گفت‌وگوی اختصاصی هفته با پروفسور ابراهیم کریمی، برنده مدال هرتزبرگ؛

مغز ایرانی فیزیک کوانتوم، از کردستان تا کانادا

مغز ایرانی فیزیک کوانتوم، از کردستان تا کانادا

پروفسور ابراهیم کریمی متولد ۱۳۵۷ در سقز استان کردستان است. او تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی‌ارشد رشته فیزیک در ایران به پایان رساند و برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به ایتالیا مهاجرت کرد. پس از اخذ دکترا و پژوهش در اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۲ به کانادا مهاجرت کرد. ایشان علاوه‌بر جوایز متعددی که در این حوزه کسب کرده است، در ماه دسامبر سال ۲۰۲۰ موفق به اخذ مدال هرتزبرگ از انجمن فیزیکدانان کانادا شد.

پروفسور ابراهیم کریمی متولد ۱۳۵۷ در سقز استان کردستان است. او تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی‌ارشد رشته فیزیک در ایران به پایان رساند و برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به ایتالیا مهاجرت کرد. پس از اخذ دکترا و پژوهش در اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۲ به کانادا مهاجرت کرد. ایشان علاوه‌بر جوایز متعددی که در این حوزه کسب کرده است، در ماه دسامبر سال ۲۰۲۰ موفق به اخذ مدال هرتزبرگ از انجمن فیزیکدانان کانادا شد. با این فیزیکدان برجسته پیرامون زندگی، فیزیک، جنگ و مهاجرت به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم که در ادامه از نظرتان می‌گذرد. 

دوران کودکی تا جوانی شما در ایران چگونه گذشت؟

من «ابراهیم کریمی» متولد سال ۱۳۵۷ خورشیدی در شهرستان سقز واقع در استان کردستان ایران هستم. تحصیلات ابتدایی را تا پایان مقطع متوسطه در شهرستان سقز گذراندم. در دوران دبیرستان برای شرکت در سه مسابقه فیزیک در سطح کشوری و یک المپیاد ریاضی که در سطح کشور برگزار می‌شد، انتخاب شدم. جالب این‌ که در مقطع دبیرستان، در درس ریاضی بسیار بهتر از درس فیزیک بودم، اما دبیران مربوط به درس فیزیک، آقایان سیدیان، بهاری، اردلان، حیدری، سیدهاشمیان و غفوری بسیار در این درس به من کمک کردند، که از این فرصت برای تشکر صمیمانه از آنها استفاده‌ می‌کنم.

در زندگی، افراد بسیاری از اقوام و دوستان به پیشرفت‌های ما کمک می‌کنند اما در مقطعی از زمان، برخی از افراد هستند که تاثیر بسیار شگرفی بر زندگی آدمی می‌گذارند و مسیر زندگی انسان را تغییر می‌دهند. این بزرگوارانی که از آنها نام بردم از جمله کسانی بودند که این تاثیر شگرف را بر زندگی من و تغییر مسیر زندگی‌ام داشته‌اند.

پس از اخذ دیپلم، برای تحصیل در دوره کارشناسی در رشته فیزیک به دانشگاه شهید باهنر کرمان (افضلی‌پور) رفتم و در همان دوران در جشنواره خوارزمی هم شرکت کردم. تحصیل در دانشگاه کرمان نیز از جمله مقاطع مهم و تاثیرگذار زندگی من بود؛ چرا که به لحاظ تئوریک در دانشگاه کرمان به علت حضور اساتید بسیار بزرگی در آن دانشگاه، دوره آموزشی پُرباری را گذراندم. پس از اخذ مدرک لیسانس در رشته فیزیک، با این که می‌توانستم در مقطع کارشناسی ارشد وارد دانشگاه شریف شوم، اما مرکز تحصیلات تکمیلی زنجان را به این منظور انتخاب کردم. این مرکز در آن زمان به وسیله آقای پروفسور ثبوتی، که خود شاگرد یکی از برندگان جایزه نوبل هستند، تازه تاسیس و بنیان‌گذاری شده و حمایت علمی می‌شد. البته باید بگویم که مرکز تحصیلات تکمیلی زنجان با دانشگاه زنجان تفاوت دارد.

کمی در مورد این مرکز و تفاوت آن با دانشگاه زنجان توضیح می‌دهید؟

تفاوت این مرکز با دانشگاه‌های دیگر در این بود که در آن زمان مرکز تحصیلات تکمیلی زنجان فقط در مقاطع فوق لیسانس و دکترا دانشجو می‌پذیرفت و نظام آموزشی مرکز کاملاً مطابق با نظام آموزشی دانشگاه‌های معتبر اروپا و آمریکا بنا نهاده شده بود. حتی زمان‌بندی ترم‌ها نیز بر اساس اصول دانشگاه‌های معتبر اروپا و امریکا برنامه‌ریزی شده بود. دلیل این امر، ارتباطات گسترده پروفسور ثبوتی با اساتید بزرگ این دانشگاه‌ها در خارج از ایران بود. با آن که خود ایشان در ایران مستقر بودند، اما در بسیاری مواقع، اساتید بزرگ دانشگاه‌های خارجی را برای تدریس به مرکز تحصیلات تکمیلی زنجان دعوت می‌کردند. این بزرگ‌ترین تفاوت و مزیت آن مرکز نسبت به دیگر دانشگاه‌ها در ایران بود.

به همین دلیل امروز هم تنها دانشگاهی که در ایران با آن همکاری می‌کنم، همان مرکز تحصیلات تکمیلی زنجان است که در پرورش استعدادهای نسل جوان بسیار موفق و کوشا عمل می‌کنند و علاوه بر آموزش‌های تئوری، آزمایشگاه‌های عملی مجهز به تکنولوژی روز را نسبت به دیگر دانشگاه‌ها در اختیار دانشجویان قرار می‌دهند. هنوز هم اساتید بسیار برجسته‌ای در آن مرکز حضور دارند و از نظر علمی در دنیا بسیار شناخته شده است.

در زمان تحصیل من، مرکز تحصیلات تکمیلی زنجان فقط در دو رشته فیزیک و ریاضی دانشجو می‌پذیرفت اما بعدها رشته‌های شیمی و علوم کامپیوتر هم به مرکز اضافه شد و هم‌اکنون در این دو رشته نیز به جذب دانشجویان واجد صلاحیت می‌پردازد.

پس از پایان دوره کارشناسی‌ارشد به چه فعالیتی مشغول شدید؟

در سال ۱۳۸۲ خورشیدی در مقطع کارشناسی ‌ارشد فیزیک فارغ‌التحصیل شدم و با توجه به این که از چند دانشگاه دیگر پذیرش بورسیه داشتم، اجازه تحصیل در خارج از کشور را پیدا نکردم و به خدمت سربازی اعزام شدم. در دوران خدمت سربازی با عنوان «استاد وظیفه»، سه سال در دانشگاه کردستان به تدریس مشغول بودم و در همان دانشگاه با همسرم، خانم راحیل گلی‌پور، آشنا شدم و در سال ۱۳۸۴ ازدواج کردیم.

چه زمانی از ایران مهاجرت کردید؟

در سال ۱۳۸۶، ایران را به مقصد ایتالیا ترک کردم و در دانشگاه ناپل «فدریکو سکندو» (که جزو شش دانشگاه قدیمی جهان است) به تحصیل مشغول شدم. در طی دو سال‌ونیم، مقطع دکترا را به پایان رساندم. پس از پایان مقطع دکترا، به مدت دو سال در پروژه‌ای تحقیقاتی به نام “PHORBITECH” که در اتحادیه اروپا جریان داشت، به عنوان مرحله فوق دکترا مشغول به کار و پژوهش شدم. پس از پایان این مقطع در سال ۱۳۹۱ خورشیدی (اواخر سال ۲۰۱۲میلادی)، اروپا را به همراه همسرم به مقصد کانادا ترک کرده و مقیم این کشور شدیم. از سال ۱۳۹۴ خورشیدی (۲۰۱۵میلادی) به عنوان استاد و دارنده‌ی کرسی تحقیقاتی کانادا در دانشگاه اتاوا مشغول به کار و تحقیق شدم.

لطفاً در مورد محقق برتر در کانادا توضیح بفرمایید؟

هر ساله دولت کانادا سهمیه محدودی از محققین شناخته شده در علوم مختلف را برای تحقیقات جذب می‌کند. این افراد باید در تخصص خود دارای نوآوری و پیشنهاد شده از سوی اساتید برتر آن رشته در جهان باشند. میزان و مجوز این سهمیه مستقیم زیر نظر دولت فدرال کانادا و شخص نخست‌وزیر است و من نیز به عنوان پژوهشگر این جایزه (کرسی تحقیقاتی کانادا) را به صورت مستقیم از آقای جاستین ترودو دریافت کردم. پس از دریافت این جایگاه، دانشگاه مربوطه کلیه مسائل مرتبط به کار و تحقیق را مورد حمایت قرار خواهد داد. حمایت مالی این محققان از سوی دولت کانادا انجام می‌شود و سالانه مبلغ قابل توجهی صرفا برای انجام امور تحقیقاتی در اختیار آنان قرار می‌گیرد.

شما موفق به اخذ جوایز متعدد دیگری شدید. در مورد این جوایز توضیح می‌دهید؟

در سال ۱۳۹۶ خورشیدی (۲۰۱۷میلادی)، جایزه “Minister Of Ontario” را گرفتم که این جایزه نیز بودجه‌ای را برای انجام تحقیقات فراهم می‌کند. در سال ۱۳۹۷ خورشیدی (۲۰۱۸ میلادی) موفق به اخذ عنوان پژوهشگر برتر سال دانشکده علوم شدم و در سال بعد عنوان پژوهشگر برتر دانشگاه را اخذ کردم. در عین حال عضو “The Global Young Academy” شدم که سالیانه فقط ۱۰۰ نفر از پژوهشگرهای برجسته در رشته‌های مختلف علوم را پذیرش می‌کند. از طریق این جایزه راهی برای ورود محققین و دانشمندان جوان به نهادهای مختلف سازمان ملل متحد (مانند یونسکو، یونیسف و دیگر نهادهای وابسته به این سازمان) برای انجام سخنرانی و امور دیگر باز می‌شود. در آغاز سال ۲۰۲۰، عضو “The Royal Society of Canada” شدم که این موسسه نیز هر ساله فقط ۵۰ نفر از برترین محققان جهان را جذب‌ می‌کند که این سهمیه در علوم پایه دو یا سه نفر در جهان است.

در مورد جایزه اخیرتان (مدال هرتزبرگ) صحبتی نکردید.

جایزه اخیر از سوی “Canadian Association of Physicists” اهدا می‌شود و روش آن به این صورت است که کمیته داوران سوابق فعالیت‌های تحقیقاتی دانشمندان برجسته کانادا را در رشته فیزیک بررسی می‌کنند. هر پژوهشگری که طی ۱۲ سال گذشته بزرگ‌ترین دستاورد علمی در رشته فیزیک را در کانادا ارائه کرده باشد به عنوان فرد منتخب برگزیده خواهد شد. هر سال یک نفر برنده‌ دریافت «مدال هرتزبرگ» می‌شود که در سال ۲۰۲۰ من برنده مدال هرتزبرگ شدم. البته لازم است بگویم که این جایزه به گروه همکاران من اهدا شده است.

آیا این مدال به گروه شما در دانشگاه اتاوا اهدا شده است؟

خیر، این مدال به شخص من اهدا شده اما در تمام کارهای تحقیقاتی من گروهی حضور دارند که بسیاری از زحمات بر عهده آنهاست و من این جایزه را مدیون حضور آنان دانسته و به آنها تقدیم می‌کنم.

چه تحقیقاتی در حوزه فیزیک کوانتوم منجر به اخذ این جایزه شد؟

گروه ما در حوزه فوتون، کوچک‌ترین ذره نور و الکترون کوچک‌ترین ذره‌ای که دارای بار الکتریکی است، تحقیق می‌کند. این دو ذره هیچ ابعادی ندارند؛ یعنی نمی‌توان بُعد آنها را مشخص کرد. به زبان ساده‌تر می‌توانم بگویم که بسیار بسیار کوچک هستند. در علم کوانتوم، ما در حال تحقیق روی این ذرات برای استفاده در شاخه‌های جدیدی از علوم هستیم.

در این تحقیقات ما تلاش می‌کنیم که به این ذرات ساختارهای فیزیکی و ریاضی خاصی را داده تا بتوانیم از آنها استفاده کنیم. به طور مثال به وسیله این ساختار می‌توان یک شبکه مخابرات کوانتومی بسیار امن ایجاد کرد که هیچ‌کس‌ نمی‌تواند اطلاعات مخابره شده در این شبکه را سرقت کند و یا از آن اطلاعاتی استخراج کند.

در مثالی دیگر می‌توانم به طور ساده بگویم که از فیزیک کوانتوم می‌توان برای حل کردن مسائل بسیار پیچیده ریاضی استفاده کرد و یا می‌توان با استفاده از این خصوصیات به خواص مواد مختلف پی برد، میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی مواد مختلف را کشف کرد و تغییرات آنها را مشخص کرد. به دست آوردن خواص ذرات مختلف می‌تواند به طور مثال منجر به ساخت یک میکروسکوپ کوانتومی بسیار بسیار دقیق شود که بدون تاثیرگذاری فیزیکی یا شیمیایی بر روی نمونه، اطلاعات دقیقی از آن را در اختیار محققان قرار دهد.

این مثال‌ها ساده‌ترین نوع تحقیقات ما را به صورت خلاصه شرح می‌دهد که جوایز فوق به دلیل انجام این تحقیقات به ما تعلق گرفته است. شاید مردم فکر کنند که این نوع کارها و تحقیقات بسیار نوآورانه و غیرقابل دسترسی در زمان نزدیک است؛ در حالی که باید بگویم اصلا این‌گونه نیست و مبنای بسیاری از تکنولوژی‌های جدید که هم اکنون به راحتی از آنها استفاده می‌کنیم، نتیجه همین تحقیقات است.

نمونه‌هایی از کاربردهای عملی که در زندگی روزمره مردم وجود دارد را بیان می‌کنید؟

یکی از بدیهی‌ترین نمونه‌ها استفاده گسترده مردم در سراسر جهان از اپلیکیشن‌های ارتباطی است که برای مثال واتس‌اپ را نام می‌برم در بالای همین نرم‌افزار نوشته شده کدگذاری نقطه‌به‌نقطه “End-to-End encryption”. این جمله به آن معنی است که نوعی کدگذاری بین دو دستگاه در حال ارتباط وجود دارد که در مسیر انتقال، قابل رمزگشایی نیست و پیام فقط از نقطه فرستنده در نقطه گیرنده قابل دیدن می‌شود، اما هر کسی توانایی شناسایی این کدگذاری را داشته باشد، می‌توانند پیام ارسالی را در مسیر این دو نقطه کشف و مشاهده کنند.

در مخابرات کوانتوم ما توانسته‌ایم تکنیکی ابداع کنیم که این نوع کدگذاری به صورتی انجام شود که به هیچ عنوان و با هیچ وسیله‌ای قابل رمزگشایی و کشف نیست. امنیت بالای مخابرات کوانتومی به این دلیل است که بر اساس روابط ریاضی عمل نمی‌کنند و بر اساس قانون‌های فیزیکی کار می‌کنند. به این دلیل که در روابط فیزیکی محدودیت‌هایی در اندازه‌گیری‌ها وجود دارند که با استفاده از آن محدودیت‌ها، مخابرات کوانتومی به وجود می‌آوریم که کاملاً امن و غیرقابل هک است.

در مثال دیگری کلیه مداراهای الکترونیکی که در حال حاضر وجود دارند بر اساس قطعاتی مانند ترانزیستور، دیود و پردازنده‌ها کار می‌کنند. اگر ما به موادی دست پیدا کنیم که خواص الکتریکی و مغناطیسی خاصی داشته باشند، می‌توان مداراهایی تولید کرد که مصرف انرژی آن بسیار بسیار پایین‌تر از مداراهای کنونی خواهد بود. برای نمونه از پردازنده کامپیوتر جدید مَک M1 مثال می‌زنم. این پردازنده به دلیل تکنولوژی متفاوت و مدارهای طراحی شده بسیار کوچک، نسبت به سایر پردازنده‌های موجود، مصرف انرژی بسیار بسیار کم‌تری دارد و این همان چیزی است که جهان امروز ما شدیدا نیازمند آن است.

البته تحقیقات ما در این زمینه هنوز در مرحله آزمایشی هستند می‌دانم تا یک دهه آینده، به این مرحله برسد، اما بسیار کاربرد دارد. به عنوان مثال شما می‌خواهید بدانید خصوصیات ویروس کرونا چگونه است، چگونه با مواد شیمیایی برهم‌کنش می‌کند یا چگونه با نور تغییر پیدا می‌کند. شما باید این ویروس را در داخل یک میکروسکوپ قرار دهید اما خود میکروسکوپ سبب می‌شود که خصوصیات ویروس تغییر پیدا کند. ما تکنیکی در این زمینه ابداع کرده‌ایم که بدون آن که خصوصیات ماده تغییر پیدا کند، بتوانیم خواص آن را شناسایی کنیم.

همان‌طور که اشاره کردید این‌ها مباحث جدی در علوم هستند. آیا این تجربیات جدید قابل انتقال به کشورهای در حال توسعه مانند ایران است؟

این مطالعات جدید نیازمند وسایل و دستگاه‌های پیشرفته‌ای است که آن را محدود به کشورهایی‌ می‌کند که دسترسی به وسایل پیشرفته آزمایشگاهی دارند و متاسفانه به دلایل مختلف (از جمله تحریم‌ها) این امکانات در ایران وجود ندارد. به طور کلی مطالعات آزمایشگاهی در ایران با مشکلات زیادی همراه است. وسایل آزمایشگاهی هزینه‌های بالایی دارند و نیاز به پشتیبانی مداوم از طرف شرکت سازنده دارند. در ایران دانشمندان بزرگی وجود دارند که کارهای تئوریک مهمی انجام می‌دهند اما در کارهای آزمایشگاهی در ایران دچار مشکل هستیم.

اگر موافق باشید کمی از فضای فیزیک و علم خارج شویم و به تجربیات مهاجرت شما بپردازیم. با توجه به شرایط شما، احتمالاً تجربیات متفاوتی از مهاجرت با اغلب مهاجران دارید. لطفاً در رابطه با تجربیات مهاجرت خود در اروپا و در نهایت کانادا بگویید.

می‌خواهم برگردم به زمانی که شش یا هفت ساله بودم و در کردستان مشکلات زیادی داشتیم. کودک بودم که پدرم به خاطر حمایت از یک گروه سیاسی به زندان افتاد و حکم اعدام گرفت. پدربزرگم در ملاقات با آقای منتظری توانستند برایشان عفو بگیرند اما درنهایت ۸ سال در زندان بودند. جنگ بود و هنوز یادگارهایی از جنگ برای همه ما باقی مانده است. جنگ، دربه‌دری، ویرانی و آوارگی را با خودش دارد. من به یاد دارم که کلاس چهارم دبستان را در یک روستا خواندم که معلم و برق هم نداشت. اهالی روستا موتوربرقی تهیه کردند که یک ساعت خاصی از طریق تلویزیون بتوانیم درس بخوانیم.

به نظر من این همه مشکل و دشواری مثل یک مسأله بود تا بتوانیم برای آن راه‌حل پیدا کنیم. من خیلی خوش‌شانس بودم که به دانشگاه راه یافتم و تا مقطع فوق‌لیسانس هم رفتم. ممکن بود اگر دوران ریاست‌جمهوری آقای خاتمی نبود، من نتوانم ادامه تحصیل در سطح آموزش عالی داشته باشم.

وقتی این مشکلات را با مسائل مهاجرت مقایسه می‌کنید، عملا مهاجرت چیز دشواری محسوب نمی‌شود. البته کسانی بودند که تجربیات بدتری نسبت به من داشتند. مثلاً دوستی داشتم که در بازگشت به خانه دید که خانه‌شان با بمب از بین رفته است. همه ما تجربیات این چنینی در زندگی داشته‌ایم و خوب است که این تجربیات را با هم به اشتراک بگذاریم.

من معتقدم علم مثل موسیقی، مرز نمی‌شناسد و بهتر است آدم‌ها از فرصت‌ها استفاده کنند و چیزهایی را با بقیه به اشتراک به‌گذارند که شاید هیچ وقت در زندگی خود نخواهند شنید. بهتر است که از تجربیات‌مان حرف بزنیم.

چه بهتر این که تجربیات زیستی‌مان را مکتوب کنیم. به نظر می‌رسد فرهنگ شفاهی ما تاکنون، کمتر به سمت مکتوب شدن تجربیات رفته است.

بله. من دو بار این کار را انجام داده‌ام. یک بار برای نشریه Nature نوشتم که درباره کردهای سوریه بود. در آنجا نوشتم که هنوز پس از سی سال کابوس جنگ را می‌بینم. به دلیل بمباران‌های دوران کودکی، من بخشی از شنوایی‌ام را از دست داده‌ام. اینها چیزهایی است که با آدم می‌ماند.

من زمانی که فیلم جنگی می‌بینم (به‌خصوص اگر جنگ ایران و عراق باشد یا جنگ مربوط به کردها) آن شب خواب ندارم و مدام خاطرات بد به ذهنم می‌آید اما در مورد تجربه مهاجرت باید بگویم در ابعاد کوچک شما دارید وارد کشوری می‌شوید که متفاوت از شما فکر‌ می‌کنند که البته بد نیست و می‌تواند خیلی هم خوب باشد اما شما باید یک جور دیگری در این سیستم فکر کنید و این راه و روش فکر کردن جدید را بیاموزید.

البته من در ایتالیا تفاوت‌های بسیار چشمگیری با ایران مشاهده نکردم. مردم خونگرم و مهربانی دارند و اهل مطالعه. زمانی که کوچک‌ترین اتفاق در دنیا رخ می‌دهد، همه چیز را در رابطه با آن می‌دانند. در کانادا سیستم بسیار محافظه‌کارانه‌تر است و به انسان می‌آموزد چگونه سیاستمدارانه فکر و عمل کند. این مسئله به خصوص در کانادا که تنوع (Diversity) قومی و نژادی وجود دارد مهم است و به شما اجازه می‌دهد که از زوایای متفاوتی به یک موضوع فکر کنید.

یک تجربه جالب از این تفاوت فرهنگی را در یک خاطره برایتان می‌گویم. در اواخر سال ۲۰۱۲ که به کانادا آمده بودیم، من دوست داشتم فوتبال بازی کنم. یک نفر به من اطلاع داد که در کمپ ورزشی دانشگاه، یک بازی دوستانه در جریان است. به محل مسابقه رفتم و خودم را به مربی معرفی کردم. مربی از من پرسید تجربه بازی فوتبال در کجا را داری؟ گفتم در ایتالیا و ایران فوتبال بازی کرده‌ام. با تعجب نگاه کرد و گفت: خوبی؟ گفتم: بله. دوباره پرسید: مطمئن هستی؟ گفتم: بله. من را هم‌راهی کرد تا مرا به اعضای تیم معرفی کند. وارد رختکن شدیم و با بازیکنان درشت‌اندام در لباس مخصوص مواجه شدم. جا خوردم و به مربی گفتم: I am sorry.، I meant soccer. جواب داد: Soccer!, Who cares?. اینجا بود که متوجه تفاوت فرهنگی شدم و این که فوتبال با فوتبال چقدر می‌تواند متفاوت باشد.

جهان بیش از یک سال است که در شرایط متفاوتی به سر می‌برد. پاندمی کرونا تمام عرصه‌های زندگی ما را تحت‌الشعاع قرار داده است. شما به عنوان یک فیزیکدان، آینده جهان را چگونه می‌بینید؟ بشر به چه سمتی خواهد رفت؟

واقعیتش را بخواهید، نمی‌دانم. سوال سختی است. می‌توانم درباره تجربه خودم صحبت کنم. زمانی در فیلم جنگ ستارگان، ارتباط تصویری بین افراد دور از انتظار به نظر می‌رسید اما امروزه ما به راحتی با نرم‌افزارهای مختلف این ارتباط را برقرار می‌کنیم‌. من در مقابل چند سیاستمدار هم این صحبت را بیان کرده‌ام که بشر از کره زمین هم مهاجرت خواهد کرد. کوچک‌ترین دلیل این می‌تواند باشد که یک روز عمر خورشید به پایان خواهد رسید و انسان به طور ذاتی به دنبال بقا و توسعه فعالیت‌های خود است.

من تصور می‌کنم چندین نسل از انسان‌های آینده در سفینه‌های فضایی به دنیا می‌آیند، زندگی می‌کنند و عمرشان به پایان می‌رسد تا بشر بتوانند به جای جدیدی برای زیستن برسد؛ حتی فراتر از کهکشان راه شیری. این اوج تغییرات خواهد بود و در بین این دو چه اتفاقی رخ خواهد داد من واقعاً نمی‌دانم. بسیاری از چیزها ممکن است تغییر کند. مثلاً این که شما با سیستم‌هایی شبیه وایرلس اطلاعات را به مغزتان منتقل کنید.

بشر تجربه این تغییرات را در انقلاب صنعتی دارد. با وقوع انقلاب صنعتی، کشاورزی سنتی از بین رفت و مشاغل بیشتر به سمت بخش صنعت رفتند. دنیای امروز هم که بر مبنای خدمات و الکترونیک پایه‌گذاری شده است. در آینده نیز به طور قطع شبیه حال نخواهد بود. شرایط پاندمی به ما نشان می‌دهد که ما می‌توانیم بدون این که در اداره‌ها باشیم کارمان را از منزل انجام دهیم و من تصور می‌کنم پس از واکسیناسیون هم بسیاری از مردم ترجیح می‌دهند از خانه کار کنند. این خصوصیت آدمی است که خودش را با شرایط سخت، وفق می‌دهد و همیشه راهی برای حل کردن مسائل خودش پیدا می‌کند.

ممنون از شما که وقت ارزشمند خود را در اختیار مجله هفته قرار دادید.

من هم از شما ممنونم که به اصول رسانه‌ای پای‌بند هستید، چه برای مخاطبان کانادایی و چه برای مخاطبان ایرانی. از تمام دوستانم که به من کمک کردند تا به اینجا برسم، تشکر‌ می‌کنم. من بر این باورم که علم مرز ندارد و برای همه است. از خوشحالی همشهریانم، خوشحالم. از خوشحالی دوستانم، خوشحالم. از خوشحالی هموطنانم، خوشحالم. از خوشحالی افرادی که در منطقه خاورمیانه زندگی می‌کنند، خوشحالم.

در بین پیام‌های تبریکی که از دانشجویان و دوستان به من رسیده بود پیامی بود که دوستی گفته بود «من می‌خواهم مثل شما بشوم». می‌خواهم از این فرصت استفاده کنم و به این دوستان بگویم مثل خودتان باشید. اطمینان دارم شما خیلی خیلی بهتر خواهید بود. منتظر افراد دیگری باشید که در سال‌های آینده بیشتر از آنها خواهید شنید. مثلاً دکتر حشامی، دکتر برزنجه و دانش‌پژوهان دیگری که به سختی در حال تلاش هستند. علم مرز ندارد و منحصر به قومیت یا نژاد خاصی نیست، اما هر قوم یا کشوری به داشتن دانشمندان بزرگ خود افتخار می‌کند.

ارسال نظرات