از آغاز مهاجرت مردم افغانستان به ایران ۴۰ سال میگذرد و در این سالها قاچاقبران زیادی در میدان بودهاند تا فراریان از جنگ و نابودی بتوانند از مرزهای ایران عبور کنند. در راه قاچاق مردم بومی شهرهای مرزی ایران نیز نقش عمدهای در جابهجایی مسافران افغان برعهده دارند. بازار قاچاق بسیار پرسود است و هر دوطرف از آن سود میبرند. شغل قاچاق غیرقانونی است اما گروهی از مردم افغانستان و نیز برخی از مهاجران در آن فعالیت دارند. رحمان امیری* مهاجر افغان، چندین سال است مسافران را از افغانستان به ایران منقل میکند. او باور دارد که آینده جوانان افغان با سفر به ایران تغییر میکند و آنان در کارهای ساختمانی ایران نقش مهمی را برعهده دارند. رحمان معتقد است که تنها با کاهش هزینههای پاسپورت میشود از ورود مهاجران غیرقانونی در ایران جلوگیری کرد. در ادامه با او پیرامون فعالیتهایش در این زمینه به گفتوگو نشستهایم.
چه شد که تصمیم گرفتید به عنوان قاچاقبر فعالیت کنید؟
رحمان امیری: زمانی که ۱۱ ساله بودم به ایران آمدم و در یک خیاطی مشغول به کار شدم. بعد از سالها کار کردن به این فکر کردم که باید درآمد بیشتری داشته باشم و نمیخواستم که تا آخر عمر کارگر بمانم. برادر بزرگم ۲۰ ساله بود قاچاقبری انجام میداد. از او خواستم که مرا با کارش آشنا کند و از آنجا بود که کار خود را به صورت جدی شروع کردم.
چگونه آغاز کردید؟
رحمان امیری: اوایل کارم فقط کسانی را که میشناختم از افغانستان به ایران میآوردم. شهر ما فاریاب است و یکی از شهرهایی است که جوانان زیادی به ایران مهاجرت میکنند. چند نفر از اقواممان را به ایران آوردم اما بعد از مدتی تعداد مسافرهایم زیاد شدند.
شما دقیقا چه کاری انجام میدهید؟
رحمان امیری: بیشترین کارم هماهنگی است که با تماس گرفتن انجام میشود. وقتی مسافری میخواهد به ایران بیاید ابتدا خود را به نیمروز میرساند و از آنجا با من تماس میگیرد. سپس من با رانندهای که از قبل با او آشنایی دارم، تماس میگیرم و او به دنبال مسافر میرود. من با بلوچهایی که در پاکستان هستند هم تماس میگیرم و آنها مسافران را از مرز پاکستان رد میکنند. آنها مسافران را به بلوچهای ایرانی تحویل میدهند و در کل مسافرها بارها دست به دست میشوند تا به شهر مورد نظر خود در ایران برسند.
با توجه به شغلتان، فکر میکنید روزانه چه تعداد مسافر به صورت غیرقانونی وارد ایران میشوند؟
رحمان امیری: تعداد مسافران در هرروز متفاوت است و بستگی به شرایط راه دارد اما به نظرم من روزانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر غیرقانونی وارد خاک ایران میشوند.
باتوجه به این که راه قاچاق مسیری کوهستانی و بیابانی است، مسافران مواد غذایی خود را چگونه تامین میکنند؟
رحمان امیری: همیشه به مسافران میگویم که آب و مواد غذایی برای چند روز را همراه بیاورند اما باتوجه به این که بار آنها سنگین میشود، مسافران آب و مواد خوراکی را در راه خریداری میکنند. در هر شهر، افراد محلی محل رفتوآمد مسافران را میشناسند. موتورسوارانی هستند که با خود آب و مواد خوراکی را برای مسافران میبرند و آن را به چندین برابر قیمت معمولی به مسافران میفروشند. گاهی هم رانندگان در کنار خود فردی آشنا از اقوام را دارند که مواد خوراکی و آب را به مسافران میفروشد.
با توجه به مبلغی که از مسافران دریافت میکنید اغلب مسافران از وضعیت خوابگاهی که در آنجا به صورت موقت میخوابند، شکایت دارند.
رحمان امیری: خوابگاه بیشتر اوقات نامناسب است و وضعیت بهداشتی مناسبی ندارد. به هرحال راه قاچاق سختیهای خاص خود را دارد. در برخی موارد افراد محلی هستند که خیمه میزنند و آن را به عنوان خوابگاه به مسافران اجاره میدهند. اگر رانندهای خوابگاه داشته باشد، از او میخواهم که مسافران را به خوابگاه ببرد و به او هزینه خوابگاه را جدا از هزینه کرایه مسافران پرداخت میکنم. افرادی که چندین سال است که در این کار هستند در آمدهای مختلفی از مسافران دارند. مثلا بیشتر رانندهها مسافران را به خانههایشان میبرند و از آنها پول میگیرند.
شما به عنوان یک قاچاقبر چه مشکلاتی دارید؟
رحمان امیری: مشکلات در این راه زیاد است و هر لحظه ممکن است که برای مسافر مشکلی پیش بیاد. امکان دارد مسافر توسط دزدها ربوده شود و یا در مسیری مسافری از کوه پایین بیفتد و من نمیتوانم کاری انجام دهم، چون مدرک قانونی ندارم که به آنجا بروم و به مسافر کمک کنم. همه قاچاقبرها به مسافران میگویند که در قبال آنها هیچگونه مسئولیتی ندارند.
طی این چند سال کار پر خطر، مسافران شما دچار چه مشکلاتی شدند؟
رحمان امیری: یک بار کودکی در راه پایش شکست و من چند میلیون هزینه دادم تا او را به بیمارستان بردند. بار دیگر یکی از مسافرهایم توسط دزدها ربوده شد و با من تماس گرفتند و من با دزد تماس گرفتم و آنها پول زیادی از من درخواست کردند و در آخر، مسافر ربودهشده از راه پنجره به بیرون فرار کرده بود و من تلاش کردم تا به ایران رسید.
تا به حال از سوی پلیس دستگیر شدهاید؟
رحمان امیری: خیر. کار قاچاق بسیار دست به دست است و هیچ نوع سندی مبنی بر انجام کار قاچاق وجود ندارد. اگر پلیس مرا دستگیر کند، در دادگاه هیچ سندی وجود ندارد که بخواهد کار مرا ثابت کند. در قاچاقبری تعداد زیادی از افراد مشغول هستند. البته ممکن است که یک قاچاقبر هر لحظه توسط افراد به پلیس معرفی شود اما راه اثبات آن وجود ندارد.
درآمد حاصل از کار قاچاق چگونه است؟
رحمان امیری: قاچاق آنگونه که دیگران تصور میکنند، کار پردرآمدی نیست؛ چرا که در این میان تعداد واسطهها بسیار زیاد است. به طور مثال من از هر مسافری که بخواهد از افغانستان به ایران بیاید، یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان میگیرم. این پول بین تمام قاچاقبرها تقسیم میشود و برای من سود ناچیزی میماند. اگر تعداد مسافران زیاد باشد روزانه ۳۰۰ هزارتومان درآمد دارم و فکر میکنم به نسبت حقوق کارگری بهتر است.
به نظر میآید راه قاچاق برای زنان خطرناکتر است. آیا شما مسافر خانم دارید؟
رحمان امیری: به همه کسانی که میخواهند به ایران بیایند میگویم که خانم همراهشان نباشد. اگر خانوادهای میخواهد همراه با خانم بیاید، خانمها نباید بههیچ عنوان از آقایان جدا شوند. در این مسیر بسیاری از قاچاقبران، زنان و مردان را جدا میکنند تا از آنها سوء استفاده کنند.
مسافران شما در چه گروه سنی قرار دارند؟
رحمان امیری: من مسافر ۸ تا ۷۰ ساله دارم. کودکان همراه یکی از اقوام خود مثل عمو و برادر خود هستند که آنها را در راه قاچاق کمک میکنند. اگر کودک بیطاقتی کند راه بازگشتی به افغانستان وجود ندارد.
رانندگان شما چگونه متوجه میشوند که میتوانند از راههای مرزی عبور کنند؟
رحمان امیری: در کنار راننده، «راهپاککن» وجود دارد. راهپاککن در یک ماشین خالی از مسافر و جلوتر از ماشین مسافران حرکت کرده و وضعیت جاده را بررسی میکند تا در صورت وجود خطر به راننده اطلاع دهد و هر لحظه با راننده هماهنگ است.
در این روزها مجلس ایران طرح تیراندازی به سوی ماشینهای مسافران غیرقانونی را ارائه کرده است. به نظر شما اگر این طرح اجرا شود چه تاثیری در میران ورود مسافر میگذارد؟
رحمان امیری: من چندین بار از راه قاچاق به ایران آمدم و در بین راه مامورها به سوی ما تیراندازی هوایی کردند اما شلیک مستقیم صورت نگرفت. اگر این طرح صورت بگیرد و مستقیم شلیک شود، به نظر من میتواند در کاهش تعداد مساقران تاثیر بگذارد اما راه قاچاقی راهی نیست که بشود به زودی آن را بست. به نظرم کاهش هزینه پاسپورت قانونی باعث میشود که مسافران به راه قاچاق تن ندهند.
شما که تجربه چندین سفر در راه قاچاق را دارید، چه خطراتی را از نردیک مشاهده کردید؟
رحمان امیری: یک بار که به سوی ایران میآمدم – در راه بندرعباس- دزدها من و دیگر مسافران را گرفتند. ۲۵ نفر بودیم. ما را در جنگل انداختند و یکی از آنها به ما گفت: «هر زمان که به شما پرتقال گفتم همه شما سوار نیسان شوید.» بعد از مدتی او با نام پرتقال ما را صدا زد و همه سوار نیسان شدیم. آنها گوشیهای ما را گرفتند و ما را به خانهای بردند و در اتاقی حبس کردند. همگی تصمیم گرفتیم که وقتی در را باز کردند، به آنها حمله کنیم. سرانجام همگی فرار کردیم و هر کسی به سمتی فرار میکرد. من در خیابان زن و مردی را دیدم و از آنها خواستم که مرا سوار بر ماشین خود کنند و به ترمینال ببرند. آنها اصرار میکردند که در بندرعباس بمانم و برای آنها کارگری کنم اما من پیشنهاد آنها را قبول نکردم. بالاخره مرا به ترمینال آوردند و برایم بلیت تهیه کردند. زمانی که سوار اتوبوس شدم به راننده گفتم که من مدرک ندارم و میخواهم که در قبال پول مرا در صندوق عقب اتویوس جاسازی کند و او قبول کرد اما در مسیر، مامورها مرا گرفتند و من ردِ مرز شدم.
بسیاری از مسافرها از رفتارهای بد قاچاقبران شکایت دارند. نظر شما در این مورد چیست؟
رحمان امیری: ماشینهایی که برخی قاچاقچیهای بلوچ مسافران را سوار میکنند تنها گنجایش ۱۰ نفر را دارد اما تعداد مسافران گاهی به ۴۰ نفر هم میرسد. این مساله باعث میشود که در ماشین نزاع پیش بیاید و قاچاقبرها برای این که از بحث و دعوا جلوگیری کنند به خود اجازه میدهند که رفتار نامناسبی با مسافران داشته باشند.
آینده راه قاچاق را برای مسافران افغان چگونه میبینید؟
رحمان امیری: راه قاچاق از نیم قرن پیش بوده است و تا الان ادامه دارد. این راه توانسته است که جان بسیاری از مردم افغانستان را نجات دهد و آینده بسیاری از آنها را تغییر دهد. به نظرم من تا زمانی که در افغانستان جنگ و ناامنی ختم نشود و جوانان بیکار باشند، این راه تنها مسیر نجات بسیاری از مردم افغانستان است که مجبورند آن را برای زندگی بهتر انتخاب کنند.
*رحمان امیری نام مستعار فرد مصاحبه شونده است.
ارسال نظرات