شیدا قره‌چه‌داغی، موسیقی‌دانِ مونترالی که یک نسل مدیون اوست:

زندگی سفر است و من مسافری بودم که نمی‌پرسید چرا این اتفاق افتاد

شیدا-قره-چه-داغی-موسیقیدان-مونترالی

دختری شش یا هفت‌ساله که به همراه پدربزرگ به روی پشت بام، نزدیک‌ترین نقطه هر خانه‌ای به آسمان، می‌رود تا به رسم آن سال‌های ایران، فیلم ببیند.صفحه روشن می‌شود.شاعر انقلابی، در انتظار اعدام بر روی پشت بام با ستاره‌ها حرف می‌زند و آواز می‌خواند.همزمان اپرای توسکا در میان صحنه‌های سیاه و سفیدِ فیلم روسی می‌پیچد.دخترک به آسمان نگاه می‌کند، ستاره‌ها چشمک می‌زنند.

این خاطره را شیدا قره‌چه‌داغی، موزیسین شناخته شده ایرانی که سالهاست در مونترال زندگی می‌کند برای شبنم طلوعی بازیگر و کارگردان موفق تاتر تعریف می‌کند که بعد از مدتی ممنوعیت کاری به دلیل بهایی بودن، از ایران به فرانسه مهاجرت کرد.

قره‌چه‌داغی اما زمانیکه از ایران مهاجرت کرد، تازه انقلاب شده بود و رفته رفته فضا بر موسیقی و هنر تنگ‌تر می‌شد. او که شصتش خبردار شده بود چه روزگاری در پیش است تنها دو سه ماه بعد از انقلاب ایران را به مقصد آلمان ترک کرد.

او در همین مصاحبه که بالاتر به آن اشاره کردیم، می‌گوید: «وقتی که دیدم باید حجاب گذاشت، بسیار منزجر شدم و فهمیدم که داریم به قهقرا می‌رویم. هرچه ساخته و بافته بودیم، پنبه شد. اوضاع جامعه را که می‌دیدم، می‌فهمیدم که این‌ها برای ساختن نیامده‌اند و دنبال منافع شخصی و ماهی گرفتن از آب گل آلوده هستند.»

شیدا قره‌چه‌داغی به آلمان و به شهر فرایبورگ مهاجرت می‌کند، شهری زیبا و فرهنگی که «خواهرخوانده» اصفهان نام گرفته است و مشغول تدریس در مدارس موسیقی می‌شود، با اینکه تا کمتر از یک سال پیش در کانون پرورش فکر کودکان ایران فعال بود و در آنجا، در مراکز مختلف کانون ده‌‌ها کتابخانه را بنیان گذاشته بود، برای اولین بار کلاس‌های دوره ارف را برای کودکان برگزار کرده بود و یکی از معدود آهنگسازان خانمی بود که در آن سال‌ها برای فیلم‌های سینمایی برجسته مانند «رگبار» و «کلاغ» به کارگردانی بهرام بیضایی، موسیقی ساخته بود.

به این لیست اضافه کنید آهنگسازی در کانون پرورش فکری کودکان را برای انیمیشن‌هایی که توسط هنرمندان مطرح که در آن روزگار ساخته شد؛ مانند: «دوباره نگاه کن» به‌کارگردانی فرشید مثقالی، «چقدر می‌دونم؟» به‌کارگردانی نفیسه ریاحی، «من آنم که…» و «هفت شهر» به‌کارگردانی علی‌اکبر صادقی و «آنکه خیال بافت، آنکه عمل کرد» به‌کارگردانی مرتضی ممیز.

اما برای او مهاجرت با همه این «تغییرات» به معنای گوشه نشینی نمی‌شود چرا که باور دارد، ما مسافر هستیم و مسافر دیگر به این فکر نمی‌کند که چرا این اتفاق‌ها سر راهش قرار گرفت.

دلمشغولی او به دنیای کودکان و اهمیت موسیقی از طرفی و حفظ فرهنگ و ادبیات ایرانی در خارج از ایران هم ادامه پیدا می‌کند.

شیدا که در زمان ترک ایران از «هیچ»، ۵۱ کتابخانه موسیقی در کانون پرورش فکری راه‌اندازی کرده بود؛ همین اندیشه را ادامه داد وِ «باله-اپرای پریا» بر اساس شعر احمد شاملو را ساخت. کاری که امید داشت در ایران هم شنیده شود و نشد.

ویدیویی که می‌بینید، از صفحه یوتیوب ART EVERYWHERE TV است که در سال ۲۰۱۶ تهیه شده است.

ارسال نظرات