رونمایی از سه اثر جدید حامد اسماعیلیون در مونترال:

نگارش رنج و درد یک فاجعه

 

ماندانا زندی

 

روز ۱۸ دی‌ماه ۱۳۹۸، مصادف با ۸ ژانویه ۲۰۲۰، انتشار خبری دردناک جهان را در شوک فرو برد.  اخبار ضدونقیض، پنهان‌کاری، دروغ و درنهایت پرده‌برداری از جنایتی هولناک بنام خطای انسانی: هواپیمای اکراینی، به همراه ۱۷۶ آرزو، ۱۷۶ نفس، ۱۷۶ زندگی توسط دو موشک برای ابد رنگ مرگ به خود گرفت.

آثار جدید اسماعیلیون فریادهایِ خاموش و رسایِ درد و رنج این فاجعه هستند.

اولین کتاب او «آویشن قشنگ نیست» در سال ۱۳۸۸ برنده جایزه هوشنگ گلشیری به‌عنوان بهترین مجموعه داستان اول شناخته شد.

سومین کتاب او بنام «دکتر داتیس» در سال ۱۳۹۱ نیز برنده جایزه هوشنگ گلشیری به‌عنوان بهترین رمان شد.

رمان «گاماسیاب ماهی ندارد» در سال ۱۳۸۵ از نگاه نویسندگان و منتقدان به‌عنوان بهترین رمان سال شناخته شد که ده ما پس از انتشار توقیف شد. این رمان به زبان اسپانیایی در مکزیک نیز منتشر شد.

در سال ۲۰۱۴ رمان بعدی خود یعنی «توکای آبی» را در لندن منتشر کرد، چراکه دیگر در لیست سیاه وزارت فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی بود.

او در تاریخ ۱۸ دی‌ماه ۱۳۹۸ همسر و دخترش را در فاجعه شلیک موشک‌های سپاه به هواپیمای مسافربری اکراین، PS752 از دست داد.

در مراسم معرفی و رونمایی سه کتاب جدید حامد اسماعیلیون در دانشگاه کنکوردیا، او روی سن آمد تا درباره کتاب‌ها و دلیل انتشار آن‌ها برای حاضرین صحبت کند.

 

یک دقیقه سکوت به احترام درگذشتگان بی‌گناه

نویسنده «آویشن قشنگ نیست» در ابتدا از علاقه‌مندان که در روز تعطیل یکشنبه به مراسم ادبی و رونمایی کتاب آمده بودند تشکر کرد و از آنجا که ۱۹ ژوئن روز جهانی پدر است، صحبت‌هایش را این‌گونه آغاز کرد: «در راه آمدن به مراسم، علاوه بر خودم به پدران دیگری فکر می‌کردم که امروز در این مراسم حضور دارند. خوب است بدانید که سارا ممانی، سیاوش غفوری آذر در همین دانشگاه درس‌خوانده بودند. نیلوفر صدر، آروین مرتب، آیدا فرزانه، محمد معینی، سهند هاتفی و شهاب رعنا در همین شهر زندگی می‌کردند، در ابتدای برنامه از شما می‌خواهم تا به احترام درگذشتگان بی‌گناه این پرواز و تمام جان‌های عزیزی که در چهل و چهار سال گذشته و در جنایات رژیم جمهوری اسلامی کشته شده‌اند بایستید و یک دقیقه سکوت کنیم».

سپس او به معرفی کتاب‌ها پرداخت و گفت: «بنا نبود هیچ‌کدام از این کتاب‌ها در این زمان منتشر شوند. خاطرات بریده صدراعظم و تابستانی با پنج تیر را پیش از این فاجعه نوشته بودم. تابستانی با پنج تیر را در سال ۱۳۹۵ نوشته بودم و بنا نداشتم تا پیش از ظهور تغییرات اساسی در ایران آن را منتشر کنم. اما وقایع به سمتی پیش رفت که تصمیم گرفتم کتاب‌ها را منتشر کنم. تابستانی با پنج تیر درواقع پنج شخصیت اصلی دارد به نام‌های نمازخوان، مهاجر، انگور باز، ماژور و آدمکش که پنج دانشجوی پزشکی هستند در دهه هفتاد که در تبریز درس می‌خوانند و هرکدام سرنوشت جداگانه‌ای پیدا می‌کنند.»

همچنین برای حاضرین قسمت‌هایی از این کتاب را خواند.

او این کتاب را معرف بخشی از تاریخ سیاسی معاصر ایران دانست و ضلع سوم رمان‌های توکای آبی و گاماسیاب ماهی ندارد.

در ادامه اسماعیلیون به معرفی کتاب خاطرات بریده صدراعظم پرداخت. در ابتدا، قسمتی از این کتاب را خواند که در آن آمده بود: «قرار بود این کتاب پس از بازنویسی‌های مجدد منتشر شود. اما در ۱۸ دی‌ماه در حال نوشتن آخرین صفحات بودم که جمهوری اسلامی، همسرم پریسا و دخترم ریرا را با شلیک به هواپیمایشان از من گرفت. یک سال بعد دوباره صفحات این کتاب را گشودم تا ببینم چه کاری از من ساخته است، اما به‌کلی از فضای نوشتن و از فضای این کتاب دور شده بودم. امروز که منتشرش می‌کنم می‌دانم که می‌توانست اثر بسیار بهتری باشد. قرار بود وقتی پریسا از سفرش برگشت کتاب را بخواند و نظرش را به من بگوید. این کتاب از نگاه او نگذشته است. این کتاب را به خاطره تمام کسانی تقدیم می‌کنم که در جنایات جمهوری اسلامی، جان نازنین خود را از کف داده‌اند.»

او در ادامه افزود که کتاب خاطرات بریده صدراعظم درعین حال که داستانی خیالی است، ولی مابه ازاهای واقعی زیادی را می‌تواند در ذهن مخاطب تداعی کند. او افزود این کتاب درواقع به‌نوعی تداعی‌کننده کتابی از ابراهیم گلستان بنام اسرار گنج دره جنی است که گلستان در ابتدای آن این‌طور نوشته: «شخصیت‌ها تخیلی هستند و اگر کسانی در واقعیت خودشان را شبیه این شخصیت‌های تخیلی می‌بینند باعث شرم آدم‌های واقعی است»

اسماعیلیون در ادامه گفت که ابراهیم گلستان پیش‌تر از این عبارت استفاده کرده است و من دیگر استفاده نکردم. اما شما می‌توانید مشابه این شخصیت‌ها را در عالم واقعیت پیدا کنید. خواننده، پسر پیرمرد، محافظ و نویسنده‌ای که بناست خاطرت صدراعظم را بنویسد از جمله شخصیت‌های این کتاب هستند و همچنین صدراعظم، شاعر عظیم‌الشان و جلاد عینکی.

در ادامه نویسنده خاطرات بریده صدراعظم، قسمتی از کتاب را برای حاضرین در جلسه خواند.

به یاد یگانه‌ترین یارم پریسا و پرنده کوچکمان ریرا

اما سخت‌ترین قسمت برای نویسنده، معرفی و قرائت رمان سوم بود. در این خانه برف می‌بارد. .

کتابی درباره زندگی خانوادگی مؤلف و عاشقانه‌هایی که تمام شده و به سوگ نشسته … حتی صحبت درباره این کتاب نویسنده و حاضرین را دستخوش احساسات فراوانی کرد و جو غمگینی بر سالن حاکم شد.

در ابتدای کتاب آمده «به یاد یگانه‌ترین یارم پریسا و پرنده کوچکمان ریرا»

اسماعیلیون معرفی این کتاب را این‌گونه آغاز کرد: «این کتاب درباره خاطره بیست سال زندگی من است که در ابتدای آن اشاره کرده‌ام که مطالعه این کتاب به بیماران قلبی، بیماران مبتلا به افسردگی و بیماران مبتلا به سندرم استرس پس از فاجعه، کودکان و نوجوانان توصیه نمی‌شود.»

او کتاب را مشتمل بر شش فصل دانست: «پریسا، مهاجرت، سرگیجه، ریرا، تاریکی و بخشی به‌عنوان ضمیمه».

نویسنده درباره ضمیمه افزود: «ظرف دو سال گذشته اسناد و گزارش‌های متفاوتی در باب ابعاد مختلف این فاجعه منتشر شده. واقعیاتی که وجود داشته در کنار موارد و اسناد موجود به کنار از گزارش‌های جمهوری اسلامی از این فاجعه. جدا از همه اینها بخش ضمیمه برداشت شخصی خود من است از جنایتی که انجام شده. این بخش از دانسته‌های دو سال و نیمه من است که ممکن است با شنیده‌های شما تا این روز نیز متفاوت باشد.»

در بخشی از در این خانه برف می‌بارد آمده: «در ذهن من بغض‌کرده بود. می‌دانست تحمل بغض‌کردنش را ندارم. آن طور که لب زیرینش می‌پرید و می‌فهمیدم چشم‌های زیبایش تا لحظه‌ای دیگر ‌تر خواهد شد. بغض‌کردنش در این لحظه از آن بغض‌کردن‌هاست که اگر نروم و در آغوشش نگیرم تا پایان عمر خودم را نخواهم بخشید. اما کجا؟ اما چطور؟»

دقایق پایانی این نشست، به پرسش‌وپاسخ پیرامون ابعاد مختلف این فاجعه اختصاص یافت.

اولین سؤال ضمن ابراز همدردی با اسماعیلیون و سایر خانواده‌های قربانیان این جنایت به این مورد پرداخت که آیا دولت کانادا تا امروز توانسته نزدیک به خواسته انجمن بازماندگان این فاجعه رفتار کند؟

اسماعیلیون پاسخ داد: «درواقع پاسخ به این سؤال شرح دو سال و نیم پس از این جنایت است و من سعی می‌کنم به طور خلاصه پاسخ بدهم. روزهای اول و حتی دو سال اول نه‌تنها من بلکه تمام خانواده‌های بازمانده در شوک روحی به سر می‌بردیم. شاید از بیرون این‌طور فکر کنند که این خانواده‌ها همچنان روی پا هستند و عادی زندگی و کار می‌کنند اما حقیقتاً صادق نیست و مخصوصاً به مادرها بسیار سخت می‌گذرد. در روزهای اول همه ما یا در کانادا یا در ایران به سوگواری و برگزاری مراسم یادبود مشغول بودیم. مهم‌ترین مسئله آن روزها تحویل گرفتن پیکرها بود. اما هر فاجعه یک زمان طلایی دارد. در نقطه طلایی جنگ اکراین، خیلی از ما شاهد واکنش جهان و افکار عمومی بودیم. همین‌طور که در دنیای پزشکی نیز برای احیا بیمار یک زمان طلایی وجود دارد که اگر این زمان از دست برود، روند احیا بسیار دشوار می‌شود. پرونده ما آن فرصت طلایی را از دست داد. چراکه حتی مطمئن نبودیم از این فاجعه و بار مصیبت زنده بیرون بیاییم. این جنایت ابعاد گسترده‌ای داشت و از هر چیزی مهم‌تر بردن این پرونده به شورای امنیت بود. تمام دنیا و شبکه‌های جهانی این خبر را پوشش دادند و درنهایت این پرونده در همین زمان طلایی به شورای امنیت نرفت. به ما این‌طور توضیح دادند که کانادا عضو پانزده کشوری که در شورای امنیت کرسی دارد نیست. علاوه بر پنج کشور اصلی که وتو می‌کنند، باقی کشورها انتخاب می‌شوند. شش ماه پس از این فاجعه که این انتخابات برگزار شد نروژ و ایرلند به شورا رفتند و کانادا شکست خورد. کانادا معتقد بود که اگر این پرونده به شورای امنیت برود ممکن است روسیه و چین پرونده را وتو کنند و شانس را از دست بدهیم.»

پدر ریرا در ادامه افزود: «وقتی از شورای امنیت ناامید شدیم تصمیم گرفتند از طریق‌ ای‌کا‌ئو که شما در مونترال میزبانش هستید جریان پیدا کند. دو گزینه روی میز بود. بردن این پرونده به دیوان بین‌المللی کیفری یا دیوان بین‌المللی دادگستری. اما کانادا دیوان بین‌المللی کیفری را هم دنبال نکرد و دلیل آوردند که دیوان بین‌المللی کیفری نسبت به دیوان بین‌المللی دادگستری، جدیدتر است و هنوز خیلی از کشورها به آن نپیوسته‌اند. گفتند بودجه محدودی دارد با سی پرونده در صف انتظار برای داوری که اکثر آن‌ها درباره نسل‌کشی آفریقاست که طی آن پانصدهزارنفر کشته شده‌اند. پس برای ۱۷۶ نفر و یک کودک بدنیا نیامده نمی‌تواند دو میلیون دلار از کل بودجه بیست میلیون دلاری سالانه‌اش را اختصاص بدهد و درباره این پرونده تحقیقات کند. البته اکراین هم دیوان بین‌المللی کیفری را دنبال نکرد. کانادا حتی پرونده جنایی هم باز نکرد.»

سخنگوی انجمن خانواده‎های قربانیان پرواز PS752 اضافه کرد: «آر سی‌ام پی هم بازگشایی پرونده جنایی را الزامی ندانست. چراکه برای آن‌ها رسیدگی به جنایات خیابان‌های تورنتو مهم‌تر است تا جنایتی که در ایران اتفاق افتاده و برای بررسی هیچگونه دسترسی به ابعاد گوناگون پرونده وجود ندارد. تنها راهی که کانادا مایل است دنبال کند، مسیر‌ ای‌کا‌ئو برای رسیدن به دیوان بین‌المللی عدالت دادگستری است. جالب است که کانادا سپاه پاسداران را در لیست گروه‌های تروریستی هم قرار نداد. بااینکه چهار سال قبل پارلمان کانادا رأی داد و حتی نخست‌وزیر امروز و حزب لیبرال و حزب محافظه‌کار تماماً به این قضیه رأی داده بودند، اما تا امروز اجرا نشده و هیچ واکنشی نشان داده نشده و برای ما هیچ توضیحی هم نداده‌اند. خواسته ما ضبط اموال امیرعلی حاجی‌زاده، حسین سلامی و امثال آن‌هاست که کانادا این کار را هم انجام نداد. ای‌کا‌ئو هم سه مرحله دارد. ابتدا مذاکرات، حل اختلاف در‌ای کا ئو و درنهایت لاهه. شش ماه قبل مذاکرات به پایان رسیده و طبیعتا پرونده باید ارجاع شود به‌ای کا ئو که هنوز این اتفاق نیفتاده ودر توجیه می‌گویند ما چهار کشور هستیم شامل انگلستان، سوئد، اکراین و افغانستان که متاسفانه حذف شد. می‌گویند ما می‌خواهیم ائتلاف شویم چون موفق‌تر است. ای کا ئو سی و شش عضو دائم دارد که بریتانیا و کانادا عضو اصلی آن و تهیه کننده بودجه اصلی هستند. پس باید این پرونده به‌ای کا ئو برود که سی و شش کشور در آن عضو هستند. هرچند چین و روسیه هم در آن عضو هستند اما کسی حق وتو ندارد و اکثر این اعضا دوست کشور کانادا هستند و اگر این کشورها رأی به محکومیت جمهوری اسلامی بدهند، پنج خواسته از جمهوری اسلامی مطرح می‌شود: اول گفتن تمام و کمال حقیقت است که از تمام موارد برای ما خانواده‌های بازمانده مهم‌تر است. ما حتی نمی‌دانیم چرا در دقایق ابتدایی پس از فاجعه، سپاه تمام وسائل قربانیان این جنایت را جمع‌آوری کرده و بعد شهرداری تهران ظرف سه بار در هفتاد روز اول، هرچیزی که باقی مانده را آتش زده. یافته‌ها و شنیده‌های ما حاکی از این است که چند مسافر را از هواپیما پیاده کرده‌اند. نمی‌دانیم چه کسانی بودند و نام و سمت‌شان چیست. اما مسلم است که پیش از پرواز این اتفاق افتاده. پرواز ۵۷ دقیقه تأخیر داشته و توضیح آورده‌اند که در حال جابجایی کری آن‌ها بوده‌اند. متخصصان می‌گویند این جابجایی درنهایت ۱۵ دقیقه می‌تواند طول بکشد. این‌همه تأخیر برای چه بوده؟ چرا بعد از پرواز بولدوزر انداخته‌اند و وسیله‌های بجا مانده را جمع‌آوری کرده‌اند؟ رازهای این پرواز خیلی زیاد است. ۸۲ تا چمدان سوار هواپیما نمی‌شود و عجیب که اینها هم تجسس شده‌اند. تصور کنید چمدان مسافری که کشته شده را برای چه تجسس کرده‌اند؟ دنبال چه بوده‌اند؟ واقعاً راز این پرواز چیست؟ جواب این سؤال‌ها تنها با برملاشدن حقیقت مشخص می‌شود و ما تا آشکار شدن حقیقت ادامه می‌دهیم.»

 

بازی فوتبال بین ایران و کانادا تنها بهانه‌ای بود برای عادی‌سازی روابط

اسماعیلیون در ادامه در خصوص لغو بازی فوتبال بین تیم‌های ایران و کانادا گفت: «ممکن است کسی در این جمع طرف‌دار برگزاری این بازی بوده و از این کنسلی خاطرش آزرده شده باشد. لطفاً بر ما ببخشند چراکه پرونده ما علیه جمهوری اسلامی هنوز باز و در حال بررسی است. ما شاهد بودیم که تمام این ۲۸ ماه چه اتفاقاتی افتاده. پرونده هنوز روند درستش را طی نکرده و در عین حال رفتارهایی می‌شود در راستای عادی‌سازی روابط که فوتبال تنها بخشی از آن است. یازده و دوازده ماه مه ‌سمیناری در وزارت دفاع کانادا برگزار شد که بودجه آن توسط وزارت دفاع کانادا پرداخت شده. توجه کنید که وقتی ما برای برگزاری مراسم یادبود از دولت تقاضای بودجه می‌کنیم، می‌گویند بودجه ندارند. اما بعد از چند ماه مبلغ پنج هزار دلار به انجمن خانواده‌ها کمک کردند تا مراسم را برگزار کنند. ولی در اتاوا یک سمینار دو روزه با ۲۵۰ میهمان برگزار می‌شود. نکته جالب هم اینجاست که اسم این سمینار امنیت در خاورمیانه است. جمهوری اسلامی همیشه با این دست کلمات مانند صلح، امنیت و دوستی وارد می‌شود، چراکه این روش آن‌هاست تا با این واژه‌ها و مفاهیم نفوذ کنند. بررسی‌های من و خانواده‌های قربانیان حاکی از این است که مسئله فوتبال طوری نبوده که فدراسیون فوتبال به‌تنهایی برای آن تصمیم بگیرد. ما با مقامات ورزشی و فدراسیون هم صحبت کرده‌ایم. خوشبختانه این مسئله به جامعه کانادایی هم وارد شد. احتمالاً در چند ماه آینده درباره چندوچون تدارک این بازی فوتبال خواهم نوشت.»

یکی از حضار در سؤالی دیگر از اسماعیلیون پرسید: «در دولت فعلی کانادا هیچ امیدی به نتیجه متفاوت نیست، خیال می‌کنید امکانی وجود داشته باشد که بتوان پرونده را جهت بررسی به اروپا منتقل کرد تا مثل دادگاه حمید نوری نتیجه‌ای به دنبال داشته باشد؟»

نویسنده تابستانی با پنج تیر در پاسخ گفت: «در نظر داشته باشید که این جنایت در زمان همین دولت رخ داد و الان هم تا سال ۲۰۲۵ همین دولت روی کار خواهد بود و ما چاره‌ای نداریم جز اینکه با این دولت کنار بیاییم. انجمن هم هیچ برنامه‌ای برای حمایت از بحث‌های حزبی ندارد. هدف ما فقط و فقط دنبال‌کردن همین پرونده است. هدف اصلی ما تشکیل دادگاهی با حضور جمهوری اسلامی است که در آن دادگاه حاضر شوند، تحقیر شوند، رسوا شوند و دنیا ببیند و بشنود و حقیقت کشف شود. هدف ما فاش شدن حقیقت است. به نظر من روزی که حقیقت فاش شود، عدالت هم اجرا می‌شود. با حقیقت عدالت هم می‌آید. نمی‌دانم چقدر طول می‌کشد، نمی‌دانم در همین دولت یا دولت دیگری رقم می‌خورد، اما مسیر ما این است. ضمناً پرونده قابل ارجاع به کشورهای دیگر نیست.»

در سؤالی دیگر به کشور اکراین شد و پرسیدند: «دولت اکراین چه اقدامی برای این پرونده انجام داده؟ با توجه به اینکه هواپیما و خدمه پرواز اکراینی بودند، آن‌ها در این زمینه چه کاری انجام داده‌اند؟»

اسماعیلیون با شنیدن این سؤال مکثی کرد و گفت: «اکراین … یک زخم باز دیگر … اکراین تنها کشوری بود که پرونده جنایی باز کرد. همراه تیم بررسی کارشناس فنی و هوانوردی که اکراین به ایران اعزام کرد، یک دادستان هم بود که بعد جمهوری اسلامی متوجه و معترض شد که چرا دادستان فرستادید، و درنهایت هم هیچ اطلاعاتی به دولت کیف ندادند. پس اکراین تصمیم گرفت خودش پرونده را دنبال کند. یک سال از مذاکره ما با اکراین گذشته بود که اکراین تصمیم گرفت با خانواده‌های قربانیان گفت‌وگو و راساً بررسی و تحقیق کند. اما دولت کانادا با ورود اکراینی‌ها مخالفت کرد. ما جنگی ۱۵ ماهه با دولت کانادا داشتیم تا اکراینی‌ها را دعوت کنیم به کانادا. بعد از سفر من به اکراین، تصمیم انجمن و مقامات اکراین بر این بود که در کانادا به تحقیقات ادامه دهند. اکراینی‌ها ۲۲ فوریه امسال به کانادا آمدند و درست ۲۴ فوریه جنگ شد و رفتند. از نظر اخلاقی اصلاً جایز نبود که بخواهیم درباره حادثه شلیک موشک صحبت کنیم. اما به‌زودی تحقیقات شکل می‌گیرد و در اکراین دادگاهی برگزار خواهد شد. جنگ اکراین به دنیا ثابت کرد که مردم ثابت قدمی هستند و چقدر مغرورانه ایستادگی می‌کنند. بهرحال رابطه جمهوری اسلامی و روسیه برای اکراین هم آشکار شده و تمام اینها بر پرونده تأثیر خواهد گذاشت. اکراین عضو ‌ای‌کائو نیست اما امیدوارم دادگاه داخلی اکراین برگزار شود و حکم دستگیری برای عاملین این جنایت صادر شود.»

آخرین سؤال درباره نحوه حمایت مردم از انجمن قربانیان بود و پرسیدند: «ما مردم عادی برای حمایت از انجمن و تلاش‌های شما چه کاری می‌توانیم انجام بدهیم؟»

حامد اسماعیلیون در پاسخ به این سؤال گفت: «عضویت در انجمن خانواده‌ها خیلی مهم و باارزش است. این انجمن حق عضویت ندارد و نام‌نویسی در آن رایگان است. علاوه بر اینکه لازم نیست ضرورتاً از بستگان یا آشنایان قربانیان باشید. اما این عضویت ارزش زیادی دارد. ما همه را تشویق می‌کنیم که عضو این انجمن شوند. کار مهمی هم لازم به انجام نیست. تنها ایمیل‌های ماهانه است که دریافت می‌کنند. اما ایرانی کانادایی‌هایی که عضو این انجمن هستند قدرت ما را برای رایزنی با دولت کانادا افزایش می‌دهند. در حال حاضر سازمان دو هزار عضو دارد. اما اگر روزی بیست هزار عضو داشته باشد و سیاستمدار کانادایی با تعداد رأی بالایی طرف باشد، مسلماً آن را جدی‌تر می‌گیرد. کنگره اکراینی‌های کانادا یک میلیون و چهارصد هزار عضو دارد. آن وقت کنگره ایرانیان کانادا کمتر از پانصد نفر عضو دارد، آن هم از بین چهارصد هزار ایرانی مقیم کانادا. طبیعی است که وقتی رأی بالاتر و نماینده بیشتری در پارلمان داشته باشد، قابلیت‌های بیشتری برای آن کشور به ارمغان می‌آورد. ما نیاز داریم که نماینده‌های بیشتر و اعضا بیشتری داشته باشیم. باید صدای ما از صدای جمهوری اسلامی بلندتر باشد. [….] سال‌هاست که از فاجعه سینما رکس تا متروپل، افراد بی‌گناه قربانی سیاست جمهوری اسلامی شده‌اند و اگر ما با هم علیه جمهوری اسلامی متحد نشویم، نمی‌توانیم مقابل آن‌ها بایستیم. تک‌تک ما قدرت زیادی داریم اگر کنار هم و همراه هم باشیم.»

 

ارسال نظرات