سروده‌هایی از ناصر امینازاده

سروده‌هایی از ناصر امینازاده

ناصر امینازاده

(۱)

 

بازگشت به خانه‌ی پدری

 

از پنجره می‌تابد

خورشید به خوابِ من

هنگامِ بهار است و

صبح است، بسی روشن

 

یک مرغِ بهاری هم

بر شاخه چنان خوانَد

گویی که به فروردین

حالِ دلِ من داند

 

در باغچه خانه

سروی است چنان زیبا

آنگونه که آشفته است

خوابِ همه‌ی گل‌ها

 

در سایه یک نارنج

با شوق بیاسایم

صد خاطره در خلوت

با عشق بیارایم

 

من آمده‌ام این بار

با یاس و گلِ شب بو

سر تاسرِ ایوان را

طرحی بدهم نیکو

 

(۲)

 

برگ ارغوان

 

من دوباره یاسِ خود را باغبانی می‌کنم

باغِ خود را پُر زِ رنگِ ارغوانی می‌کنم

 

با فضای عطرِ دلچسب و دلاویزِ بهار

در حیاطِ سبزِ خانه شادمانی می‌کنم

 

پا به پای مرغکان، می‌خوانم آوازِ بهار

با پرستوهایِ عاشق همزبانی می‌کنم

 

می‌نشینم در هوای جویبارِ زندگی

فصل‌های رفته‌ام را بازخوانی می‌کنم

 

من دوباره سفره می‌چینم به زیرِ آفتاب

یاسمن، سرو و چمن را میزبانی می‌کنم

 

گاه گاهی ‌گر زمینی می‌شوم بی‌اختیار

لحظه‌ها را این چنین من آسمانی می‌کنم

برچسب ها:

ارسال نظرات