انطباق و بازنویسی باکخانت‌ها اثر یوریپیدس

این کار، ترجمه‌ی کروس اول نسخه‌ای از «باکخانت‌ها» اثر یوریپیدس است بر اساس  ترجمه‌ی راجر بک. «باکخانت‌ها» تراژدی‌ای است که در گذشتهٔ باستانی یونان، در سال ۴۰۵ پیش از میلاد، نوشته شد و به اجرا درآمد. این نمایشنامه داستان دیونیسوس، خدای یونانی شراب، مستی و آزادی را روایت می‌کند که به وطن خود در تبویب بازمی‌گردد تا از خانوادهٔ مردانی که خدایی او را انکار کردند، انتقام بگیرد...

سینا/ژینا پیشگاه گیلانی

این کار، ترجمه‌ی کروس اول نسخه‌ای از «باکخانت‌ها» اثر یوریپیدس است بر اساس  ترجمه‌ی راجر بک. «باکخانت‌ها» تراژدی‌ای است که در گذشتهٔ باستانی یونان، در سال ۴۰۵ پیش از میلاد، نوشته شد و به اجرا درآمد. این نمایشنامه داستان دیونیسوس، خدای یونانی شراب، مستی و آزادی را روایت می‌کند که به وطن خود در تبویب بازمی‌گردد تا از خانوادهٔ مردانی که خدایی او را انکار کردند، انتقام بگیرد.

در این تطبیق، من از دیدگاهی ترانس‌هومان و شعری استفاده کرده‌ام و از تجربیات زیستی خودم هم برای بازسازی این اثر بزرگ برای مخاطبان مدرن کانادایی-ایرانی و جهانی بهره برده‌ام. در ادبیات، ترانس‌هومانیسم به اثرات و پیچیدگی‌های ناشی از فراتر رفتن از محدودیت‌های انسانی ناشی از آمیختگی آدمی با فناوری می‌پردازد. می‌پرسد که هویت، اخلاق و حقیقت انسان چیست و عمدتا در ژانرهای علمی-تخیلی و داستان‌های گمانه‌زن طرح می‌شود.

به نظر من، هم «باکخانت‌ها» و هم این تطبیق به موضوع هویت می‌پردازند و درک عمیقی از سفر خودشناسی و دشواری‌هایی که در مقابل توقعات اجتماعی برای پذیرش هویت واقعی ما پیش می‌آید، ارائه می‌دهند.

 

بخش: ANKH

 

از افق

نور و شفا را به ارمغان می‌آورم.

می‌آیم.

می‌شوم.

پاکم.

نفس می‌کشم.

روشنم

در زیبایی.

پاکم.

بدون پدر و مادر

خورشیدم.

از آسمان و زمین

از پدر و مادر

پسرم.

از شرق تا غرب

می‌آورم

کلمه‌ی خوب

کلمه‌ی شفادهنده

خودکلمه:

بودن؛

باش

کلمه.

 

در بدن باش.

(سر مهم نیست؛ سر را از دست بده؛ که دیوانه می‌کند.)

 

تاک را
تجسم کن.

 

قلب  که باز باشد

می‌درخشد.

 

بسرای

تاک را:

 

ریشه

اسکیون

ویتوس وینیفرا

برش - برای پیوند

 

ریشه‌ی کلمه.

 

 شلیک

 

از آن که باز است

 

این دو

 

حقیقت-حقیقت

مانند دو قلو‌های به هم چسبیده

 سماع-سماع رقصان

 

 هر دو روح حقیقت

هنوز در حرکت

یکی می‌شوند.

 

تا نمایان کنند

حقیقتِ ترنسِ

روح را

زندگی را

عشق را

نور را

 

تنفس کن.

 

بخوان.

نور را بخوان.

من زجر کشیدم.

خواندم بدون اینکه  بدانم چگونه بخوانم.

 

بالا و

پایین

شدم تا

به سمت غرب آزاد شدم

و انگلیسی خود را  خوب یاد گرفتم.

 

بنویس.

من حقیقت هستم

من ستاره هستم

من همان هستم که هستم

منم

شعله‌ی جاودان.

بدرخش.

 

فرشته.

تو این  حقیقت را می‌دانی؛

تو فرستاده شده‌ای.

تو قدیس هستی.

خوب.

در بدن

در ذهن

پاک. پاک.

تو

نور درست هستی.

 

جرات کن

حقیقت خود را.

 

نور خود را منتقل کن.

حقیقت طلایی را منتقل کن

عشق، زندگی، نور و

شادی بپاش.

 

بدرخش، آوازه خوان

و امضا کن:

 

من.

 

تنها من.

 

تاریک.

 

در تاریکی دست در دست هم.

 

(هرگز سکوت نکنید؛ ماه شاهد است؛

مخاطب در تاریکی حقیقت را نگه می‌دارد؛

حافظه نور را نگه می‌دارد؛ ماه؛ ماسک.)

 

صبر.

تشویق.

 

تسلیم شو

بیدار شو

 

 و فروتن باش

در این بی‌نهایت

در این حلقه

در همین لحظه

 

باش.

 

 

و تازه شو.

و با قدردانی قبول کن

 

متشکرم.

متشکرم.

آفرین! آفرین! به سلامتی شما!

من بی شما هیچم.

برچسب ها:

ارسال نظرات