مرضیه عدیل، خبرنگار قدیمی بی‌بی‌سی افغانستان

دموکراسی ظاهر شاهی و قرون وسطای طالبانی را دیدم

دموکراسی ظاهر شاهی و قرون وسطای طالبانی را دیدم

مرضیه عدیل یکی از خبرنگاران موفق بخش فارسی رادیوی بی‌بی‌سی در افغانستان است که در شرایط خراب و ناامن افغانستان به کار خبرنگاری پرداخته و صدای مردم را به گوش مسئولین می‌رساند.

 
درباره مرضیه عدیل

مرضیه عدیل یکی از خبرنگاران موفق بخش فارسی رادیوی بی‌بی‌سی در افغانستان است که در شرایط خراب و ناامن افغانستان به کار خبرنگاری پرداخته و صدای مردم را به گوش مسئولین می‌رساند. او که رشته تحصیلی‌اش انجنیری برق است؛ اما زیبایی‌های شعر و نثر و خبر و گزارش دلش را به‌سوی شغل دیگر کشاند و خواست در یک جامعه مردسالار و سنت‌گرا، نقش بزرگ‌تری را انجام دهد. او مانند دیگر زنان خبرنگار در جریان کار و رسیدن به اهدافش با مشکلات فراوان مواجه شده اما از تصمیمش منصرف نشده و این مشکلات را تحمل می‌کند؛ اما از بیان حقیقت چشم‌پوشی نمی‌نماید و استوار و محکم به راهش ادامه می‌دهد. در اینجا با این خانم پرکار و فعال مصاحبه‌ای را انجام داده‌ایم. بیشتر از خودش بخوانید.

سلام مرضیه جان عدیل و خوش آمدید به مجله هفته کانادا.

مرضیه عدیل: سلام بر شما و ممنون از اینکه زمینه‌ی مصاحبه را با من مساعد ساختید.

مرضیه عدیل کیست؟ در کدام رشته تحصیل کرده و از چی زمانی به کارهای رسانه‌ای پرداخته است؟

مرضیه عدیل: مرضیه عدیل استم؛ در شهر زیبای کابل در یک خانواده‌ی تعلیم دیده و روشنفکر تولد شدم. پدرم انجنیر و مادرم استاد در انستیتو تعلیمات متوسط طبی بودند. تمام دوره تحصیلاتم از مکتب گرفته تا دانشگاه را در کابل تمام کردم. تحصیلات عالی را در پوهنتون پولی تخنیک کابل آغاز کردم و از همان‌جا به درجه ماستر فارغ شدم.

زمانی که صنف یازدهم مکتب بودم؛ در امتحان نطاقی شرکت کردم و از میان ده‌ها جوان به‌عنوان نطاق شامل رادیو تلویزیون ملی شدم و همین یک اساس شد برای کارهای بعدی‌ام در رسانه‌های افغانستان. برای شماری از مجلات و نشریات چاپی مطلب می‌نوشتم و حتی در زمان طالبان هم همکاری‌ام با مجله‌ی خواهران ادامه داشت.

پس از دوره‌ی طالبان به‌عنوان خبرنگار بی‌بی‌سی پذیرفته شدم و برنامه‌ام طوری بود که برای مدت شش ماه یا یک سال با بی‌بی‌سی همکار باشم و بعداً در بخش مسلک اصلی‌ام یعنی انجنیری برق که تحصیل کرده‌ام کار کنم.

پس چه شد که در رسانه‌ها باقی ماندید؟

مرضیه عدیل: در اصل من با دو دنیای متفاوت سروکار داشتم. یکی بخش نقشه و پروژه‌های کاری انجنیری و دوم دنیای زیبای شعر، داستان، خبر و اطلاع‌رسانی و همین دو دنیا یا بهتر است بگویم دو محیط و ماحول متفاوت مرا در خود زیاد مشغول کرد و ذهنم را پراکنده نمود. می‌خواستم یکی را برگزینم و با دیگر خداحافظی کنم. از همین رو می‌خواستم با بی‌بی‌سی به مدت کوتاهی همکاری داشته باشم اما بالاخره بخش اطلاع‌رسانی برایم بیشتر گیرا شد و مرا با خودش کشاند و با خودش نگه کرد و اینک نزدیک به بیست سال است که به‌عنوان خبرنگار، گوینده و برنامه‌ساز در بی‌بی‌سی بخش فارسی افغانستان کار می‌کنم.

به حیث یک خبرنگار زن آن هم در افغانستان؛ در جریان کار با کدام پیچ‌وخم‌ها مواجه شده‌اید و برای برآورده شدن اهدافتان کدام مشکلات را پیمودید؟

مرضیه عدیل: بدون شک ما همه زنان به‌خصوص خبرنگاران زن؛ پیچ‌وخم‌های زیادی را در زنده‌گی کاری خود تجربه کرده‌ایم و من هم یکی از آنان هستم. در سال‌های اول کاری در کنار کار با بی‌بی‌سی خبرهای ساعت هفت و هشت شب رادیو تلویزیون ملی را می‌خواندم و از همین سبب هفته‌ای دو یا سه بار صبح از خانه می‌برآمدم و ساعت نه شب به خانه برمی‌گشتم. این دیر آمدن‌ها برای برادر نوجوانم بسیار ناخوشایند بود او بارها با خودم و مادر و پدرم دعوا می‌کرد که از کار دست بکشم. این مخالفت‌ها در برخی مواقع برایم زیاد ناراحت‌کننده بود. به خاطر دارم به سبب اینکه برادرم در برخی از شب‌ها به‌رسم اعتراض از خوردن نان شب خودداری می‌کرد و حتی برایم می‌گفت که لطفاً نام خانواده‌گی ما را از کنار نامت حذف کن. من در آن زمان اندیشه‌ی روشن یک مرد عصر دهه‌ی دموکراسی دوره ظاهرشاه و اندیشه‌ی قرون‌وسطایی عصر طالبان را در پیش چشمم می‌دیدم چون پدرم از من و کارم سخت حمایت می‌کرد و برادرم مخالفت.

این حمایت چگونه بود؟

مرضیه عدیل: پدرم که مثل یک دیوار آهنین در کنارم ایستاده بود، حاضر شد در شب‌های به‌اصطلاح نوکری‌ام به رادیو و تلویزیون ملی بیاید و با من تا پایان کار باشد و مرا تا خانه همرایی کند.

از طرف دیگر شما می‌دانید که کار روزنامه‌نگاری وقت منظم برای آمدن و رفتن به خانه ندارد، در برخی مواقع وقتی یک کنفرانس خبری دیرهنگام برگزار می‌شد و من مجبور بودم به کنفرانس بروم و از آن کنفرانس گزارش تهیه کنم دیرتر به خانه می‌آمدم و این باعث ناراحتی مادرم می‌شد و برایم می‌گفت تو باید پیش از ساعت شش در خانه حاضر باشی. وقتی ازدواج کردم با وجودی که شوهرم داکتر طب و متخصص داخله اطفال و یک مرد تحصیل‌کرده است با برخی از کارهایم مخالفت می‌کرد.

شما می‌دانید که دنیای خبرنگاری دنیای روابط است. خبرنگار با افرادی مختلف جامعه از رئیس‌جمهور گرفته تا مردم عام سر و کار دارد و وقتی از ادارات و جا‌های مختلف از کنفرانس‌ها و برنامه‌ها اطلاع‌ام می‌کردند و زنگ می‌زدند این باعث ناخشنودی شوهرم می‌شد و بارها با من دعوا می‌کرد که به کسی شماره تیلفون و آدرس ایمیل‌ات را نده.

در محل زندگی و تحصیلی هم با مزاحمت‌های روبه‌رو بودم. مثلاً صدا، خبر یا شعری که خوانده بودم و از تلویزیون پخش شده بود با مواجه شدن در اجتماع، مردم تقلیدم را می‌گرفتند. ولی با این‌همه مشکلات همیشه مبارزه کردم و مبارزه خواهم کرد.

یک زن خبرنگار برای پیشبرد کار خبرنگاری و رسیدن به اهدافش به چه نیاز دارد؟

مرضیه عدیل: بر همه‌گان هویداست که یک زن خبرنگار به حمایت‌کننده و همچنان آرامش روحی نیاز دارد. آرامش روحی از تأمین امنیت به دست می‌آید. تأمین امنیت اساسی و اولیه برای هر شهروند افغان است. اگر امنیت باشد چی خبرنگار و چی یک آموزگار و … به کارهایش بیشتر و بهتر رسیده‌گی می‌تواند.

از دید شما کارکردهای زنان افغان در افغانستان در کدام بخش‌ها پررنگ و در کدام عرصه کمرنگ است و به نظر شما چه چیز، سد راه فعالیت‌های بیشتر زنان شده است؟

مرضیه عدیل: به نظر من حضور زنان پس از دوره سیاه طالبان در عرصه‌های مختلف به‌خصوص تحصیلی و کار زیاد چشمگیر بود. در ابتدای حکومت موقت؛ زنان زیادی از دانشگاه‌های مختلف فارغ و شامل کار شدند؛ اما در این چند سال اخیر این حضور پررنگ محدود شده به تنها چند شهر بزرگ این کشور. مثلاً اگر از فعالیت‌های زنان در بخش خبرنگاری مثال بدهیم در آغاز تعداد زیادی از دختران و زنان در تمامی ‌ولایات به روزنامه‌نگاری آغاز به فعالیت و کار کردند؛ اما پس از مدتی این حضور کمرنگ و محدود شد. خوب دلایلش هم روشن است که ناامنی و سنت‌های حاکم در جامعه است.

شما درباره‌ی پروسه‌ی صلح دوحه به چه اندازه خوش‌بین استید؟

مرضیه عدیل: من مانند بسیاری از اعضای جامعه ما، امید زیادی به نتایج مذاکرات صلح که در حال حاضر در دوحه پایتخت قطر میان هیئت مذاکره‌کننده‌ی دولت و نماینده‌های طالبان در جریان است ندارم و به‌عنوان یک خبرنگار در برابر سرنوشت آینده این کشور یک سؤالیه بزرگ می‌گذارم. نه‌تنها من بلکه بیشتر ازمان می‌دانیم چه خواهد شد و برای ما چی سرنوشتی رقم خواهد خورد. چون ما تصمیم‌گیرنده نیستیم دیگران است که برای ما تصمیم می‌گیرند نه ما.

و در اخیر اگر کدام خاطره از جریان کاریتان داشته باشید که شما را بسیار غمگین کرده باشد می‌توانید بازگو کنید.

مرضیه عدیل: شوربختانه خاطرات ما خبرنگاران در تهیه‌ی گزارش و خبر بیشتر بد است تا خوب. یادم می‌آید زمانی مهاجمان انتحاری وارد یک وزارتخانه شده بودند؛ عده‌ای از مادرانی که کودکانشان در کودکستان آن وزارت بودند تا آخر حمله از هم جدا مانده و از یکدیگرشان خبر نداشتند. ما زمانی که به آنجا رفتیم حمله به پایان رسیده بود. من می‌دیدم که چسان مادران کودکان ترسیده‌شان را در آغوش گرفته و فرار می‌کردند. ناگاه یک کودک که در حدود دو و نیم یا سه سال عمر داشت و در آغوش مادرش بود؛ وقتی مکروفون را در دستم دید ناخودآگاه سرش را پیش آورد و در مکروفون گفت: گه رم، گه رم، گه رم بود و مادر و کودک به گریه افتادند. این وارخطایی کودک و مادر مرا بی‌حد ناراحت ساخت.

خانم مرضیه عدیل گرامی از شما سپاسگزارم.

ارسال نظرات