گفت‌وگوی اختصاصی هفته با حبیب سودانی:

در ماراتون مونترال ۱۶ بار خط پایان را رد کردم

 

آیا کسی را می‌شناسید که روزانه ۱۰ تا ۲۰ کیلومتر می‌دود، سالانه در مسابقات ماراتون شرکت می‎کند و ۴۲ کیلومتر را پشت می‌گذارد، حتی در سنین بالای هفتاد سالگی؟حبیب سودانی سالها در ایران به عنوان پرستار و متخصص اتاق عمل کار کرده است. او در مارس سال ۲۰۰۱ به کانادا آمد و در مونترال ماندگار شد. سودانی در مونترال هم از نظر حرفه‌ای در حوزه سلامتی ماند و در این زمینه موفقیت‌هایی هم به دست آورد اما نه تخصص او، بلکه یک فعالیت خیلی ویژه‌ی او بهانه این گفت‌وگو شد: حبیب سودانی از زمان ورود به کانادا ۱۶ سال به طور پی‌درپی در مسابقات دو ماراتون شرکت کرده و طبق گفته خودش همواره موفق شده خط پایان را پشت سر بگذارد. از مسابقات ماراتون صحبت می‌کنیم که تا قبل از آغاز پاندمی کووید، هر سال در مونترال برگزار می‌شد و در آن ده‌ها هزار نفر شرکت می‌کردند و امسال هم دوباره در روز ۲۵ سپتامبر برگزار می‌شود. گرچه گاه تا پنجاه هزار نفر در خط آغاز، مسابقه ماراتون را شروع می‌کنند اما معمولا تعداد کمی به خط پایان می‌رسند و حبیب سودانی در ۱۶ دوره‌ای که در این مسابقات شرکت کرده همواره به خط پایان رسیده است.
نزدیک بودن سی‌امین دوره ماراتون بین‌المللی مونترال بهانه‌ای شده تا با آقای حبیب سودانی درباره‌ی علاقه‌مندی متفاوت او به گفت‌وگو بنشینیم.

 
حبیب سودانی در خط پایان مسابقات ماراتون مونترال در سال ۲۰۰۴
 
آقای حبیب سودانی عزیز، می‌خواهیم درباره فعالیت‌های ورزشی متنوع شما، به‌ویژه در حوزه دومیدانی و دو ماراتون صحبت کنیم بویژه حضورهای متعدد شما در مسابقات ماراتون مونترال، اما در ابتدا خواهش می‌کنیم کمی در مورد خودتان بگویید.

حبیب سودانی: من متولد اسفند ۱۳۲۸ در اهواز هستم. دوازده خواهر و برادر هستیم؛ هشت برادر و چهار خواهر. پدرم تاجر آرد و گندم و از این قبیل بود، پدر و مادرم هر دو فوت شدند.

در حال حاضر شغل شما در مونترال چیست؟

حبیب سودانی: شغل اصلی‌ام در ایران پرستار و متخصص اتاق عمل بوده و ۳۰ سال در اتاق عمل پرستاری کردم ولی وقتی در سال ۲۰۰۱ به کانادا آمدم، ابتدا شروع به خواندن زبان فرانسوی کردم و البته زبان انگلیسی من هم کامل بوده چون قبلاً در انگلستان تحصیل کرده‌ام. بعد از آن فکر کردم کدام رشته پول‌سازتر است، اینجا چند دیپلم گرفتم ولی دیپلم رفلوکسلژی برای پا و ماساژتراپی را گرفتم که درآمدهای خوبی دارند و الآن خدا را شکر بازنشسته شدم. قبلاً سوپروایزر رزیدنتِ کنزینگتون بودم و تقریباً در ۷۰ سالگی، دو سال پیش که کووید آمد بازنشسته شدم و الآن خدا را شکر مراجعین شخصی دارم و به‌صورت ساعتی کار می‌کنم.

چه زمانی شروع به فعالیت‌های ورزشی کردید؟

حبیب سودانی: فعالیت‌های ورزشی را تقریباً از ده سالگی با فوتبال شروع کردم. چون در اهواز مردم بیشتر دنبال فوتبال می‌روند و از دومیدانی خبری نیست. از ۱۰ سالگی تا هجده نوزده سالگی مشغول بازی فوتبال بودم و چون در هافبک بازی می‌کردم و بیشتر می‌دویدم جناب آقای خلیل غرضعلی که قهرمان دومیدانی آسیا در خوزستان بودند و در مسابقات حضور داشتند وقتی دیدند من زیاد می‌دوم پیشنهاد دادند شما اگر دونده شوید نتیجه بهتری می‌گیرید. من هم حرفش را گوش دادم و در همان اولین بار به دلیل قدرت بدنی زیادی که داشتم در اهواز و خوزستان اول شدم.

در آن زمان چند سالتان بود؟

حبیب سودانی: من آن موقع تقریباً هفده هجده سالم بود.

بعد از آن شما در رشته دومیدانی در مسابقات کشوری شرکت کردید درست است؟

حبیب سودانی: معمولاً هرسال قهرمان کشوری در جاهایی از ایران مثلاً مشهد، تبریز، تهران، خوزستان و… در یکی از شهرستان‌ها انجام می‌شد و ما شرکت می‌کردیم. من دو سال در دو شهر تهران و مشهد شرکت کردم. بیست سالم که شد به خدمت سربازی رفتم و بعد از آن در شیراز در مسابقات شرکت می‌کردم.

خدمت سربازی که شما در شیراز بود؟

حبیب سودانی: بله در شیراز بود و در پادگان کازرون هم که دوران خدمتم را می‌گذراندم یکی دو بار اول شدم و کاپ‌هایی از تیمسار اسماعیل اسپهرم و استاندار و فرماندار شیراز دریافت کردم. در شیراز هم در مسابقات کشوری شرکت کردم و اول شدم برای قهرمان کشوری به امجدیه رفتم.

یعنی شما در استان فارس اول شدید یا در شهر شیراز؟

حبیب سودانی: در کازرون دو مرتبه اول شدم، بعد در شیراز شخصی به اسم آقای میرحسینی که هم در آسیا و هم در ایران در مسابقات اول بود و در دو میدانی یک نابغه‌ای بود، او اول شد و من دوم. معمولاً آنهایی که دوم و سوم هستند برای شرکت در قهرمان کشوری می‌برند.

بعد شما در دومیدانی قهرمانی کشوری شرکت کردید؛ این اتفاق برای اولین‌بار در چه سالی افتاد؟

حبیب سودانی: تقریباً ۵۲ سال پیش چون من در آن زمان ۲۰ سالم بود. در آن زمان به مسابقات قهرمان کشوری تهران در امجدیه رفتیم و من در آنجا سوم شدم.

یعنی اولین حضورتان در مسابقات دومیدانی کشوری سوم شدید؟

حبیب سودانی: بله البته از شیراز؛ من قبلاً هم از خوزستان در مسابقات قهرمان کشوری شرکت می‌کردم ولی این بار اولم بود که از شیراز شرکت کردم.

قبل از اینکه از شیراز شرکت کنید چه سالی برای اولین‌بار شرکت کردید؟

حبیب سودانی: در خوزستان از ۱۶ تا ۱۸ سالگی سه مرتبه در مسابقات قهرمان کشوری شرکت کردم و از شیراز یک‌بار رفتم.

یعنی همیشه دوم یا سوم می‌شدید؟

حبیب سودانی: در سطح ایران بله ولی در خوزستان همیشه اول بودم.

هیچ موقع در مسابقه‌های بین‌المللی هم شرکت کرده‌اید؟ مثلاً در سطح آسیا یا منطقه؟

حبیب سودانی: خیر، فقط قهرمان کشوری شرکت می‌کردم.

تحصیلاتتان به چه صورت بود؟ شما در کنار ورزشتان توانستید دبیرستان را تمام کنید و احتمالاً وارد مدرسه عالی شوید؟

حبیب سودانی: دیپلم طبیعی بودم. من در آن زمان بعد از سربازی به انگلستان سفر کردم و در زمان انقلاب در ایران نبودم. بعد از انقلاب برگشتم و در بیمارستان جندی‌شاپور در کنکور شرکت کردم و رشته رجیستری نرسینگ مدرک گرفتم. در بیمارستان شرکت نفت هم حدود بیست و پنج شش سال مشغول بودم. مسئولیت اورژانس برای عمل‌های کوچک (مینور اوپریشن) بر عهده من بود در میژور اوپریشن خودم با متخصصین دست می‌شستم و به‌عنوان کمک جراح در عمل‌ها شرکت داشتم.

آیا فعالیتتان در بیمارستان شرکت نفت اهواز بود؟ از چه سالی آغاز کردید؟

حبیب سودانی: بله اهواز بود؛ تقریباً یک سال بعد از انقلاب بود که با جنگ ایران و عراق مواجه شدیم و تقریباً برای ۸ سال ممنوع‌الخروج بودم و نتوانستم از ایران خارج شوم در نتیجه ماندگار شدم. بعد از ۲۵ سال وقتی در آنجا بازنشست شدم دوباره از ایران خارج شدم و به کانادا آمدم.

 

حبیب سودانی با پای برهنه در مسابقات دو میدانی کشوری در سال ۱۳۴۹

 

چه سالی وارد کانادا شدید؟

حبیب سودانی: ماه مارس سال ۲۰۰۱ وارد کانادا شدم.

با پی.آر آمدید؟ یعنی برای مهاجرت از قبل تقاضا کرده بودید یا…؟

حبیب سودانی: نه ابتدا به اینجا آمدم بعد تقاضا دادم و قبول شدم.

شما از همان سال‌های اول که وارد اینجا شدید اقدام به شرکت در مسابقات دو ماراتون سالانه که در مونترال برگزار می‌شود کردید. درست است؟

حبیب سودانی: بله کاملاً درست است.

اولین دوره آن چه سالی بود؟

حبیب سودانی: در مونترال اولین دوره‌اش ۲۰۰۳ بوده که من شرکت کردم و تا به حال ادامه دادم و ۱۶ بار در ماراتون بین‌المللی شرکت کردم که حدود ۴۰ هزار تا ۵۰ هزار شرکت‌کننده از ۸۲ کشور در آن شرکت می‌کنند.

آیا دونده‌ها یعنی از کشورهای دیگر هم می‌آیند یا منظور شما قومیت‌هایی است که در خود مونترال هستند؟

حبیب سودانی: خیلی‌ها از کشورهای دیگر می‌آیند و شرکت می‌کنند.

آیا همیشه در مسابقات به نقطه پایان رسیده‌اید؟

حبیب سودانی: همیشه تا خط پایان می‌رسیدم ولی یکی دو بار یادم است که بعضی مواقع عضلاتم می‌گرفت و تقریباً دو سه‌دقیقه‌ای راه می‌رفتم و بعد شروع به دویدن می‌کردم. خیلی کم پیش آمده، چون تقریباً تمرینات مرتبی دارم؛ گاهی تا شش هفت جلسه در هفته هم تمرین داشتم ولی حداقلش ۵ جلسه بوده در نتیجه بدنم همیشه آماده بوده است.

مثلاً برای همین مسابقاتی که در ماه سپتامبر پیش رو است، شما تمریناتتان را شروع کردید؟

حبیب سودانی: من هیچ‌وقت تمرین را قطع نکرده‌ام؛ نه در زمستان و نه در تابستان. حتی در برف زمستان می‌روم و تمرینم را می‌کنم.

و حالا هم مرتب می‌دوید؟

حبیب سودانی: می‌روم و بدنم کاملاً آماده است.

الآن به‌طور متوسط در روز چند ساعت می‌دوید؟

حبیب سودانی: تقریباً بین ۱۰ تا ۲۰ کیلومتر می‌دوم ولی نرمش‌های دیگر هم می‌کنم که فشار زیادی به بدنم نیاید، ولی الآن برای ماراتون آمادگی دارم.

ماراتون ۴۲ کیلومتر است؛ آیا شما به زمان مسابقات که نزدیک می‌شوید تمرین روزانه را به سمت چهل و دو کیلومتر می‌برید یا نیازی به این کار نیست؟

حبیب سودانی: بستگی به بدنم دارد، خودم تشخیص می‌دهم که بدنم می‌تواند تحمل کند و هیچ مشکلی ندارم چون عضلاتم، بدنم و خدا را شکر از هر لحاظ فعلاً خوب هستم و آمادگی کامل را دارم.

یعنی شما نیازی نمی‌بینید که برای شرکت در مسابقه نهایی تمریناتی داشته باشید که طی آن واقعاً کل چهل و دو کیلومتر یا حتی بیشتر از آن را بدوید؟

حبیب سودانی: می‌دانی در ماراتون هرکسی که خوب تمرین نکند یعنی حداقل هفته‌ای پنج جلسه را تمرین نکند، نمی‌تواند ماراتون را بگذراند؛ یعنی نیاز به تمرینات بیشتری دارد و من می‌بینم تا این زمان که با شما صحبت می‌کنم بدنم کاملاً برای سپتامبر آماده است و هیچ مشکلی ندارم.

از خاطراتی که در ایران داشتید در آن دوران ابتدایی که وارد مسابقات قهرمانی استان یا کشوری شدید برایمان بگویید.

حبیب سودانی: در ایران خاطرات بسیار زیادی دارم. زمانی که در شیراز بودم و برای مسابقات کشوری به تهران آمدم یک خاطره بدی داشتم؛ من به همراه آقای باغبان‌باشی خدابیامرز و یک دوست دیگر که اسمش در خاطرم نیست خاطرات خوبی داشتیم (این آقا در آسیا اول بود ولی کر و لال بود به همین دلیل شهرت داشت) قسمت بد ماجرا اینجاست که در حین دویدن ماشین به او زد و فوت شد. این تنها خاطره بدم بود؛ وگرنه هر وقت با دوستان سفر می‌رفتیم یا می‌دویدیم با هم می‌گفتیم و می‌خندیدیم و خاطرات خوب هم زیاد است.

یک خاطره از اینکه این دونده بودن شما جایی در زندگی به شما کمک کرده است یا جایی شما توانسته باشید در این زمینه به کسی کمک کنید به یاد دارید؟

حبیب سودانی: من همیشه به دوستان پیشنهاد می‌کنم که ورزش برای سلامتی خیلی مهم است و همیشه آنها را نصیحت می‌کنم چراکه دارم می‌بینم با ۷۲ سال سن همیشه احساس می‌کنم ۲۰ سالم است و خدا را شکر از هر لحاظ قدرت خوبی دارم؛ بنابراین همیشه می‌گویم جوانان به سمت ورزش بروند و هیچ‌وقت به سمت اعتیاد و مشروبات و سیگار نروند. چون من واقعاً تجربه کرده‌ام که در اثر ورزش آدم همیشه جوان می‌ماند. پیشنهاد من به جوانان همیشه این است که حتی اگر شده ده دقیقه، نیم ساعت در روز پیاده‌روی کنند و از زندگی‌شان لذت ببرند. چون در این صورت آدم احساس قدرت و فکر خوب می‌کند و حتی کارهای خوبی هم می‌تواند انجام دهد.

در کانادا چطور، اینجا خاطره‌ای دارید که فکر می‌کنید برای مخاطبان هفته جذاب باشد؟

حبیب سودانی: خاطره‌های خوب در کانادا که زیاد است، در کانادا آزادی زیاد است به‌خاطر همین همیشه با هر نوع لباسی مثلاً با شورت و از این قبیل می‌دویم و با لباس‌هایی مثل گرم‌کن در خیابان‌ها و پارک‌ها می‌دویم و هیچ‌کس مانع ما نمی‌شود.

اگر امکان دارد یکی از این خاطرات را با جزئیاتش برایمان تعریف کنید.

به یاد دارم که چندین بار از منزلم تا محل مسابقه که باید با ماشین می‌رفتم با دویدن تا آنجا رفتم و آنجا هم در مسابقه شرکت کردم. یک‌بار یکی از دوستان که آنجا بود به من گفت تو از اینجا تازه باید شروع کنی و من به او گفتم از منزل شروع کردم. او در جواب گفت: این همه دویدی باز می‌خواهی ۴۲ کیلومتر دیگر هم بدوی؟! من هم گفتم انشا الله که هیچ مسئله‌ای نیست.

این داستان برای قبل از انقلاب است یا بعد از انقلاب؟

حبیب سودانی: نه ماجرا برای همین مرخصی اخیرم است؛ و خلاصه ما برگشتیم و من به خانواده‌ام گفتم که این‌طور شده.

دقیقاً چه سالی برای اولین‌بار در مسابقات دو مونترال شرکت کردید و تا چه سالی ادامه دادید؟

حبیب سودانی: من از سال ۲۰۰۳ شرکت کردم و ۲۰۱۹ آخری بود که بعد از آن کرونا آمد و مسابقات برای دو سال کنسل شد و الآن ۲۰۲۲ برای هفدهمین بار شرکت کردم.

شما برای ۱۶ سال به‌صورت پی‌درپی در مسابقات شرکت کردید؟

حبیب سودانی: بله دقیقاً همین‌طور است.

آیا همیشه دو ماراتون کامل یعنی ۴۲ کیلومتر بود؟

حبیب سودانی: بیشتر اوقات ۴۲ کیلومتری می‌رفتم ولی بعضی‌اوقات می‌دیدم زانوهایم خوب نیست مثلاً ۲۱ کیلومتر یا حداقل ۱۰ کیلومتر می‌رفتم. فکر می‌کنم یکی دو بار ۱۰ کیلومتر رفتم و یکی دو بار هم ۲۱ کیلومتر.

آیا همیشه از خط پایان رد شدید یا بعضی‌اوقات هم شده که رد نشوید؟

حبیب سودانی: تمامشان را به خط پایان رسیدم آنهایی که به خط پایان می‌رسند تشویقشان می‌کنند و مدالی در گردنمان می‌اندازند و در عکس‌ها مشخص است که همه این مدال‌ها را گرفتم. ولی خیلی‌ها هم نمی‌توانند خودشان را برسانند و با اورژانس به پایان راه می‌رسند. خیلی‌ها هم شش هفت هشت ساعت طول می‌کشد و اینها منتظرشان هستند تا بیایند.

کم‌ترین و طولانی‌ترین زمان شما چقدر بوده است؟

حبیب سودانی: سؤال خیلی خوبی است؛ من در زمانی که ۱۸ تا ۲۰ ساله بودم می‌توانم بگویم به همراه آقای باغبان‌باشی از کرج تا امجدیه را تقریباً دو ساعت و ۴۶ دقیقه رفتیم. در آن زمان ماراتون در دنیا دو ساعت و ۲۶ دقیقه بود. الآن ماراتون تقریباً ۵ ثانیه کمتر از دو ساعت طول می‌کشد. ولی متأسفانه الآن برای من ۴ ساعت طول می‌کشد. بستگی به سن دارد. این سن است که مشکلاتی می‌سازد.

کمی از حوزه ورزش فاصله بگیریم. شما در مسابقه ویژه‌تری هم شرکت کردید (مسابقه عکس‌های جورجیو ارمانی). دوست دارید در این مورد برایمان توضیح دهید؟

حبیب سودانی: جورجیو ارمانی برای تبلیغات لباس و عطر سوژه می‌خواستند. من تابستان امسال شرکت کردم و عکس‌هایی گرفتم ولی متأسفانه قبول نشدم. به نفر اول ۲۰۰ هزار دلار دادند. به من گفتند عکس‌هایت بسیار جالب درآمده ولی همه‌اش در منزل خودت گرفته شده است. بایستی کنار دریا و در کوه و جنگل بگیری تا بهتر شود. حالا سعی می‌کنم برای سال‌های بعد شرکت کردیم به حرفشان گوش دهیم تا ببینیم چطور می‌شود.

آقای حبیب سودانی گرامی از شما سپاسگزاریم.

 

 

ارسال نظرات