شعر از خوانندگان:

آخر اسفند گشته خود ز کینه دور کن

آخر اسفند گشته خود ز کینه دور کن

آخرِ اسفند گشته خود ز کینه دور کن

خانه‌ی قلبت عزیزم پر شر و پر شور کن

 

از شبِ سردِ زمستان خود رها کن نازنین

چون بهاران باشد اینک رو به سوی سرزمین

 

موسمِ عشق و سرور است و شعف ای روزگار

قلبِ هر جنبنده‌ای در سینه باشد بی قرار

 

آدمی با سبزیِ دنیا خودت را تازه کن

نام این فصلِ خدا را بر جهان آوازه کن

 

چشمِ دل وا کن به دنیایی که لبریز از گل است

باغِ رنگین و چمن در انتظارِ بلبل است

 

بارِ دیگر زندگی را زندگی کن شاد باش

از غم و از غصه‌ی دوران دگر آزاد باش

 

قدرِ امروزت بدان فردا همین امروز توست

خنده کن جانا بخندان چون که این نوروز توست

 

سفره‌ی هف‌سین قلبت پهن کن با حال خوش

تا بیاید سوی تو صد حال و صد احوال خوش

 

این دو روزه زندگی ارزش ندارد غم مخور

هی خودت را از درونت، جان دل! کم کم مخور

 

عاشقی کن عاشقی کن عاشقی کن در بهار

خود رها کن در طبیعت های این لیل و نهار

 

هی نگه کن در دل هر آیِنه پر شور و مست

برفِ شیرینی به روی تار موهایت نشست 

 

دفتر عمرت به سمت آخر است فرزانه باش

کوله بارت سوی و سمت دیگر است پروانه باش..

 

آخرین روزهای سال ۱۴۰۱

ارسال نظرات