به گزارش هفته و به نقل از وبسایتهای joyofmuseums و slife، تعدادی از ضربالمثلهای معروف در فرهنگ کانادا، با برخی ضربالمثلها در نقاط دیگر دنیا، تشابه معنایی دارد. در ادامه به برخی از ضربالمثلهای پرکاربرد در کانادا اشاره شده است:
There is no place like home: هیچ جایی مثل خانه خود آدم نمیشود. مشابه این ضربالمثل در فرهنگ ایرانی هم وجود دارد.
God Bless America, but God help Canada to put up with them: خدا به آمریکا برکت بدهد، ولی خدا به کانادا هم کمک کند تا آنها (آمریکاییها) را تحمل کنند. این ضربالمثل ریشه در تفاوتهای فرهنگی بین این دو همسایه آمریکای شمالی دارد که از قدیم هم وجود داشته است.
Some pursue happiness, others create it: عدهای در به در دنبال شادی هستند، ولی عدهای دیگر، شادی را خلق میکنند.
Patience is a tree whose root is bitter, but its fruit is very sweet: صبر، درختی است که ریشهاش تلخ، ولی میوهاش شیرین است. در فارسی هم ضربالمثل مشابهی داریم که میگوید گر صبر کنی، ز غوره حلوا سازم.
Think before you speak: قبل از حرف زدن، فکر کن.
Through other people’s faults, wise men correct their own: فرد عاقل با نگاه به خطاهای دیگران، خودش را اصلاح میکند. این ضرب المثل میخواهد بگوید که خطاها، بخش جدایی ناپذیری از زندگی است که فرد باید از عیوب و ناکارآمدیهای خودش و دیگران، درس بگیرد.
All that glitters is not gold: هر چیزی که میدرخشد، طلا نیست. در فارسی هم ضربالمثل مشابهی داریم که میگوید هر گردی گردو نیست.
Do not put all your eggs in one basket: همه تخممرغهایتان را در یک سبد نگذارید. در فارسی هم دقیقا چنین ضربالمثلی داریم. به این معنی که همه داراییتان را در یک نقطه سرمایهگذاری نکنید تا میزان ریسک، کمتر شود.
Don’t count your chickens before they hatch: جوجهها را تا قبل از بیرون آمدن از تخم، نشمارید. به معنی اینکه زود قضاوت نکنید. در فارسی هم مشابه این ضربالمثل را داریم که میگوید جوجه را آخر پاییز میشمارند.
Don’t judge a book by its cover: کتاب را از روی جلدش قضاوت نکنید. به این معنی که از روی ظاهر چیزی، آن را قضاوت نکنید.
Easier said than done: گفتنش از انجام دادنش آسانتر است. در فارسی هم داریم که میگوییم دو صد گفته چون نیم کردار نیست.
Every cook praises his own broth : هر آشپزی از آبگوشت خودش تعریف میکند. در فارسی هم ضربالمثل مشابهی داریم با این مضمون که هیچ ماست فروشی نمی گوید که ماست من ترش است.
It’s no use crying over a spilt bag of milk: گریه کردن برای شیر ریخته شده، فایده ندارد. اشاره به غم و اندوه برای اتفاقی که غیرقابل برگشت است.
Look before you leap: اول نگاه کن، بعد بپر. به معنی اینکه بیگدار به آب نزن.
No news is good news: بیخبری همان خوش خبری است.
Too many cooks spoil the broth: آشپز که زیاد شد، آبگوشت خراب میشود. مشابه همان ضربالمثل معروف خودمان: آشپز که دو تا شد، غذا یا شور میشود یا بینمک.
ارسال نظرات