در پروندهی شماره پیشین هفته (۶۹۰) به طور مشروح به قانون ۹۶ پرداختیم اما تبعات دامنه اجرای این قانون پرداختن به آن را همچنان ضروری میکند.
خانم مخملباف در این گفتوگو به نکات جالبی درباره قانون ۹۶ اشاره کرد، از جمله اینکه این قانون میتواند به ایجاد احساس هستهای شدن در میان خردهفرهنگها و ناامیدی آنها از پذیرفته شدن در جامعه مقصد میشود و شکافهای میان جامعه مهاجر و بومی را عمیقتر کند. خانم مخملباف در عین حال معتقد است آنچه بیشتر از قانون ۹۶ مهاجران و یا افراد در حال مهاجرت به کبک را دچار هراس و سردرگمی میکند، ثابت نبودن قوانین مهاجرتی در این استان و سختگیرانهتر شدن قوانین جدید برای مهاجران است.
گفتوگوی ما را با مریم مخملباف بخوانید.
همانطور که میدانید لایحه ۹۶ و منشور زبان فرانسه از اول ژوئن در کبک تبدیل به قانون شد. این قانون در واقع زیرمجموعه تصویب قانون اساسی کبک به وجود آمده و خود این قانون اساسی استان بر اساس ماده ۴۵ قانون اساسی مصوب سال ۱۹۸۲ امکانپذیر شده است که طبق قانون اساسی کانادا کبک میتواند قانون اساسی خودش را داشته باشد. به هر حال لایحه ۹۶ بخش مهم و جنجالبرانگیز این قانون اساسی است. اگرچه برخی معتقدند این مسئله خلاف قانون اساسی کانادا است اما دولت کبک بهصراحت این موضوع را در قانون اساسی و لایحه ۹۶ گنجانده که کبک یک ملت است و یگانه زبان رسمی و مشترک آن زبان فرانسه است و در نامه توجیهی فرانسوا لوگو به جاستین ترودو هم آمده بود که دولتش زبان فرانسه بهعنوان زبان کاری شرکتهای مستقر در کبک میداند و استفاده از این زبان در علائم و تبلیغات تجاری هم ارجحیت دارد. این قانون از همان روز اول با واکنش منفی بخشهای مهمی از مردم کبک از جمله مهاجران روبرو شده است. از نظر شما تصویب قانون چه پیامدهای اجتماعی مشخصی در جامعه کبک خواهد داشت؟
مریم مخملباف: قبل از شروع بحث تمایل دارم توجه خوانندگان رسانه «هفته» را به چند نکته جلب نمایم. استان کبک در آمریکای شمالی تنها جمعیت مستقل فرانسه زبان است که در طول تاریخ خودش با فراز و نشیبها و ناکامیهای زیادی مواجه بوده است. بهعنوان یک فرهنگِ در اقلیت همیشه مجبور بوده برای حفظ موجودیتش در کشمکش باشد. درگیر جنگ با بخش انگلیسیزبان آنچه امروز ما کانادا میشناسیم بوده، تحت حاکمیت بخش انگلیسیزبان سالها تبعیض و محرومیت اجتماعی را تجربه کرده و سالها جنگیده تا توانسته خودش را بهعنوان اجتماعی فرانسه زبان و دارای حق حاکمیت به بقیه کانادا بقبولاند. همه این تجارب که برخی هنوز نسبتاً تازه هستند باعث شده نوعی ترس غریزی به از دست دادن هویت در میان کبکیها بسیار قوی باشد. با توجه به مواردی که ذکر شد به نظر میرسد تصویب برخی قوانین که بیشتر از آنکه براساس تحقیقات و مستندات وضع شده باشند، ریشه در احساسات و ترسهای جمعی دارند تا حدودی قابلدرک است، هرچند قابل تأیید نباشد.
اما برگردیم به سؤال شما، کبک از یکسو بهعنوان یک جامعه درحالرشد نیازهایی دارد و از سوی دیگر بهعنوان یک فرهنگ فرانسه زبان تلاش میکند جایگاه خودش را در میان فرهنگهای انگلیسیزبان حاکم حفظ کند. این وضعیت سبب میشود در مواردی میان این دو تضادهایی رخ دهد که منجر به عدم تعادل اجتماعی شود. در این صورت در درازمدت تأکید یکجانبه بر حفظ فرهنگ به قیمت نیازهای اساسی جامعه تمام خواهد شد که برای جامعه کبک سطح پایینتری از خدمات و دسترسیهای اجتماعی و حرفهای به دنبال خواهد داشت. چنین خطری را متخصصان در رشتههای مختلف درک کردهاند و نسبت به عواقب درازمدت چنین قوانینی هشدار دادهاند.
آقای فرانسوا لوگو در توجیه این قانون از اهمیت زبان فرانسه بهعنوان عنصری محوری برای «ملت کبک» صحبت کرده است. از منظر جامعهشناسانه آیا این تأکید بر اهمیت یک زبان در جامعه بیشتر منجر به انسجام اجتماعی میشود یا سبب تقویت شکافهای پیشین و پیدایی شکافهای جدید خواهد شد؟
مریم مخملباف: زبان مشترک عموماً در نقش مؤلفهای در تقویت انسجام اجتماعی ظاهر میشود و هر جامعه برای آنکه نقشهای خود را بهدرستی ایفا نماید و کارکردهای خودش را داشته باشد، نیازمند این همبستگی اجتماعی است. اما باید این نکته را در نظر داشت که زبان فقط یکی از این مؤلفهها است و در جوامع چندزبانی که خردهفرهنگهای متنوعی در کنار هم زندگی میکنند، تأکید بیش از اندازه به یک زبان و یا اجبار به کاربرد آن در خارج از فضای رسمی میتواند کاملاً به معکوس شدن این کارکرد منجر شود. به این معنی که در بخش بیشتری از جامعه مهاجر احساس طردشدگی و جداماندگی اجتماعی بروز خواهد کرد. چنین احساسی منجر به هستهای شدن خردهفرهنگها و ناامیدی از پذیرفته شدن در جامعه مقصد میشود و شکافهای میان جامعه مهاجر و بومی را عمیقتر خواهد کرد.
اساساً دولت آقای لوگو اصراری زیادی دارد که با این قانون زبان فرانسه حفظ میشود. اساساً حفظ یک زبان در جامعه به چه مؤلفههای جامعهشناختی مرتبط است و آیا با تصویب یک قانون بهتنهایی میتواند باعث حفظ یک زبان شود؟
مریم مخملباف: مسلماً خیر. رسمی شدن زبان در یک جامعه یکی از پایههای مهم در حفظ آن است اما علاوه بر آن، کمیت کسانی که زبان را به طور مستمر تکلم میکنند، بهروز شدن و زایا بودن زبان، تنوع منابع دسترسی به آن و از همه مهمتر پذیرش زبانی نیز از دیگر عوامل مهم در حفظ یک زبان هستند.
استان کبک در آمریکای شمالی بهعنوان یک فرهنگِ در اقلیت همیشه مجبور بوده برای حفظ موجودیتش در کشمکش باشد. درگیر جنگ با بخش انگلیسیزبان آنچه امروز ما کانادا میشناسیم بوده، تحت حاکمیت بخش انگلیسیزبان سالها تبعیض و محرومیت اجتماعی را تجربه کرده و سالها جنگیده تا توانسته خودش را بهعنوان اجتماعی فرانسه زبان و دارای حق حاکمیت به بقیه کانادا بقبولاند. همه این تجارب که برخی هنوز نسبتاً تازه هستند باعث شده نوعی ترس غریزی به از دست دادن هویت در میان کبکیها بسیار قوی باشد. با توجه به مواردی که ذکر شد به نظر میرسد تصویب برخی قوانین که بیشتر از آنکه براساس تحقیقات و مستندات وضع شده باشند، ریشه در احساسات و ترسهای جمعی دارند تا حدودی قابلدرک است |
کانادا در دنیا بهعنوان جامعه چند فرهنگی شناخته میشود با مؤلفههایی مانند آزادی گروههای مختلف قومی و زبانی. به نظر شما این رویکرد دولت کبک بهعنوان بخشی از همین کانادا با این تصویر و واقعیت موجود کانادا در تضاد نیست باعث ایجاد یک شکاف در کلان کانادا نمیشود؟
مریم مخملباف: کاملاً درست است که جامعه کانادا یک جامعه چندفرهنگی است و این پذیرش دیگری بهعنوان بخشی از فرهنگ کانادایی درآمده است، اما در همین جامعه هم زبان رسمی وجود دارد که خدمات عمومی و حرفهای به آن زبان ارائه میشود. به نظر من بیشتر از اینکه داشتن زبان رسمی در جامعه کبک محل اشکال باشد، ملاکهای مبهم و گاه متضاد در پذیرش مهاجر محل مناقشه است. به نظر میرسد قوانینی از این دست بیشتر از اینکه منجر به شکاف در کلیت جامعه کانادا شود، باعث شکافهای بیشتر و عمیقتری در جامعه کبک و انزوای آن از کلیت کانادا خواهد شد.
از همان روز اول تصویب لایحه ۹۶ نوعی هراس در جامعه مهاجران ایجاد شده و در بررسیهایی که ما داشتیم خیلی از مهاجران به طور جدی به مهاجرت دوباره از کبک فکر میکنند. تحلیل شما از این هراس و نگرانی چیست؟
مریم مخملباف: آنچه بیشتر از قانون ۹۶ مهاجران و یا افراد درحال مهاجرت به کبک را دچار هراس و سردرگمی میکند، ثابت نبودن قوانین مهاجرتی در این استان و سختگیرانهتر شدن قوانین جدید برای مهاجران است. بهعنوان مثال در موج اخیر تغییر قوانین دانشجویان زیادی که در دانشگاههای کبک فارغالتحصیل شده بودند -که اغلب هم در دورههای تحصیلات تکمیلی بود- از مشمولیت درخواست مستقیم برای مهاجرت از طریق کبک خارج شدند و مجبور به ترک کبک شدند. همین یک نمونه باعث شد کبک بسیاری از فارغالتحصیلان در مقاطع عالی از دانشگاههای کبک را که میتوانستند وارد جامعه کبکی شده و خدمات خود را به آن عرضه نمایند از دست بدهد. سختتر شدن این قوانین عملاً به نفع سایر استانهای کانادا تمام میشود که با زحمت و هزینه کمتر افراد متخصص بیشتری را جذب میکنند. کبک اگر بخواهد در رقابت با استانهای انگلیسیزبان در جذب مهاجر موفق باشد قطعاً چنین قوانینی هیچ کمکی به آن نخواهد کرد و البته به نظر میرسد دولت لوگو و حزب متبوعش هم تمایل چندانی به پیروزی در این رقابت نداشته باشند.
آیا به نظر شما این تأکید بر یک زبان در کبک منجر به «طرد اجتماعی» گسترده در میان مهاجران نمیشود. منظورم از طرد اجتماعی همانی است که در جامعهشناسی گیدنز از آن یاد شده یعنی محروم شدن مهاجران از مشارکت در نهادهای اجتماعی. با این اوصاف به نظر میرسد بخش مهمی از جامعهای که زبان فرانسه مسلط نیست دچار این موضوع شود.
مریم مخملباف: کاملاً. همانطور که قبلاً هم اشاره کردم یکی از پیامدهای تأسفبار چنین قوانینی طردشدگی و انزوای اجتماعی است. یکی از معیارهای دموکراسی این است که صدای اقلیتهای زبانی و فرهنگی در جامعه شنیده شود و آنها نمایندگانی برای پیگیری مطالبات و منافع اجتماعیشان داشته باشند. تا زمانی که قوانین و زیرساختهای لازم برای مشارکت همگانی در تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی وجود نداشته باشد و یا به طور ناقص اعمال شود، تصویب قوانینی از این دست فقط فضای اجتماعی را برای بهاصطلاح غیرکبکیها تنگتر خواهد کرد و منجر به رشد احساس سرخوردگی و محرومیت اجتماعی در میان آنها خواهد شد.
نکتهای که تمایل دارم در اینجا اضافه نمایم این است که دولت کبک الزاماً در چنین قوانینی انعکاس جامعه کبکی نیستند. بهعنوان کسی که حدود ۸ سال در کبک ساکن بودهام، معتقدم جامعه کبکی رواداری و پذیرش بیشتری نسبت به دولت در قبال مهاجران داشته و در اعتراض به قوانین سختگیرانه دولتی همدلی و همراهی جدی با گروههای معترض نشان میدهند.
ارسال نظرات