احساس وطندوستی و محبت به هم نسل؛ در ریشههای هر افغان جا دارد. تحولات اخیر در افغانستان نهتنها مردم ما را بلکه هر افغان و نسل جوان را که با گذشتههایشان در ارتباطاند در هر گوشهوکنار دنیا متأثر ساخت. از این میان فخریه رضایی جوانی که برای غنامندی فرهنگش میکوشد و فعالیتهای اجتماعی بیشمار دارد و در تلاش کمک به مردم افغانستان است را در این شماره هفته با خود داریم و در گفتوگو را با او میگشایم. |
نرگس هاشمی
لطف کرده درباره خودتان بگویید که از چی زمانی به کانادا آمدید و چطور و چگونه کانادا (مونتریال) را برای زندگی انتخاب کردید؟
فخریه رضایی: ابتدا از شما تشکر میکنم که این فرصت را به من افتخار بخشید تا با مجلهتان مصاحبه کنم.
اسم من فخریه و تخلص فامیلی ما رضایی است و ساکن شهر بروسارد استم. من در افغانستان به دنیا آمدم اما در هفتسالگی آنجا را ترک کردم. من در رشته منابع انسانی درس خواندهام و حرفهام مشاور منابع انسانی است و در حال حاضر برای مدرک کارشناسی در حال تحصیل در رشته مدیریت سازمانی نیز هستم.
۱۸ سال پیش از طریق پاکستان وارد مونتریال شدم و مونتریال را برای زندگی انتخاب کردم چون عمه و برادرانم همه در اینجا بودند و آنها ما را اسپانسر کردند. خوشبختانه، من با تمام اعضای خانوادهام و همچنین بستگانم در اینجا زندگی میکنیم.
شما گفتید که در بخش منابع انسانی تحصیل کردهاید در این بخش چقدر تجربه کاری دارید و بیشتر کارتان چی است و در محل کارتان خود را چقدر مصون احساس میکنید یعنی از کارتان راضی استید و یا خیر؟
فخریه رضایی: من بهصورت حرفهای در زمینه خدمات مشتری، مدیریت و منابع انسانی تجربه دارم. من تخصص در منابع انسانی را انتخاب میکنم زیرا نقطه قوت من ارتباطات و روابط انسانی است و واقعاً دوست دارم با مردم در ارتباط باشم. بااینحال، من نیز کارآفرینی را دوست دارم و دوست دارم روزی کسبوکار خودم را داشته باشم. اگرچه داشتن یک فرد پرشور چالشهای خود را دارد، اما در مجموع، به من انگیزه میدهد تا رؤیاهایم را دنبال کنم، حتی اگر گاهی اوقات این رؤیاها در تضاد با نحوه زندگی فرد جامعه باشد.
با جامعه افغانها تا چه حد در تماس استید؟ و کرونا چقدر بالای روابطتان تأثیر گذاشته است؟
فخریه رضایی: من بهصورت داوطلبانه در جامعه افغانهای مونتریال مشارکت زیاد دارم و در اینجا جوامع خاصی از افغان وجود دارد و من سعی میکنم در اکثر آنها شرکت کنم. من رویدادهای فرهنگی خاص را بهصورت مستقل و یا مشترک در مناسبتهایی مانند نوروز، عید و روز استقلال کشور برنامهریزی و برگزار میکنم. من همچنین نایبرئیس هیئت فرهنگی و هنری جامعه اسماعیلیان مونتریال بودم و در آنجا رویدادهای فرهنگی مردم خود را با شوروشعف فراوان برگزار میکردیم و با هیات رهبری و کارنامههای دیگر مانند نمونه کار بانوان، جوانان و ورزشکاران و غیره همکاری داشتیم. فعلاً سعی میکنیم تا بیشتر در این زمینه کار و فعالیت داشته باشیم و راههایی را برای کمک به مردم ما که در افغانستان گیر کردهاند بیابیم.
«ما نباید ریشههای خود را فراموش کنیم، فرهنگ ما زیبا و سازنده است.»
اگرچه همه تصمیمهای مهاجرتی و کمکی در دست دولت فدرال و ولایت کبک است، اما قدرت در دست ما و مردم است. ما تمام تلاش خود را میکنیم و امیدوارم در این زمینه موفق باشیم. علاوه بر این، من ترجیح میدهم تا در بیشتر از یک سازمان مشارکت کنم، زیرا کمککردن به افراد مختلف خیلی زیباست و به انسان انرژی مثبت میدهد و این تجربه در شناخت عمیق افراد و ایجاد ارتباطات طولانیمدت مؤثر است. گاهی اوقات ممکن است به دلیل دیدگاههای مختلف مذهبی، سیاسی یا اجتماعی دشوار شود، اما بخش مهم این است که به یکدیگر احترام بگذاریم و از یکدیگر یاد بگیریم. اما این بیماری همهگیر کرونا جوامع افغان را تحتتأثیر قرار داد زیرا ملاقات حضوری برای کنفرانسها چندان امکانپذیر نیست. علیرغم اینکه بهصورت مجازی ادامه میدهیم اما همیشه متوجه میشوم که جلسات حضوری سازندهترند.
شما که جوان پرتلاش استید و در کارهای اجتماعی بیشتر سهم میگیرید. به دیگر افغانها و کسانی که با اجتماع و با مردم خود کمتر به تماس است چی گفتنی دارید؟
فخریه رضایی: چون در زندگی هرکس حق انتخاب دارد و خودش تصمیم میگیرد و آن عده از افغانهایی که کمتر درگیر اجتماعشان هستند ممکن است دلایل خاص خود را داشته باشند و باید به نحوه برخورد آن احترام گذاشت. نکتهای که میخواهم اضافه کنم این است که مخصوصاً جوانان ما نباید ریشههای خود را فراموش کنند زیرا ما فرهنگ زیبا و سازنده داریم و تمایز قائل هستیم اما برخی از افراطگرایی که به ما تحمیل شده شاید کلید اصلی آن باشد. اگر اکثریت جوانان ما ریشههای خود را فراموش کنند، در آن صورت بین آنها و کسانی که هنوز در افغانستان هستند، دیدگاههای مغرضانه وجود خواهد داشت. من واقعاً مردم ما را تشویق میکنم که پیوندهای خود را از درون خانوادهشان در مورد افغانستان تقویت کنند و سپس با دید باز به دنبال دانش در جوامع افغان باشند. اجازه ندهید دیدگاههای غیر متقابل کسی بر مشارکت شما تأثیر بگذارد. از دید من عمل همیشه اهمیت بیشتر دارد.
من همچنین نایبرئیس هیئت فرهنگی و هنری جامعه اسماعیلیان مونتریال بودم و در آنجا رویدادهای فرهنگی مردم خود را با شوروشعف فراوان برگزار میکردیم و با هیات رهبری و کارنامههای دیگر مانند نمونه کار بانوان، جوانان و ورزشکاران و غیره همکاری داشتیم.
شرایط ناگوار افغانستان چقدر اذیتتان میکند و بیشتر در افغانستان تشویش کیها و چی را دارید؟ و اینکه از طریق رسانهها میشنوید که زنان و دختران هم سن و سالتان حق تحصیل و کار را ندارند چی احساس میکنید؟
فخریه رضایی: راستش را بخواهید، وضعیت افغانستان به یک شکل نه یک شکل بر همه ما تأثیر میگذارد. وقتی همه چیزی افغانستان به یکبارگی و بهسرعت از بین رفت شخصاً خودم ویران شدم. من هنوز نگران هستم و حتی در یک مقطع زمانی مجبور شدم تا چند روزی از شبکههای اجتماعی دور باشم تا دوباره قدرتم را به دست بیاورم. میدانم که گریه کردن فایدهای ندارد، اما بارها گریه کردم، زیرا با وجود انجام کاری در اینجا، احساس کمتری داشتم. من برای همه بهخصوص برای زنان، اقلیتهای قومی و مذهبی ناراحتم. آنها در حال حاضر بیشتر در معرض خطر هستند. بهعنوان یک زن، من معتقدم که زنان افغان یکی از شجاعترین زنان جهاناند. دیدن تظاهرات آنها در خیابانها با وجود خطرهای که زندگیشان را تهدید میکند برایم دلگرمکننده است. اگر حقوق آنها سلب شود، فکر نمیکنم افغانستان دوباره آباد شود. سهم زنان افغان در جامعه نباید نادیده گرفته شود. علاوه بر این، بزرگترین نگرانی برای همه ما آینده افغانستان است و ما در لبه یک صخره ایستادهایم و نمیدانیم که اوضاع در چند سال آینده چگونه خواهد شد.
اگر در اخیر کدام گفتنی خاص به مردم افغانستان و یا جوانان افغانستان دارید هفته در اختیار شماست.
فخریه رضایی: در پایان این مصاحبه، بهسادگی اضافه میکنم که افغانها باید اختلافات قومی و مذهبی خود را کنار بگذارند و دستبهدست هم بدهند. اگرچه در این چند سال اخیر شاهد پیشرفتهای زیادی از جوانان و مردم افغانستان در مونتریال بودیم اما به آن نباید اکتفا کرد. باید بیشتر و بیشتر فعالیت داشته باشیم. میخواهم از همین طریق از خانواده، دوستان و آشنایانم که همیشه مرا در پروژههای داوطلبانه تشویق میکنند تشکری کنم زیرا حمایت آنها برایم بسیار ارزشمند است و همچنان یکبار دیگر از شما سپاسگزارم که با هفته مرا معرفی کردید.
ارسال نظرات