سارا پورکلهر، طراح تورنتویی در گفت‌وگو با هفته:

در کانادا توانایی‌هام سنجیده می‌شود نه جنسیتم

سارا پورکلهر، زاده استان مازندران و فارغ‌التحصیل رشته مهندسی صنایع است اما بعد از مدتی به دنبال علایقش می‌رود؛ علاقه‌ای که از دوران کودکی با او همراه است؛ کار با چوب. سارا پس از گذراندن ۴ ماه از دوره‌های نجاری، کارگاه خود را در شهر چالوس راه‌اندازی می‌کند. او بعد از مدت کوتاهی کسب‌وکارش پیشرفت می‌کند و در میان مردم شناخته می‌شود. پورکلهر با دغدغه تبدیل‌شدن به یک کارآفرین بین‌المللی، در رشته نجاری و بازسازی از دانشگاه جورج براون پذیرش تحصیلی می‌گیرد و به کانادا مهاجرت می‌کند.

 

رها سمیعی‌پور

 

به گفته او، کارکردن در کانادا بسیار سخت‌تر از ایران است؛ از فشار و حجم کار روزانه گرفته تا جذب مشتری و سرویس‌دهی اما به‌عنوان یک زن وقتی می‌بینم اول توانایی‌ام بررسی می‌شود نه جنسیتم و با این کلیشه که چون زن هستم شاید نتوانم، سنجیده نمی‌شوم بسیار خرسندم.

گفت‌وگوی ما را با سارا پورکلهر درباره مهاجرت، مشکلات یک زن نجار در ایران و ادامه زندگی او در کشور دوم می‌خوانید:

سارا جان برای آشنایی مخاطبان ما به طور مختصر خودتان را معرفی می‌کنید؟

سارا پورکلهر: سارا پورکلهر هستم زاده شهر چالوس استان مازندران و حدود ۱۰ ماه است که به کانادا مهاجرت کردم. من در ایران در رشته مهندسی صنایع درس خواندم و ۲ سال هم در کارخانه ماشین‌سازی شمال، کارشناس کنترل کیفیت بودم ولی همیشه کمبودی در قلبم احساس می‌کردم که پتانسیل مفیدتر بودن را دارم دوست داشتم خالق چیزی باشم، تخصص خاصی داشته باشم و در نهایت تصمیم گرفتم علاقه دوران کودکی‌ام را که کار با چوب بود، دنبال کنم بدین ترتیب در دوره‌های آموزشی نجاری شرکت کردم. هم‌زمان به دلیل علاقه‌ای که به رشته روان‌شناسی داشتم در کنکور کارشناسی ارشد روان‌شناسی هم شرکت کردم و اتفاقاً قبول هم شدم اما به‌مرور، ذوق و علاقه‌ام به چوب بر همه چیره شد و تصمیم گرفتم فقط نجاری را حرفه‌ای دنبال کنم.

بازخورد و واکنش مردم از یک زنِ نجار چگونه بود؟

سارا پورکلهر: من بعد از گذراندن ۴ ماه از دوره آموزش نجاری، کارگاه خودم را راه‌اندازی کردم. اوایل فقط خانواده و دوستان به من سفارش کار می‌دادند و سعی می‌کردم حتی کوچک‌ترین سفارش‌ها را هم بسیار با دقت انجام دهم تا رضایت کامل مشتری‌ام را به دست آورم. طوری به این ماجرا نگاه می‌کردم انگار این سفارش یک نمونه کار قبل از یک سفارش بزرگ است. اوایل اطرافیان فکر می‌کردند که من نجار استخدام کردم ولی با استمرار فعالیتم و هم‌زمان نشان‌دادن فعالیت روزانه‌ام در اینستاگرام توانستم اعتماد عمومی را جلب کنم و از آنجایی که در منطقه ما خانم دیگری به این سبک مشغول نجاری نبود برای مردم بسیار جالب و سؤال‌برانگیز بود که آیا یک خانم هم می‌تواند نجار باشد؟ برعکس باور عمومی نه کسی مرا تحقیر کرد نه سنگ‌اندازی و من از مردم و هم‌صنفی‌هایم جز تشویق و احترام چیز دیگری ندیدم. شاید سخت باور می‌کردند اما بعد از دیدن من در حال نصب آلاچیق در طبقه ششم ساختمان یا تحویل میز کنفرانس ده نفره به کارم ایمان آوردند. من در ایران سه سال کارگاه داشتم و از سال دوم، حداقل برای هفت ماه آینده سفارش داشتم.

سارا جان با توجه به اینکه در شهر خودتان کسب‌وکار موفقی داشتید و به هدفتان هم رسیده بودید، چه شد که مهاجرت به کانادا در ذهنتان جرقه خورد؟

سارا پورکلهر: واژه مهاجرت در محیطی که من پرورش پیدا کردم واژه بسیار آشنا و مثبتی بوده به همین جهت همیشه گوشه‌ای از ذهن من مشغول این مفهوم بوده ولی با شروع نجاری و تکمیل تحقیقاتم دریافتم که می‌توانم با مهاجرت به کانادا هم‌زمان هدف‌های مهم زندگی‌ام را پیش ببرم و خب متأسفانه در چند سال اخیر اوضاع به گونه‌ای شده که شاید درصد زیادی از افراد به این مسئله فکر می‌کنند. ولی من فکر می‌کنم اگر هر منطقه جغرافیایی دیگر به جز ایران هم زندگی می‌کردم به تجربه مهاجرت فکر می‌کردم چون از نظر من هدف از خلقت بیشتر از این بوده که ما تا پایان عمرمان در یک نقطه از جغرافیایی باشیم. من همیشه دوست داشتم با فرهنگ‌های مختلف در کشورهای دیگر آشنا شوم و تجربیات بین‌المللی کسب کنم. من به‌عنوان یک زن نجار توانستم در مسیرم پیشرفت کنم. بارها مورد تشویق سازمان‌های مختلف قرار گرفتم، مصاحبه‌هایم در رادیو و شبکه‌های استانی پخش می‌شد، از کار و زندگی‌ام مستند ساخته شد و از شبکه مستند استان تهران هم پخش شد اما باز هم به فراتر از این پیشرفت فکر می‌کردم و علاقه‌مند هستم که به استاندارد بین‌المللی دست‌یابم شاید تصور کنید بلند پروازم ولی هدف من تبدیل‌شدن به یک کارآفرین بین‌المللی و یک شخصیت الهام‌بخش است. مدعی نیستم ولی دست خودم هم نیست باور دارم که می‌توانم.

با توجه به اینکه رشته نجاری حرفه اصلی شماست آیا از طریق حرفه‌تان اقدام به مهاجرت کردید؟

سارا پورکلهر: راستش ابتدا تصمیم داشتم از طریق job offer اقدام کنم اما هزینه‌اش با دوره تحصیلی در کانادا برابر بود بنابراین تصمیم گرفتم با ویزای تحصیلی در رشته نجاری و بازسازی اقدام کنم. البته اگر از ابتدا با job offer به کانادا می‌آمدم بهتر بود چون در کالج موضوع جدیدی آموزش داده نمی‌شود. بار اول هم که برای پذیرش تحصیلی اقدام کردم، ریجکت شد اما ناامید شدم و نواقص را رفع کردم و برای بار دوم در سپتامبر ۲۰۲۱ مدارکم مورد تأیید قرار گرفت و به کانادا آمدم. البته این را هم بگویم که من تمام مراحل پذیرش و ویزا را بدون کمک وکیل و تنها با مشاوره گرفتن از دانشجویان مقیم کانادا انجام دادم و به خودم این قول را دادم که تا جایی که توانش را دارم به مهاجران به‌خصوص دانشجوها کمک کنم چون هیچ‌وقت آن روزهای سخت را فراموش نمی‌کنم.

از نظر شما چه تفاوت نگاهی به رشته و کار شما بین مردم ایران و کانادا وجود دارد؟

سارا پورکلهر: من در ایران تجربه خوبی در کارم داشتم اما همان‌طور که می‌دانید در ایران داشتن شغل فنی برای خانم‌ها زیاد روتین نیست و معمولاً بعد معرفی شغلم از من این سؤال پرسیده می‌شد که با همسرتان یا پدرتان کار می‌کنید؟ یا اینکه کارهای هنری و تزیینی انجام می‌دهید؟ و من در جواب عکس و فیلم تخت و کمد و میز و آلاچیق‌هایی که ساختم نشان می‌دادم و البته مورد استقبال قرار می‌گرفتم و همچنین در کانادا برخلاف تصورم که فکر می‌کردم تعداد فنی کارهای خانم و آقا باید تناسب داشته باشد ولی اینجا هم خیلی با تعجب افراد در مقابل شغلم مواجه می‌شم ولی خب در کانادا جنسیت مانع تصاحب موقعیت‌های شغلی نمی‌شود.

چقدر توانستید با جامعه ایرانیان کانادا ارتباط برقرار کنید؟

سارا پورکلهر: خب چون من در حال حاضر در کابینت‌سازی کار می‌کنم که مالکش یک ایرانی است و مشتری‌های ایرانی زیادی هم داریم، توانستم ارتباط خوبی با آن‌ها برقرار کنم و تا به امروز تجربیات خوبی در ارتباط با ایرانیان کانادا داشتم. از شروع مهاجرتم با ایرانیان زیادی برخورد کردم برای اقامت موقت، ایجنت برای پیداکردن خانه، هم‌کلاسی‌ها و دوستان ایرانی جدیدم، کارفرما و مشتریان و… و تا به امروز جز کمک و همدلی چیز دیگری ندیدم و این جمله‌ی دلگرم‌کننده را از آن‌ها می‌شنوم که می‌گویند ما اینجا خانواده و اقوام زیادی نداریم و همه شرایط مشابهی را تجربه کردیم و بهتر است در زمان سختی پشت هم باشیم و این واقعاً برای من ارزشمند است.

چطور شد که بعد از مهاجرت، کار نجاری را ادامه ندادید و به سمت کابینت‌سازی گرایش پیدا کردید؟

سارا پورکلهر: من عاشق کارکردن با چوب هستم و فکر نمی‌کنم چیز آرامش‌بخش‌تری از چوب برای من وجود داشته باشد ولی متأسفانه در کانادا به دلیل بالا بودن هزینه محصولات سفارشی، افراد کمتر به سفارش دادن لوازم چوبی گرایش دارند ولی کابینت، کمد و از این دست محصولات به دلیل ضرورت بیشتر، بازار کار بهتری دارند و خب من همیشه از چالش و ورود به مسائل جدید استقبال می‌کنم. ولی همیشه آرزو دارم بتوانم در کانادا هم مثل ایران فعالیت مورد علاقه‌ام که ساخت محصولات چوبی است را دنبال کنم.

سارا جان اگر به ۱۰ ماه قبل و زمان ورودتان به کانادا بازگردید، چه تغییراتی در مسیر زندگی‌تان ایجاد می‌کنید؟

سارا پورکلهر: من فکر می‌کنم در زمان ورودم همه چیز در بهترین حالت ممکن اتفاق افتاد و من بعد مدت‌ها استرس و سختی روزهای خوشی را در حال زندگی‌کردن رؤیاهایم تجربه کردم ولی اگر به قبل‌تر برگردم سعی می‌کردم زبانم را قوی‌تر کنم چون این تصور که آدم در محیط زبان یاد می‌گیرد واقعاً اشتباه است و بهترین زمان یادگیری زبان قبل از ورود به کشور مقصد است.

نظرتان درباره زندگی در تورنتو به‌عنوان یک شهروند یا حتی زنی که کار فنی انجام می‌دهد، چیست؟

سارا پورکلهر: من هنوز بسیار کم‌تجربه‌تر از آن هستم که درباره زندگی شهروندی کانادا نظری بدهم ولی همین تجربه اندک من حس امید را در دلم زنده نگه داشته است. امید به اینکه با تلاش و عمل هوشمندانه و کسب مهارت و تجربه می‌توان به پیشرفت کاری و بهبود وضعیت اقتصادی و کیفیت بهتر زندگی دست پیدا کرد ولی به هیچ وجه منکر بازار به‌شدت رقابتی کانادا نمی‌شوم و باید بگویم کارکردن در کانادا بسیار سخت‌تر از ایران است از فشار و حجم کار روزانه گرفته تا جذب مشتری و سرویس‌دهی اما به‌عنوان یک زن وقتی می‌بینم اول توانایی‌ام بررسی می‌شود نه جنسیتم و با این کلیشه که چون زن هستم شاید نتوانم، سنجیده نمی‌شوم بسیار خرسندم.

ارسال نظرات