گفت‌وگو با آرمین مرتب برادر آروین از کشته‌شدگان پرواز اوکراینی:

تصویر آینه یادآور آن نیمه‌ی گمشده‌ است

«برای من که برادرش هستم برادر دوقلوی او، تله‌پاتی با مرگ ممکن نیست. نمی‌توانم از پس این دیوار با نیمه‌ی گمشده‌ی خودم راهی بجویم. باید جلوی آینه بایستم و بگویم بر تو چه گذشت با تو و آیدا و دیگران چه کردند.»

 

پگاه شریفی

 

«برای من که برادرش هستم برادر دوقلوی او، تله‌پاتی با مرگ ممکن نیست. نمی‌توانم از پس این دیوار با نیمه‌ی گمشده‌ی خودم راهی بجویم. باید جلوی آینه بایستم و بگویم بر تو چه گذشت با تو و آیدا و دیگران چه کردند. تا بدانم در لحظات آخر بر او چه گذشته است بدانم در آن هواپیما چه خبر بوده است. برای پدر و مادرم مواجه شدن با من دشوار است. آنان آروین را در من می‌بینند صدای او را در من می‌شنوند حالت خندیدنش را، خوابِ موهایش را. برای من هم دیدن خودم دشوار است، یادآوریِ نیمه‌ی گمشده‌ای که دیگر نیست.»

آرمین مرتب، برادر دوقلویش آروین و همسرِ برادرش آیدا را در فاجعه هواپیمایی اوکراین ازدست‌داده است و هیچ نوشته‌ای قدرت کلماتی را که از او در شرح‌حال این روزهایش خواندید؛ ندارد.

آرمین، آروین و آرش سه برادری هستند که هیچ‌وقت دور از هم نبوده‌اند. آرمین که به کانادا می‌آید، آروین و سال بعد آرش هم به او ملحق می‌شود و البته آیدا که در سال ۱۳۹۰ زندگی مشترکش را با آروین شروع می‌کند. با هم بودن، طعم گس مهاجرت را برای هر چهار نفرشان کم‌رنگ می‌کند. زندگی روی آرام‌تری به خود می‌گیرد و زندگی آجر به آجر ساخته می‌شود تا دی‌ماه ۱۳۹۸ که آروین و آیدا راهی ایران می‌شوند. آرمین مرتب، برادر دوقلویش آروین و همسرِ برادرش آیدا را در فاجعه هواپیمایی اوکراین ازدست‌داده است و هیچ نوشته‌ای قدرت کلماتی را که از او خواندید؛ برای شرح‌حالش ندارد. با او در آستانه دومین سالگرد این جنایت، گفت‌وگویی داشتیم که می‌خوانید.

 

آروین و آیدا هرسال به ایران رفت‌وآمد داشتند؟

آرمین مرتب: نه! بعد از چند سال دوری و تنها برای هجده روز به ایران رفته بودند.

آخرین تماسی که با همدیگر داشتید؛ چه زمانی بود؟

آرمین مرتب: ما تا دقایق آخرِ قبل از بازگشتشان به مونترال، با هم صحبت می‌کردیم. دقایقی که برای من و آرش که اخبار را از کانادا دنبال می‌کردیم؛ بسیار سخت و پراسترس می‌گذشت.

آن‌ها هم از این اخبار مطلع بودند؟

آرمین مرتب: بله. ما به آروین و آیدا که در فرودگاه بودند؛ گفتیم که وضعیت جنگی است و هر لحظه امکان دارد که درگیری بالا بگیرد و به فکر جان پناهی برای خود باشید. اما آن‌ها آمدند؛ مثل مسافرهای دیگر. گفتند در فرودگاه همه چیز عادی است. تا اینکه چند ساعت بعد در میان اخبار، خواندیم که هواپیمای اوکراین، تنها چند دقیقه بعد از بلند شدن سقوط کرده است. گیج و مبهوت شدیم. هنوز هم بعد از دو سال همین حال را داریم و شوکه‌ایم. هنوز نمی‌توانیم باور کنیم چه اتفاقی برای ما افتاده است. احساس‌های متفاوتی را تجربه می‌کنیم؛ دچار غم و اندوه شدیدی می‌شویم که نمی‌گذارد هیچ کاری را انجام بدهیم.

وقتی که چند روزی گذشت و متوجه شدید دلیل سقوط هواپیما چه بوده است؛ چه حس و حالی پیدا کردید؟

آرمین مرتب: دروغ و لاپوشانی، نمک، روی زخم‌های باز ما بود. دیگر فقط غم نداشتیم و به همان اندازه هم خشم داشتیم. مرگ را هرچقدر که سخت باشد بالاخره می‌توان یک جوری توجیه کرد و تاب آورد؛ اما اینکه عزیزِ تو را کشته باشند؛ قابل‌درک و توجیه نیست. آن هم به دست سیستمی که همیشه در این سال‌ها همین رفتار را با مردمش داشته؛ کشته است و دروغ گفته و هیچ‌وقت هم پاسخگو نبوده است.

یعنی از ابتدا شما می‌دانستید که پیگیری این پرونده در ایران نمی‌تواند به نتیجه برسد؟

آرمین مرتب: ما در همان کشور بزرگ شدیم. هیچ‌وقت قوه قضاییه مستقلی نداشتیم. برای همین همه خانواده‌ها دور هم جمع شدیم تا کاری بکنیم. از روز اول هم اعلام کردیم که خواسته اصلی‌مان، دادخواهی است. برای همین انجمن خانواده‌های جان‌باختگان پرواز ۷۵۲ را در کانادا ثبت کردیم تا منسجم‌تر و منظم‌تر عمل کنیم. ابتدا تعدادمان کم بود اما به طور منظم جلسه داشتیم. خانواده‌های دیگر هم اضافه شدند تا اینکه در ژوئن ۲۰۲۰ تأسیس انجمن به طور رسمی اعلام شد. اوایل چند طوفان توییتری راه انداختیم برای آزادکردن کسانی که به سرنگونی هواپیما اعتراض کرده و زندانی شده بودند. سالگرد گرفتیم که با توجه بسیاری روبرو شد. از همان زمان به بعد بیانیه‌های زیادی انجمن داد و همیشه برنامه‌هایی داشتیم که از آن مطلع هستید. البته این را هم بگویم که شانس آوردیم؛ خیلی از عزیزانمان شهروند کانادا شده بودند و برای همین از همان ساعت‌های اول، مورد حمایت کانادا و جاستین ترودو نخست‌وزیر قرار گرفتند و اصلاً اولین فردی که اعلام کرد؛ ایران هواپیما را زده؛ ترودو بود.

جمع‌شدن خانواده‌های ایرانی کنار هم، جدای از برنامه‌ها و هدف‌گذاری‌هایی که داشت؛ توانست به بهبود شرایط و روحیه شما و افراد دیگر که به‌هرحال در مهاجرت و دور از خانواده بودند؛ کمک کند؟

آرمین مرتب: بسیار، بسیار زیاد! ما به‌قدری از کامیونتی ایرانی حمایت و قوت قلب گرفتیم که باورش برایمان مشکل بود؛ آن هم در شرایطی که خشم، حسرت و غم بسیار زیادی را تحمل می‌کردیم. می‌توانم بگویم اگر روی پایمان توانستیم بایستیم به‌خاطر همین حمایت‌ها بود. فاجعه بزرگ بود و غم و خشم فقط متعلق خانواده‌ها و دوستان نبود و همه حس‌هایی مانند ما را داشتند. آن‌ها خودشان را جای ما می‌گذاشتند و می‌دیدند که چه دردی را تحمل می‌کنیم. در ایران هم همین اتفاق افتاده است و نه فقط خانواده‌هایی که عزیزشان را در پرواز ازدست‌داده‌اند که همه کسانی که به‌نوعی از این حکومت رنج‌ کشیده‌اند؛ همدیگر را پیدا کرده‌اند و کنار همدیگر ایستاده‌اند.

الان دو سال از آن جنایت وحشتناک گذشته، حال‌وروز خانواده و خودتان چطور است؟ آیا گذشت زمان توانسته کمی از رنج شما را کم کنید؟

آرمین مرتب: نه… فکر نمی‌کنم هنوز هیچ‌کدام از ما به مرحله پذیرش رسیده باشیم. فرقی هم نمی‌کند تنها باشیم و یا در جمع، مدام این فکر که آن‌ها هم می‌توانستند کنار ما باشند؛ زندگی کنند و زندگی‌شان را بسازند با ما هست. پدر و مادر من شکستند. مادرم روزی نیست که برای برادرم گریه نکند. پدرم با اینکه احساساتش را کنترل می‌کند؛ اما یک‌دفعه نگاهش می‌کنیم و می‌بینیم صورتش خیس از اشک شده. آیدا برای همسر من شبیه یک خواهر بود و حالا او هم غم بزرگی را تحمل می‌کند. ما داریم بچه‌دار می‌شویم و فکر اینکه آیدا و آروین نیستند تا این لحظه‌ها را باهم بگذرانیم سخت است. خواب‌وبیدار بودنمان هم فرقی نمی‌کند؛ یاد آن‌ها و اینکه چه اتفاقی برایشان افتاد؛ چطور کشته شدند و در آن لحظه‌ها چه کشیدند؛ ما را رها نمی‌کند. همه چیز کابوس است. اما ما از غم بزرگمان می‌خواهیم؛ کار بزرگ بسازیم و جلوی جنایت‌های بزرگ‌تری را بگیریم. ما می‌خواهیم غم و خشممان را تبدیل به نیروی نجات‌بخشی کنیم و برای همین، دست از دادخواهی بر نمی‌داریم. نه فقط برای خاطر خودمان که برای همه آن کسانی که از جنایت‌های این سیستم خسته و زخم‌خورده هستند.

ارسال نظرات