همانطور که شما خوانندگان عزیز صفحات ادبی هفته میدانید، بیش از دو سال قبل، باب مطلب دنبالهداری را گشودیم زیر عنوان «ادبیات و مهاجرت» که هم به ادبیات فارسیزبان و اُدبای فارسیزبان در کانادا و امریکای شمالی میپردازد و هم به آثار ادبی و داستانیِ مرتبط با مهاجرت در ایران.
گفتوگوهای متعدد ازجمله با نیلوفر احمدی، نیّره دوستی، فریبا کلهر، مهرانِ راد، سایه اقتصادینیا، محمود فرجامی، نازیلا خلخالی، دکتر بهمن مقصودلو، استاد حسن زرهی، دکتر صدرالدین الهی و بهویژه پروندهای مفصل در باب بهروز بوچانی که در کنار بسیاری گفتوگوهای دیگر همواره مورد لطف و استقبال شما عزیزان قرار گرفت.
در گامِ بعد و طی بیش از ۲۵ شمارهی مختلف و متناوب، به شکلها و مناسبتهای مختلف به اهمیت تولیداتِ صوتی بهویژه «پادکست» در کاربردیکردن ادبیات پرداختیم و در این میان علاوهبر پادکستهای تازهکارتر که خیلی از گفتوگو با آنها مسروریم، نامهای شناختهشدهتری در عرصهی پادکست نیز با ما همسخن شدند. ازجمله: علی بندری (پیشکسوت پادکست فارسی و راوی چنلبی و بیپلاس)؛ امیر خادم (میزبان فردوسیخوانی)؛ بنفشه طاهریان (میزبان «چای با بنفشه»)؛ محمود عظیمایی (از رادیودستنوشتهها)؛ مرسن عربزاده (از پادکستِ «آن»)؛ پیام مقدم (از پادکست مترونوم)؛ و بردیا دوستی (از پادکست کُرُن).
شعار معروف «تنها صداست که میماند»، معرف بسیار خوبی است برای آنچه در این شماره میخوانیم: گفتوگویی که حاصل همسخنیِ ما با پادکستساز گرامی، امیر ابویسانی است. او میزبان و تولیدکننده و گویندهی پادکست «سینماتوگراف» است که به «سینما از دریچهی دوبله» میپردازد. کوششی که علیرغم اندکبودن اپیزودهایش تاکنون، در میان اهالی فرهنگ و مخاطبان به جایگاه درخورتوجهی رسیده است.
امیدوارم با این مصاحبه فرهنگدوستان بیشتری را با «سینماتوگراف» آشنا کند و سبب شود آن را دنبال کنند.
امیر ابویسانی گرامی با سلام و سپاس از وقتی که در اختیار «هفته» میگذاری. برای شروع لطفاً بفرما که امیر ابویسانی مایل است چطور خود را به مخاطبان ما معرفی کند؟
امیر ابویسانی: متولد و بزرگشده مشهد هستم. در ایران تا مقطع کارشناسی ارشد مهندسی صنایع تحصیل کردم و در حال حاضر با همسرم در ونکوور کانادا زندگی میکنم.
چه شد که برای زندگی به اینسوی جهان آمدی و شغلت در چه زمینهای است؟
امیر ابویسانی: تقریباً ۱۰ سال پیش موقعیتی پیش آمد که برای مهاجرت به کانادا از طریق برنامه Quebec Skilled Worker اقدام کنم، من هم تنها به این دلیل که امتیازات لازم را داشتم، تشکیل پرونده دادم که بعد از چهار سال به مونترال رفتم و یک سال بعد هم سر از ونکوور درآوردیم.
در حال حاضر در یک سازمان که به ساکنان اولیه (بومی) کانادا خدمات درمانی میدهد مشغول به کار هستم.
چه شد که در کنار عالم مهندسی، سراغ کار فرهنگی رفتی؟ آیا تحت تأثیر مهاجرت بود (آنگونه که خیلی از پادکستسازها میگویند) یا سابقه و انگیزهی دیگری در کار بوده است؟
امیر ابویسانی: مهاجرت تأثیر زیادی داشت. بعد از اقامت در کانادا، علاقهام به تاریخ و ادبیات ایران بیشتر از قبل شد و مطالعاتم روی این دو حوزه متمرکز شد و شروع به خواندن کتابها و دیدن مستندهایی با همان موضوعات کردم. کتابهای مثل زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه، پنج اقلیم حضور، چشمهایش و سووشون از جمله آنها بود.
البته علاقه به فیلمهای قدیمی دوبلهشده به فارسی از کودکی همراه من بود و در چند سال اخیر با گسترش بیشتر اینترنت، بسیاری از این فیلمها در دسترس همه قرار گرفت و من هم آرشیو خوبی از آنها دارم.
جزئیتر بپرسم: چرا پادکست رفت سراغ هنر صدا در سینما؟
امیر ابویسانی: حدود دو سال پیش، اوایل زمستان ۱۳۹۷ با دنیای پادکست فارسی آشنا شدم و بعد از دو سه ماه، تصمیم گرفتم من هم سهمی در این جامعه داشته باشم. اوایل به فکر ساخت پادکستی با موضوع دیگری بودم. در حال جمعآوری اطلاعات و منابع بودم که با شنیدن پادکست چکش، در ذهنم جرقه سینماتوگراف خورد. در قسمت دوم پادکست چکش، قسمت کوتاهی از فیلم کازابلانکا با صدای آقای حسین عرفانی و خانم شهلا ناظریان پخش شد و حس خیلی خوبی به من داد. بعدازآن تصمیم گرفتم که پادکستی درباره دوبله بسازم. بگذارید از حس آن روزهایم برایتان بگویم، چنان جذب این ایده شده بودم که شب اول بهسختی خوابم برد و در چند شب بعد، هر شب خواب یکی از دوبلورها رو میدیدم.
اینکه درباره سینما صحبت میکنم که موضوعی تصویری است اما من به سراغ صدا در سینما رفتهام و آن را بهصورت صوتی ارائه میدهم برایم جالب است.
کار بسیار چالشیای کردی به نظرم. از چند جهت: هم انتظاری که جذابیت نام سینما ایجاد میکند؛ و هم کمابیش تخصصیبودن رویکردش که شاید در بدو امر دشوار به نظر برسد. اینها چطور کنار هم نشست؟
امیر ابویسانی: بله دشوار که بود و هنوزم هست. سینما همیشه برای من جذاب بوده، تا زمانی که ایران بودم هم مجلههای سینمایی مثل فیلم و دنیای تصویر میخواندم و سعی میکردم فیلمهای ایرانی را در سینما ببینم و بعد از آشنایی با پادکست، بیشتر پادکستهای سینمایی را دنبال میکردم.
درباره دوبله، بهجز چند گوینده مطرح و شناختهشده و دیدن چند ده تایی فیلم دوبله، اطلاعات زیادی نداشتم. اما میدانستم که در بیست سال گذشته، در تلویزیون برنامههای مختلفی درباره دوبله ساخته شده بود. این شد که دستبهکار شدم و تا جایی که میتوانستم منابع موجود روی اینترنت را پیدا کردم و با علاقهای وصفناپذیر، شروع به دیدن گفتگوها و مستندها کردم. در همین فاصله، موفق به خریداری نسخه الکترونیکی کتاب تاریخ دوبله ایران شدم که منبع اصلی من در ساخت قسمتهای تاریخی پادکستم هست.
برخورد مخاطبان و آمار شنیدن تا الآن چطور بوده؟
امیر ابویسانی: در مقایسه با پادکستهایی که همزمان شروع کردیم، سینماتوگراف راه درازی در پیش دارد و هنوز مخاطبهای زیادی هستند که از وجودش اطلاع ندارند. البته نامنظم بودن انتشار اپیزودها و همینطور تخصصی بودن بحث دوبله، باعث شده چندان شنیده نشود. اجازه بدهید همینجا از تکتک مخاطبانی که وقت باارزششان را گذاشتند و به سینماتوگراف گوش کردند تشکر کنم.
دوست دارم به این مطلب هم اشاره کنم که ساختن پادکست، درهای زیادی را به روی من باز کرده که از جمله میتوانم به پیدا کردن دوستان جدید درجهیکی مثل خود شما فرشید جان و چند نفر دیگر از پادکستسازها و مخاطبها اشاره کنم.
در یک نگاه از نقطهی شروع تا اهداف آینده، بخشها و اهداف «سینماتوگراف» چیست و تا کی ادامه دارد؟ آیا تغییری هم در راه است؟
امیر ابویسانی: من سینماتوگراف رو با هدف روایت تاریخ دوبله ایران از ابتدا تا امروز شروع کردم، اما هرچه جلوتر رفتم و اطلاعاتم بیشتر شد، پتانسیلهای بیشتری در آن دیدم، مثلاً در دو قسمت آخر که در شهریور و دی ۱۳۹۹ منتشر شده، متمرکز شدم روی بررسی دوبله فیلم جوکر و بیشتر از دو ساعت محتوا درباره مراحل مختلف دوبله یک فیلم و مناسبات روز دوبله تولید کردم. در آینده دوست دارم درباره دوبله فیلمهای کلاسیک که به دوران طلایی دوبله معروف است و همینطور زندگینامه دوبلورها هم اپیزود بسازم. و بزرگترین آرزوی پادکستیم، حضور گویندههای بزرگ و قدیمی در پادکستم است، افرادی مثل آقایان و خانمها ابوالحسن تهامی، خسرو خسروشاهی، سعید مظفری، زهره شکوفنده، مریم شیرزاد و …
لطفاً در جایگاه کسی که بهنوعی مروج نگاه دقیق به تاریخ هنری معاصر است، بفرما اولاً به نظرت چرا «پادکست» اینهمه مهم و مقبول و اثربخش شده است؟
امیر ابویسانی: قبل از هرچیز باید قبول کنیم که پادکست، رسانه نوظهوری است در مقایسه با رسانههایی مثل تلویزیون، رادیو، نشریات و … راه درازی در پیش دارد تا بیشتر و بیشتر شناخته شود.
به نظرم اولین و مهمترین دلیل استقبال از پادکست، مصداق همان مثل معروف «هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند» است. تقریباً تمام پادکستهایی که من گوش میکنم، کارهای داوطلبانه و اصطلاحاً «دلی» هستند که از یک ذوق درونی سرچشمه میگیرد. یک پادکست ساز برای دلش محتوا تولید میکند و اینجا دیگر خبری از ساعت کاری یا فیش حقوقی آخر ماه نیست و این باعث شده مخاطب بیشتر ارتباط بگیرد.
از طرفی، اثربخشی پادکست، دلایل دیگری هم دارد از جمله اینکه پادکست هنوز دچار تیغ سانسور نشده و از ادبیات رسمی به دور است.
در ضمن خیلی از کارها هستند که نیاز به تمرکز بالایی ندارند و میشود همزمان با آن به پادکست گوش کرد مثل انجام کارهای خانه، پیاده روی، رانندگی، انتظار در مطب پزشک و … اینطوری آدم احساس میکند از وقتش مفیدتر استفاده کرده است.
تولید و تداوم پادکست هزینهبَر است. از چالش تأمین هزینهها، راهی که تاکنون آمدی و برنامهی پیشرویت برای سرپا نگهداشتن اینجنبهی پادکست بگو لطفاً
امیر ابویسانی: پادکست هزینههایی دارد مثل کارهای گرافیکی یا تهیه منابع، اما تا الان به کسب درآمد از پادکست بطور جدی فکر نکردم. ترجیح میدهم از ساختنش لذت ببرم و خودم را مقید به اسپانسر نکنم. بزرگترین هزینه پادکستسازی وقت و زمانیست که میگیرد و هر اپیزود سینماتوگراف بیش از ۱۰۰ ساعت طول میکشد.
لطفاً از راههای مختلف شنیدنِ «سینماتوگراف» و دسترسی به آرشیوِ آن نیز برای خوانندگان هفته بگو
امیر ابویسانی: سینماتوگراف روی بیشتر اپلیکیشنهای پادگیر قابل شنیدن است و همینطور روی ناملیک و نوار و تلگرام هم در دسترس است.
و سخنی اگر ناگفته مانده…
امیر ابویسانی: میخواهم از همسرم تشکر کنم که در طول مدت ساختن پادکست، همراه من بوده و همینطور از دوستانم آرش رحیمی و وحید عرفانیان که در ساخت پادکست به من کمک کردند.
امیر ابویسانی گرامی، ممنون از وقتی که به «هفته» دادید.
ارسال نظرات