گفت‌وگو با محمد امانی مدیرعامل شرکت فناوران در کانادا:

هدایت‌پذیری رمز موفقیت در مهاجرت است

گفت‌وگو با محمد امانی مدیرعامل شرکت فناوران در کانادا:

ایرانیان متخصص زیادی هستند که دل به دریای مهاجرت می‌زنند اما به ساحل موفقیت نمی‌رسند زیرا فاقد ابزارهای لازم مانند داشتن یک ناخدای کارکشته برای حرکت در این مسیر پرتلاطم هستند. محمد امانی، به تعبیر برخی همکارانش برای مهندسان ایرانی که قصد مهاجرت به کانادا را دارند گاهی نقش این ناخدا را بازی می‌کند و گاهی هم یک فانوس دریایی است که درباره صخره‌ها و گرداب‌های ناکامی هشدار می‌دهد.

مریم حبیبی

 

از این تعارف و تمجیدهای همکارانش که بگذریم، محمد امانی مدیرعامل شرکت فناوران در انتاریو در تهران متولد و بزرگ شده است؛ در خانواده‌ای که پدر ارتشی بوده و مادر معلم. او تحصیلاتش در حوزه مهندسی مکانیک را در ایران و مالزی به پایان برده و از طریق Express Entry به هلی فکس در نوااسکوشیا مهاجرت کرده است.

امانی در هلی فکس با گلدیس، دختر پروفسور مهدی رجبعلی پور، دانشمند نامی و ایرانی در رشته ریاضیات آشنا می‌شود. رجبعلی‌پور در دانشگاه تورنتو دکترای ریاضی گرفته و همسر اولش، مرحم بتول باقری نیز چهره‌ای شناخته‌شده در دانش ریاضیات ایران و از پایه‌گذاران «خانه ریاضیات کرمان» است.

امانی با این پیشینه غنی از مهاجرت، شرکت فناوران را در آوریل ۲۰۲۰ راه‌اندازی کرد تا به گفته خودش به مهندسان ایرانی برای مهاجرت و موفقیت کاری در کانادا کمک کند.

همکاران امانی او را جاه‌طلب، سخت‌گیر، ایده‌پرداز و کمال‌گرا توصیف می‌کنند که مدام در حال ساختن چیزی است. به‌هرحال از فردی با پدر ارتشی و ذهنی که در حوزه مهندسی آبدیده شده نمی‌توان و شاید نباید انتظار دیگری داشت.

گفت‌وگوی ما را با امانی درباره مهاجرتش به کانادا و توصیه‌هایش برای موفقیت بخوانید. حتی اگر مهندس هم نباشید، دقایق آموزنده‌ای در گفته‌های او پیدا می‌کنید که شاید یک روز یا همین امروز به کارتان بیاید.

 

سلام آقای امانی کمی خودتان را معرفی کنید و از مهاجرت خودتان به کانادا بگویید؟

محمد امانی: بسیار از مجله هفته سپاسگزارم که باعث‌وبانی این گفت‌وگو هستند. من «محمد امانی» هستم؛ مهندس مکانیک سابق و مؤسس و مدیر انجمن فنی مهندسی فناوران در کانادا هستم. زمانی که می‌خواستم به کانادا بیایم چون به‌واسطه خانواده می‌آمدم دید واضح و کاملی نسبت به آن نداشتم ولی چون به دلایلی از پرونده آن‌ها جدا شدم ناچار بودم خودم از طریق Express Entry اقدام کنم و به همین دلیل باید بیشتر در مورد شرایط کار در کانادا می‌دانستم؛ از قبیل نوع رزومه‌نویسی و مسائل دیگر که پیرامون کار مهندسی در کانادا وجود داشت برایم مهم شد و در مورد آن تحقیقات کوچکی کردم. ولی راستش را بخواهید بیشتر مسائل را زمانی یاد گرفتم که پایم به کانادا رسید.

بعد از ورود به کانادا چقدر طول کشید تا مسیرتان را پیدا کنید؟

محمد امانی: راستش را بخواهید خیلی سخت بود که مسیر خودم را پیدا کنم و یکی از مهم‌ترین انگیزه‌های راه‌اندازی انجمن فنی مهندسی فناوران همین بود که دیگران سختی‌ها و مشکلاتی که من کشیدم را تجربه نکنند. پیدا کردن مسیر برای من طول کشید ولی چون درکل ازنظر ارتباط گرفتن و نتورک کردن بد نیستم زمانی که به کانادا آمدم چون وارد شهر هلی فکس مرکز نوااسکوشیا شدم، وارد انجمن‌های ایرانیان نوااسکوشیا شدم، عضو هیئت‌مدیره شدم، چندین ساعت و روز و ماه برای آن انجمن کار داوطلبانه کردم که البته به‌واسطه آن با آدم‌های سرشناس و مهمی آشنا شدم و همین موضوع بسیار کمکم کرد که مسیر درست را پیدا کنم. ولی مثل اکثر مهندسین وقتی به کانادا آمدم با پوزیشن مهندسی کارم را شروع نکردم. لوله‌کشی کردم، برق‌کاری کردم، لوله‌های حرارتی نصب کردم، شب و نصف شب سر پروژه رفتم تا در مسیر خودم قرار گرفتم.

من مشاور بسیار خوبی به نام «پیتر بنی» داشتم که یکی از مهندسین سرشناس هلی فکس است. او به من خیلی کمک کرد و دیدم را باز کرد. به من گفت: اگر می‌خواهی موفق شوی اولین کاری که باید بکنی این استP. Eng بگیری. پرسیدم مسیرش چطور است؟ گفت: باید یک سال تحت نظارت یک مهندس کانادایی کار کنی. آن مدتی که زیر نظرش کار کردم و تجربه‌های لازم برای مهندسی را پر کردم خیلی کمکم کرد و مسیر برای لایسنس مهندسی باز شد و بعدازآن اوج گرفتن برایم بسیار ساده‌تر شد.

ایده فناوران از کجا، چه زمانی و به چه دلیلی در ذهنتان شکل گرفت؟ و واقعاً چه عواملی به شما کمک کرد که بتوانید این ایده را اجرا کنید؟

محمد امانی: راستش را بخواهید ایده فناوران از سال ۲۰۱۶ در ذهن من بود، چراکه من خودم به‌عنوان یک مهندس میان رتبه وقتی از ایران به اینجا آمدم، مدارک تحصیلی‌ام را نمی‌شناختند، سوابق تحصیلی‌ام را تحسین نمی‌کردند. به‌هرحال پس از کار و کسب تجربه کانادایی به این حوزه علاقه‌مند شدم که بتوانم به بقیه مهندسین کمک کنم. با خودم گفتم به‌جای اینکه به هرکدامشان یک ماهی بدهم، ماهیگیری یادشان دهم. در حقیقت فناوران می‌توانست بستری برای کمک به مهندسین دیگر باشد.

در سال ۲۰۱۶ همه مهندسانی که در کامیونیتی ایرانی می‌شناختم را در هالیفکس دعوتش و این ایده را مطرح کردم. همه گفتند خیلی خوب است ولی باید یک اساسنامه بنویسیم. تا آمدیم و اساسنامه را نوشتیم و واقعاً خواستیم شروع به کار کنیم راستش را بخواهید یک پوزیشن خوب در میسیساگا گرفتم و دیگر از هالیفکس به میسیساگا رفتم.

در میسیساگا درباره خواستم استارتش را بزنم ولی سخت بود، اینجا آدم‌ها را زیاد نمی‌شناختم. دیدم به‌هرحال این ایده حیف است آهسته‌آهسته کمی کار را جلو بردم، ارتباطاتم را بهتر کردم، ولی واقعاً نمی‌شد انجامش داد. پوزیشن‌های مهندسی سنگینی در دست داشتم که درس خواندن زیاد داشت. من روزها ۹ صبح تا ۵ بعدازظهر سر کار بودم و از ساعت ۶ غروب تا ۱۰ شب هم به کالج می‌رفتم و دوره‌های مختلف می‌گذراندم تا در کار خودم باسواد شوم.

مارس سال ۲۰۲۰ که دیگر در شرکت SNC LAVALIN بودم، دیدم که به خاطر کووید کارها کمی آسان‌تر شده و به‌صورت آنلاین انجام می‌شد من هم تصمیم گرفتم کار را به‌صورت آنلاین شروع کنم. با اولین دوره مدیریت پروژه PMP با ۸ نفر فناوران را شروع و به‌صورت رایگان برگزارش کردم که مردم راحت‌تر بتوانند شرکت کنند. یک آگهی در کانال تعمیر و نگهداری ساختمان در کانادا زدم و گفتم می‌خواهم مدیریت پروژه را به‌صورت رایگان درس بدهم، با حداقل ۸ نفر کلاس را شروع می‌کنیم. رایگان درس دادم و همه‌ی آن ۸ نفر الآن خودشان PMP هستند، دوستان خیلی خوبم هستند و خیلی هم کمک کردند و کلاس را به بقیه هم معرفی کردند. این کل مسیر فناوران بود.

 

 

مهم‌ترین دستاورد فناوران چه بوده است؟

محمد امانی: فیلمی نگاه می‌کردم که همیشه می‌گفت «اگر می‌خواهی خیلی پولدار شوی برو بانک بزن!» من چون واقعاً خیلی دوست داشتم نتورک ایجاد کنم، رفتم و خود نتورک را ایجادش کردم؛ یعنی پلتفرمی برای نتورک درست کردم. مهم‌ترین دستاورد من در فناوران شناخت بیش از ۱۷۰۰ مهندس باهوش و حرفه‌ای و کار بلد در کانادا و ایران است که باعث افتخار من است که برای آن‌ها کار می‌کنم و به‌عنوان یک دوست یا منتور با من آشنا هستند.

شما ببینید شرکت SNC LAVALIN که بزرگ‌ترین شرکت مشاوره کانادا است یک کارشناس شبکه‌ای دارد که مدام دنبال این است ببیند چه شرکت‌ها و افرادی همدیگر را می‌شناسند؛ یعنی یافتن ارتباطات بسیار مهم است. ما داریم در مورد شرکتی صحبت می‌کنیم که ۵۵ هزار نفر کارمند دارد، در رده‌های کوچک‌ترش که داستان ارتباطات اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. من فکر می‌کنم بزرگ‌ترین دستاورد فناوران برای خیلی از دوستان آرشیتکت، مدیر پروژه و مهندس این است که وقتی وارد خاک کانادا می‌شوند دیگر گیج نمی‌شوند. ریشه مشکل در قسمتی از تفکر جامعه ماست که حتماً به هر دلیلی باید به همه کمک کنیم. بعضی‌اوقات خودمان کامل موضوعی را نمی‌دانیم ولی سعی می‌کنیم به بقیه در همان موضوع کمک کنیم و همین مسئله گاهی اوقات باعث بروز مشکل می‌شود.

شما در گفت‌وگوهای قبلی هم به موضوع مشاوره‌های اشتباه پرداخته بودید. مثل اینکه برخی افراد تجربه‌های شخصی خودشان را تعمیم می‌دهند و به قانون تبدیل می‌کنند و. .

محمد امانی: در هلیفکس که بودم چند مهندس که در داخل ایران افراد باتجربه‌ای بودند وقتی به آنجا آمدند به من گفتند محمد زیاد دنبال کار مهندسی نباش، برو یک تاکسی بگیر و شروع به کار کن. گفتم چرا؟ گفتند منبع درآمد خوبی است! خودشان سال‌ها بود که آنجا به‌عنوان راننده تاکسی کار می‌کردند و درآمد بدی هم نداشتند. ولی من هرچه حساب کردم دیدم آن کار برای من نیست. بعدازآن متوجه شدم پیشنهادهای اشتباهی که آدم‌ها به همدیگر می‌دهند خیلی اوقات باعث می‌شود زندگی و مسیر و افراد کامل عوض شود. به همین علت سعی کردم پلتفرمی را به‌صورت خیلی مدون درست کنم که همه مهندسین مسیر مشخصی داشته باشند تا بتوانند در تخصص مربوطه خود (مهندس ارشد، آرشیتکت، تکنسین لایسنس، مدیر پروژه) فعالیت کنند. سختی و بالا و پایین و درس خواندن و چلنج هم دارد ولی مسیرش مشخص است. تمام مطالب را به همراه تیم‌های مختلف به فارسی ترجمه کردیم و…

من فکر می‌کنم آدم‌ها وقتی مهاجرت می‌کنند یک انرژی درونی در وجودشان هست که اگر درست هدایت شود خیلی زیاد می‌تواند کمکشان کند. من خودم در خاطرم هست روزهای اولی که مهاجرت کرده بودم کوه را می‌توانستم جابجا کنم و هر کاری که به من می‌گفتند می‌توانستم انجام دهم.

خیلی مهم است که این توان توسط یک منتور یا شخصی معتبر در مسیر درستی هدایت شود چراکه اگر چند بار سر آدم به دیوار بخورد دیگر شاید آن انرژی حیف شود. من بسیار مهندسین عالی‌رتبه و آدم‌های درستی را دیدم که وارد کانادا شدند و متأسفانه به دلایل مختلفی نتوانستند مسیرشان را پیدا کنند و چقدر حیف که خیلی از آن‌ها سرخورده به ایران برگشتند، خیلی‌هایشان دچار افسردگی شدند و حتی خیلی اوقات خانواده‌هایشان از هم پاشید. برایتان گفتم که با مهندسین زیادی آشنا هستم و متأسفانه بر سر راه با همه این موارد هم برخورد داشتم.

فردی که کارش در داخل ایران مهندسی است باید به چه شاخص‌هایی توجه کند تا بتواند در همان رشته مهندسی در کانادا پیشرفت کند؟

محمد امانی: زدید وسط خال، اگر روی صحبتم به مهندسانی باشد که می‌خواهند به کانادا بیایند یا تازه‌وارد کانادا شده‌اند، می‌گویم اولین قسمتی که باید خودتان را از بقیه مهندسین جدا کنید این است که ببینید در وجود خودتان، خودتان را یک مهندس ارشد و حرفه‌ای می‌دانید یا خیر!

معمولاً در حالت‌های مهاجرتی افراد به دو دسته قبل از ۳۵ سال و بعد از ۳۵ سال تقسیم می‌شوند. کسانی که بعد از ۳۵ سال وارد خاک کانادا می‌شوند بهترین حالت این است که دوره‌های تخصصی را ببینند و سرتیفیکیت‌های تخصصی را بگیرند که درعین‌حال که می‌توانند کلمات و واژگان و ادبیات حرفه‌ای و فاخر را پیدا کنند تا بتوانند اعتماد کسی که می‌خواهد استخدامشان کند را هم‌زمان به دست بیاورند. تقریباً به همه مهندسین حوزه Golden Conbination ورود به مسیر P. Eng و PMP را توصیه می‌کنم چراکه در اینترویو، رزومه‌نویسی و درکل به اعتمادبه‌نفسشان کمک زیادی می‌کند. به کسانی که با سن کمتری به کانادا می‌آیند و آدم‌های کم‌سابقه‌تری هستند و تجربه کاری کمی دارند توصیه می‌کنم که حتماً یک دوره آموزشی در کالج یا دانشگاه‌های اینجا ببینند. این کار دیدشان را خیلی بازتر می‌کند و در اصل کانادایی می‌شوند.

برای کسی که مثلاً ۴۵ سال دارد و یک مهندس است و دارد به اینجا می‌آید و تجربه خوبی هم دارد اول باید برود زبان انگلیسی‌اش را تقویت کند. خود من شش سال کلاس زبان می‌رفتم یعنی تا سال پیش تا جایی که وقت کردم کلاس زبانم را ادامه دادم و الآن اگر امتحان آیلتس شرکت کنم حداقل ۸ تا ۸ و نیم را می‌گیرم. به‌هرحال کلاس زبان آشنایی با فرهنگ هم با خودش می‌آورد.

توصیه دیگری که دارم این است که اگر کسی می‌خواهد زبان یاد بگیرد، از کسانی که زبان مادری‌شان فارسی است یاد نگیرید از کانادایی‌ها یاد بگیرید چون فرهنگ و همه‌چیز را با بهترین لهجه و بهترین حالت ممکن به شما یاد می‌دهند.

آیا شما هم به این قضیه اعتقاد دارید که فناوران سکوی پرتاب ایرانیان است؟

محمد امانی: برای مهندسین، تکنسین‌ها، مدیران پروژه و آرشیتکت‌ها بله حتماً هست؛ به‌این‌علت که وقتشان را ذخیره می‌کند best practice را می‌دانند؛ یعنی دقیقاً می‌دانند مراحل پیشبرد درست کارشان چیست و این خیلی کمکشان می‌کند.

بر اساس صحبت‌های شما این اپلیکیشن و مسیرهای خیلی روشن و مشخص برای مهندسین است. حالا کسانی که آرتیست هستند یا در رشته‌های دیگر تحصیل کردند آیا می‌توانند با فناوران یک مسیر روشن پیدا کنند؟

محمد امانی: سؤال بسیار خوبی است؛ ما در زبان فارسی ضرب‌المثلی داریم که می‌گوید «یک ده آباد به از صد شهر ویران» ما هم فکر کردیم یک‌تکه را آبادش کنیم و مطمئن شویم که واقعاً می‌دانیم داریم چه می‌کنیم. در قسمت مدیریت پروژه، تکنسین، مهندس و کسانی که آرشیتکت هستند با این بک‌گراندها دقیقاً مسیر را می‌دانیم. (این را هم بگویم که مسیرِ پیدا کردن راه درست اصلاً مسیر آسانی نبوده، کلی تحقیق و ریسرچ داشتیم تا بتوانیم راه درست را پیدا کنیم) این قسمت آماده شده است.

قسمت‌های آموزشی جنرال هم داریم برای کسانی که می‌خواهند در کارهای جنرال نه به معنی عام، بلکه به‌عنوان Administrative Asistant و Project Editor و Project Manager Asistant در کانادا فعالیت داشته باشند.

دوره‌های ورد و اکسل و کلاس زبان انگلیسی با معلم‌های کانادایی برگزار می‌کنیم. دوره‌های متنوع دیگر هم می‌گذاریم که جنرال‌تر هستند و خیلی از دوستان دیگر هم می‌توانند استفاده کنند. این نوید را هم می‌دهم که داریم روی رشته‌های دیگر هم کار می‌کنیم.

فکر می‌کنم قدم بعدی فناوران همین است!

محمد امانی: بله جالب است بگویم که خیلی دوست داشتم برای پزشکان هم این کار را بکنم با چند پزشک هم صحبت کردم اما هیچ‌کدام حوصله نداشتند برای یک پزشک دیگر وقت بگذارند. گفتند ما داریم کارمان را می‌کنیم و پولمان را درمی‌آوریم آن‌ها هم عاقبت راه خودشان را پیدا می‌کنند. ولی فکر می‌کنم اگر چنین چیزی در جامعه پزشکی و پرستاری و کسانی که به سمت علوم تجربی می‌روند هم وجود داشته باشد خیلی کمک‌کننده است. اگر دیدیم تا یک سال دیگر این کار را نکردند خودمان انجامش می‌دهیم.

شما در این دورانی که استارت کار را زدید تابه‌حال با افراد زیادی در ارتباط بودید، چه معیارهایی نشان می‌دهد که یک فرد می‌تواند در این کار موفق باشد؟

محمد امانی: تعریف موفقیت برای هر آدمی متفاوت است؛ بعضی‌ها موفقیت را در پول می‌بینند، بعضی‌ها در پوزیشن کاری، بعضی‌ها در راحت زندگی کردن و غیره. از دید من مهم‌ترین نکته برای مهاجران این است که بدانند تا ۵ سال اول خیلی‌هایشان در خیلی از قسمت‌ها خودشان نمی‌دانند که نمی‌دانند! وقتی بدانی که نمی‌دانی رشد می‌کنی، می‌روی از چند نفر دیگر می‌پرسی، تحقیق و سرچ می‌کنی. خیلی‌ها متأسفانه خیال‌پرداز هستند و فکر می‌کنند مثلاً یک سال، شش ماه، هشت ماه است که به اینجا آمدند قشنگ همه‌چیز را در مورد اینجا متوجه شدند که این اشتباهی بسیار بزرگ است.

اینکه آدم نادانسته‌هایش را بداند و به آن‌ها احاطه پیدا کند خیلی کمک‌کننده است. رمز موفقیت آدم‌هایی که به فناوران آمدند این است که واقعاً به حرف منتور یا کسانی که موفق شدند و چند سال جلوتر از آن‌ها به آن اهداف رسیدند را گوش می‌دادند (به حرف همه آدم‌ها گوش ندادند؛ نکته اینجاست که فقط به حرف آن کسی که واقعاً موفق شده است گوش دادند. بعضی‌ها حتی متخصص‌اند ولی موفق نشدند)

خود من شخصی را به‌عنوان منتور می‌پذیرم که می‌خواهم ۵ سال دیگر در جایگاه او باشم، دقیقاً همان کاری که در واقعیت انجام دادم. من پیتر بینی را دیدم که ۳۵ سال است دارد در هلیفکس کار می‌کند، همه هم او را می‌شناسند و آدم معتبری است و تصمیم گرفتم ۵ سال بعد مثل او باشم. باورتان نمی‌شود زمانی رسید که وقتی در جلسات شرکت می‌کردم، پیتر من را معرفی می‌کرد و می‌گفت محمد دوست من است ولی مثل پسرم است. هنوزم که هنوز است با همدیگر کار می‌کنیم. منتور خوب داشتن و یک آدم خوب و قابل اطمینان را پیدا کردن به عقیده من نکته مهمی است.

آدم‌ها نباید از اینکه کسی ضعفشان را مطرح می‌کند ناراحت شوند. دیدم بعضی‌ها خیلی ناراحت می‌شوند و هنوز در حال و هوای جناب آقای مهندس و از این قبیل داستان‌ها هستند. جالب است برایتان بگویم که در اینجا من به‌واسطه اینکه داماد پروفسور رجبعلی‌پور هستم و ایشان بالاخره پدر علم ریاضیات جدید ایران است و حداقل در کرمان آدم معروفی است و به‌هرحال ۵۰ سال می‌شود به کانادا آمده است، متوجه شدم هر وقت خودش را معرفی می‌کند، می‌گوید مهدی! هرگز به دکتر بودن و فول پروفسور بودنش اشاره‌ای نمی‌کرد. این را من از او یاد گرفتم که وقتی خودم را معرفی می‌کنم بگویم محمدم و تمام. باید آن هیستوری که در ایران برای خودمان درست کردیم کنار بگذاریم و بگوییم کانادا دیگر آنجا نیست و یک زندگی از صفر شروع شده است.

فکر می‌کنم انعطاف‌پذیری آن شخص خیلی مهم است.

محمد امانی: خیلی‌ها مخصوصاً بچه‌هایی که در کار فنی هستند به‌واسطه نوع صنعتی که در ایران است مثلاً کمی کار مهندسی کردند، کمی مدیر بودند، مقداری مدیر پروژه بودند. کارهای مختلف انجام دادند و از هرکدام تکه‌تکه می‌دانند و معمولاً در هیچ‌کدام هم خیلی خوب نیستند. به قول اینجایی‌ها همه‌چیزدان هستند، از همه‌چیز سر درمی‌آورند ولی در هیچ‌چیز خیلی خوب نیستند.

من به همه توصیه می‌کنم که حتماً یک دوره آموزشی در کانادا ببینند که حداقل در یک‌تکه مهارت پیدا کنند، این خیلی کمک‌کننده است و در اینترویوها و دیدن مسیر به آن‌ها کمک زیادی می‌کند. بازهم می‌گویم اولین قسمتش P. Eng است و هرکسی که خودش را مهندس می‌داند باید P. Eng داشته باشد.

فناوران یکسری دوره‌های کوتاه‌مدت هم دارد، می‌توانید آن‌ها را نام ببرید؟

محمد امانی: دوره‌های جالب و خوبی که الآن داریم؛ مثلاً کسانی که برق‌کار هستند و می‌خواهند لایسنس برق‌کاری بگیرند. خیلی مهم است گپ را ببینید مثلاً کسی که برق‌کاری جنرال می‌کند حدوداً ساعتی ۲۰ تا ۲۵ دلار حقوق می‌گیرد، البته اگر مثل بعضی‌ها که زبان انگلیسی‌شان خوب نیست مجبور باشد در کامیونیتی ایرانی کار کند ساعتی ۱.۱۶ دلار بیشتر به او حقوق نمی‌دهند. کسی که لایسنس می‌شود می‌تواند مینیموم حقوقش را روی سقف ۴۵ دلار تا ۷۰ دلار در نظر بگیرد. این دوره بسیار خوب است و خیلی هم در فناوران پرطرفدار است.

برای کسانی که برای گرفتن P. Eng می‌خواهند امتحان Law & Ethics دهند، چون خواندن قضایای حقوقی و از این قبیل سخت است، دوره خیلی خوبی داریم که می‌توانند آن NPP (نشنال پروفشنال پرکتیس) را بدهند.

دوره‌ی PMP که خودم درس می‌دهم و الآن دوره پانزدهمش است هم بد نیست. خیلی از بچه‌ها با دوره ما آمدند و PMP شدند. در شرکت کانفیکس بیش از ۱۸ نفر از آن کسانی که PMP شدند الآن دارند با ما کار می‌کنند و این باعث افتخار من است که آن افراد به ما اطمینان پیدا کردند و دارند با ما کار می‌کنند.

کدهای ساختمانی که برای بچه‌های معماری داریم، دوره انرژی ادوایزری برای کسانی که دوست دارند در لایسنس‌های ادوایزری انرژی بگیرند و غیره

پرسش آخر؛ فناوران قرار است تا کجا رشد کند؟

محمد امانی: فناوران می‌تواند خیلی بزرگ‌تر شود؛ برای توسعه دادنش چند ایده خیلی بزرگ داریم. فکر می‌کنم آن‌قدر بزرگ شود که بتواند به همه مهاجرین نه‌تنها مهاجرین ایرانی بلکه عرب‌زبان یا حتی زبان‌های دیگر وقتی وارد کانادا می‌شوند کمک کند که زود بتوانند لایسنس شوند و مسیرشان را پیدا کنند. در حال حاضر دولت کانادا خیلی زیاد دارد این کار ما را تحسین می‌کند، چراکه خیلی از نیروهای ماهر دارند حیف می‌شوند. به کانادا می‌آیند، زمانشان حیف می‌شود و نمی‌توانند بهترین نتیجه را از زمان و انرژی‌شان بگیرند. ما سعی می‌کنیم به شکل بهینه‌ای به آن‌ها کمک کنیم…

برچسب ها:

ارسال نظرات