مهرداد آرین‌نژاد در گفت‌وگوی اختصاصی با هفته:

تیرگان به ایرانیان کانادا اعتمادبه‌نفس فرهنگی داده است

درباره، کودکی، نوجوانی و جوانیِ این شخصیت فرهنگی ایرانی-کانادایی

بعد از یک هفته، نامه‌ای در منزل ما آمد با این مضمون که اگر مایلید می‌توانید اعتراض کنید. (حتی دلیل اخراج را به آقای معاون هم نمی‌گفتند!) فرم کوچکی بود که آن را پر کردم و فرستادم. آن‌ها نیز در جواب گفتند ما یک مصاحبه برایت می‌گذاریم. من دوباره برای انجام مصاحبه به آنجا رفتم. مصاحبه مختصری بود... سرانجام گفتند که در مصاحبه دوباره رد شدم و در واقع اخراجم تأیید شد.

 

در جامعه ایرانیان کانادا و حتی در مقیاس بزرگ‌تر ایرانیان خارج از کشور چهره‌های سیاسی مشهوری هستند که تداعی فرهنگی هم دارند یعنی یا کتابی غیرسیاسی نوشته‌اند یا تدریس می‌کنند یا در حاشیه هم شده به‌نوعی فعالیت فرهنگی فارغ از گرفتاری‌ها و دلبستگی‌های سیاسی مشغول هستند اما افرادی با ویژگی‌های عکس یعنی با تداعی فرهنگی پررنگ‌تر کمتر یافت می‌شوند، یکی از آن‌ها مهرداد آرین‌نژاد، مدیر جشنوراه منحصربه‌فردِ «تیرگان» در کانادا است. آرین‌نژاد با برگزاری تیرگان در جایگاه یک «مدیر فرهنگی» برجسته شناخته می‌شود اما این به معنای آن نیست که او تعلق سیاسی ندارد؛ چه آنکه آرین‌نژاد در معیت رامین جهانبگلو از نویسندگان منشور ۹۱ بود و در پایه‌گذاری کنگره ایرانیان هم نقش‌آفرینی پررنگی داشته است.

در گفت‌وگویی که در رسانه «هفته» با آرین‌نژاد داشتیم ابتدا به گذشته دور یعنی زمانی که او دانشجویی جوان در دانشگاه مشهد بود تا اخراجش از دانشگاه صنعتی شریف و مهاجرتش به کانادا پرداختیم و سپس به زمان حال بازگشتیم و از فعالیت‌هایش در تیرگان، ارتباطش با ژیان قمیشی و همکاری‌اش با آیدین آغداشلو پرسیدیم که البته این دوتای آخر برای او در چند سال گذشته حاشیه‌ساز بوده و ازاین‌جهت پاسخ‌های آرین‌نژاد به آنها می‌تواند برای مخاطبان هفته جذاب و البته برای خودش چالش‌زا باشد.

چند خبر هم لابه‌لای گفت‌وگوی مفصل با آرین‌نژاد به دست آمد از جمله اینکه ساختار مدیریتی تیرگان در حال تغییر به سمت یک سازمان استاندارد است و اگر زور کرونا و سویه‌های جدید آن نچربد و دوباره کار به تعطیلی رویدادهای عمومی نکشد، جشنواره تیرگان برای عید نوروز از تاریخ ۱۰ تا ۱۲ مارس در مریدین آرت سنتر نورث یورک برپا خواهد بود.

 

درباره مهرداد آرین‌نژاد

مهرداد آرین‌نژاد در سال ۱۳۴۳ در شهر همدان به دنیا آمده اما بیشتر دوره کودکی و نوجوانی خودش را در تهران سپری کرده است. او دیپلم خودش را از دبیرستان خوارزمی گرفته که در پرورش چهره‌های مشهور فرهنگی و علمی ید طولایی دارد. آرین‌نژاد برای تحصیل در رشته کامپیوتر به دانشگاه مشهد رفت و پس از پایان تحصیل در دوره کارشناسی در این شهر کسب‌وکاری در حوزه کامپیوتر راه انداخت. آرین‌نژاد برای دوره فوق‌لیسانس در دانشگاه صنعتی شریف قبول شد اما در حال و هوای پس از انقلاب فرهنگی دوره تحصیل آرین‌نژاد در این دانشگاه یک ترم بیشتر طول نکشید و مسئولان دانشگاه به دلیل آنچه «بی‌تعهدی» عنوان کرده بودند حکم به اخراج او از دانشگاه دادند. البته هیچ‌وقت بر خود آرین‌نژاد هم به طور دقیق معلوم نشد که مصداق این بی‌تعهدی کدام رفتار یا گرایش او بوده است. به‌هرحال او پس از اخراج به دانشگاه و گذراندن دوران سربازی دوباره وارد کسب‌وکار آزاد شد و تا ۵ سال در مرکز کامپیوتری که در تهران راه انداخته بود، فعالیت می‌کرد. در نهایت آرین‌نژاد در سال ۱۹۹۷ میلادی یا حدود سال ۱۳۷۶ تصمیم می‌گیرد به کانادا بیاید؛ یعنی در همان سالی که با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات دوم خرداد امید زیادی در جامعه ایران به آینده و بهبود اوضاع شکل‌گرفته بود، آرین‌نژاد تصمیم گرفت آینده خودش را کیلومترها دورتر جستجو کند. آرین‌نژاد پس از آمدن به کانادا دانشگاه تورنتو و در رشته کامپیوتر مشغول به تحصیل شد و برای چند سال هم در شرکت آی‌بی‌ام فعالیت کرد. او در دوره تحصیلش عضو کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو شد و از همین‌جا بود که موتور فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی او روشن شد و تا امروز نیز خاموش نشده است. او در این دوران پس از تجربه چند برنامه جمعی در جامعه ایرانیان کانادا از جمله جمع‌آوری برگزاری یادبود واقعه ۲ مرداد سال ۱۳۳۲ و کمک برای زلزله‌زدگان بم و برگزاری جشن زیر گنبد کبود آماده بود تا رویداد مهم «تیرگان» در کانادا را پایه‌گذاری کند که اولین جشنواره نوروزی آن در سال ۲۰۰۶ میلادی برگزار شد و تا امروز نیز در قالب برگزاری جشن تیرگان در تابستان و جشن نورز در بهار ادامه یافته است.

آرین نژاد علاوه بر تیرگان در تأسیس کنگره ایرانیان کانادا هم نقش‌آفرینی کرده تا نشان دهد شخصیتی نهادساز در جامعه ایرانیان خارج از کشور است.

 

ممنون از وقتی که در اختیار رسانه هفته قرار دادید! من فکر می‌کنم دوست و دشمن و موافق و مخالف شما در یک نکته هم داستان باشند که مهرداد آرین‌نژاد امروز یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های جامعه ایرانیان کانادا است اما از گذشته شما هم مانند بسیاری چهره‌های دیگر اطلاعات زیادی در دست نیست. کمی درباره گذشته‌تان و خانواده‌تان برایمان بگویید و اینکه با چه فرازوفرودهایی مواجه بودید؟

مهرداد آرین‌نژاد: ممنونم از شما. من سال ۱۳۴۳ در همدان متولد شدم. البته پدرم برای مأموریت به آنجا رفته بود. ما اصولاً در تهران زندگی می‌کردیم؛ پدرم اهل تهران بود. من در همدان متولد شدم و به‌خاطر مأموریت‌های پدرم در شهرهای مختلف ایران از جمله تهران بزرگ شدم. پدرم کارمند وزارت کشاورزی بود و ما یک خانواده کارمند در سطح متوسط بودیم.

در دبستان‌ها و دبیرستان‌های مختلفی درس خواندم و دیپلمم را از دبیرستان خوارزمی تهران شعبه تجریش گرفتم. بعد از آن به دانشگاه مشهد رفتم و لیسانس کامپیوتر گرفتم. بعد در کنکور فوق‌لیسانس شرکت کردم و در دانشگاه شریف فوق‌لیسانس کامپیوتر قبول شدم اما بعد از یک ترم تحصیل اخراج شدم. بعد از آن به سربازی رفتم و بعد هم شرکتی را در ایران تأسیس کردم و در سال ۱۹۹۷ به کانادا مهاجرت کردم.

آیا در دانشگاه مشهد فعالیت سیاسی و اجتماعی خاصی هم داشتید؟

مهرداد آرین‌نژاد: زمانی که من وارد دانشگاه مشهد شدم جو آنجا به‌قدری سنگین بود که نه‌تنها فعالیت سیاسی که حتی هیچ حرکت اجتماعی هم امکان ابراز نداشت؛ بنابراین من همه توانم را بر این گذاشتم که تحصیلم را به نحو عالی انجام دهم.

ولی با ورود به دانشگاه صنعتی شریف، در محیطی قرار می‌گیرید که به لحاظ تربیت دانشجوهای نخبه دانشگاه چه پیش و چه پس از انقلاب سرآمد بود. دلیل اخراج شما بدون داشتن سابقه فعالیت سیاسی چه بود؟

مهرداد آرین‌نژاد: به من گفتند که تعهد نداری!

بر اساس چه واقعیت‌هایی این ادعا علیه شما مطرح شد؟

مهرداد آرین‌نژاد: متوجه نشدم هرقدر هم که پیگیر شدم دلیلش را به من نگفتند. کلاً در آن زمان برای اخراج دلیلی نمی‌آوردند، ما هم دستمان به هیچ کجا بند نبود و جایی نبود که بتوانیم شکایت کنیم چرا اخراجمان کردند! خوشبختانه یکی از معاونان وزارت آموزش عالی، دوست قدیمی عموی من بود او مرا نزد آقای معاون که دقیقاً اسمشان یادم نیست برد و آقای معاون هم دستور دادند پرونده مرا یک‌بار چک کنند. تنها کاری که از دستمان برآمد این بود.

بعد از یک هفته، نامه‌ای در منزل ما آمد با این مضمون که اگر مایلید می‌توانید اعتراض کنید. (حتی دلیل اخراج را به آقای معاون هم نمی‌گفتند!) فرم کوچکی بود که آن را پر کردم و فرستادم. آن‌ها نیز در جواب گفتند ما یک مصاحبه برایت می‌گذاریم. من دوباره برای انجام مصاحبه به آنجا رفتم. مصاحبه مختصری بود و سؤالاتی در مورد مسائل مذهبی و سیاسی می‌پرسیدند. مثلاً درمورد نظریات آقای گورباچف و ازاین‌دست… من حتی نمی‌دانستم چرا این سؤالات را از من می‌پرسند! بعدش هم گفتند بفرمایید… چند وقت بعد دوباره نامه‌ای برایم فرستادند که در آن اعلام شده بود در مصاحبه دوباره رد شدم و در واقع اخراجم تأیید شد.

 

 

یعنی شما در آن دوره‌ای که از دانشگاه اخراج شدید هیچ فعالیت سیاسی خاصی نداشتید؟

مهرداد آرین‌نژاد: اصلاً؛ من به‌هیچ‌وجه دنبال مسائل سیاسی نبودم و واقعاً نمی‌دانم دلیل اخراجم چه بود!

یعنی واقعاً شما هنوز هم نمی‌دانید به چه دلیل اخراج شدید؟

مهرداد آرین‌نژاد: یک حدس‌هایی می‌زنم، ولی نمی‌دانم تا چه حد صحت داشته باشد. مثلاً ممکن است ما در یک مهمانی عکسی با کت‌وشلوار و کراوات گرفته باشیم. چون در آن زمان امکان داشت به چنین دلایلی افراد را اخراج کنند.

شما در دوره آقای عباس انواری از دانشگاه صنعتی شریف اخراج شدید؟

مهرداد آرین‌نژاد: راستش درست یادم نیست فقط به‌خاطر دارم آقای هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور بودند. چون پدر من برای اخراجم از دانشگاه به ایشان نامه نوشت و البته جوابی هم دریافت نکرد.

بعد از اخراج به سربازی رفتید و سپس به مدت ۵ سال در تهران با راه‌اندازی یک کسب‌وکار جدید شروع به فعالیت کردید و درنهایت بعد این مدت تصمیم گرفتید به کانادا مهاجرت کنید. انگیزه‌های شما برای این تصمیم چه بود؟

مهرداد آرین‌نژاد: چندین دلیل داشت؛ یکی از دلایلش این بود که احساس می‌کردم در کشوری زندگی می‌کنم که مجبورم برای امرارمعاش و پیشبرد کارم دروغ بگویم، رشوه بدهم و باید هزار و یک کار خلاف کرد که درحقیقت خلاف محسوب نمی‌شود چون همه به همین ترتیب عمل می‌کنند و خلاف کردن تبدیل به یک عرف شده است. دوست داشتم در جایی کار و زندگی کنم که بتوانم قانونی عمل کنم و با وجدان راحت زندگی کنم.

دلیل دومش مربوط به زمانی می‌شود که گذارم به وزارت دادگستری افتاد. آقایی از ما کامپیوتر گرفته بود و پولمان را نداده بود؛ خوشبختانه رقم زیادی نبود ولی ناچار شدیم شکایت کنیم. فقط می‌توانم بگویم این کار ۵ سال طول کشید! و در این پنج سال «فقط» سه یا چهار دفعه محل دادگاه عوض شد! یعنی می‌گفتند دادگاه در گذشته اینجا بوده و حالا به‌جای دیگر منتقل شده است! هر بار هم که ما به محل جدید می‌رفتیم با یک‌سری پرونده و… در وسط اتاق مواجه می‌شدیم و یک سرباز هم آنجا ایستاده بود؛ یعنی اگر مثلاً پرونده من به‌جای ۵۰۰ هزار تومان ۵۰ میلیون تومان بود، آن طرفی که از او شکایت کرده بودم به آنجا می‌رفت و دو هزار، ده‌هزار یا صدهزار تومان کف دست قاضی یا سرباز می‌گذاشت، به هر طریق راهی پیدا می‌کرد که طرف به‌راحتی این پرونده را پاره کند و بعد بگوید در جابه‌جایی‌ها گم شده است و کسی هم کاری به او نداشته باشد. حالا این بخش مالی مسئله است و شما می‌توانید مشکلات پیچیده‌تر از این در زمینه‌های مختلف داشته باشید.

به این صورت بود که من احساس کردم مملکت ایران به راه درستی نمی‌رود و کسانی که در رأس کار هستند و مملکت را هدایت می‌کنند درست مثل این است که در اتوبوسی نشسته‌ایم که راننده آن کور است و ما را در گردنه‌های چالوس به‌پیش می‌برد.

با این اوصاف می‌شود گفت شما از دانشگاه تورنتو، فارغ از زندگی تحصیلی و دانشجویی، فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی‌تان را به طور پررنگ شروع کردید. همه ما می‌دانیم برگزاری جشنواره‌ای مانند تیرگان به توان بالایی از سازماندهی نیاز دارد که در شما وجود دارد. ریشه‌های این توانایی در کجاست؟ آیا در نتیجه فعالیت‌های دانشجویی در شما ایجاد شده؟

مهرداد آرین‌نژاد: سؤال خیلی خوبی است؛ زمان کودکی من، قبل از اینکه انقلاب شود، پدرم در کنار کارش برای سازمان صلیب سرخ یکسری کنسرت‌های خیریه برگزار می‌کرد. به یاد دارم یک‌بار هم آقای ویگن و گروهش را جهت اجرا برای گروهی از جذامیان دعوت کردند و همه عواید آن هم به نفع جذامیان به‌حساب سازمان صلیب سرخ واریز شد و همچنین برنامه‌های تئاتر، هر شب برنامه داشتند.

من در آن زمان حدوداً چهار سالم بود و برنامه هم اجرا می‌کردم؛ هم در تئاتر و هم به‌عنوان کمک‌مجری. بدین ترتیب از همان موقع با زیروبم چنین برنامه‌هایی آشنا شدم. شاید مقداری از این تجربه برای آن زمان است؛ شاید به این دلیل بوده که روان‌شناسی آدم‌ها در طول زندگی‌ام برایم اهمیت زیادی داشته است. مثلاً اینکه آدم‌ها چرا و به چه انگیزه‌ای بعضی کارها را انجام می‌دهند. راستش دلیل دقیقش را خودم هم نمی‌دانم.

شما در هنگام تحصیل در دانشگاه تورنتو عضو کانون ایرانیان این دانشگاه شدید و با آقای رامین جهانبگلو هم آشنایی پیدا کردید. به‌طورکلی ایشان چه تأثیری روی فعالیت‌های شما داشته است؟

مهرداد آرین‌نژاد: دکتر جهانبگلو نه‌تنها روی من بلکه روی بسیاری از دوستان آن زمان تأثیر داشته است. اصلاً راه‌انداختن کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو تأثیر بزرگی در جامعه ایرانی خارج از کشور داشته است. اما من قبل از اینکه با کانون آشنا شوم یک‌سری فعالیت‌های اجتماعی را شروع کرده بودم. آن زمان، در اینجا تعداد ایرانی‌های خارج از کشور خیلی کم بود و ما به دنبال ایرانیانی بودیم که دغدغه‌های اجتماعی داشته باشند.

به‌هرحال شما زمانی که مهاجرت می‌کنید در ابتدا با مشکلاتی مواجه هستید. مثل پیداکردن جایی برای زندگی، پیداکردن کار، ادامه تحصیل و… بعد از دو یا سه سال به‌تدریج این کارها را روبه‌راه می‌کنید و متوجه می‌شوید که کجا هستید و تازه به فکر مسئولیت‌های اجتماعی‌تان می‌افتید. این شد که من از سال ۲۰۰۰.۲۰۰۱ فعالیت‌های اجتماعی را شروع کردم.

در آن دوران به دنبال آدم‌هایی می‌گشتم که مثل خودم دغدغه اجتماعی داشته باشند و خوشبختانه چنین محیطی در دانشگاه پیدا شد. دوستان آمدند کانونی درست کردند که یک‌سری از بچه‌های فوق‌لیسانس، دکترا و غیره جمع شوند و برنامه‌های دورهمی هفتگی برگزار کنند. آنجا باعث شد که من نه‌تنها با دکتر جهانبگلو آشنا شوم بلکه با دوستان دیگری که دغدغه اجتماعی داشتند نیز آشنا شدم. بعد از آن هم که دکتر جهانبگلو برای تدریس به ایران برگشتند و ما هم در اینجا به کارهای متنوع دیگر پرداختیم.

 

درباره جشنواره فرهنگی هنری تیرگان

تیرگان به‌عنوان یک سازمان غیرانتفاعی ثبت شده در انتاریو کانادا از سال ۲۰۰۶ و با برگزاری جشن عید نوروز با عنوان زیر گنبد کبود در مرکز هاربر فرانت در تورنتو خودش را به ایرانیان خارج از کشور معرفی کرد.

تیرگان پس از این برنامه وجه همت خودش را زنده کردن جشن «تیرگان» قرار داد که از جشن‌های کهن ایرانی است که به گاهشماری یزدگردی برابر با ۱۳ تیرماه و به گاهشماری امروزی برابر با ۱۰ تیرماه است و به یاد آرش کمانگیر، اسطوره ایرانی برگزار می‌شده است. اولین جشن تیرگان در سال ۲۰۰۸ با حضور هنرمندان مطرح بین‌المللی از جمله مرحوم محمدرضا لطفی و شاهرخ مشکین قلم برگزار شد که طبق آمار ارائه شده توسط تیرگان بیش از ۶۰ هزار بازدیدکننده را برای بیش از ۵۰ اجرا جذب کرده بود. تیرگان ۲۰۱۱ با بیش از ۷۰ اجرا توسط بیش از ۱۵۰ هنرمند از سراسر جهان و با حضور بیش از ۳۰۰ داوطلب و ۱۲۰ هزار بازدیدکننده برگزار شد. تیرگان ۲۰۱۵ که شامل بیش از ۲۰۰ هنرمند بود برای ۱۵۰ هزار مخاطب اجرا شد و همین آمارها سبب شد تا تیرگان به بزرگ‌ترین جشنواره ایرانیان خارج از کشور تبدیل شود.

مهرداد آرین‌نژاد به‌عنوان مؤسس تیرگان در گفتگوهای مختلف اعلام کرده اهداف تیرگان عبارت است از ایجاد بستر گفتگو در جامعه ایرانیان کانادا و خارج از کشور، معرفی فرهنگ ایران‌زمین و همچنین گفتگو با جامعه جهانی از زاویه این فرهنگ. تیرگان مدعی است که در درجه اول با کمک‌های مالی جامعه و کمک‌های مالی از سطوح فدرال، استانی و شهرداری دولت کانادا و همچنین حمایت‌های مالی شرکت‌ها اداره می‌شود و سایر منابع مالی آن نیز از اجاره غرفه و فروش هدیه و بلیط تأمین می‌شود.

 

آیا آقای جهانبگلو برای تأسیس تیرگان هم به شما ایده یا کمک فکری دادند؟

مهرداد آرین‌نژاد: نه در آن زمان ما اصلاً راجع‌به این‌گونه مسائل صحبت نمی‌کردیم. مسائلی که در کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو مطرح می‌شد ازاین‌قبیل بود که هر هفته راجع‌به یک‌سری از سوژه‌های مختلف صحبت می‌کردیم. مثلاً یک هفته درمورد هگل صحبت می‌شد، هفته بعد راجع‌به عشق و هفته‌ای دیگر راجع‌به مارکس و… برنامه‌هایی مثل برنامه تیرگان هم در کنار چنین برنامه‌هایی پیش آمد.

وقتی بچه‌ها همدیگر را شناختند، اولین اتفاقی که افتاد زلزله بم بود، من به یک‌سری از دوستان که در دانشگاه با آن‌ها آشنا شده بودم پیشنهاد دادم که بیایید حرکتی کنیم و پولی برای زلزله بم جمع‌آوری کنیم. این برنامه انجام شد. اگر اشتباه نکنم سال ۲۰۰۳ یا ۲۰۰۴ بود که حدود ۱۵ هزار دلار جمع شد و همه آن مبلغ را به سازمانی دادیم که برای زلزله بم فعالیت می‌کرد. این فعالیت پایه فعالیت‌های بعدی را تشکیل داد؛ بنابراین این ایده نه از کانون ایرانیان آمد و نه دکتر جهانبگلو در آن نقش مستقیمی داشت.

به‌هرحال ایده اولیه تیرگان در میان همان همراهان کانون ایرانیان دانشگاه تورنتو شکل گرفت.

مهرداد آرین‌نژاد: اجازه بدید من این را اصلاح کنم؛ این ایده در درون کانون شکل نگرفت بلکه در خارج از کانون و در میان دوستانی که اصلاً عضو کانون نبودند شکل گرفت اما اولین باری که ما می‌خواستیم این کار را انجام دهیم برای بستن قرارداد به یک سازمان نیاز داشتیم و ما سازمانی نداشتیم. از همان جا قرار شد من به‌عنوان عضو هیئت‌مدیره کانون آن‌ها را راضی کنم تا اجازه دهند این کار به نام کانون انجام شود. درضمن متوجهشان کردم که برگزاری این رویداد با نام کانون هیچ بار کاری روی دوش آن‌ها نخواهد گذاشت و همه مسئولیت بر روی دوش تصمیم‌گیرندگان آن است. این ازآن‌جهت مهم بود که دوستانی در هیئت‌مدیره خیلی مخالفت می‌کردند و می‌گفتند ما نمی‌توانیم مسئولیت یک کار ۱۰۰ هزار دلاری را قبول کنیم. به هر طریقی بود آن‌ها راضی کردیم که بیایند و فقط اسم کانون را آنجا بیاورند.

در حال حاضر به‌جرئت می‌توان گفت تیرگان شناخته‌شده‌ترین جشنواره ایرانیان خارج از کشور به شمار می‌آید. به نظر شما چرا این رویداد با چنین استقبالی روبه‌رو شده است؟

مهرداد آرین‌نژاد: به عقیده من ملت ما یک انقلاب نالازمی را انجام داد، انقلابی که لزومی به انجامش نبود و بعد از آن هم با دشواری‌های این انقلاب روبه‌رو شد؛ در ابتدا که جنگ شد و سپس با حکومتی روبه‌رو شدیم که در زمینه‌های فرهنگی کاری که انجام نداد، هیچ، تمام تلاشش را هم بر این می‌گذاشت که کارهایی که تولید می‌شود را اساساً سانسور کند و جلوی هر کار هنری، فرهنگی و اجتماعی را بگیرد.

از آن طرف هر کشوری برای خودش ویژگی یا ملاکی دارد، ولی اگر من نوعی امروز بخواهم بگویم که ایران به چه چیزی معروفیت دارد، فکر می‌کنم به‌غیراز فرهنگ و تمدنی که از گذشته به ما رسیده چیز دیگری که به آن افتخار کنیم و آن را به‌عنوان ویژگی معرفی کنیم نداریم؛ البته معدود چیزهایی داریم، مثلاً دانشمندان مهم، پزشکان و مهندسین موفق، اما مثلاً اگر بخواهیم بگوییم ما الان در زمینه هوا و فضا حرف اول را در دنیا می‌زنیم، چنین چیزی صحت ندارد. ولی در عوض اگر در زمینه فرهنگ و هنر و تمدن کار کنیم، حرفی برای گفتن داریم؛ یعنی می‌توانیم تحقیق کنیم و از دل این فرهنگ و تمدن قدیمی گوهرهایی را درآوریم و بگوییم این هم سهم ما از تمدن جهانی است.

بنابراین مردم هم فکر می‌کنند منابع ارزشمندی دارند که طی چهل و اندی سال گذشته همه‌شان سرکوب شده و حالا که روزنه کوچکی به نام تیرگان باز شده تا این تمدن دیرینه را به دنیا نشان دهد به آن بها می‌دهند.

دلیل دومش می‌تواند این باشد که مردم ما حدود ۳۰.۴۰ سال است که از هم گریزانند. زمانی که من به اینجا آمدم مردم از هم فرار می‌کردند. ولی این موضوعات فرهنگی باعث شد کم‌کم مردم دوباره دور هم جمع شوند. کسانی بودند که رویش را نداشتند بگویند ایرانی هستند و اگر لهجه ایرانی نداشتند حتی در محل کارشان اصلاً بروز نمی‌دادند و به‌خاطر اتفاقاتی که همواره در کشور و منطقه رخ می‌دهد سعی می‌کردند خودشان را پنهان کنند. به باور من از زمانی که تیرگان به وجود آمده مردم احساس می‌کنند محصول ارزشمندی برای ارائه وجود دارد و همین موضوع کمک کرده که برخی از این افراد هویت خودشان را آشکار کنند.

یعنی شما مدعی هستید تیرگان نوعی اعتمادبه‌نفس فرهنگی به جامعه ایرانیان کانادا داده است؟

مهرداد آرین‌نژاد: بله تا حدودی این‌طور بود اما دلایل مختلفی برای این استقبال وجود داشت و ما تنها چند دلیل عمده آن را مطرح کردیم.

موضوع دیگری که وجود دارد این است که فکر می‌کنم در صد و اندی سال گذشته، از قبل از جنبش مشروطیت، تأکید همیشگی نخبگان ما بر روی سیاست بوده؛ یعنی هر فعالیتی که صورت می‌گرفت بیشتر انرژی‌ها به سمت سیاست رفته است؛ احزاب مختلف درست شده، فعالیت‌های سیاسی گسترده‌ای صورت‌گرفته، ولی به مسائل فرهنگی توجه خاصی نشده است.

از آن طرف من همواره فکر می‌کنم که ریشه این مشکلات و بدبختی‌های ما در کجاست! نتیجه‌ای که همیشه درنهایت به آن می‌رسم این است که ریشه تمام این مشکلات به مسائل فرهنگی برمی‌گردد و ما باید روی آن سرمایه‌گذاری کنیم. فکر می‌کنم در دوران پهلوی یکی دو حرکت راه افتاد که تأثیرگذار هم بودند مثل کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان و همچنین جشن هنر شیراز. متأسفانه جشن هنر به دلایل مختلف دوام چندانی نداشت ولی کانون پرورشی فکری تأثیرگذار بود و تأثیر آن همچنان هم ادامه دارد. مردم نیز می‌دانند ما در مسئله فرهنگ مشکل داریم و به طریقی باید این مشکل را حل کنیم.

شاهد مثال برای این استدلال شما این است که جامعه ایرانیان کانادا برای یک رویداد سیاسی خیلی موفق نمی‌شود ایرانیان را دور هم جمع کند اما تجربه رویدادهایی مانند تیرگان نشان داده نخ تسبیح فرهنگ بیشتر می‌تواند کمک کند جامعه پراکنده ایرانیان کانادا و شاید ایرانیان خارج از کشور را گرد هم آورد.

مهرداد آرین‌نژاد: بله دقیقاً همین‌طور است و دلیلش این است که در موضوع فرهنگ یک‌دستی بیشتری وجود دارد؛ مثلاً همه نوروز، تیرگان، مهرگان و… را جشن می‌گیرند، ولی وقتی موضوع سیاسی می‌شود هزاران نظر و عقیده متفاوت وجود دارد.

من جایی از قول شما خواندم که زمانی گفته بودید جشن تیرگان را راه‌اندازی کردیم تا کار مفیدی کنیم و از جمع‌شدن و دیدن همدیگر خوشحال شویم. بعد از آن جای دیگری گفته بودید تیرگان به دنبال ایجاد بستری برای گفت‌وگو در جامعه ایرانیان کانادا است و در نهایت جایی دیگر گفته‌اید تیرگان می‌خواهد فرهنگ و تاریخ ایران را به جامعه جهانی بشناساند و وارد گفت‌وگو با جامعه جهانی شود. از چیدن این نظرات شما در زمان‌های مختلف در کنار هم به این نتیجه می‌رسم که آن ایده اولیه تشکیل جشن تیرگان رفته‌رفته تکامل یافته و این تکامل همچنان در ذهن شما و سایر دوستانتان همچنان در جریان است.

مهرداد آرین‌نژاد: ببینید این تحول دلایل مختلفی داشته است. شما در اولین قدم برای کمک به یک جامعه باید اعضای آن را دور هم جمع کنید و بتوانید اعتماد اجتماعی میان آنها ایجاد کنید؛ بنابراین زمانی که استارت کار تیرگان را زدیم شاید ایده اولیه شخص من این بود که بتوانیم آدم‌ها را دور هم جمع کنیم و جماعت را با هم همدل کنیم؛ سپس به این نتیجه رسیدیم که ما فقط از طریق فرهنگ و هنر می‌توانیم این کار را عملی کنیم و به همین دلیل دنبال این کار رفتیم و البته طبیعی است که به‌تدریج دلایل مختلف دیگری هم به دنبال آن اضافه می‌شوند.

آیا انتخاب نام تیرگان برای این رویداد با این انگیزه مرتبط بود که مثلاً خواسته باشید یک مفهوم یا دلالت فرهنگی غیردینی را برجسته کنید؟

مهرداد آرین‌نژاد: خیر؛ اصلاً مسئله ما دین و غیر دین نبوده است. اولاً من خودم یک آدم سکولار هستم و دوست دارم در جامعه‌ای زندگی کنم که دین یک امر شخصی باشد. شاید یکی از دلایل انتخاب نام تیرگان، وجود و مفهوم اسطوره‌ای آرش کمانگیر بود که جانش را فدای مملکت و ملتش کرد تا بتواند صلح و آرامش را برقرار کند. ما فکر کردیم این یک مفهوم قوی است که می‌تواند کمک بیشتری به جمع‌شدن افراد دور هم داشته باشد.

دلیل دومش هم این بود که تیرگان در ایران یکی از جشن‌های ناشناخته بود و تقریباً به فراموشی سپرده شده بود و فقط زرتشتی‌ها و یکی دو جای دیگر آن را جشن می‌گرفتند. ما می‌خواستیم آن جشن را هم زنده نگه داریم. ویژگی خوبی که جشن‌های کهن ما دارند این است که آن معنای مذهبی اولیه خودشان را ازدست‌داده‌اند. مثلاً نوروز ممکن است زمانی مذهبی بوده ولی امروز در ایران مسلمان، مسیحی، زرتشتی، ارمنی و… همگی آن را جشن می‌گیرند.

به نظر می‌رسد تیرگان خیلی به شخص مهرداد آرین‌نژاد وابسته بوده است. آیا این اساساً یک ضعف نیست؟

مهرداد آرین‌نژاد: بله این یک ضعف بزرگ است، البته ما چندین سال است که در تلاش هستیم برای آن یک راه‌حل پیدا کنیم که این وابستگی نه‌تنها به من که به سایر دوستان هر روز کمتر و کمتر شود و تیرگان به یک سازمان استاندارد و خودکفا تبدیل شود. اکثر افرادی که الان با تیرگان همکاری می‌کنند، به‌غیراز دو سه همکار ما همگی داوطلب هستند. بعضی از این افراد هم بار زیادی روی دوششان است و اگر ناگهان حضور نداشته نباشند خلأ بزرگی ایجاد می‌شود و تیرگان لطمه بزرگی می‌خورد. ما امروز در یک دوره گذار هستیم؛ این گذار اگر ظرف یکی دو سال دیگر انجام شود، دیگر تیرگان به هیچ شخصی وابسته نخواهد بود.

در این دوره گذار تیرگان از لحاظ حقوقی به چه نوع سازمانی تبدیل می‌شود و هیئت‌مدیره چگونه انتخاب خواهد شد؟

مهرداد آرین‌نژاد: ببینید الان تیرگان یک سازمان خیریه است و انتخاب هیئت‌مدیره به این صورت است که ما یک هیئت امنا (اعضا) داریم که حدود ۲۵ نفر از داوطلب‌های قدیمی تیرگان هستند. این هیئت در آینده بزرگ‌تر هم خواهد شد یعنی هرسال دوستان یک‌سری اسامی داوطلب‌ها را می‌آورند که از بین آنان رأی‌گیری می‌شود تا به هیئت امنا اضافه شوند. این اعضا از بین خودشان حدود ۹ نفر را انتخاب می‌کنند و آن‌ها هیئت‌مدیره تیرگان می‌شوند. این هیئت‌مدیره ۴ نفر دیگر را از کامیونیتی دعوت می‌کند که دو نفرشان از بخش هنری و دو نفرشان از بخش تجاری هستند. بدین صورت تعداد اعضای هیئت‌مدیره ۱۳ نفر می‌شود. الان سازماندهی به این صورت است که امیدواریم بخش تجاری را ۴ نفر کنیم و تعداد هیئت‌مدیره ۱۵ نفر شود.

این هیئت‌مدیره یک مأموریت به فردی تحت عنوان مدیرعامل سازمان می‌دهد که از آنجا به بعد قرار است مدیران عامل و مدیران زیرمجموعه‌اش دریافت مالی داشته باشند؛ بنابراین ساختار به این شکل می‌شود که تیرگان یک مدیرعامل استخدام می‌کند و از او می‌خواهد یک جشنواره فرهنگی را برگزار کند یا یک سازمان را اداره کند. آن مدیرعامل هم می‌رود و مدیران موردنیازش در بخش‌های بازاریابی، تأمین مالی، برنامه‌ریزی و… را استخدام می‌کند و آن‌ها نیز وظایفشان را اجرا می‌کنند. ما در حال حاضر اینجا هستیم ولی هنوز به آن مرحله نرسیدیم. الان من مدیرعامل تیرگان هستم اما دریافت مالی ندارم ولی زمانی که پول داشته باشیم که بتوانیم یک مدیرعامل استخدام کنیم، آگهی سراسری می‌دهیم و می‌گوییم ما یک مدیرعامل با این مشخصات می‌خواهیم و با آدم‌های مختلف مصاحبه خواهیم کرد و درنهایت فرد موردنظر را انتخاب می‌کنیم. آن‌وقت بنده هم در کنار تیرگان در خدمت دوستان خواهم بود.

شما در میان صحبتتان به نیروهای داوطلب اشاره کردید و ما می‌دانیم تیرگان در جذب نیروهای داوطلب بسیار موفق عمل کرده است. دلیل این امر چیست؟

مهرداد آرین‌نژاد: این مورد هم دلایل مختلف دارد. یکی از دلایلش این بوده که به جوان‌ها میدان داده شده است؛ یعنی ما همه افراد را دعوت کردیم و با آغوش باز از ورودشان استقبال کردیم و به همه گفته‌ایم این کار، کار همه ما است و طبق همین اصل مسئولیتش هم روی دوش همه ما است، خوب و بدش هم به همه‌مان برمی‌گردد. فکر می‌کنم این فلسفه و ایده‌ای که در تیرگان وجود داشته باعث شده همه از ورود به آن استقبال کنند. بعد از آن هم افراد داوطلب کیفیت بالای برنامه‌ها و نحوه سازماندهی‌اش را دیدند و متوجه شدند که خودشان در اینجا مسئول هستند و دموکراسی در این محیط رعایت شده است؛ شما وقتی در کشوری زندگی کنید که دموکراسی نداشته باشد و استبدادی باشد، مسئولیتی احساس نمی‌کنید برای اینکه همیشه می‌بینید از بالا تصمیماتی گرفته می‌شود و شما هیچ نقشی در امور آن ندارید اما زمانی که احساس کنید رأی یا نظر شما در جایی اهمیت دارد حتماً درگیر خواهید شد و فعالیت خواهید کرد.

سؤالی دارم که شاید جواب دادنش برای شما چندان خوشایند نباشد و آن مربوط به همکاری شما با آقای ژیان قمیشی است. البته شما پیش‌تر توضیح داده‌اید که همکاری شما با ژیان قمیشی هیچ ارتباطی با تیرگان ندارد اما به دلیل حساسیت‌های به وجود آمده درباره آقای قمیشی و نقش پررنگ شما در تیرگان، برخی معتقدند شما نباید این فعالیت را با وی شروع می‌کردید. نظرتان چیست؟

مهرداد آرین‌نژاد: ببینید من فکر می‌کنم جامعه ما باید آن‌قدر باهوش باشد که بتواند از همه نیروهایش استفاده کند. به عقیده من افراد را از جامعه طرد کردن ایده مناسبی نیست. کنسل (cancel culture) کردن افراد مثل اعدام کردن است. من همان قدر که با اعدام مخالف هستم با کنسل کالچر هم مخالفم. به نظر من ما باید سعی کنیم حتی اگر آدم‌ها دچار اشتباهاتی می‌شوند، آن‌ها را به جامعه برگردانیم. مثلاً در جامعه کانادا آدم قتل می‌کند، دیگر بالاتر از قتل که نداریم! به زندان می‌رود، محکومیتش را می‌گذراند و دوباره به جامعه برمی‌گردد و زندگی‌اش را ادامه می‌دهد. حالا ژیان قمیشی که در دادگاه تبرئه شده است! یعنی دادگاه او را محکوم نکرده است.

بله وی به لحاظ حقوقی تبرئه شده ولی افکارعمومی مثل دادگاه قانع نشده است.

مهرداد آرین‌نژاد: ببینید چون من ژیان قمیشی را از نزدیک می‌شناسم از دید من ممکن است اشتباه کرده باشد ولی مرتکب خلاف نابخشودنی نشده است. چون من این آدم را می‌شناسم و اخبارش را دنبال کردم می‌دانم داستان آن‌طور نیست که یک‌سری رسانه‌ها بزرگ‌نمایی کردند. حالا اصلاً فرض را بر این می‌گیریم که همه اینها درست باشد، من معتقدم که باید به آدم‌ها فرصت دوباره داده شود؛ به‌خصوص افرادی که استعداد دارند و می‌توانند برای جامعه کاری کنند. نباید این افراد را ایزوله کرد و جَو را برای تخریب آن‌ها مهیا کرد.

من با دیدگاه شما درباره ایزوله نکردن افراد موافقم ولی خود آقای قمیشی چنین دیدگاهی ندارد که اشتباهی مرتکب شده که حالا نباید ایزوله شود. ازاین‌جهت استدلال شما درباره او که نباید فرد اشتباه کار را ایزوله کرد به چالش کشیده می‌شود.

مهرداد آرین‌نژاد: من هم هرگز نگفتم که ایشان حتماً اشتباهی کرده است! من می‌گویم ممکن است اشتباهی کرده باشد. ولی اینکه او چطور فکر می‌کرده و چه گفته نیز به خودش برمی‌گردد. من حتی احساس می‌کنم که او عذرخواهی هم کرده است. فکر می‌کنم آن مقاله‌ای که در نیویورک بوک ریویو نوشت در حقیقت نوعی معذرت‌خواهی بود؛ بنابراین من با این موضوع مشکلی ندارم.

شما همچنان به همکاری‌تان با آقای قمیشی در تولید پادکست ادامه می‌دهید؟

مهرداد آرین‌نژاد: بله همچنان این همکاری ادامه دارد و البته اصلاً به تیرگان ارتباطی ندارد. ما پادکست رک (Roqe) و همچنین برنامه‌های مختلفی برای ایرانیان خارج از کشور درست می‌کنیم.

به دلیل پاسخ صریحی که دادید اجازه بدهید درباره آقای آیدین آغداشلو هم سؤالی بپرسم. برای ایشان هم اتفاقات مشابه آقای قمیشی افتاد و اتهامهایی مطرح شده. به همین دلیل دست‌کم بخشی از جامعه اصرار دارد همکاری تیرگان با ایشان قطع شود.

مهرداد آرین‌نژاد: ما اصولاً با هنرمندان هیچ قرارومدار همکاری نداریم. فعالیت ما به این صورت است: هرسال که تیرگان برگزار می‌شود یک‌سری هنرمند دعوت می‌شوند تا با تیرگان همکاری کنند و پس از آن هم به سراغ زندگی خودشان می‌روند. ما هیچ قرارداد دائمی با هیچ هنرمندی نداریم.

در مورد آقای آغداشلو هم صحبت‌هایی دربار جنبش «می‌تو» مطرح شده اما متأسفانه ما دررابطه‌با این جنبش نمی‌توانیم همان ایده‌هایی که اینجا هست را در ایران هم پیاده کنیم! چراکه سیستم قضایی اینجا با ایران، زمین تا آسمان فرق دارد. در ایران پلیس و قوه قضاییه مستقلی برای رسیدگی به اتهام‌ها وجود ندارد؛ یعنی هیچ‌کدام از این ارگان‌ها استقلال ندارند و به همین دلیل کارکردشان با مشکل مواجه است. همچنین افرادی که در آن جامعه زندگی می‌کنند آن‌قدر گرفتارند که فرصت پیگیری واقعیت ماجرا را ندارند و ازاین‌گذشته اصلاً وظیفه‌ای هم ندارند که بروند به دنبال اینکه کدام قسمت داستان درست و کدام قسمت آن اشتباه است یا اینکه چه کسی به دادگاه می‌رود و چه کسی محکوم می‌شود! و از طرفی زنان نیز حق بیان چنین موضوعاتی را در ایران ندارند؛ بنابراین به عقیده من ما نمی‌توانیم درباره این‌گونه موارد قضاوت کنیم.

این نظر شما احتمالاً برای فعالان حقوق زنان خوشایند نیست. آن‌ها می‌گویند حتی اگر قوه قضاییه مستقلی هم در ایران نباشد اما باید ظلم‌ها را در فضای فرهنگی و افکارعمومی مطرح کرد و اتفاقاً بخش عمده‌ای از جنبش «میتو» هم در افکارعمومی اتفاق افتاده تا مثلاً در محاکم قضایی.

مهرداد آرین‌نژاد: خوب مشکلی که اینجا به وجود می‌آید این است که فرض کنیم من با شما دشمنی دارم، قوه قضاییه هم وجود ندارد که بتوانیم از کسی شکایت کنیم، بعد من می‌آیم و علیه شما یک‌سری مسائل را مطرح می‌کنم. فارغ از جنبش زنان اصولاً، کدام مرجعی است که بیاید و بگوید بالاخره حق با چه کسی است؟ منظور این است که درکل چنین جایی باید وجود داشته باشد که تعیین تکلیف کند. منِ شهروند نه فرصت و نه وظیفه قضاوت درمورد این مسائل را دارم؛ بنابراین نبود قانون و حقوق شهروندی کمی قضیه را پیچیده می‌کند.

با این اوصاف آیا در برنامه امسال و سال آینده تیرگان، آقای آغداشلو هم حضور خواهند داشت؟

مهرداد آرین‌نژاد: تا جایی که من می‌دانم در برنامه‌های نوروز حضور ندارند. البته آقای آغداشلو به‌غیراز سال ۲۰۰۸ که در نمایشگاه ما دو کار داشتند، هیچ‌وقت در برنامه‌های ما نبودند. فقط زمانی که اینجا بودند به‌عنوان مهمان در روز افتتاحیه دعوت شده‌اند.

امسال هم دعوت می‌شوند؟

مهرداد آرین‌نژاد: این بستگی به کمیته‌هایی دارد که برای تصمیم‌گیری دور هم جمع می‌شوند.

یعنی این کمیته‌ها مستقل از آقای آرین‌نژاد تصمیم می‌گیرند؟

مهرداد آرین‌نژاد: بله اصلاً ما در تیرگان پروسه داریم؛ یعنی کمیته‌ای هست که می‌نشیند و تصمیم می‌گیرد چه کسانی بیایند و نظر یک‌سری هنرمند را هم جویا می‌شود. در حقیقت من تصمیم نمی‌گیرم که چه کسی به تیرگان بیاید یا نیاید.

یعنی تابه‌حال کسی بوده که مثلاً آقای آرین‌نژاد مخالفت دعوتش بوده اما در یکی از این کارگروه‌ها انتخاب شده باشد یا برعکس؟

مهرداد آرین‌نژاد: بارها اتفاق افتاده؛ مثلاً فرض کنید من می‌خواستم که فلان هنرمند در تیرگان حضور داشته باشد ولی وقتی گروه تصمیم‌گیرنده دور هم نشستند، به این نتیجه رسیدند که نیاید.

چه برنامه‌ای برای نوروز و جشن تیرگان آتی دارید؟

مهرداد آرین‌نژاد: البته ما در همین مدت کرونا هم برنامه‌های مختلفی را اجرا کرده‌ایم. ۱۳ قسمت آنلاین برای بچه‌ها درست کردیم که الان روی یوتیوب موجود است. یک برنامه پرفورمنس آنلاین برای دو هنرمند هیپ‌هاپ و رپ ایرانی درست کردیم که بیست و هشتم همین ماه عرضه می‌شود. برنامه شب یلدای سال گذشته و نوروز امسال را هم به‌صورت آنلاین برگزار کردیم و همه اینها روی کانال یوتیوب ما هست.

برای سال آینده امیدواریم بتوانیم یک برنامه حضوری داشته باشیم؛ یعنی نوروز سال ۲۰۲۲، از تاریخ ۱۰ تا ۱۲ مارس که امیدواریم در مریدین آرت سنتر (Meridian Arts Centre) در نورث‌یورک برگزار شود و تیرگان بعدی در سال ۲۰۲۳ خواهد بود.

در واقع تیرگان قبلی در سال ۲۰۱۹ برگزار شد، تیرگان بعدی دو سال بعد از آن که سال ۲۰۲۱ بود، بنابراین سری بعدش هم سال ۲۰۲۳ برگزار می‌شود و برنامه‌ریزی برای تیرگان به دلیل اینکه جشنواره بسیار بزرگی است، کار زیادی می‌طلبد و ما نمی‌توانیم این ریسک را بکنیم که کار را شروع کنیم و وسط کار بگویند به‌خاطر کرونا کنسل می‌شود.

آیا اسپانسر مالی شما برای برنامه نوروز امسال مشخص شده است؟

مهرداد آرین‌نژاد: بله در حال حاضر فقط TD بانک است ولی مسلماً اسپانسرهای دیگری هم به‌زودی خواهند آمد.

آیا احتمال دارد ایران اینترنشنال هم جزو یکی از اسپانسرها باشد؟

مهرداد آرین‌نژاد: خیر. البته هیچ‌وقت ایران اینترنشنال جزو اسپانسرهای مالی ما نبوده، بلکه در سال ۲۰۱۹ به‌عنوان اسپانسر مدیا آمدند و گفتیم ما کمکتان می‌کنیم تا بتوانید جشنواره را پوشش بدهید.

من چند پرسش هم درباره جنبه‌هایی دیگری از فعالیت شما در جامعه ایرانیان کانادا دارم. شما چند سال پیش در قالب گروهی با محوریت آقای جهانبگلو منشوری به اسم منشور ۹۱ نوشتید و منتشر کردید و گفتید هدف آن همبستگی میان ایرانیان، پیرامون بیانیه حقوق بشر است. به نظر می‌رسد این منشور چندان موردتوجه قرار نگرفت.

مهرداد آرین‌نژاد: ببینید ما این منشور را ننوشتیم که کاری کنیم یا پروژه سیاسی به راه بیندازیم. من نمی‌دانم شما آقای موریس کاپیتورن را به یاد دارید یا نه! ایشان در زمان جنگ ایران و عراق، نماینده سازمان ملل برای ایران درباره حقوق بشر بودند و به همین دلیل به ایران رفت‌وآمد داشتند. بعد که کارشان در ایران تمام شد، من به کانادا آمدم و ایشان در ونکوور زندگی می‌کردند؛ یکبار دعوتشان کردم که بیایند و با بچه‌های دانشگاه آشنا شوند. تعداد کمی از بچه‌ها آمده بودند، او در آنجا پرسشی مطرح کرد؛ اینکه شما برای مملکتتان ایران چه می‌خواهید؟ هرکدام از دوستان عقیده خودشان را مطرح کردند. هرکسی چیزی گفت و او در جواب بچه‌ها گفت: ببینید حتی شما هم که قشر تحصیل‌کرده و فعال جامعه ایرانی هستید درست نمی‌دانید چه می‌خواهید و این به من می‌گوید شما به دیکتاتوری مانند رضاشاه نیاز دارید که بیاید و با یک مشت آهنین کارها را درست کند. این صحبتش در آنجا برای من سنگین تمام شد و به او گفتم: نه اصلاً این‌طور نیست به‌خاطر اینکه نسل جدید ایرانی زیر بار چکمه آمرانه نمی‌رود و آن زمان با زمان حاضر تفاوت دارد.

بعد نشستم به فکرکردن در مورد اینکه شاید ما به سر نخی نیاز داریم که به ما بگوید آرمانمان برای ساختن یک جامعه ایده‌آل ایرانی چیست! این موضوع در فکر من آمد و با دوستان دیگر مثل دکتر جهانبگلو، آقای حریری، آقای لقمانی و… در میان گذاشتم. وقتی با هم صحبت کردیم آن‌ها هم از دریچه‌هایی با دیدگاه‌های متفاوت، چنین نظری داشتند که ما برای آینده ایران به یک منشور آرمانی احتیاج داریم. این‌طور شد که ما نشستیم و در طی ۶ ماه به‌اتفاق با تبادل نظراتمان آن را نوشتیم، به این امید که سندی باشد تا هرکسی خواست بتواند به‌عنوان منبع و مرجع از آن استفاده کند یا اگر روزی کسی مثل آقای کاپیتورن از ما بپرسد چه چیزی برای ایران می‌خواهید این منشور را به او نشان دهیم و بگوییم خواست‌هایمان اینجاست.

البته ما توانستیم ۷۵۰ امضا از طیف‌های مختلف فکری مثل کمونیست، مشروطه‌خواه، جمهوری‌خواه، حقوق بشری و… جمع‌آوری کنیم و به عقیده من این خود نیز یک موفقیت بوده است. حالا ممکن است فعلاً به دست فراموشی سپرده شده باشد ولی امیدوارم روزی از آن استفاده شود.

هیچ‌وقت سازمانی به وجود نیامد که این منشور، محور آن قرار بگیرد؟

مهرداد آرین‌نژاد: خیر، از ابتدا هم قرار نبود سازمانی به وجود بیاید. قرار بر این بود که فقط منشوری نوشته شود تا سندی باشد برای اینکه ما و غیر را روشن‌تر کند، برای آینده ایران چه می‌خواهیم.

آن منشور منتقدانی هم داشت. بعضی‌ها می‌گفتند آن منشور مقابل منشور شورای ملی ایرانیان منتشر شد و بعضی دیگر می‌گفتند با مشورت گروه‌های مختلف فکری و سیاسی نوشته نشده است!

مهرداد آرین‌نژاد: اول اینکه منشور در مقابل شورای ملی ایرانیان نبود برای اینکه خود آقای رضا پهلوی به همین دلیل که بگوید ما همان چیزی را می‌خواهیم که شما می‌خواهید آن را امضا کرده است. دوم اینکه طیف‌های مختلف سیاسی و غیرسیاسی این منشور را امضا کردند که نشان می‌دهد که استدلال دوم هم درست نیست.

شما یکی از پایه‌گذاران کنگره ایرانیان کانادا بودید. درواقع عضو همان جمعی که ایده کنگره را مطرح کردید. کمی در این مورد برایمان توضیح دهید.

مهرداد آرین‌نژاد: در آن زمان یک روز حدود ۱۴-۱۵ نفر از دوستان در رستورانی جمع شدیم و گفتیم ما به سازمانی نیاز داریم که بتواند جامعه‌مان را سازماندهی کند و سخنگویی برای جامعه ما باشد تا بتواند نظرات و واقعیت‌های جامعه را به سیاستمداران و دولتمردان کانادایی منتقل کند. در اصل بتوانیم رابطی باشیم تا مثلاً زمانی که زلزله بم اتفاق افتاد، اگر توانستیم امکاناتی از کانادا برای ایران یا برای خانواده‌هایی که کسی را در اینجا دارند، تهیه کنیم یا اگر یک ایرانی کانادایی به‌جایی سفر می‌کند و اتفاقی برایش می‌افتد یا مورد نژادپرستی قرار می‌گیرد یا مواردی ازاین‌قبیل به آن‌ها کمک کنیم. مثلاً پیش آمده در اینجا یک ایرانی را بدون دلیل، شاید فقط به‌خاطر یک حرف بی‌ربط به زندان انداخته‌اند. برای چنین مواردی بود که ما احساس کردیم نیاز به یک سازمان داریم و تصمیم بر آن شد که بنشینیم و ببینیم چطور می‌توانیم این سازمان را راه بیندازیم. البته کار بسیار سختی هم بود؛ چراکه اعتماد اجتماعی وجود نداشت و هرکس ایده‌ای را مطرح می‌کرد و حرف‌وحدیث هم کم نبود؛ می‌گفتند اینها می‌خواهند پولی به جیب بزنند که چنین ایده‌ای را مطرح کرده‌اند.

در نهایت از ۱۵ نفری که برای طرح این ایده دور هم جمع شده بودیم، فقط ۷ نفر ماندند و بقیه هرکس به دلیلی جمع را ترک کردند. آن ۷ نفر (سعید حریری، منوچهر میثاقی، مهرداد آرین نژاد، مهرداد حریری، مسعود منصور زاده، حسین زرشکیان و علیداد مافی نظام) باز دور هم جمع شدند و اساس‌نامه‌ای نوشتند که البته خالی از اشکال هم نبود چون سابقه چنین کاری را نداشتند.

درنهایت قرار بر این شد که این سازمان را تشکیل دهیم، مردم را جمع کنیم، انتخاباتی برگزار کنیم و هیئت‌مدیره‌ای تشکیل دهیم و من تا زمانی که سازمان تشکیل شد، حضور داشتم؛ یعنی ما اساسنامه را نوشتیم، عضوگیری کردیم، افراد آمدند و به ما پیوستند، هیئت‌مدیره اول انتخاب شد و من دیگر کنار کشیدم و فقط عضو سازمان بودم و در رأی‌گیری‌ها شرکت می‌کردم و…

برای تشکیل کنگره ایرانیان سازمانی در ذهنتان بود که بخواهید آن را الگو قرار دهید؟

مهرداد آرین‌نژاد: ما سازمان‌های مختلفی مثل ایتالیایی‌ها، کنگره یهودیان و… را بررسی کرده بودیم. مثلاً کنگره یهودیان به‌این‌ترتیب نیست که شما عضو آن بشوید و رأی دهید بلکه تعدادی از نخبگان جامعه یهودیان جامعه آمدند و آن را برنامه‌ریزی کردند و سازمانی را درست کردند و بقیه را زیر چتر خودشان گرفتند؛ مثلاً افرادی که متمول بودند و نفوذ داشتند. درکل سیستم این سازمان دموکراتیک نبوده که مردم بیایند و رأی دهند. ما آمدیم و ترکیبی از اینها را در نظر گرفتیم؛ یعنی گفتیم سازمانی شبیه به این سازمان می‌خواهیم اما سازوکار انتخاب افرادش باید به‌صورت دموکراتیک و با رأی‌گیری باشد.

ارزیابی امروز شما در مورد عملکرد کنگره ایرانیان کانادا و مسیری که آمده، چیست؟

مهرداد آرین‌نژاد: من فکر می‌کنم ما هیچ‌وقت ملت دموکراتی نبودیم. دموکراسی هم که یک‌شبه به وجود نمی‌آید! شما نیازمند کار، آموزش و تمرین دموکراسی هستید. به عقیده من کنگره یک هسته مرکزی برای جامعه ایرانیان کانادا بود؛ هرچند که دردسرهایی هم درست کرد. در تیرگان چنین دردسرهایی اتفاق نمی‌افتد چراکه اینجا یک سازمان دموکراتیک اما بسته است؛ یعنی باید شما را دعوت کنند تا بتوانید عضو تیرگان شوید و ساختار سازمانی آن هم این ویژگی را در خودش می‌طلبد.

اما سیستم سازمانی مثل کنگره ایرانیان برای همه ایرانیان کانادا و حتی غیر ایرانی‌ها هم باز است که بیایند عضو شوند و رأی دهند. ما همچنین نمی‌خواستیم بگوییم که این سازمان له یا علیه جمهوری اسلامی کار می‌کند و هدفمان این بود که برای منافع جامعه ایرانیان کانادا کار کند.

من می‌دانستم که وقتی این سازمان به وجود بیاید گروه‌های مختلف سیاسی می‌خواهند این سازمان را به دست بگیرند و هرکدام یا له یا علیه جمهوری اسلامی آن را بچرخانند. البته فکر می‌کنم این هم به‌نوعی تمرین دموکراسی است؛ یعنی ما داریم درسی را تمرین می‌کنیم و مسیری را طی می‌کنیم تا متوجه شویم دقیقاً از این سازمان چه می‌خواهیم و اصلاً فلسفه وجودی آن را درک کنیم.

به یاد دارم زمانی که این سازمان را راه‌اندازی کردیم به هرکس می‌گفتیم این سازمان باید از منافع ما دفاع کند، می‌گفت: «دولت کانادا از منافع ما دفاع می‌کند دیگر چه نیازی به چنین سازمانی است!» ولی الان شرایط تغییر کرده و من فکر می‌کنم بخش بزرگی از جامعه ما متوجه شده که به چنین صدایی نیاز است. حالا اینکه چه آدم‌هایی مدیریت این سازمان را در دست بگیرند دیگر به فعال‌بودن جامعه برمی‌گردد. اگر جامعه بیاید فعالیت کند، در چنین سازمانی عضو شود و در رأی‌گیری‌ها شرکت کنند، بیشتر می‌توانند در کنترل سازمان نقش ایفا کنند.

درباره مشارکت گفتید، در انتخابات قبلی هم مشارکت پایین بود!

مهرداد آرین‌نژاد: من این‌طور فکر نمی‌کنم. چون در کنگره سه هزار نفر عضو گرفت. به‌خاطر تنشی که بین گروه‌های شرکت‌کننده در انتخابات ایجاد شده بود، یک‌سری طرف‌دار سیاست‌های جمهوری اسلامی و دسته دیگر مخالف چنین موضوعی بودند. این موضوعات باعث شده بود هر گروه برای خودش افرادی را ثبت‌نام کند و همین اتفاق باعث شد انتخابات پرشورتری از سری‌های قبل شکل بگیرد.

ولی باتوجه‌به ظرفیت ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفری جامعه ایرانیان کانادا تعداد سه هزار نفر واقعاً چشمگیر نیست!

مهرداد آرین‌نژاد: بله از این نظر که ما هنوز در اول راه هستیم.

آقای آرین‌نژاد به نظر شما این جامعه ایرانیان کانادا که ما از آن صحبت می‌کنیم، چه نقاط ضعف و قوت برجسته‌ای دارد؟

مهرداد آرین‌نژاد: از دید من جامعه ما باید خودش را سازمان‌دهی کند. اول اینکه ما نیاز به نهاد داریم و باید نهادسازی کنیم. نهادهایی مثل کنگره ایرانیان کانادا، تیرگان، کانون مهندسین و… هستند که می‌توانند صدای جامعه ما باشند. اگر امروز اتفاقی برای جامعه ما بیفتد و نهادی نداشته باشیم، صدای من و شما به‌تنهایی به هیچ کجا نمی‌رسد.

دوم اینکه باید روی اعتماد اجتماعی کار کنیم. اعتماد اجتماعی یک سرمایه ملی برای ما به شمار می‌آید. اگر این سرمایه و نقدینگی در اختیار ما نباشد هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم. اگر افراد یک جامعه به هم اعتماد نداشته باشند و با هم همدل نباشند، در آن جامعه سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. به همین دلیل است هر حرکتی که می‌خواهیم انجام دهیم انگی به آن چسبیده می‌شود.

یکی از نقاط قوت امروز جامعه ایرانیان کانادا، تیرگان است. وجود تیرگان امروز به من می‌گوید که بالاخره یک‌سری آدم بودند که اعتماد و حمایت کردند و اگر چنین افرادی نبودند تیرگان شکل نمی‌گرفت؛ بنابراین جامعه ما شایستگی این رویداد را داشته است.

نقطه قوت دیگر این است که من فکر می‌کنم اکثر ما ایرانیانی که مهاجرت کردیم و به اینجا آمدیم، بهترین آدم‌ها از لحاظ تحصیلات، استعداد، امکانات و… هستیم و میزان متوسط تحصیل و درآمد در جامعه مهاجر ایرانی از بقیه جوامع بسیار بیشتر است. این موضوع را می‌توانم با سند و مدرک به شما نشان دهم. ولی این نیروها باید با همدیگر کار کنند تا بتوانند به جامعه کمک کنند.

به‌عنوان پرسش آخر میخواهم نظرتان را در مورد بعضی از چهره‌های جامعه ایرانیان کانادا بدانم.

مهرداد آرین‌نژاد:

حامد اسماعیلیون: از دید من بسیار شخص محترمی هست و ارزش بسیاری برای ایشان قائلم. شخصاً هر کمکی که برای رسیدن به هدفش، یعنی رسیدن به دادخواهی، از دستم برآید دریغ نمی‌کنم، چراکه ظلم بسیار بزرگی بر ایشان شده است.

حسن زرهی: ایشان سردبیر شهروند بودند و طی این سال‌ها با وجود مشکلات مالی زیادی که داشتند از هر کار فرهنگی که فکرش را بکنید حمایت کردند و در آن نقشی داشتند که تیرگان هم قسمتی از آن‌ها بوده است.

رضا براهنی: ایشان استاد بنده بودند، من در کلاس‌هایشان شرکت می‌کردم و واقعاً دوستشان دارم و برایشان آرزوی سلامتی می‌کنم. فکر می‌کنم یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار در ادبیات فارسی هستند و سبک خاصی را در ادبیات فارسی شکل دادند.

ژیان قمیشی: یکی از افراد بسیار بااستعداد جامعه ما است که باید سعی کنیم از استعدادش استفاده کنیم، چون استعداد کوچکی نیست و یک استعداد جهانی است. او می‌تواند به‌نوعی صدای ما را در جامعه بزرگ‌تر انگلیسی‌زبان مطرح کند که تنها محدود به کانادا نمی‌شود.

افخم مردخی: یکی از فعالان اجتماعی قدیمی این شهر است که من نیز شانس همکاری با ایشان را در برگزاری برنامه چهارشنبه‌سوری و بسیاری از برنامه‌های دیگر در گذشته داشته‌ام و خیلی به ایشان ارادت دارم.

رضا مریدی: بسیار انسان محترمی هستند. به عقیده من افتخار جامعه ما هستند چراکه فکر نمی‌کنم هیچ کجای دنیا موقعیتی را که ما در زمان وزارت ایشان داشتیم، تجربه کرده باشد. حمایت‌های دکتر مریدی از تیرگان بسیار، بسیار مؤثر و مفید بوده است.

احمدرضا تبریزی: ایشان هم یکی از فعالان اجتماعی و رهبران جامعه ایرانی هستند که مرکز پریا را تأسیس کردند و بنده هم برای یکی دو دوره که عضو هیئت‌مدیره پریا بودم و افتخار همکاری با ایشان را داشتم.

علی احساسی: ایشان دوست نزدیک من هستند. از پیش از اینکه وارد پارلمان شوند با هم دوست بودیم. به عقیده من علی احساسی مستعد سیاست است و دانش بسیار بالایی درباره مسائل سیاسی کانادا دارد. من برایش آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم روزی بتواند به‌عنوان وزیر و یا معاون وزیر خدمت کند.

مجید جوهری: حقیقتاً خیلی با ایشان آشنایی ندارم، چند باری همدیگر را دیدیم و برایشان احترام قائل هستم.

جاستین ترودو: خیلی دوستشان دارم و فکر می‌کنم مثل پدرشان نخست‌وزیر قابلی هستند. امیدوار هستم در دوره‌های بعدی هم بتوانند جامعه را رهبری کنند و از این طوفان‌ها بگذرانند.

استفن هارپر: راستش آدم محترمی هستند ولی من خیلی با عقاید و فعالیت‌هایشان موافق نبودم و نیستم.

سپاسگزارم از وقتی که در اختیار هفته قرار دادید. اگر نکته ناگفته‌ای باقی مانده بفرمایید.

مهرداد آرین‌نژاد: می‌خواستم از مجله هفته و شخص شما که زحمت این گفت‌وگو را کشیدید تشکر کنم. من فکر می‌کنم یکی از چیزهای دیگری که در کنار نهاد نیاز داریم داشتن رسانه‌های مستقل است. چون رسانه، صدای مردم است و کارکردن در جامعه‌ای که رسانه نداشته باشد، بسیار مشکل است. امیدوارم نقشی که هفته و رسانه‌های فارسی‌زبان دیگر انجام می‌دهند بیشتر و بیشتر شود.

برچسب ها:

ارسال نظرات