شهرهای هوشمند یا شهرهای آینده، شهرهایی هستند که از منظر تابآوری و از منظر محیطزیست مورد توجه قرار میگیرند. هدف اساسی این شهرها پایداری است که آلودگیهای مختلفی که صنایع شهری دارند را از بین میبرند. درواقع، نوعی پارادایم جدید که نوع زیست انسانی را به صورت جهانی تبدیل میکند. کانادا یکی از کشورهای مهم در زمینهی شهرهای هوشمند در سطح جهان است و اسماعیل رحیمی از ایرانیانی است که در این حوزه به صورت جهانی و به طور خاص برای شهرهای کانادا ایدهپرداز بوده است.
او که عضو مجموعهی Earth Data ناسا نیز است، در پروژهی Slide Wild Project در انتاریو مشاور اکوسیستم سبز بوده و در همین حوزه به مسئولان شهری مونترال و ونکوور نیز مشاوره داده است. او همچنین طی سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ به مدت یک سال و ۱۰ ماه پربازدیدترین نویسنده در موسسهی کورا (Quora) بوده است. رحیمی عضویت در شورای جهانی شهرهای هوشمند (Smart Cities Council) و حضور داشتن در جمع ۷۰۰ کارشناس شورای جهانی کلانشهرها را در کارنامهی خود دارد. اسماعیل رحیمی از سال ۲۰۱۹ تا امروز، داور مسابقات طراحی شهرهای آینده است که در ایالاتمتحده برگزار میشود. با ایشان پیرامون روز زمین، آیندهی محیطزیست و شهرهای آینده به گفتوگو نشستهایم.
روز زمین با چه اهدافی و از چه سالی در سطح جهان مورد توجه قرار گرفت؟
اسماعیل رحیمی: در اوایل دههی ۱۹۶۰، آمریکاییها از آثار آلودگی بر محیط آگاه شدند. پرفروشترین کتاب «راشل کارسون» در سال ۱۹۶۲ (بهار خاموش)، شبح آثار خطرناک آفتکشها را در حومهی آمریکا مطرح کرد. در اواخر این دهه، آتشسوزی در رودخانهی Cuyahoga Cleveland در سال ۱۹۶۹، مشکل دفع مواد زاید شیمیایی را روشن کرد. تا آن زمان، حفاظت از منابع طبیعی کرهی زمین بخشی از دستور کار سیاسی ملی نبود و تعداد فعالانی که به موضوعات بزرگ مانند آلودگی صنعتی اختصاص داشتند، حداقل بود. کارخانهها با پیامدهای حقوقی کمی آلایندهها را به هوا، دریاچهها و رودخانهها منتقل میکردند و اتومبیلهای بزرگ و گازسوز نشانهای از رونق اقتصادی قلمداد میشدند.
«سناتور گیلورد نلسون»، در سال ۱۹۶۲ به سنای ایالاتمتحده راه یافت و مصمم بود دولت فدرال را متقاعد کند که کرهی زمین در معرض خطر است. در سال ۱۹۶۹، نلسون یکی از رهبران جنبش زیستمحیطی مدرن، پس از الهام گرفتن از آموزههای ضدجنگ ویتنام که در دانشگاههای اطراف ایالاتمتحده در جریان بود، ایدهی روز زمین را ایجاد کرد. به گفتهی نلسون، وی یک تظاهرات گستردهی زیستمحیطی را «برای متزلزل کردن دستگاه سیاسی و مجبور کردن این موضوع به دستور کار ملی» پیشبینی کرد. نلسون مفهوم روز زمین را در کنفرانس یونسکو در سیاتل در پاییز ۱۹۶۹ اعلام کرد و از کل ملت دعوت کرد تا در این مراسم شرکت کنند.
روز زمین از سال ۱۹۷۰ به عنوان روز آموزش در مورد مسائل زیستمحیطی آغاز شد و روز زمین ۲۰۲۱ در روز پنجشنبه ۲۲ آوریل / ۵۱ اُمین سالگرد تعطیلات رخ میدهد. این تعطیلات اکنون یک جشن جهانی است که گاهی اوقات به هفتهی زمین گسترش مییابد؛ هفت روز کامل از رویدادها با موضوع زندگی سبز.
توسعهی پایدار به چه معناست و از چه زمانی در سطح دنیا مطرح شد؟
اسماعیل رحیمی: تعاریف گوناگونی از توسعهی پایدار وجود دارد که البته تا حدی به هم نزدیک هستند و مسائل مهمتری را در بر میگیرند. اما اجازه دهید تعریفی را ارائه دهم که توسط سازمان ملل متحد و با محوریت یونسکو بیان شده است: «توسعهی پایدار توسعهای است که نیازهای کنونی را برآورده کند، بدون این که توانایی نسلهای آینده در تامین نیازهای خویش به مخاطره بیفتد». این تعاریف مورد قبول تمام کشورهایی واقع شد که در رویههای جهانی منتهی به تدوین اصول توسعهی پایدار، مشارکت مستقیم داشتند. توسعهی پایدار دربردارندهی چهار بُعد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و زیستمحیطی است. پس از سالها فعالیت در زمینهی توسعه پایدار، تعریف ویژهای برای توسعه پایدار دارم: «بهبود و پیوستگی آوای انسانیِ مدنی و پاسداشت طبیعت در زیستی هماهنگ با ارزشهای مشترک بشری ملل و اقوام». این رویکرد به این دلیل مهم است که متوجه سه عنصر کلیدی است: طبیعت، محیطزیست و انسان که هر سه در موقعیتی ضعیف قرار گرفتهاند.
ریشههای شکلدهنده این رویکرد به دوران رنسانس و روشنگری بازمیگردد که اندیشههای انسانی دگرگون شد و اساس تغییرات جهانی مهمی شد. انقلاب صنعتی، نوع اندیشیدن و زیستن را دگرگون کرد. این سیر خطی، موجب روی دادن سنگینترین تحولات تاریخ در قرن بیستم شد. دو جنگ خونبار جهانی، اختراعات بزرگ و تغییردهنده، رفاه بیشتر، انقلاب صنعتی دوم و سوم، عصر اینرنت و ارتباطات. اما توسعهی پایدار در واقع پاسخی به دو جنگ جهانی، صنایع آلاینده و تحولات درون سیستم دو قطبی جنگ سرد بود. اندیشههای دوستدار توسعه (بهمعنای نزدیک به دوران کنونی) به صورت جمعی از اواخر دههی شصت میلادی پدیدار شد و طی بیش از ۵۰ سال همبستگی جهانی و رویدادسازی بینالمللی، زمینهی طراحی اهدافی هفدهگانه فراهم شد. اصول توسعه پایدار (SDGs) چشماندازی روشن و دورانی جدید برای یک آیندهی پایدار و زیست انسانی و طبیعی را فراهم کرده است.
اسماعیل رحیمی از زبان خودش در کنگاور متولد شدم؛ جایی در شرق استان کرمانشاه ایران. ابتدا در زندگی عشایری، و سپس همزمان در زیستبوم روستایی و شهری حضور داشتهام. بهدلیل رویکرد خانواده، از سرآغاز کودکی با عناصری همچون کتاب، سینما، کوشش پیوسته، اکوسیستمهای طبیعی و اجتماعی، فنآوری، هنر و موسیقی، یادگیری، مشارکت، و بینش جهانوطنگرایی خو گرفتم. در متن رویدادهای متضاد و دشواری بودهام و رسیدن به نقطهی کنونی، برایم بسیار سخت بوده است. دورههای نخستینِ تحصیلاتم در کنگاور سپری شد. پس از سیر و سلوک درونی با دگرگونی در ارزشهای فردی و هدفگذاری برای ۵۰ سال آینده زندگیام، در پاییز سال ۲۰۰۰ به دورهی کارشناسی وارد شدم. از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ دانشآموختگیام در رشتهی علوم سیاسی در دانشگاه رازی کرمانشاه تکمیل شد. در این دوران، برنامههای جانبی ویژهای داشتم از جمله عضویت در تمام کتابخانههای شهر کرمانشاه و دانشگاه رازی، کسب و کار، مطالعات فراگیر و فشرده، مربیگری ورزشی و فعالیتهای اجتماعی. پس از دو سال از پایان تحصیل، با کنجکاوی و یادگیری از متن جامعهی پیچیده استان کرمانشاه، اشتغال در جهاد دانشگاهی استان، در پاییز سال ۲۰۰۸ در دورهی کارشناسیارشد رشتهی مطالعات آمریکای شمالی دانشگاه تهران پذیرفته شدم. این دورهی بسیار حیاتی و به یادماندنی، آشنایی با زمینههای تخصصی نوینی را برایم فراهم کرد. با ارایهی رسالهای بر مبنای نظریهی آشوب (Chaos Theory) که مرتبط با بافت کشور افغانستان بود، تحصیلام در مقطع کارشناسیارشد را به سرانجام رساندم. در پاییز سال ۲۰۰۹ با مطالعهی یک کتاب جریانساز در آیندهنگری، با علم آیندهپژوهی آشنا شدم. پس از مطالعهی این کتاب، مدتها شگفتزده بودم، پردههای بسیاری از برابر چشمانم کنار رفت، انگار پیوندم را با تمایت گذشته، اکنون و آینده یافته بودم. داستان زندگیام از اساس تغییر کرد و من از آن پاییز شگفتآور دارای هویتی نوین شدم. همکاری با پارکهای علم و فنآوری، مناطق آزاد صنعتی و تجاری، طراحی و اجرای پروژههای تخصصی در 13 سال اخیر در شهرهای مختلف کشور، ارتباط با مجامع حرفهای آیندهپژوهی و شهرها در بیش از ۶۰ کشور و شهر جهان، مرا به توانایی در سطح جهانی از تخصص آیندهگرایی شهرها رساند. هماکنون دانشجوی دکتری آیندهپژوهی هستم و زمینهی حرفهایام در آیندهپژوهی و شهرهای هوشمند را از سال ۲۰۰۹ شروع کردهام. در زندگی بیش از ۳۳۰۰ جلد کتاب را مطالعه کردهام و یادگیری در متن کسبوکار و رویدادهای زندگی، هر روز و شب، اولویت اساسیام است. و هنوز، کم میدانم، هنوز به شکلی دیوانهوار، تشنهی یادگیری هستم، و هنوز به این میاندیشم که چگونه دانستههای تازهای را بیاموزم که دچار بیماریهای ناشی از نادانی و ناآگاهی نشوم. امروزه زندگیام از هفت سرچشمهی بنیادین نیرو میگیرد: خداوند، خانواده، جامعه، ملتها، کیهان، آیندهپردازی و مطالعهی کتاب عصر شکوفایی پیتر شوارتز (The Long Boom: A vision for the coming Age of Prosperity) . پس از ۱۳ سال دانشورزی در سطح مطالعاتی و کاربردی، فعالیتهای جهانی و ملی خود را با رویکرد آیندهپژوهی بر دو موضوع متمرکز کردهام: توسعهی پایدار و شهرهای آینده. |
چه اتفاقاتی منجر به شکلگیری این اصول هفدهگانه شد؟
اسماعیل رحیمی: در ابتدا انتشار کتاب محدودیت های رشد از سوی کلوپ رم (باشگاه رم) در سال ۱۹۷۲ توجهها را به این مساله جلب کرد. یک تیم تحقیقاتی بینالمللی در انستیتو فناوری ماساچوست (MIT) پنج عامل اصلی محدودکنندهی رشد اقتصادی را بررسی کردند؛ فقر در عین فراوانی و وفور نعمت، تباهی محیط زیست، از دست رفتن اعتماد به سازمانها، گسترش افسارگسیختهی شهرها و نبود امنیت شغلی. کلوپ رم این مشکلات را «مساله یا معضل جهانی» نامید. در همان سال، کنفرانس سازمان ملل متحد در مورد محيطزیست انسانی برگزار شد و برنامهی محيطزیست سازمان ملل متحد پایهریزی شد. در سال ۱۹۸۰، استراتژی جهاني حفاظت (IUCN) تدوین شد.
در سال ۱۹۹۲، کنفرانس سازمان ملل متحد در مورد محيطزیست و توسعه برگزارشد که به «اجلاس زمین» نیز معروف است. در سال بعد (۱۹۹۳)، اولين نشست کميسيون توسعهی پایدار سازمان ملل متحد و در سال ۱۹۹۷، مجمع عمومي سازمان ملل متحد درخصوص بازنگری و نظارت بر پيشرفتهای اجلاس سران برگزار شد.
اجلاس هزاره سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۰، گام مهمی برای تغییر نگرش جهانی به توسعه بود که منجر به تدوین استراتژی توسعه پایدار اتحادیه اروپا (EUSDS) در سال ۲۰۰۱ شد. اجلاس جهاني درخصوص توسعه پایدار (اجلاس ژوهانسبورگ) در سال ۲۰۰۲ و اجلاس جهانی ریو در سال ۲۰۱۲ این رویکرد را تقویت کردند.
تعیین دستور کار توسعه پس از سال ۲۰۱۵ و ایجاد یک فرآیند بینالدولی فراگیر، شفاف و باز برای تمام ذینفعان برای اهداف توسعهی پایدار در اجلاس جهاني ریو مورد توجه قرار گرفت. اهداف هفدهگانهی توسعهی پایدار توسط ۱۹۳ کشور در سال ۲۰۱۵ تصویب شد و در سال ۲۰۱۸ از سوی کمیتهی جهانی ملل متحد، پیشگامان اهداف توسعه پایدار (SDG Pioneers) معرفی شدند.
شما در فعالیتهای اجتماعی در زمینهی توسعهی پایدار هم پیشرو بودهاید. لطفا در خصوص این موارد هم توضیحاتی بفرمایید.
اسماعیل رحیمی: همکاری و مشارکت در جریانهای توسعهگرای کشور در سطح فردی، سازمانی یا سمنها یکی از مبانی فعالیتهای اجتماعی اینجانب در سالیان اخیر بوده است، اما شکلدهی به یک پویش فراگیر توسعه پایدار، رخدادی بود که در سال ۱۳۹۷ آغاز شد. ایدهی اصلی این دو پویش، نشانه گرفتن ریشههاست: برتری آگاهی، تقویت فرهنگ مدنی، افزایش آگاهی فرهنگی و محیطزیستی، گسترش اصول توسعهی پایدار در متن خانوادهها و نهادها. ارزشها، هویت، قلمرو و گسترهی پویش متناسب با اهداف هفدهگانهی توسعهی پایدار جهانی شکل گرفته است. محور اصلی کنونی دو پویش استانی و ملی توسعه پایدار؛ «گفتمانسازی» است و در سه سال اخیر بیشترین کوشش برای تولید و گسترش ادبیات توسعهی پایدار بوده است. فهرست برخی اقدامات پویش توسعهی پایدار استان کرمانشاه و پویش ملی عبارتند از:
- گفتمانسازی و ارتقای فهم و درک جوامع محلی از توسعه پایدار از طریق نشستها و گفتگوها
- مشارکت در رویدادهای توسعهگرا مانند کاشت درخت و گسترش فضای سبز
- آموزشهای مهارتی و ذهنی توسعهی پایدار به کاربران
- اطلاع رسانی و ترجمه مطالب توسعهی پایدار از زبانهای مختلف به زبان پارسی در پویشها
- مشاوره سیاستگذارن و مقامات محلی و ملی در امر توسعهی پایدار
- اهدای کتاب به کودکان و خانوادههای نیازمند
- مذاکره و هماندیشی با نهادهای دولتی و خصوصی برای پیشبرد توسعهی پایدار در قالب اختصاص بودجه و اولویتبخشی به توسعهی پایدار برای کاربران نهایی و جامعهی مقصد
- توجه به اقشار آسیبدیده جهت جلوگیری از شیوع فقر در شرایط کرونا
به نظر شما جهان به سمت توسعهی پایدار حرکت میکند؟ نقش پاندمی در این زمینه چیست؟ آیا شیوع این ویروس کوچک، جهانی پاکتر یا آلودهتر ایجاد کرده است؟
اسماعیل رحیمی: به دشواری میتوان گفت جهان به سوی توسعهی پایدار حرکت میکند؛ چرا که دامنه و گسترهی عدم قطعیتها، پیچیدگی و آشوبناکی پدیدهها و روندها بسیار زیاد است. در چنین شرایطی، پیشرفت پاندمی به صورت نمایی است؛ در حالی که پیشرفت توانایی بشری برای مباره با کرونا به صورت خطی است. از سوی دیگر، برخی برنامهها و رویههای بسیاری از دولتها، شرکتهای چندملیتی، گروه ۲۰، گروه هشت و دیگر کشورهای صنعتی، ضدیت کاملی با برنامهها و اهداف هفدهگانه توسعهی پایدار دارد. این رویهها باید در هماهنگی با توافق پاریس (Paris Agreement) برای کاستن از انتشار گازهای گلخانهای اصلاح و ترمیم شود.
از چشمانداز ادوار بلندمدت حیات سیارهی زمین، ما در دورهای به نام آنتروپوسین (Anthropocene) قرار داریم. ویژگی این دوره، اثرگذاری فعالیت انسان بر اکوسیستمهای طبیعی است. این آثار امروزه به رویهای زیانبار تبدیل شده است. چالشهای آبوهوایی و تغییرات اقلیمی از پیامدهای آثار انسانی بر سیاره است. افزوده شدن پاندمی به این وضعیت، گسترهی تغییرات بسیار بیشتر کرده است. این پاندمیِ جهانگستر، تاریخ حیات انسانی را به قبل از کرونا و بعدی از کرونا تقسیم کرد و اثری فراگیر در هستیشناسی، معرفتشناسی و رفتاری جوامع با مسائل بر جای گذشت. آثار این پاندمی تا دهههای آتی هم پایدار است. به نظر میرسد ضعفِ شناختی بشری برای مبارزه با پاندمی بیش از هر عمل دیگری آشکار شد. پاندمی کرونا به خوبی یک موضوع را به گونهای یکسان برای همهی جهانیان روشن کرد: سرنوشت انسانها مستقیما و فورا به یکدیگر وابسته است، انسان خود موجب آبادانی یا نابودی خود میشود، کوچکترین امری فورا بر تمام سیاره اثر میگذرد، و فقیر و غنی از مصیبتها اثر مستقیم و همزمانی میپذیرد. توقف برخی صنایع آلاینده به واسطهی پاندمی، موقت بود به تازگی انتشار آلایندههای سیر فزونی به خود گرفته است. هنوز زیرساختها و صنایع، سناریویی برای تغییر رویه طراحی نکردهاند. با وجود دیجیتالی شدن اجباری اقتصادها تحت تأثیر پاندمی و انقلاب صنعتی چهارم، اما تغییر پارادایم صنعت هنوز کمرنگ است.
به عنوان یک پژوهشگر توسعهی پایدار، چه پیشنهادهایی برای سرعت بخشیدن به سمت توسعهی پایدار در سطح جهانی دارید؟
اسماعیل رحیمی: از نظر من، هر شکل و هر مقیاس از توسعهی پایدار حتی در سطح فردی، محلی و ملی بدون دارا بودن ویژگی جهانی بیمعناست و یکپارچگی واقعی در ارزشهای جهانی باید شکل گیرد. درواقع یک هماهنگی بین کنشهای توسعهی پایدار در سطح محلی، ملی، منطقهای و جهانی راه نجات بشر از شرایط موجود است. دوستداران محیطزیست را باید به عنوان یک ارزش نوین و مسلط جهانی و پرطرفدار تبدیل کرد.
مهمتر از همه این که نوعی جدید از هوش باید پرورانده شود: هوش توسعهی پایدار که افراد و خانوادهها، شرکتها و کشورها با کمک آن از توسعهی پایدار پاسداری کنند. برای توسعهی پایدار باید زیرساختها، ساختارها و آگاهی نیرومندی پرروش داده شود. درنهایت این که توسعهی پایدار، ضرورتی پراهمیت و یک چالش جهانی است و ازاینرو نیازمند طرفداران جدی در سطح دنیاست.
آقای اسماعیل رحیمی گرامی از فرصتی که در اختیار مجلهی هفته قرار دادید سپاسگزارم.
اسماعیل رحیمی: آرزوی پایداری در سلامت، برکت، امنیت و رفاه برای تمام خوانندگان مجله و کل شهروندان جهان دارم.
ارسال نظرات