به گزارش هفته و به نقل از «سیبیسی»، ماجرا از آن جا آغاز شد که دولت کانادا «ژائو وی»، دیپلمات چینی، را به دلیل تهدید یک نمایندهی پارلمان این کشور به نام «مایکل چانگ» و بستگانش در هنگکنگ اخراج کرد.
ملانی ژولی، وزیر خارجه کانادا، در بیانیهای اعلام کرد که چانگ از طرحی در پارلمان حمایت کرده بود که در آن رفتار دولت چین در قبال ایغورها «نسلکشی» خوانده شده بود و به همین دلیل هم این دیپلمات چینی او و خانوادهاش را تهدید میکرد. چین هم در پاسخ به این اقدام کانادا یک دیپلمات کانادایی به نام جنیفر لین لالوند را اخراج کرد. ترودو هم در این باره گفت که اخراج دیپلمات چینی نشانگر آن است که کانادا مرعوب نمیشود.
این ماجرا البته شاید نسبت به اختلافات قبلی کانادا با چین که منجر به حبس طولانیمدت چند کانادایی و تحریمهای تجاری شد، اهمیت بسیار کمتری داشته باشد. با این حال، این درگیری میان دو کشور، تنها یکی از نشانههای خصومت بین بازار آزاد دمکراسیهای جهانی است با چینی که به نظر میرسد یک بلوکِ جایگزینِ در حال ظهور است.
همین هفته، چین گفت که تحریمهای اروپا علیه شرکتهای چینی متهم به کمک به جنگ روسیه در اوکراین را تلافی خواهد کرد. همچنین در این هفته، دولت آمریکا اعلام کرد که لیتانگ لیانگ، شهروند آمریکاییِ متهم به همکاری اطلاعاتی با چین را دستگیر کرده است.
کارشناسان میگویند که اگر چین امنیت را بر اقتصاد برتری دهد، کسبوکارهای کانادایی چیزهای زیادی برای از دست دادن خواهند داشت.
رئیس صندوق بینالمللی پول، کریستالینا جورجیوا، در اوایل سال هشدار داد که در زمانهای هستیم که به همکاری جهانی در چندین جبهه نیازمندیم، ولی شبح یک جنگ سرد جدید میتواند جهان را به قطبهای اقتصادی رقیب تقسیم کند. این اشتباهی سیاسی است که همهی را فقیرتر خواهد کرد و امنیت را کاهش خواهد داد.
دانیل گلدفارب، معاون امور جهانی، اقتصاد و سیاست عمومی در شرکت تحقیقاتی RIWI در تورنتو، میگوید که کاهش تجارت جهانی میتواند به کانادا ضربهی سختی بزند. از نگاه کانادا، به عنوان کشوری دمکراتیک با اقتصادی باز و کوچک، ما علاقهمند به نظم جهانی چندجانبهی مبتنی بر قوانین هستیم و این برای ما ضرورت است. تا چند سال پیش، سیاستِ هم لیبرالها و هم محافظهکارانِ کانادا نسبت به چین استقبال از این غول رو به رشد در راستای شکلگیری تجارتی قویتر مبتنی بر قوانین بود، ولی ما اکنون چیز متفاوتی را میبینیم.
همان گونه که معاون نخستوزیر، کریستیا فریلند، گفته، پیروی نکردن دولتهایی مانند روسیه و چین از قوانین تجارت آزاد و منصفانه باید به این معنا باشد که دمکراسیها راهبردهای خود را تغییر دهند.
با این حال به رغم لفاظیها، گلدفارب خاطرنشان میکند که شما نمیتوانید به سادگی دومین اقتصاد بزرگ جهان را نادیده بگیرید.
دن رولندز، اقتصاددان از دانشکده روابط بینالملل پترسون دانشگاه کارلتون در اتاوا، میگوید که روابط با چین هرگز به این بدی که الان هست نبوده است. در قلب این تنش فزاینده، شاهد نفوذ رو به گسترش چین به عنوان یک قدرت اقتصادی و نظامی هستیم که بیثباتکنندهی وضعیت موجود است و چیرگی آمریکا و متحدانش را به چالش میکشد. البته چنین نیست که سهم آمریکا در اقتصاد جهانی کاهش چشمگیری یافته باشد، ولی باید دانست که بلوک آمریکا دیگر قادر به دیکته کردن خواستههایش در امور جهانی نیست.
بر این پایه، گلدفارب، رولندز و بسیاری دیگر بر این باورند که هدف نهایی کانادا باید استفاده از نفوذش برای کاهش خطر درگیری میان چین و آمریکا باشد. با این حال، جورجیوا از صندوق بینالمللی پول میگوید که هر تنشی، هر چند کوتاهمدت، میتواند بر اقتصاد جهانی تأثیر جدی داشته باشد.
رولندز ولی میگوید که با افزایش نگرانیهای امنیتی و تهدید چین به صادر نکردن کالاهای ضروری، مانند مواد معدنی کمیاب، که تهدیدش را عملی هم کرده است، کانادا و متحدانش باید خودکفاتر شوند، حتی اگر در کوتاهمدت فقیرتر گردند؛ چرا که با واردات کالا از خارج و این فرصت را به آنها دادن که همهی تولیدات را انجام دهند، ما مزیتهای اقتصادی و امنیتی راهبردیمان را از دست میدهیم.
ارسال نظرات