یا می‌رسی و یا می‌میری؛ داستان مهاجرت یک ایرانی به استرالیا

یا می‌رسی و یا می‌میری؛ داستان مهاجرت یک ایرانی به استرالیا

می‌گویند به هر کجا که روی، آسمان همین رنگ است اما برای همه این‌طور نیست. گاهی آدمی به جایی می‌رسد که ترجیح می‌دهد تمام امید و آرزوی خود را در چمدان یا یک کوله‌پشتی جا دهد، ریشه‌هایش را ببُرد و به هوای آسمانی آبی‌تر راهی کشور دیگری شود. انگیزه‌ها برای دل کندن از همه چیز فرق دارند اما همه بر سر یک موضوع اتفاق‌نظر دارند: مهاجرت تصمیم دشواری است و مهاجرت غیرقانونی به‌مراتب دشوارتر.

می‌گویند به هر کجا که روی، آسمان همین رنگ است اما برای همه این‌طور نیست. گاهی آدمی به جایی می‌رسد که ترجیح می‌دهد تمام امید و آرزوی خود را در چمدان یا یک کوله‌پشتی جا دهد، ریشه‌هایش را ببُرد و به هوای آسمانی آبی‌تر راهی کشور دیگری شود. انگیزه‌ها برای دل کندن از همه چیز فرق دارند اما همه بر سر یک موضوع اتفاق‌نظر دارند: مهاجرت تصمیم دشواری است و مهاجرت غیرقانونی به‌مراتب دشوارتر. گاه این دشواری به حدی می‌رسد که افراد جان بر سر این سودا می‌گذارند. آقای نوید ۴۰ ساله است. او ده سال قبل، پس از پیمودن راه دهشتناک اقیانوس با قایقی که هر لحظه می‌توانست غرق شود به استرالیا رسید. او به سختی پذیرفت که مخاطرات این هجرت را بازگو کند. جاهایی را نگفت و اجازه انتشار برخی وقایع دردناک را نداد… و من به خوبی می‌دانم که هنوز ناگفته‌های زیادی در سینه دارد.

چه سالی از ایران به مقصد استرالیا خارج شدید؟

نوید: سال ۲۰۱۰.

یعنی در بحبوحه وقایع سال ۱۳۸۸؟

نوید: بله تقریبا. البته خروج من از ایران ارتباطی به وقایع انتخابات نداشت. در آن سال برایم فرصتی پیش آمد و من هم فکر کردم که شاید بتوانم به صورت غیرقانونی مهاجرت کنم و تصمیم به این کار گرفتم.

چرا از راه‌های قانونی برای مهاجرت اقدام نکردید؟

نوید: مهاجرت از طریق مجاری قانونی مشکلات بسیار زیادی دارد. سیستم امتیازدهی کشورهای مهاجرپذیر، طولانی بودن انجام مراحل قانونی و هزینه‌های فراوان از این دست مشکلات است.

علاوه بر این، در مهاجرت قانونی توافق‌هایی بین کشورهای مختلف وجود دارد؛ مانند توافق جذب نیروی کار، جذب دانشجو برای تحصیل در دانشگاه و مطابق این توافق‌ها مهاجرت چنین افرادی هم از طرف دولت کشور مبدا و هم از سوی دولت کشور مقصد تسهیل می‌شود.

به نظر شما چرا میل به مهاجرت در بین ایرانیان زیاد است؟

نوید: از نظر من بیشتر افرادی که از ایران اقدام مهاجرت می‌کنند به دلایل اقتصادی دست به چنین کاری می‌زنند؛ در صورتی که اگر شرایط اقتصادی و شغلی در کشور ما شبیه کشورهای پیشرفته باشد و یا حتی اگر نیمی از آن رفاه و حق و فرصت انتخاب نوع شغل و سایر مسائل اساسی در کشور ما وجود داشته باشد، بسیاری از افرادی که تصمیم به مهاجرت می‌گیرند، اقدام به این کار نمی‌کنند و فکر مهاجرت بسیار کمرنگ می‌شود.

شما در سال ۲۰۱۰ از ایران خارج شدید. چگونه اقدام به مهاجرت کردید؟

نوید: من در سال ۲۰۱۰ به کشور اندونزی سفر کردم و پس از مدتی اقامت در کشور اندونزی، با قاچاقچیان انسان ارتباط گرفتم. پس از پرداخت مبلغ موردنظر آنها از راه دریا به وسیله قایق را مطرح کردند. به همراه تعداد زیادی از افراد دیگری که قصد مهاجرت به استرالیا را داشتند، از اندونزی به جزیره ای به نام «کریسمس آیلند» (که جزو خاک استرالیاست) سفر کردم. پس از ورود به جزیره، پلیس مهاجرت استرالیا مهاجرین را بازداشت و به کمپ مخصوصی که به این منظور در نظر گرفته بودند، منتقل کرد.

چه مدت در کمپ پناهجویان اقامت داشتید؟

نوید: برای من مدت زیادی طول نکشید و فقط ۳۷ روز بود. به طور کلی، مدت اقامت در کمپ، بسته به شرایط کشور و سیاست‌های مهاجرتیِ آن متفاوت است. پس از ورود به کمپ و گذشت زمان، فرم‌های مخصوصی به افراد داده شد تا دلیل مهاجرت خود و انتخاب کشور استرالیا را به عنوان محل زندگی مناسب خود ذکر کنند. پس از تکمیل فرم‌ها، این اطلاعات به وسیله مأموران اداره مهاجرت کشور استرالیا بررسی شده و بر اساس نتیجه‌گیری از اطلاعات، به افراد ویزا داده می‌شود. البته نوع ویزا بسته به شرایط فرد و تحلیل صورت گرفته از اطلاعات ارائه شده متفاوت است و در این مرحله، به نظر من شانس و بسیاری مسائل دیگر در گرفتن نوع ویزا دخیل است.

به طور مثال به برخی افراد ویزای موقت و به برخی دیگر اقامت موقت داده می‌شود. پس از صدور ویزا، مطابق نوع ویزای صادر شده فرد اجازه خروج از کمپ را پیدا می‌کند، اما تعدادی از افراد هم ویزا دریافت نکرده و به کشور مبدا بازگردانده می‌شوند. این بازگشت معمولاً به ملیت افراد و کشوری که از آن آمده‌اند ارتباط زیادی دارد.

زمان رسیدن شما از اندونزی به وسیله قایق تا جزیره «کریسمس آیلند» چه قدر بود؟

نوید: در مورد من کل این مسیر از زمان ترک ایران، پنج یا شش روز طول کشید. در مورد مسیر با قایق باید بگویم مسائل زیادی وجود دارند که مخاطرات زیادی را برای مهاجرین ایجاد می‌کنند به طور مثال ممکن است قایق مسیر حرکت خود را در اقیانوس گم کند یا طوفان و امواج بزرگ دریایی، قایق را دچار آسیب کند و بسیاری اتفاقات غیرقابل‌پیش‌بینی دیگر.

به طور مثال بسیاری از مهاجرین در دریا با غرق شدن قایق جان خود را از دست می‌دهند و یا با گم کردن راه، مدت زمان زیادی در دریا سرگردان می‌شوند تا گشت دریایی به‌صورت اتفاقی آنها را پیدا کند و ممکن است حتی از جای دیگری سر در بیاورند که با مقصد آنها فاصله بسیار زیادی داشته باشد. این مخاطرات همواره وجود دارد و مصادیق آن را هر از گاهی در اخبار و رسانه‌ها می‌بینیم و می‌شنویم.

برای قایق شما اتفاقی رخ نداد؟

نوید: خیر اما شرایط آن خیلی بد بود. قایق ما یک قایق ماهیگیری بود و ما در آن طوری جای گرفتیم که حتی جای دراز کردن پا هم وجود نداشت. در مورد دیگری قایق حامل مهاجرین در میانه راه دچار حادثه و از بین رفتن موتور قایق شد و قاچاقچی همراه مهاجرین ناچار شد که برای حفظ جان خود هم که شده با دوستانش تماس بگیرد و درخواست کند تا قایق دیگری را برای انتقال مسافران بفرستند. تصور کنید که انتقال انسان‌هایی با شرایط و توانایی‌های مختلف در میان اقیانوس از یک قایق به قایق دیگر چقدر می‌تواند وحشتناک و سخت باشد. حتی در برخی موارد، قایق‌هایی که غرق می‌شوند دیگر نه اثری از قایق باقی می‌ماند و نه اثری از مسافران.

چند نفر در آن قایق سوار شدند؟

نوید: حدود ۵۰ نفر بودیم اما قایق‌هایی که پس از ما از راه دریا به سمت استرالیا آمدند قایق‌هایی با جمعیت بسیار زیادتر بودند و حوادثی نیز به همین دلیل در آن برهه زمانی اتفاق افتاد که دولت استرالیا به دلیل افزایش مهاجرین غیرقانونی، تصمیم به تغییر سیاست‌های مهاجرتی خود گرفت. از آن پس، هیچ مهاجر دیگری را که از راه دریا به سمت استرالیا می‌آمد به خاک استرالیا راه نداد و آنان را به کمپ‌هایی در جزایری که تحت حاکمیت دولت استرالیا است، (مانند کمپ جزیره مانوس) منتقل کرد و تاکنون نیز این سیاست را تغییر نداده است.

برای رسیدن به استرالیا چقدر به قاچاقچیان پرداخت کردید؟

نوید: در آن زمان به دلیل باز بودن راه دریایی به سمت استرالیا، افرادی که اقدام به قاچاق انسان از کشورهای شرق آسیا به استرالیا می‌کردند زیاد بودند و به طور متوسط چیزی حدود ۵ تا ۱۰ هزار دلار آمریکا دریافت می‌کردند. البته این مبلغ صرفا هزینه شخص قاچاق‌بر بود و هزینه‌های دیگر از جمله خوراک و دیگر هزینه‌های شخصی از این مبلغ جدا بود. به دلیل زیاد بودن قاچاقچی‌های انسان این مبالغ مختلف بود و هر قاچاقچی نرخ خاصی برای خود داشت.

مشکلات دیگری هم در این مسیر وجود داشت؟

نوید: یک مساله مهم این است که ممکن است فرد در طی این مسیر نقدینگی اش تمام شود و در این صورت، باید به ناچار در کشور واسط مدتی را به کار کردن و پس‌انداز پول بگذراند و یا ناچار به بازگشت شود. در طی این مسیر هیچ تضمینی برای رسیدن وجود ندارد و حتی ممکن است قاچاقچی هزینه را از شما گرفته و شما را بلاتکلیف رها کند و شما هرگز نمی‌توانید مبلغ پرداخت شده را از او پس بگیرید. من شخصاً در ذهنم این تصور را داشتم که یا به مقصد می‌رسم و یا جانم را در این راه از دست خواهم داد و هیچ تصور دیگری به جز این در ذهن نداشتم و این جمله را دائماً با خود تکرار می‌کردم که یا به مقصد می‌رسی و یا می‌میری. در ابتدا من هیچ شناختی از نوع و شرایط مسیر نداشتم و بسیاری از مسائل را در حین سفر متوجه شدم که چقدر این سفر می‌تواند خطرناک باشد و هیچ‌چیز آن قابل برنامه‌ریزی از پیش نیست.

اگر خطرات این سفر را از پیش می‌دانستید آیا ممکن بود که از تصمیم خود برای مهاجرت به صورت غیرقانونی منصرف شوید؟

نوید: فکر نمی‌کنم. به این دلیل که من تصمیم خود را گرفته بودم و برای خود انتخاب کرده بودم: مرگ و یا زندگی بهتر. اما ممکن است در مورد برخی افراد دانستن خطرات و سختی‌های این‌چنینی بر تصمیم‌شان موثر باشد.

اکنون یک دهه از مهاجرت شما به استرالیا می‌گذرد و تقریباً شرایط پایداری در آن کشور دارید. آیا از تصمیمی که گرفتید رضایت دارید؟

نوید: بله با قاطعیت می‌گویم که از تصمیمی که گرفتم صددردرصد رضایت دارم. البته من جزو افراد خوش‌شانس در این سفر بودم؛ به این معنی که در طول این سفر مخاطرات زیادی برایم به وجود نیامد و دچار مشکل مالی در حین سفر نشدم و در کوتاه‌ترین مدت به مقصد رسیدم، اما امکان داشت مشکلاتی پیش می‌آمد که امروز فکر می‌کردم این سفر ارزش آن مخاطرات و مشکلات را نداشت.

چرا اقدام به مهاجرت کردید؟

نوید: دو مساله بسیار مهم که به شدت در ایران مرا آزار می‌داد. شغل سالم و یک درآمد مکفی پایدار که هرچه تلاش کردم نتوانستم آن را به دست بیاورم. در اینجا هم منظورم این نیست که یک درآمد افسانه‌ای و یک زندگی اشرافی به دست آورده‌ام یا قصد به دست آوردن آن را دارم. منظورم این است که در اینجا امنیت شغلی و حداقل‌های لازم برای یک زندگی معمولی برای همه فراهم است و نگرانی از بابت امنیت شغلی از دست دادن ناگهانی درآمد و حداقل‌های زندگی وجود ندارد.

شما در ایران از قشر تحصیل کرده بودید و می‌توانستید به راحتی شغل داشته باشید؛ آیا شغل برای شما وجود نداشت و یا شغل متناسب با روحیه شما نبود؟

نوید: شغل متناسب که وجود نداشت و حتی شغل غیرمتناسب هم با درآمد کافی و امنیت شغلی وجود نداشت. من با آن که تحصیلات دانشگاهی داشتم، نمی‌توانستم شغل متناسب با تحصیلات هم داشته باشم. البته نه این که وجود نداشت بلکه برای کسانی که دارای روابط خاص در سیستم اداری ایران بودند شغل وجود داشت؛ حتی اگر شغل متناسب با تحصیلات آنها نبود و یا حتی اگر دارای تحصیلات دانشگاهی هم نبودند.

در استرالیا در رشته تحصیلی خود فعالیت شغلی دارید؟

نوید: من در استرالیا رشته شغلی دیگری را انتخاب کردم ولی به دلیل این که در استرالیا زمینه انتخاب شغل با توجه به توانایی‌ها علایق و انگیزه‌های فرد وجود دارد، می‌‌توان به راحتی در زمینه مورد علاقه شغلی با امنیت تضمین شده انتخاب کرد و در اغلب موارد، فرد شغل مورد علاقه خود را به دست می‌آورد و یا شغلی شبیه به آنچه که به آن علاقه دارد قابل دستیابی است.

چرا رشته تحصیلی خود را در استرالیا ادامه ندادید؟

نوید: دلیل این که من در استرالیا در رشته تحصیلی و دانشگاهی‌ام فعالیت نمی‌کنم این است که مدارک تحصیلی ما در اینجا ارزشیابی کامل نمی‌شوند و فرد باید یا مجدداً دوره‌هایی را مربوط به تحصیلاتش بگذراند و یا در جایگاه پایین‌تری از مدرک تحصیلی‌اش فعالیت حرفه‌ای کند.

شما تمام این مراحل را طی کردید؟

نوید: خیر. به دلیل این که نخواستم در رشته تحصیلی خودم فعالیت کنم نیازی به طی کردن این دوره‌ها نداشتم. البته اینجا به دلیل باز بودن شرایط اقتصادی ممکن بود من اگر قصد فعالیت شغلی در زمینه تحصیلات دانشگاهی داشتم، می‌توانستم شرکتی را پیدا کنم که مدرک تحصیلی مرا بدون برگزاری هیچ دوره خاصی می‌پذیرفت و مرا در آن رشته به کار می‌گرفت.

برای کسانی که قصد مهاجرت به استرالیا را دارند چه پیشنهادی دارید؟

نوید: یک مطلب مهم در مورد مهاجرت به استرالیا وجود دارد که برخی افراد از روی بی‌اطلاعی تصور می‌کنند در استرالیا می‌توانند چندین هزار دلار در ماه درآمد داشته باشند و یک زندگی مرفه و بدون مشکلی را از لحاظ مالی برای خود فراهم کند و با این تصور اشتباه اقدام به مهاجرت به استرالیا و پذیرش تمامی خطرات این سفر می‌کنند؛ در حالی که وقتی وارد این کشور می‌شوند با تصورات به‌هم‌ریخته، دچار بحران می‌شوند و خود را کاملا بازنده احساس می‌کنند.

من خودم اگر مجبور نبودم از اتاق خوابم هم بیرون نمی‌آمدم چه برسد به مهاجرت به یک قاره دیگر. به تمام کسانی که قصد دارند پای در این راه دشوار بگذارند می‌گویم مهاجرت یک انتخاب است و مثل هر انتخاب دیگری شما باید آماده باشید تا برای به دست آوردن یک چیز، چیز دیگری را از دست بدهید. اگر برای این شرایط آماده‌اید، قدم در این راه بگذارید.

آقای نوید از شما سپاسگزاریم.

ارسال نظرات