هاشمی رفسنجانی که کتاب خاطراتش در دسترس است و در آن میشود روایت سالهای زیادی از جمهوری اسلامی را از زبان کسی خواند که از پایه گذاران این حکومت و رهبری آن است، به سال ۲۰۰۰ که میرسد، در بخشی از نوشتههای روزانهاش از بازگشت پسرِ یکی از معروفترین آخوندهای زمانِ شاه از کانادا مینویسد.
این شخص محسن کافی است که در آن سالها به عنوان روحانی به کانادا اعزام شده بوده اما بر اساس نوشتار هاشمی رفسنجانی به دلیل بر آورده نشدن نیازهای مالی به ایران باز میگردد:
«آقای [محسن] کافی، فرزند مرحوم آشیخ حسن کافی آمد. چند سالی در کانادا، روحانی شهر برای شیعیان بوده و به خاطر نیازهای مالی، نتوانسته ادامه بدهد.»
رفسنجانی در ادامه از تمایل (مسئولین) برای بازگشت او به کانادا مینویسد در حالیکه محسن کافی علاقهای به این کار ندارد:
«محسن کافی به ایران برگشته و باز میخواهند او را اعزام کنند؛ (اما) مایل نیست دست خالی برود و میخواهد مبلغی برای تهیه یک مرکز برای اجتماعات اسلامی (به او) داده شود.»
اما خود «آشیخ حسن کافی» که رییس جمهوری پیشین جمهوری اسلامی، به نوعی اهمیت پسر را با یادآوری پدرش پررنگ میکند، یکی از از روحانیان و منبریهای معروف پیش از انقلاب بود که بنا به تعریف این امام جماعت پیشین در کانادا؛ مورد کرامت امام هشتم شیعیان قرار گرفته و دوباره بینا شده بوده: «به برکت این کرامت رضوی چشم ایشان تا آخر عمر دچار ضعف نگردید و حتی از عینک هم استفاده نکردند.»
حسن کافی بیش از ۲۰ مهدیه در شهرهای مختلف، در زمان محمدرضا شاه تأسیس کرده بود.
یکی از آنها هم در تهران بود که در منطقه امیریه تهران خریده بود و پس از انقلاب جایگاه ویژهای برای طرفداران نظام داشت.
این مهدیه در کنار یک پیاله فروشی (بار) قدیمی بود که با فشار او تعطیل شد: «من خیلی ناراحت بودم که جنب مهدیه، عرقفروشی است. یک روز این ارمنی را خواستمش آمد خانه ما. گفتم من را میشناسی؟
گفت: بله حاج آقا. شما سه چهارساله اینجا تشریف دارید.
گفتم: من سه تا پیشنهاد به تو میدهم؛ اول اینکه ۱۰ هزار تومان از پول آخوندیم که از کسی هم نمیگیرم، قربة الی الله به تو میدهم، تو در عوض، تغییر شغل بده یعنی خودت باش، دکانت هم باشد، فقط شغلت را عوض کن.
دوم اینکه دکانت را بفروش؛ من از تو میخرم و سوم اینکه درب دکانت را میبندم.
گفت تغییر شغل که نمیدهم؛ دکان را هم نمیفروشم. حالا چطور میخواهی ببندی؟
گفتم: تو با یک کسیداری حرف میزنی که یک خردهای قانونها را هم میداند. من یک آخوند پاشنهگیر بالا کشیدهای هستم. در کارهای دینی عجیبم. به قیافهام نگاه نکن که شُل و وِل هستم، در این کارها قرص هستم.»
احمد کافی در تیرماه ۱۳۵۷ بر اثر تصادف رانندگی کشته شد که نزدیکانش این تصادف را ساختگی میدانستند و برادرش از احتمال کشته شدن او در آمبولانس توسط عوامل ساواک، گفته بود.
عکس و تصویری از محسن کافی در کانادا در دسترس نیست اما بر اساس تصاویر، او بعد از کانادا همچنان یکی از آخوندهایی است که جمهوری اسلامی برای شیعیانش در گرداگرد جهان میفرستد.
تصویری از او در برلین و در مسجد افغانهای این شهر در فضای مجازی هست، همچنین تصاویری در اتریش و سوئد.
ارسال نظرات