عبارت کوتاه «به یاد می‌آورم» Je me souviens از کجا آمده

کدامین راز در پس این جمله نهفته است؟

گزارشی درباره حکایت صدها سال تحقیرِ فرانسوی‌زبان‌های کانادا

جمله‌ی «به یاد می‌آورم» Je me souviens، فقط بر سر در پارلمان کبک بلکه روی تمامی پلاک‌های همه خوردروها دیده می‌شود و از صدها سال جنگ و سرکوب فرانسوی‌زبان‌های کانادا حکایت‌ می‌کند.

 

لیلی خاقانی

ما مهاجریم، یعنی کسانی که زادگاه مادری خود را ترک کرده و در فاصله‌ای دور از وطن، در دیاری غریب، و هرکدام بنا به دلیلی، خواسته یا ناخواسته، مأوا گزیده‌ایم. حتماً عده‌ای از ما با مطالعه قبلی و با شناخت، پا به این سرزمین گذاشته‌اند. گروهی دیگر شاید با مطالعه کمتر راهی سفر شده‌ایم. اینکه به گروه اول یا دوم تعلق داشته باشیم، در اصل این نیاز که باید درباره وطن دوم خود بیشتر بدانیم، تأثیری نمی‌گذارد.

در اینجا به جمله‌ای می‌پردازیم که گرچه به‌ظاهر یک عبارت است اما یک تاریخ را در خود جا داده است. راستی روزی چند بار عبارت Je me Souviens به چشم‌تان می‌خورد؟ شما که اتومبیل شخصی دارید مطمئناً با این عبارت مأنوس هستید چون که بر روی پلاک ماشین‌تان نقش بسته است. و اما شما، شما که از وسایل عمومی برای جابه‌جا شدن استفاده می‌کنید، حتماً این جمله روزی چند بار در کوچه و خیابان جلوی چشمان شما قرار می‌گیرد. آخر علت وجودی این عبارت بر روی پلاک اتومبیل‌ها چیست و چه رازی در این سه کلمه نهفته است که ما ساکنان کبک باید هر روز آن را به نحوی ببینیم؟!

 

در سال ۱۸۸۳میلادی ساختمان محل قانون‌گذاری کبک که در حال حاضر مجمع ملی کبک نامیده می‌شود توسط معمار و سیاستمدار کبکی، یوگن-اتین تشه Eugène – Etienne Taché ساخته شد. به ابتکار اتین تشه (۱۸۳۶-۱۹۱۲)، که معاون وزیر اراضی و جنگل‌های کبک بود، جملهJe me souviens  یعنی «من به خاطر می‌آورم» بر سردر  مجلس کبک، دقیقا زیر نشان‌ کبک، نقش‌بست. به نظر آقای تشه نمایش این جمله در نمای بیرونی پارلمان، سبب یادآوری تاریخ کبک خواهد بود.

دائرة‌المعارف آگورا Agora دراین‌باره می‌نویسد: «درواقع می‌شود گفت که از زمان امضاء قرارداد ساخت مجلس قانون‌گذاری کبک به‌وسیله طراحِ این طرح، و سیاستمدار و آرشیتکت Taché به تاریخ ۹ فوریه ۱۸۸۳م. عبارتJe me souviens هویت رسمی پیدا کرد.»

این عبارت سه‌کلمه‌ای کوتاه است اما معنی وسیع و عمیقی دارد: «من به یاد دارم درسی را که از گذشته باید بگیرم. گذشته خود را با تمام افتخارات و بدبختی‌هایش به خاطر دارم.» این سه کلمه، در سال ۱۹۳۹همراه نشانه‌های جدید استان، به‌عنوان شعار رسمی کبک تصویب و اعلام‌شده و جایگزین عبارت La Bellle Province (استان زیبا) شد. بااینکه ظاهراً آقای Taché بوده که این عبارت را انتخاب و در سردر مجلس قرار داده است؛ اما باید دید که چگونه و از کی، این مفهوم توجه کبکی‌ها را به خود جلب کرده و در ذهن و قلب آن‌ها جای گرفته است. در تاریخ کبک می‌خوانیم که از شکست آن‌ها در برابر انگلیسی‌ها به سال ۱۷۶۳م. تا تشکیل کنفدراسیون به سال ۱۸۶۷م. یعنی قریب به صدسال، فرانسوی‌زبانان کانادا به دلیل از دست دادن جایگاه خود هرگز نمی‌توانستند این شکست را بپذیرند و همیشه دنبال فرصتی بودند تا در سرزمین خودشان صاحب‌خانه شوند. در اینجا لازم است برای درک بیشتر احساس مردم کبک و چرائی وجود این شعار به گوشه‌هایی از تاریخ کبک و کانادا اشاره‌کنیم.

 

تاریخ کبک: کشف سرزمین جدید، «کانادا»

ژاک کارتیه Jacques Cartier سیاح فرانسوی در ۳۱ دسامبر ۱۴۹۱ در خانواده‌ای دریانورد در سن مالو Saint-Malo فرانسه متولد شد و به سال ۱۵۵۷ در زادگاهش به مرض طاعون درگذشت. در ابتدا ملوان کشتی بود و در جریان دیدار فرانسوای اول از مون سن میشل Mont Saint-Michel به درجه ناخدایی رسید. بعد از این دیدار بود که از طرف شاه مأمور شد برای دست‌یابی به ادویه، ابریشم و طلا با پرداخت هزینه سفر، عازم چین و هند و به‌طورکلی آسیا شود.

 

در تاریخ ۲۰ آوریل ۱۵۳۴م. ژاک کارتیه عازم سفر شد. او اولین اروپائی بود که با دو کشتی و ۶۱ نفر همراه، به تاریخ ۱۰ ژوئن به خلیج سن‌لوران رسید و وارد منطقه‌ای شد که ابتدا تصور کرد به آسیا از جمله چین رسیده است؛ اما به‌اشتباه خود پی‌برد و برایش معلوم شد که به منطقه جدیدی رسیده است. او اسم کانادا (نامی برگرفته از بومیان کانادا) را بر روی سرزمین جدید نهاد. ژاک‌کارتیه در تاریخ ۲۴ ژوئیه ۱۵۳۴ م. صلیبی به طول ۹ متر، در Gaspé تحت عنوان مالکیت و به نام فرانسوای اول، پادشاه فرانسه، بر زمین کاشت و منطقه را به نام «نوول فرانس» یا فرانسه جدید، نام‌گذاری کرد.

 

ژاک کارتیه سفر دوم خود را به سرزمینی که کانادا نامیده بود در سال ۱۵۳۵ با سه کشتی آغاز کرد. او در این سفر که تا ۱۵۳۶ به طول انجامید جستجو در سرزمین تازه را ادامه داد تا از طریق رودخانه سن لوران به مونت رویال Mont-Royal یعنی مونترال کنونی رسید. سرمای کشنده و کمبود تجهیزات، ژاک کارتیه و افرادش را مجبور به بازگشت کرد. سرانجام ژاک کارتیه سفر سومی را هم بین سال‌های ۱۵۴۱-۱۵۴۲ انجام داد و در این سفر اولین ساکنان فرانسوی در سرزمین‌های نو در حاشیه رود سن لوران اسکان یافتند که به خاطر بیماری و مشکلاتی که با بومیان سرزمین جدید داشتند، به سال ۱۵۴۳ مجبور به بازگشت شدند.

بعد از گزارش سفر اول ژاک کارتیه و این‌که محل کشف شده آسیا نبوده و درواقع سرزمین جدیدیست، دولت فرانسه علاقه چندانی به آن و حضور در آنجا نشان نداد؛ اما عده‌ای از فرانسوی‌های ساکن مناطق باسک، برتون و نرماندی صرفاً برای شکار نهنگ و شیرآبی جهت استفاده از روغن آن‌ها به سفر به این منطقه ادامه دادند و با بومیان و مردم محل به دادوستد پرداختند چراکه بومیان علاقه زیادی به ابزار فلزی اروپائیان نشان می‌دادند. به‌تدریج فرانسوی‌ها تجارت خز را هم به آن اضافه کردند و مشتریان خوبی برای خز بودند. چون در بین قشر اشراف آن زمان جامعه اروپا، استفاده از پوست گران‌بهای حیوانات برای پوشاک بسیار مرسوم بوده و یکی از نشانه‌های تفخر و ویژگی‌های طبقاتی بوده است.

 

بنیان‌گذاری شهر کبک در سال ۱۶۰۸

فرانسوی‌ها به‌مرورزمان پی بردند که تجارت خز، حضور مستمر در محل را می‌طلبد و ازاینجا فکر کولونیزاسیون و استقرار دائمی در محل ایجاد شد. و بالاخره در سال ۱۶۰۸ ساموئل دو شامپلن  Samuel de Champlain  با توجه به اهمیت بالای تجارت خز و نیاز حضور دائمی در محل، شهر کبک را بنا نهاد. این شهر جزء اولین تأسیسات دائمی فرانسه در آمریکای شمالی محسوب می‌شود. انتخاب محل شهر کبک به دلایل مختلف ازجمله باریک شدن رود سن لوران و امکان کنترل تازه‌واردین بوده است.

در این سال‌ها تجارت پوست حیوانات یک عامل قوی اقتصادی به شمار می‌رفت و به همین دلیل پادشاهی فرانسه برای دست‌یابی هرچه بیشتر به آن، به گسترش قلمروهای خود می‌پردازد. درنتیجه در سال ۱۶۳۲، ترووا ریویر Trois-Rivières  یا «سه‌رودان» و در سال ۱۶۴۲ شهر مونترال احداث می‌شود. در سال ۱۶۶۲ یعنی حدود پنجاه سال پس از تأسیس شهر کبک، جمعیت مستعمره فرانسه بالغ بر ۳۰۰۰ نفر می‌شود.

 

به علت ضعیف شدن نوول فرانس به دلایل مختلف، لوئی چهاردهم پادشاه فرانسه شخصی کارآمد بنام ژان تالون Jean Talon را به این منطقه اعزام می‌کند. ژان تالون به سال ۱۶۶۵ با عنوان مباشر شاه وارد نوول فرانس می‌شود. او به دلیل کارهای عمده‌ای که در درجه اول در جهت ازدیاد جمعیت کولونی و همین‌طور برای توسعه اقتصادی و تأسیسات شهری و منطقه‌ای در طول ۳ سال اقامت در کانادا انجام می‌دهد، به نام «مباشر بزرگ» نامیده می‌شود.

بعد از وی قریب به صدسال فرانسه به توسعه سرزمین‌های تحت استعمار خود می‌پردازد. کانادای فرانسوی‌زبان در اوج قدرت خود از قلمرو استعماری وسیعی برخوردار بود. اما علی‌رغم تلاش برای ازدیاد جمعیت از جمله فرستادن دختران یتیم فرانسه به مستعمره با نام «دختران شاه»، به‌منظور ازدواج و تولیدمثل در کانادا، و یا اعزام محکومین و مجرمان به سرزمین جدید به همین قصد، جمعیت سرزمین‌های تحت استعمار همچنان رشد زیادی نیافت.

در مقابل، استعمار انگلیس در امتداد سواحل شرقی آمریکای شمالی با جمعیت بیشتر، زمین‌های کمتری در اختیار داشت. از طرفی تجارت پوست و منافع حاصل از آن، همچنین سایر جاذبه‌های استعماری سرزمین تازه کشف شده، باعث بروز جنگ‌های طولانی‌مدت اساساً بین دو کشور استعمارگر انگلیس و فرانسه شد. و نهایتاً طی یک جنگ هفت‌ساله (۱۷۵۶ – ۱۷۶۳) در سال ۱۷۶۳ فرانسوی‌ها شکست‌خورده و پادشاهی انگلیس کنترل تمام مستعمرات فرانسه در کانادا را به عهده گرفت. سپس سرزمین‌های تسخیرشده را به دو بخش کانادای بالا، شامل انتاریو برای اسکان انگلیسی‌زبانان و کانادای پائین شامل کبک، مختص فرانسوی‌زبانان تقسیم کرد. در این سال طبق یک «بیانیه سلطنتی» که از طرف پادشاهی انگلیس صادر شد، کبک در تمام شئون اجتماعی، سیاسی و اداری چهره انگلیسی به خود گرفت و تابع انگلیس شد.

از این سال تا سال ۱۸۶۷ (تشکیل فدراسیون کانادا)، کمی بیشتر از یک قرن، فرانسوی‌های کانادا تحت سلطه انگلیس زندگی کردند. اگر چه با تشکیل فدراسیون و در کانادای فدرال، هر استانی در زمینه اقتصادی، سیاست داخلی و تجارت خودمختار است؛ اما به‌صورت کامل مستقل نبوده و هنوز هم کنترل ارتش و سیاست‌گذاری خارجی کانادا با رأی و تأیید پادشاهی انگلیس انجام می‌شود.

 

شعار ملی کبک بر روی پلاک اتومبیل‌ها

در سال ۱۹۷۶ پارتی کبکوا، حزب جدایی‌طلب کبک در این استان به قدرت رسید. دو سال بعد، شعار رسمی کبک Je me souviens بر روی پلاک اتومبیل جانشین عبارت قبلی la belle province شد.

این انتخاب و جایگزینی، بحث‌های زیادی را در رسانه‌های عمومی به دنبال داشت. ازجمله: بنا به ادعای نوه Taché در ذهن پدربزرگ وی این شعار قسمت دومی هم داشته و آن این‌که:

 

Je me souviens / Que né sous le lys / Je croîs sous la rose

 

من به یاد دارم که زیر گل سوسن به دنیا آمدم و زیر گل رز بزرگ شدم. توضیح اینکه گل سوسن نماد پادشاهان فرانسه و گل رز نماد پادشاهان انگلیس بود و این جمله حکایت از تسلط انگلیسی‌ها بر فرانسوی‌ها بود که طبیعتا آن را دوست نداشتند.  

ماجرایی که همچنان در کبک ادامه دارد و از یک سوی به تاکیدات گاه اغراق‌آمیز بر زبان فرانسه می‌انجامد و گاهی هم تلاش برای خودمختاری کامل کبک از کانادا.

 

منابع:

http://www.drapeau.gouv.qc.ca

www. biographi. ca

www. home. ican. net

Wikipédia

برچسب ها:

ارسال نظرات