فرزانه صفایی
درباره نویسنده
کورمک مککارتی سال ۱۹۳۳ در شهر پراویدنس ایالت رود آیلند به دنیا آمد. این نویسنده آمریکایی در سال ۲۰۲۳ در سن هشتادونهسالگی از دنیا رفت. نصفالنهار خون، همه اسبهای زیبا، نگهبان باغ، جایی برای پیرمردها نیست از دیگر آثار این نویسنده است.
درباره مترجم
حسین نوشآذر نویسنده و روزنامهنگار متولد ۱۳۴۲. ترجمه سه رمان از ریچارد براتیگان و رمان جاده از کارهای اوست.
درباره کتاب
جاده داستان آخرالزمانی است که مک کارتی نویسنده آمریکایی آن را به رشته تحریر درآورده است. داستان آخرالزمانی گونهای از ژانری علمی تخیلی، پاد آرمانشهر و وحشت است که در آن تمدن نابود شده است. داستان از جایی شروع میشود که پدر و پسری تنها و سرگشته در دنیایی که چند سال پیش بر اثر یک انفجار از بین رفته به سر میبرند. زمان و علت دقیق انفجار مشخص نیست اما ما میدانیم که این اتفاق همزمان با به دنیا آمدن پسربچه افتاده است و پس از مدتی مادرش بر اثر یاس و ناامیدی از این ویرانی و تنهایی خودکشی میکند و پدر و پسر را تنها میگذارد و داستان از نیمههای سفر آنها به سمت جنوب به امید پیدا کردن حیات آغاز میشود. در تمام طول مسیر در این سالها با همه موانع از قبیل آدمخوارها، گرسنگی، تشنگی، سرما و گرما دستوپنجه نرم میکنند و همیشه از سر شانس پیروز میشوند. با امید و شانسی که هر لحظه حیاتی دوباره را تجربه میکنند.
استفاده از اشیا و مهارت بهکارگیری آنها از نکاتی است که توجه مخاطب را جلب میکند. اشیایی که شاید در زندگی روزمره هیچ توجهی به آنها نداریم اما روزانه زندگی ما را پیش میبرند و سهم بزرگی در حیات ما دارند.
جاده رمانی است که ما را با فراز و نشیبهای زیادی روبرو میکند و لحظاتی را به ما میچشاند که در اوج ناامیدی و از نفس افتادگی در سینهکش داستان با حداقلها غرق در شادی میشویم. پناهگاهی، مخزن آب گوارایی، باقیمانده غذاهای گندیده و یا یک پتوی کهنه خستگیمان را همراه شخصیتهای داستان در میکند و لحظاتی خوش را فراهم میسازد. اما در دنیایی که هیچکس نیست مگر تکوتوک رهگذران خطرناک، خاکسترهای پراکنده از واقعه رخ داده، رنگ خاکستری چیره بر جهان، سکوت حاکم بر اطراف، حسرت شنیدن صدای پرنده کلام و سخن کجا جای دارد؟ اینجاست که دیالوگها و جملات کوتاه، متن را با مضمون همراه میکند چنانکه نشان از «چیزی برای گفتن نیست» را دارد. اما جاده با ترجمه حسین نوش آذر حرفهای زیادی برای گفتن دارد که با کمی حوصله از آن لذت خواهید برد.
گزیده کتاب
توی گودالهای آب افتاده بود. قفسهها روی زمین پرت شده بود و این نشان خشم از هزاران هزار دروغی داشت که در ردیف ردیف کتاب نگاشته شده بود. یکی از کتابها را برداشت و برگهای سنگین و بادکردهاش را ورق زد. پیش از این گمان نداشت که معنای کوچکترین چیزها هم به دنیای اطراف وابسته باشد. تعجبآور بود. حتی فضا و مکانی که اشیا اشغال میکردند، خود نیازمند وجود جهانی واقعی بود. کتاب را روی زمین رها کرد و نگاه آخر را به اطراف انداخت و قدم به نور سرد و خاکستری بیرون گذاشت.»
نام کتاب: جاده
نویسنده: کورمک مککارتی Cormac McCarthy
سال چاپ: ۱۳۹۹
ناشر: روزگار
تعداد صفحات: ۲۲۲
برای تهیه کتاب به کتابفروشی سرای بامداد و کتابفروشی آنلاین پرستوک مراجعه کنید.
parastook. book@
bamdad_book_store@
تماس با نویسنده بخش معرفی کتاب
برای پیشنهادها و یا پرسشهای مرتبط به اینستاگرام فرزانه صفائی مراجعه کنید.
safaeefa@
ارسال نظرات