روایت وقایع جاری ایران از زبان مقاله نویس لاپرس در سالگرد قتل زهرا کاظمی شهروند کانادا در زندان اوین

کاش بودی و می‌دیدی، شجاعت زنان ایرانی که مقابل ماشین سرکوب آیت الله‌ها ایستادند

زهرا جان همان طور که مادرت تو را «زیبا» خطاب می‌کرد، من هم تو را زیبا می‌نامم. قرار بود آن روز در وردون دوست ایرانی‌ام شهرزاد ارشادی که برای ترجمه مصاحبه تلفنی با ایران از او کمک گرفته بودم، به پسرت بگوید که تو دیگر در این دنیا نیستی…

لورا-ژولی پرو، مقاله‌نویس لاپرس به مناسبت یازدهم ژوئیه سالگرد قتل زهرا کاظمی که دوست او بوده است، دلنوشتی را منتشر کرده که می‌خوانید.

 

هرگز آن روز شوم را که خبر درگذشتت را به فرزندت دادیم، فراموش نمی‌کنم. زهرا جان همان طور که مادرت تو را «زیبا» خطاب می‌کرد، من هم تو را زیبا می‌نامم. قرار بود آن روز در وردن دوست ایرانی‌ام شهرزاد ارشادی که برای ترجمه مصاحبه تلفنی با ایران از او کمک گرفته بودم، به پسرت بگوید که تو دیگر در این دنیا نیستی.

مادرت نمی‌توانست به نوه‌اش که فارسی را خوب متوجه نمی‌شد، خبر دردناک رفتن همیشگی‌ات را منتقل کند. در آن شرایط اندوهبار من هم دفترچه یادداشتم را پنهان کردم چرا که کار خبرنگاری در آن لحظات برایم ناشایست و بی‌معنا بود.

دو روز بعد، دولت کانادا تایید کرد که زهرا کاظمی با تابعیت کانادایی-ایرانی پس از سه روز حبس در زندان اوین، در یک بیمارستان نظامی درگذشته است.

تو را در این زندان مخوف که مخصوص زندانیان سیاسی و عقیدتی است، حبس کرده بودند چرا که تو به عنوان یک عکاس آزاد به خود جرات داده بودی از والدین خشمگینی که آزادی فرزندانشان را خواستار بودند، عکس بگیری.

با این که تابستان بود و بازار اخبار و اطلاع‌رسانی داغ نبود، خبر درگذشت تو خیلی زود همه جا پیچید. بسیاری از افراد خیرخواه تلاش کردند صدای تو را زنده نگه دارند و پسرت استفان هاشمی را آرام کنند.

 

یکی از این افراد شهرزاد ارشادی بود که اتفاقا او هم عکاس است. شهرزاد استفان را زیر پروبال خود گرفت و هدف و آرمانی را که تو دنبال می‌کردی، آرمان خود قرار داد.

قسمت جالب ماجرا این بود که مقامات ایرانی درباره علت درگذشت تو آسمان و ریسمان بافتند و داستان‌ها سر هم کردند. ابتدا گفتند حالت به هم خورده؛ بعد گفتند زمین خورده‌ای و سرت ضربه دیده است. اما حنای آن‌ها برای هیچکس رنگی نداشت.

مادرت که توانسته بود از پنجره بیمارستان تو را ببیند، کبودی روی بدنت، دهان خونی و سر شکسته‌ات را تشخیص داده بود.

دو گزارش تحقیقی که به درخواست دولت محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت تهیه شد، نشان داد که تو در ۷۷ ساعت بازجویی به طرز وحشیانه‌ای مورد ضرب و شتم قرار گرفته ای.

مرگ تو تبدیل به پرونده داغی تبدیل شد که هر دو جناح سیاسی جمهوری اسلامی یعنی اصلاح طلبان و محافظه کاران ماه‌ها بین یکدیگر پاسکاری کردند اما در نهایت هم هیچکس به خاطر کشته شدن تو مجازات نشد.

اما در این اوضاع دولت کانادا هم تمام تلاش خود را برای بازگرداندن جسد تو و اجرای عدالت به کار گرفت. بیل گراهام، وزیر امور خارجه وقت، روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی را به علت سرنوشت دردناک تو متوقف کرد و دیپلمات‌های کانادایی موفق شدند در سازمان ملل قطعنامه‌ای را در محکومیت رفتار ایران تصویب کنند.

پسرت هم سعی کرد از طریق دادگاه‌های کانادا بابت این اتفاق غرامت بگیرد اما قوانین مانع او شدند. او حتی تا دیوان عالی کشور هم رفت اما نتیجه‌ای نگرفت.

مادرت هم که در شیراز به دیدارش رفتم، تا آنجا که توانست در مقابل مسئولان رژیم ایران ایستادگی کرد. در همان حیاطی که در آن بزرگ شده بودی، به من گفت که مقامات سعی کردند با رشوه و مشخصا پیشنهاد زیارت مکه از او رضایت بگیرند تا از جسد تو خلاص شوند. اما او به من گفت که حتی یک ریال هم از آن‌ها قبول نکرده است.

اکتبر ۲۰۰۳ وقتی بر سر مزارت رفتم، ماموران پلیس مخفی ایران در آنجا نگهبانی می‌دادند. با این حال، من توانستم چند شاخه گل بر روی مزارت بگذارم. تو اولین عکاس زن کانادایی بودی که به خاطر حرفه‌اش درگذشت.

زیبا جان، در طول این سال‌ها ۱۱۷ مقاله درباره ماجرای دردناک تو نوشته‌ام. ۲۰ سال از رفتن تو می‌گذرد اما من مطمئن هستم که تو به روش خودت، بر کشورت و آینده آن تاثیر گذاشته‌ای. تو بذر شجاعت را در کشورت کاشتی و نهال آن نسل به نسل بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود.

بعد از تو، ترور ندا آقاسلطان دانشجوی ۲۶ساله در بحبوحه جنبش سبز آن هم در روز روشن وسط خیابان در سال ۲۰۰۹، انبوه جمعیت معترض را به خیابانها کشاند. سال گذشته نیز کشته شدن مهسا امینی ۲۲ساله در بازداشت گشت ارشاد تهران، زمینه ساز یکی از بزرگ‌ترین قیام‌هایی شد که جمهوری اسلامی تا به حال به خود دیده است.

زیبای عزیز، درست است که عدالت در مورد تو اجرا نشد، اما پس از دو دهه، اکنون شهامت زنان جوان ایرانی که با برداشتن حجاب از سر در مقابل ماشین سرکوب آیت الله‌ها ایستادگی می‌کنند، آدم را متحیر می‌کند.

کاش بودی و می‌دیدی که کار تو یعنی خودداری از تسلیم و تمکین، امروز در ایران به یک سبک زندگی تبدیل شده ایران است.

به رغم همه سرکوب‌ها و خشونت ها، میلیون‌ها زن ایرانی اکنون اطمینان دارند که بالاخره یک روز عدالت خواهد آمد. عدالت برای همه زنهای ایرانی، برای تو زیبا.

 

منبع

برچسب ها:

ارسال نظرات