرگ پیش رفتم. ساعتهای طولانی را گشنگی و تشنگی کشیدم. راه قاچاق پیاده روی زیادی دارد. به قدری پیاده روی کردم که پاهایم تاول زد. مدام ترس داشتم که گیر پلیسهای مرزی نیوفتم. من مشکلات راه قاچاق را از نزدیک دیدم. به نظرم و با توجه به چیزهایی که دوستانم در مورد حادثه هریرود میگویند این اتفاق افتاده است و دروغ نیست.»
مسیری که مهاجران از افغانستان به ایران میآیند چندین راه دارد. یکی از آنها راه پاکستان و دیگر راه راجا است. نجیب از راه پاکستان به ایران آمده است میگوید: «شهر ما فاریاب است. جوانهای زیادی برای کار به ایران میآیند. همه آنها راه قاچاقی را انتخاب میکنند و آنها پولی ندارند که بخواهند صرف راه قانونی کنند. راه قاچاق ارزانتر است اما خطرهای زیادی دارد. آدم باید جانش را در کف دستش بگذارد و راهی ایران شود.
دو سال پیش به ایران آمدم و یک میلیون پانصد تومان پول دادم تا به این طرف برسم. در راه سختیهای زیادی کشیدم. شبها در کوهها بودیم و هوا سرد بود. تنها خوراک ما بیسکویت و آب بود. وقتی از راه قاچاقی میایی با چندین قاچقبر رو به رو میشوی که توسط آنها دست به دست میشویی. یعنی هر قسمت راه یک قاچاقبر تو را هدایت میکند. در راه قاچاق هرچیزی ممکن است. اگر بدشانس باشی گیر مامورهای مرزی میافتی و دیپورت میشویی. چند نفر از کسانی که در اتفاق هریرود کشته شدن از همشهریهای ما و اهل فاریاب بودند. چندین بار از خانوادهام در مورد این ماجرا پرسیدم و گفتند که این خبر راست است. به نظر من درست است که جوانان افغان غیر قانونی وارد ایران میشوند اما هیچ کسی حق کشتن و تجاوزکردن ندارد.»
یکی از خطرات و مشکلاتی که راه قاچاق را دارد دیپورت شدن است. مسافرانی که این راه را انتخاب میکنند ترس دارند که به دست پلیسهای مرزی بیفتند و همه تلاشهای آنها بیثمر شود. صمد از کسانی است که تجربه دیپورت شدن را دارد و میگوید: «من با کلی سختی توانستم خود را تا کرمان برسانم. ساعتها پیادهروی کردم و بیخوابی کشیدم. ساعتها منتظر قاچاقبر بودم. اما دستگیر شدم. مامورها رفتار بدی نداشتند و خوب بودند. به نظر من در هرجایی آدم خوب و بد پیدا میشه. البته خیلی از ایرانیها احساس برتر بودن میکنند و همیشه به افغانها به چشم پایین دید دارند. این اتفاقی که در هریرود افتاده است واقعیت دارد. همه تعجب میکنیم که چرا ایران موضوع را قبول نمیکند و میگویند که این خبر ساختگی است. این اتفاق شاهد دارد. امیدواریم که مامورها رفتارهایشان را درست کنند تا دیگر این اتفاقات تکرار نشود.»
قاچاقبران مسافران را به صورت گروهی در ماشین و بانت سوار میکنند. گاهی تعداد مسافرانی که بر ماشین سواری مینشینند بیشتر از بیست نفر است. یعنی چندین برابر بیشتر از حد استاندار که بسیار پیش آمده که مسافران کشته شوند. عثمان تجربه سوار شدن در صندوق عقب ماشین را دارد و میگوید: «راه قاچاق یعنی مردن. مردن به دست هر چیز و هر کسی که از راه برسد. آدم تنها دو انتخاب دارد مرگ یا زندگی کمی بهتر. من زمانی که از مسیر قاچاق به ایران آمدم، راننده من و دوستم را پشت صندوق عقب ماشین سوار کرد. من داشتم خفه میشدم و جایم تنگ بود. اما خوشبختانه به سلامت به ایران رسیدم. خیلی از مهاجران در راه کشته میشوند. یکی از فامیلهای ما سوار بانتی شده بود اما بانتی پر از مسافران بود و او نزدیک به بیرون نشسته بود. جا تنگ بود و به بیرون پرت شده بود. متاسفانه جان داد. راه قاچاق دردناک است. به نظر من اتفاق هریرود واقعی است و نمیدانم که چرا ایرانیها میگویند که ساختگی است.»
قاچاقبران افغان روزانه تعدادی زیادی از مسافران را از افغانستان وارد خاک ایران میکنند. حفیظ یکی از قاچاقبرانی است که ده سال است مسافرهای زیادی را جابهجا کرده. بسیار افراد او را میشناسند. خودش در تهران است و با روابطی که با قاچاقبران دیگر دارد مسافر میآورد و سهم خودش را میگیرد. او مسیرهای راه قاچاق را میشناسد و بارهای پیش آمده که مسافرانش را مامورها بگیرند و رد و مرز کنند. او با چند مامور دوست است. او میگوید: «من چندین سال است که کارم جابه جایی مسافر است. راه قاچاق راه خطرناکی است و مشکلات خودش را دارد. همه جور مامور خوب و بد پیدا میشود. بعضی اوقات مامورها رفتارهای بد با مسافران دارند. این بارها پیش آمده که مامورها مسافران را تحقیر میکنند و کتک میزنند. این را من نمیگویم مسافران که از مرز رد میشوند و گیر پلیسها میافتند میگویند. با شناختی که من در این سالها به دست آوردم میدانم که اتفاق هریرود واقعی است. من با قاچاقبرهای دیگر دوست هستم و با آنها ارتباط دارم آنها این خبر را تایید میکنند. متاسفانه مقامات ایران و افغانستان دست به یکی هستند و نمیخواهند که سیاستشان خراب شود برای همین میگویند که اتفاق نیوفتاده است. حتی در راه خیلی از این مامورها به مسافران حمله میکنند و پول هایشان را دزد میکنند. این وسط فقط مهاجران آسیب میبینند. بیچاره خانودههایشان که به هزاران امید آنها را فرستادند اما با جسد آنها روبه رو شدند. ما قاچقبر هستیم و درست است که پولمان را میگیریم اما دوست داریم که مسافر به مقصدش برسد و برای ما دعای خیر کند.»
قیمت جبار برای قاچقبری هر مسافری از افغانستان به ایران دو میلیون تومان است. او مسافران را از چندین راههای مختلف از جمله راه مرزی پاکستان و کمال خان جا به جا میکند. او تاکید میکند که راه قاچاق خطر دارد و چندین مسافرش در راه کشته شده است اما از طرف دیگر مسافرهای دیگرش به سلامت به ایران رسیده اند. او میگوید: «من چندین سال است که شغلم انتقال مسافران افغان به ایران است. راه قاچاق ریسک دارد ولی بیشتر مسافرانم به مقصد میرسند و به ندرت دیپورتی میشوند. اما در مورد رفتار ماموران مرزی بگویم که واقعا بعضی از آنها رفتار خوبی ندارد. این خبر واقعی است و اصلا ساختگی نیست. کسانی که از این حادثه جان سالم به در بردن حقیقت را میگویند. اگر این خبر برای هیچ کسی درست نباشد برای ما قاچاقبران که مسافر جا به جا میکنیم کاملا درست و واقعی است. این همه دارند شهادت میدهند اما باز میگویند که باید بررسی کنیم چه سندی بالاتر از شاهد عینی وجود دارد. تمام همکاران من این خبر را درست میدانند. ایران هیچ وقت نمیگوید که من بد هستم و زیر بار نمیرود و از ظلمی که به افغانها میشود گپی زده نمیشود.»
ارسال نظرات