درباره پیام ملکوتی و گروه «زرد یواش» پیام ملکوتی، سرپرست و خوانندهی گروه موسیقی «زرد یواش» یا Slow yellow است. او به همراه برادرش، پدرام ملکوتی (Pedramito) گروه زرد یواش را پایهگذاری کرد. به گفتهی خودش از خیابانهای تهران شروع کرد و در تور دور ایران در شهر کرمانشاه، علیرغم مجوزهای لازم متوقف شدند. پیام، موسیقی خیابانی را در سال ۱۳۷۹ آغاز کرده است؛ زمانی که کسی نبوده تا در خیابانهای ایران گیتار بزند. آن روزها گیتار زدن در خیابان و خواندن شهامت خاصی میخواست. پیام میگوید باعث افتخار اوست که همراه برادرش موسیقی خیابانی را ترویج دادهاند. او باور دارد هنر واقعی و اصلی هنری است که از مردم و برای مردم باشد. هنر یعنی ارتقا، یعنی کیمیاگری، یعنی حال بد را به حال خوب رساندن، یعنی تبدیل اخم به لبخند. پیام ملکوتی به «هفته» میگوید: «تا جایی که میدانم ما در ایران موسیقی خیابانی را استارت زدیم. این شروع برمیگردد به بعد از رهایی از اعتیاد. من در سال ۱۳۷۹ گرفتار اعتیاد شدم و تقریبا هفت سال و اندی پیش پاک شدم. آن وقت برادرم پیشنهاد داد یک بند موسیقی بزنیم و اسم زرد یواش را برایش انتخاب کرد.» به گفته پیام ملکوتی «مستندی در مورد او و گروهش ساخته شد به اسم «پیادهروهای شهر» با زیرنویس انگلیسی که این مستند هیچوقت مجوز و اجازهی انتشار نگرفت و پخش نشد. در این مستند، از کارهای خیریه و اجراهای ما و به صورت کلی کار موسیقی خیابانی گفته شده است.» پیام ملکوتی درباره شروع کارش میگوید: «موسیقی خیابانی را در سال ۹۲ با الهام از کارهای «فریدون فروغی» شروع کردم. مجوز برگزاری تور دور ایران را گرفتیم و اجرای رشت ما بزرگترین اجرای موسیقی خیابانی در ایران بود اما منجر به دستگیری ما و زندانی شدن به مدت هشت روز شد.» در حال حاضر پیام و پدارم در ترکیه هستند و در فعالیتهای داوطلبانهای نظیر جمع کردن زبالهها و کمک به حیوانات شرکت میکنند. او میگوید: «در همین شهر خیلیها با ما آشنایی دارند ولی موسیقی از سوی مقامات بالا برای ما ممنوع شده و حتی تهدید به دیپورت به ایران شدهایم.» |
پیام ملکوتی عزیز میتوانید برای شروع از سبک و سیاق و موسیقی «زرد یواش» برای ما بگویید؟
پیام ملکوتی: سبک ما فیوژن است. ما امضای خاص خودمان را داریم و زرد یواش سبک خودش را دارد؛ یعنی مثلا اگر تِرَکی شش دقیقه است دلیل نمیشود که دقیقا همان شش دقیقه را اجرا کنیم. گاهی ما تِرَک را به چهار دقیقه کاهش دادیم و برعکس. بهصورتکلی کار ما، موسیقی خیابانی است که کار دشواری است مخصوصا داخل ایران. بهعنوانمثال، رقصیدن در داخل ایران جرم است، تجمع بیش از سه نفر جرم است، ساز زدن در خیابان جرم است. بنابراین کاری که ما انجام میدادیم جرم اندر جرم بود و در نهایت آنقدر این روند ادامه پیدا کرد و آنقدر بازداشت و تحقیر و تهدید شدیم، سازمان شکست تا بالاخره مجوز گرفتیم و این مجوز باعث شد که ما در خیابان دیگر ساز نزنیم. به بهانهی انتشار آلبوم که مدام به امروز و فردا میافتاد، در نهایت یک سال و نیم خانهنشین شدیم. هر اعتراض ما توسط شبکه تلویزیونی منوتو منعکس میشد. در آن زمان فکر میکردیم این انعکاسهابه نفع ماست اما به ضرر ما تمام شد.
کار شما چه وجه تمایزی با کار گروههای مشابه دارد؟
پیام ملکوتی: تا جایی که میدانم ما در ایران موسیقی خیابانی را استارت زدیم. این شروع برمیگردد به بعد از رهایی از اعتیاد. من در سال ۱۳۷۹ گرفتار اعتیاد شدم و تقریبا هفت سال و اندی پیش پاک شدم. آن وقت برادرم پیشنهاد داد یک بند موسیقی بزنیم و اسم زرد یواش را برایش انتخاب کرد. حتی مستندی در مورد ما ساخته شد به اسم «پیادهروهای شهر» با زیرنویس انگلیسی که این مستند هیچوقت مجوز و اجازهی انتشار نگرفت و پخش نشد. در این مستند، از کارهای خیریه و اجراهای ما و به صورت کلی کار موسیقی خیابانی گفته شده است. فضای کار ما پر از سروصداست؛ صدای ماشین، بوق، ازدحام مردم با امکانات ضعیف صوتی، حضور لباس شخصیها و اعمال قدرت و قوانین شخصی همراه با زورگوییهای نیروهای امنیتی همراه میشود.
فکر میکنید با این شیوه کار در ایران تاثیرگذار بودید و یا هستید؟
پیام ملکوتی: ما تاثیرگذاریم. اگر تاثیرگذار نبودیم امروز موسیقی خیابانی در ایران نداشتیم. از جاهای بسیاری به ما پیامهای انگیزهبخش میرسید. بیشترین تاثیر زمانی بود که ما در خیابون ساز میزدیم و محوطه دور و اطراف ما به ایستگاه آرامش تبدیل میشد. مردم با دغدغههای مختلف، دقایقی کنار ما میایستادند، میشنیدند و آرامش میگرفتند. به نظر من زندگی شهری نیازمند موسیقی خیابانی است. ما تاثیرات فرهنگی زیادی داشتیم. بیش از صد اجرای رایگان برای بیماران با سندروم داون، بیماران اوتیستی، کودکان کار و خیابان، بیمارستان شریعتی، سازمان پلاکت خون کشور، سازمان انتقال خون کشور، جمعیت امام علی، کمپهای ترک اعتیاد زنانه و مردانه داشتیم که هم حال ما را خوب میکرد هم حال آنها را.
موسیقی خیابانی در بیشتر کشورهای دنیا جایگاه خودش را دارد، اما در ایران اینطور نیست. به باور من موسیقی خیابانی بهترین هنر خیابانی و سختترین آنهاست. برای برخی، حکم تنفس را دارد که خیابانهای ایران به شدت به آن نیاز دارد و برای لحظاتی باعث رفع خستگیها، تنشها، دغدغهها و ایجاد فضای صلح، عشق و آرامش میشود. ما واقعا در این مسیر بسیار رنج بردهایم تا این فرهنگ را در ایران جا بیندازیم. حالا نوبت جوانهاست که این مسیر را ادامه بدهند. واقعا موسیقی خیابانی نیاز به توجه بیشتری در ایران دارد. متاسفانه در ترکیه هم که این پدیده رایج بود، امروزه روز مورد بیمهری قرار گرفته است.
آیا زرد یواش تا به حال فروش آلبوم داشته؟ و آیا این میتواند در ادامهی کار تاثیر مثبت بگذارد؟
پیام ملکوتی: متاسفانه آلبوم ما منتشر نشد و البته امروزه، کسی آلبوم نمیفروشد ولی یکی از فرهنگسازیهایی که ما تلاش کردیم انجام بدهیم این بود که کارها را در کانال یوتیوپ شخصی منتشر کنیم. ما با همهی شبکهها و رادیوها و تلویزیونهای معروف مصاحبه داریم، ولی الان بیش از یک سال است که بایکوت خبری هستیم. متاسف و غمگینم که امروزه کسی رسانهها طالب شنیدن صدای ما نیستند و ممنونم از اینکه هفته صدای ما را به گوشها میرساند.
از این گذشته به نظرم فروش آلبوم در قدیم موثرتر بوده اما الان دیگه اینطوری نیست.
از نظر داشتن طرفدار وضعیت موسیقی راک در ایران چطور است؟
پیام ملکوتی: برای پاسخ به این سوال نیاز به یک مطالعه و بررسی کامل است که کار آسانی نیست. مشاهده شخصی من این بوده که اجراهای معدود موزیک راک بیشتر وقتها سولد اوت (sold out) شدن. متاسفانه در ایران راکرهای کاربلد و حرفهای، یا ممنوعالکار هستند یا مهاجرت میکنند و یا به دلیل محدودیتها ذوقشون را از دست میدهند. ما فکر میکنیم طرفداران راک در ایران خیلی هستند اما چون امکان تجمع و ارائه کار نداریم (مثل کلابهای راک) متاسفانه نمیتوان پاسخ مناسبی به این سوال داد.
آیا با «زرد یواش» تا به حال در فستیوالهای معروف شرکت داشتید یا میخواهید داشته باشید؟
پیام ملکوتی: ما خیلی دوست داریم در فستیوالها شرکت داشته باشیم و به همین دلیل در کشور ترکیه که در موسیقی خیابانی شهرت بسیاری دارد، مستقر شدیم. البته کرونا سبب خانهنشینی ما شد.
در اینجا فستیوالهایی برگزار میشود که ما علاقهمند به حضور در آنها هستیم اما همچنان در ایران و در ترکیه نمیتوانیم کار کنیم. این موضوع به سیاستهای غلط دو کشور برمیگردد. اما امیدواریم روزی بتوانیم با خیال راحت در فستیوالها شرکت کنیم و نمایندهی ایران و ایرانیان باشیم. در حال حاضر ما فعالیتهای داوطلبانهای نظیر جمع کردن زبالهها و کمک به حیوانات انجام میدهیم. در همین شهر خیلیها با ما آشنایی دارند ولی موسیقی از سوی مقامات بالا برای ما ممنوع شده و حتی تهدید به دیپورت به ایران شدهایم.
شخصا موسیقی را چطور شروع کردید؟
پیام ملکوتی: موسیقی خیابانی را در سال ۹۲ با الهام از کارهای «فریدون فروغی» شروع کردم. مجوز برگزاری تور دور ایران را گرفتیم و اجرای رشت ما بزرگترین اجرای موسیقی خیابانی در ایران بود اما منجر به دستگیری ما و زندانی شدن به مدت هشت روز شد. موسیقی خیابانی در بسیاری از کشورها شغل محسوب میشود. در برخی کشورها حتی شامل بیمه و مالیات میشود.
شاید اگر ما در یک کشور آزاد بودیم به راحتی میتوانستیم به شغل خود ادامه بدهیم و پیشرفت کنیم، اما در حال حاضر غم نان و داشتن یک سرپناه را داریم و با بدترین امکانات مثل گیتار فالش و داروی مادری بیمار، دستوپنجه نرم میکنیم. ما با چنگ و دندان موسیقی خیابانی ایران را ترویج دادیم و با فشارهای سنگین امنیتی روزگار گذراندیم. هنرمندان بزرگی مثل «مارک نافلر» از دل خیابانها به شهرت رسیدند و متاسفانه ما همچنان در ترکیه متوقف هستیم.
به غیر از گیتار با سازهای دیگر هم آشنایی دارید؟
پیام ملکوتی: گیتار میزنم و تا حدودی کاخن. موسیقی را خودم یاد گرفتم. چون امکان مالی شرکت در کلاس را نداشتم. داستان خریدن گیتارم خیلی جالب بود. پدر من ورشکست شده بود و نمیتونست در این رابطه کمکی کند. من شناسنامهام رو گرو گذاشتم. هشتاد هزار تومن پول قرض کردم و با هفتاد و دو هزار تومن یک گیتار خریدم. پول کلاس رفتن هم نداشتم. یکی دو جلسه نزد آقای افشین گرجی رفتم، و چیزی که میشد در دو روز یاد بگیرم یاد گرفتم. کاخن هم همینطور پیش رفت. گیتار و کاخن میزنم و وکال کار میکنم.
شخصا چه سبکی از موسیقی را میپسندید؟
پیام ملکوتی: سلیقههای من و برادرم این روزها خیلی تغییر کرده است اما از پنکفلوید و دیپرپل و گانز گرفته تا مدونا و کوئین گوش دادیم تا زنده یاد فروغی و فرهاد و داریوش.. از جیپسی کینگز تا سانتانا …این روزها کلا موسیقی بیکلام بیشتر به جان ما میشیند.
شما در کارهایتان از آثار شعرای بزرگ استفاده نکردید، از فردوسی، حافظ، مولوی، و … چرا؟
پیام ملکوتی: یکی از تِرَکهامون شعری از حضرت حافظ است. من خودم با خیام خیلی ارتباط میگیرم و در کارهای جدید از اشعار خیام استفاده خواهیم کرد.
در ایران یک کلیشه است که رشتههای هنری مال بچههایی است که هوش و استعداد ریاضی یا تجربی را ندارند. آیا با این نگاه موافقید؟
پیام ملکوتی: خیر. این درست نیست. همانطور که گفتیم تا یک نگاه درست و اصولی در ایران به هنر شکل نگیرد، از این دست نگاههای سطحی وجود خواهد داشت. بچههای رشتههای هنری اصولا خلاق، باهوش و متفاوت هستند. هر وقت فرهنگ ما بپذیرد که هنر یک شغل است این نگاه از بین خواهد رفت.
در ایران وقتی یک هنرمند تابوشکنی میکند مورد اهانت قرار میگیرد؛ مگر یکی از رسالتهای هنر همین شکست تابوها نیست؟
پیام ملکوتی: بله به نظرم همینطور است اما هر هنرمندی توان تحمل تبعات تابوشکنی را ندارد. میدانید که برخی اوقات شکستن تابوها تاوان سنگینی دارد. مثلا وقتی من سال ۱۳۷۹ در تهران شروع به فعالیت کردم مورد انواع اهانتها قرار گرفتم اما پس از سالها موسیقی خیابانی ایران را جا انداختیم. رسالت هنر تابوشکنی هم هست اما کار هرکسی نیست.
چرا موسیقی بیکلام میان ما جایگاه ندارد؟
پیام ملکوتی: به نظرم هر امر فرهنگی ریشه در خانواده دارد. در ابتدا و بعد از خانواده، نظام آموزش و پرورش. تا زمانی که در مدارس ما موسیقی تدریس نمیشود و نگاه مثبت و جدی به موسیقی وجود ندارد، موسیقی بیکلام از آن مستثنی نمیماند. موسیقی در فرهنگ این چهل سال اخیر با کلام خوانندهها شناخته شده است. در مجموع معتقدم همه چیز از خانواده آغاز میشود.
در ایران کپی رایت وجود ندارد به نظر شما این خوب است یا بد؟
پیام ملکوتی: قانون کپی رایت بسیار قانون خوب و ارزشمندی است؛ به این دلیل که منافع و زحمات هنرمند را در نظر میگیرد. این قانون هنرمندان را ناچار میکند که تولیدشان باکیفیتتر باشد که متاسفانه در ایران رعایت نمیشود.
من امیدوارم درایران هم این فرهنگ ایجاد شود که مردم کارها را به صورت اورجینال خریداری کنند.
در ایران کارهای اورجینالِ غیرمجاز برای خرید و فروش ممنوع است شاید چارهای نباشد جز اینکه به صورتی غیرقانونی مردم کارها را تهیه کنند اما در خارج از ایران هم همین مشکل وجود دارد و بیشتر افراد کارهای موسیقی را نمیخرند و به طور غیرقانونی و از منابع آزاد دانلود میکنند؛ علت آن چیست؟
پیام ملکوتی: صحبتهای شما در مورد چند سال قبل درست است اما الان خیلی راحت میشود از طریق اینترنت آلبوم، یا تک تراک یک هنرمند را خریداری کرد. الان این موضوع فراتر هم رفته است. به لطف اینترنت همه جور حمایت از هنرمندها عملی است؛ مثلا هنرمندانی که مثل ما ممنوعالکار هستند میتوانند توسط مردم برای ادامهی کار حمایت مالی شوند. ما قصد داریم شرایطی را ایجاد کنم که مثلا هر یکشنبه نیم ساعت ساز بزنیم. امیدوارم مردم بیایند، لذت ببرند و حمایت هم بکنند. من شماره حساب بانکی خودم را در صفحههای شبکههای اجتماعی قرار خواهم داد برای اینک علاقهمندان پرداخت کنند. شرایط سنگین و سخت است. مادر همراه ماست و هزینهها بالاست. امیدوارم بتوانیم که حامی و اسپانسر پیدا کنیم.
توی موسیقی چه هدف یا اهدافی را پیگیری میکنید؟
پیام ملکوتی: یکی از اهدافم این است که در کشورهای مختلف از جمله کانادا اجرا داشته باشم و برای اجراها بلیتفروشی کنم و درآمد آن را مستقیم به خیریههای آن کشور انتقال بدهم. از وقتی که پاک شدم فهمیدم که من آمدهام که دنیا را از آن چیزی که هست بهتر تحویل بدهم. برادرم معتقد است صدایم و احساسم از یک اتفاق بزرگ خبر میدهد ولی هنوز نیفتاده است. شاید یه خاطر این که داخل خودم هنوز این انفاق نیفتاده، ولی از ته دل از خدا میخواهم افرادی را سر راه من قرار بدهد که صادق باشند و اهل خدمترسانی تا بتوانم در کنارشان رشد کنم و اتفاقهای بزرگ را رقم بزنیم.
آیا خود را در موسیقی فرد موفقی میدانید؟
پیام ملکوتی: من و برادرم یک موفقیت بزرگ کسب کردیم و آن هم ترویج موسیقی خیابانی در ایران بود و آن را ثبت هم کردیم. این افتخار ماست. بزرگترین لایو خیابانی ایران را گذاشتیم، اما موفقیتی که میخواهیم هنوز در راه است. امیدوارم بعد از انتقال از ترکیه به یک کشور امن، این اتفاق رقم بخورد.
چه مواردی باعث آرامش هنرمندانی چون شما میشود؟
پیام ملکوتی: هنرمندان در وهلهی اول باید حقوق انسانیشان رعایت شود و نیازهای اولیهشان تامین باشد نه مثل ما که توانایی پرداخت کرایهخانه، قبض برق و دیگر هزینههای ابتدایی را نداریم. تا زمانی که مردم ما هنر را یک شغل ندانند، اتفاق مهمی در فرهنگ و هنر ما نمیافتد. به صورت کلی برای تولید اثر هزینه پرداخت میشود، مثلا در موسیقی از استودیو گرفته تا تنظیمکننده و انتشار و تبلیغات، همگی هزینهبر است. نداشتن امکانات لازم برای یک هنرمند باعث رنج و درد است. واقعیت اینکه برای هنرمندان غربتنشین که در مرحلهی بلاتکلیفی هستند رفاه در اولویت نیست بلکه زنده ماندنشان در اولویت است. تا زمانی که مردم توقع رایگان بودن آثار هنری را دارند این وضع تغییر نمیکند.
و سخن آخر؟
پیام ملکوتی: جا دارد در ابتدا از شما و تیم مجلهی هفته و تمام کسانی که زحمت کشیدند تا صدای ما شنیده شود قدردانی کنیم. در انتها باید بگویم که ما به خودمان افتخار میکنیم که موسیقی خیابانی ایران را به شکل امروزی استارت کردیم و ترویج دادیم. آن روزها که ما گیتار به دست به خیابانها رفتیم به عشق مردم بود و حالا که برای بار دوم در کشور ترکیه (بار اول در ایران به مدت یک سال و چند ماه خانهنشین اجباری بودیم) مدتی است که ممنوعالکار شدهایم (هیچ ارتباطی به کرونا ندارد، ما چند ماه قبل از شناسایی ویروس کرونا متوقف شدیم). این امید را داریم که مردم حامی ما باشند تا از این دوران سخت عبور کنیم و امید داریم به کشور امنی مثل کانادا منتقل بشویم. امید به کنسرت ما در کانادا، این روزها با وجود قبولی گرفتن از ادارهی مهاجرت ترکیه، قبولی گرفتن از انجمن قلم و از «آیکورن» ما همچنان منتظر هستیم تا به کشوری امن برویم.
گروه تبعیدی موسیقی خیابانی ایران/ زردیواش
30/May/2021 – ترکیه
ارسال نظرات