به گزارش هفته، دوستان و دانشجویانش او را که از زردشتیان ایران بود و عاشق میهن، چنین توصیف کردهاند: «خلبانی تیزهوش، دوستی ارزنده، معلمی مهربان، انسانی والا، شوخطبع، وفادار بهحرفه، مجرب، آگاه و فرهیخته».
زادهی هند و دلبستهی ایران
پدرش یزدی بود و موبدزاده و مادرش هم اهل مبارکه. با سختگیریهایی که بر زردشتیان در ایران قجری روا داشته میشد، خانوادهاش ناچار به مهاجرت به هندوستان شدند.
او هر چند در بمبئی زاده شد و زبان پارسیان هند هم گجراتی است و نه فارسی، ولی از همان کودکی به همت پدرش با عشق به ایران و شاهنامه بزرگ شد، تا آن جا که به گفتهی خودش: «برای نخستین بار که به ایران آمدم بیست و چند سال بیشتر نداشتم. آرزویم آمدن به ایران بود. پایم که از کشتی به خشکی رسید خم شدم و خاک وطن را لای دستمال سپیدم پیچیدم. دستمالی که تا سالها همراهم بود.»
در هند بود که درسش را تمام کرد و سپس برای یادگیری خلبانی که درست همزمان شد با جنگ جهانی دوم به نیروی هوایی هند که در واقع در دست انگلیسیها بود، رفت. بیش از ۱۸ سالش بود که فارغالتحصیل شد و این مصادف شد با پایان جنگ جهانی دوم.
از خلبانی در شرکت نفت تا فرستادن علاقهمندان خلبانی به آمریکا
۲۳ ساله بود که از نیروی هوایی بیرون آمد و برای کار در شرکت نفت ایران راهی ایران شد و به عنوان خلبان در شرکت نفت که آن زمان انگلیسیها حرف اول را در آن میزدند، آغاز به کار کرد.
انگلیسیها به او وعده داده بودند که اگر یک سال در شرکت نفت کار کند، میتواند برای گرفتن مجوز پرواز مسافری راهی انگلستان شود، ولی چون پس از یک سال خبری از وفای به عهد از سوی انگلیسیها نشد، از شرکت نفت بیرون آمد و در وزارت کشاورزی ایران به عنوان خلبان استخدام شد و سه سال و نیم در این سمت خدمت کرد.
با شکلگیری هما به این ایرانایر رفت و نخستین خلبان هواپیمای ملی ایران شد و چنان در کار خود پیش رفت که نخستین پرواز یکسرهی تهران ـ نیویورک را به او محول کردند و او بارها در این مسیر ۱۱ ساعته پرواز کرد.
از میان زردشتیان چندین خلبان در هند بودند، ولی در ایران، جهانگیر بهبودی تنها خلبان از خیلِ زردشتیان بود. بر این اساس او تصمیم گرفت که از میان جوانان زردشتی آنهایی که شایستگی خلبان شدن و آرزوی خدمت به ایران را دارند شناسایی کند و برای یادگیری خلبانی به آمریکا بفرستد. این بود که با یاری یکی از بنیادهای زردشتی ایران آگهیای چاپ و علاقهمندان خلبانی را راهی آمریکا کرد.
مهاجرت به کانادا و کوشش در حفظ هویت فرهنگی
با پیروزی انقلاب اسلامی، جهانگیر بهبودی که دیگر جایی برای خود و خانوادهاش در ایران نمیبیند به کانادا مهاجرت میکند. او خود در این باره گفته است: «بوی انقلاب که آمد، فهمیدم یک خبرهایی هست و دارد اوضاع به هم میریزد. بچههایم ٩ و ١٢ساله بودند. بیچارهها میترسیدند. دیدم با این اوضاع نمیشود روی چیزی حساب کرد. نمیخواستم بچههایم در این جو بپوسند. میخواستم درس بخوانند و آینده داشته باشند. اگر رفتم کانادا به خاطر بچههایم بود نه خودم.»
او در کانادا کوشش کرد که زبانهای فارسی و دری (زبان زردشتیان ایران) بچههایش را تقویت و جشنهای ایرانی را برگزار کند تا پیوند فرزندانش با هویت ایرانیشان بریده نشود. جهانگیر بهبودی خود در این باره میگوید: «فرزندانم که هیچ، حتی نوههایم هم فارسی حرف میزنند و ایران هم آمدهاند. من همیشه به کسانی که [به کانادا] میآیند گفتهام که با فرزندانتان انگلیسی صحبت نکنید. آنها برای رفتن به مدرسه و در اجتماع بیرون خودشان آماده میشوند. خودشان انگلیسی میفهمند، لازم نیست شما به آنها یاد بدهید.»
او در تورنتو کانون فرهنگی زردشتیان ایران را به کمک فرزندانش بنیاد نهاد و کتابخانهای از کتابهای فارسی برای آن جا تدارک دید و جشنهای ایرانی را در آنجا برگزار کرد.
جهانگیر خدابنده بهبودی سرانجام در ۱۸ مه ۲۰۱۸ در تورنتو کانادا چشم از جهان فروبست.
منابع: برساد، امرداد، هفتهنامهی امرداد (شمارهی 170) و خبرنامه کانون بازنشستگان هما (شماره ۵۶)
ارسال نظرات