نویسنده: داوود قرهگزلی
عنوان رمان: محو شدگی
نویسنده: رها فرد
انتشارات: مهری، لندن
سال نشر: ۱۴۰۲
تعداد صفحه: ۱۲۰
«محو شدگی» اولین اثر داستانی رها فرد، نویسنده و هنرمند ساکن تورنتو، احتمالا بیش از آنکه روایتی داستانی باشد، تصویرگر یک وضعیت است؛ وضعیتی که در آن دو شخصیت اصلی کتاب، زن و مردی پا به سنگذاشته که آشناییشان ریشه در سالهای جوانی دارد، پس از سال ها دوری وارد زندگی هم میشوند. در نگاه اول ممکن است رابطهشان عاشقانه به نظر برسد، اما آیا در واقع چنین است؟ خواننده از بین این دو شخصیت، ممکن است نگرش و احساسات مرد را شفافتر بیابد، اما این خود ممکن است به این معنی باشد که قضاوت اشتباه در مورد او سادهتر است. در طول داستان، خواننده بهتدریج متوجه آمیزهای از خواستهها و امیال این زن و مرد میشود؛ امیالی که ابرازشان میکنند و امیالی که ابراز نمیکنند.
ادامه یافتن دوستی یا عشق میان شخصیتها، اگر هم امکانپذیر باشد، تنها به معنای پیوند بین آن دو نیست. بلکه نیازمند یافتن نوعی پیوند و صلح بین گذشته و حالشان است. نویسنده تا حد زیادی بر تلاش شخصیتهایش در تلفیق آنچه بر آنها گذشته است و آنچه اکنون در دست دارند، متمرکز است و این تلفیق فردی در پسزمینه اجتماعی رخ میدهد که خود در مقیاسی بزرگتر به دنبال تلفیق گذشته و حال خود است. پس توجه به حافظهی فردی و حافظهی جمعی از جنبههای مهم «محو شدگی» است. همچنین توجه به بار سنگین گذشته در ذهن و جسم انسان به مثابهی عاملی که تماس با واقعیت کنونی را دشوار میکند. این جنبهی داستان شاید خواننده را یاد داستانهایس دیگر بیندازد؛ «محبوب» نوشتهی تونی موریسون، «حباب شیشه» اثر سیلویا پلات، یا حتی «ربکا» اثر دافنه دو موریه.
موضوع دیگری که نویسنده نسبت به آن حساسیت نشان میدهد، توانایی و ضعف انسان است، و این هم توانایی جسمی را شامل میشود و هم توانایی عاطفی را در رویارویی با شرایط و همینطور ضعف نسبی ناشی از پیری. اما در مورد شخصیتهای این داستان، نمیتوان مطمئن شدکه ضعف و خستگیشان ناشی از کهولت سن یا سنگینی خاطراتی که به دوش میکشند. درگیری با درونمایهی خستگی و ضعف از همان صفحهی اول کتاب به چشم میآید؛ زمانی که شخصیتهای داستان برای برداشتن چمدانشان از روی تسمه باربری ترمینال فرودگاه تلاش میکنند. عامل دیگری که ضعف نسبی دو شخصیت پا به سنگذاشته را در طول داستان برجستهتر میکند، حضورشان در برابر پسزمینهی ایرانی احیا شده، با افقهای باز و پر امید است، با وجود اینکه خواننده جزییات زیادی از ایران آن زمان به دست نمیآورد.
یکی دیگر از درونمایههایی که توجه خوانندهی کتاب «محو شدگی» را به خود جلب میکند، درگیری و تضاد درونی انسانها است. شخصیتهای داستان، تقریباً بدون استثنا، با لحنی به شدت ملایم و پر مهر با یکدیگر صحبت میکنند تا جایی که این رفتار به زیادهروی گرایش پیدا میکند و سوالبرانگیز میشود و گاهی باورپذیری این همه نرمگویی و مهربانی زیر سوال میرود. گویی نویسنده از طریق نشان دادن زیادهرویهای عاشقانه نقاط ضعف این وضعیت عاشقانه را به نمایش میگذارد و این را که چگونه شک و تردید درونی به زیادهروی در ابراز محبت منجر میشود.
در مجموع، رمان «محو شدگی» بر این چند موضوع متمرکز است؛ حافظهی فردی و جمعی، حضور گذشته در حال، سنگینی بار گذشته، محبت بین دو انسان و پیچیدگی تمایلات متناقضشان و تواناییها و فرصتهای محدود انسان.
ارسال نظرات