گرچه عبور کامل از نظام دیکتاتوری حاکم محقق نشده اما در اوج اعتراضات هیمنهی دروغین و پوشالی آنچنان نمایان شد که دستاندرکاران حکومت را به ترسِ مرگ واداشت.
به احتمال زیاد سال ۱۴۰۱ و جنبش مهسا نه فقط بهعنوان آغازِ پایان نظام اسلامی در ایران بلکه بهعنوان آغاز بیداری منطقه بزرگی از جهان در تاریخ ثبت خواهد شد. سرابِ اسلام سیاسی که ۴۰-۵۰ سال پیش مردم ایران و بخش بزرگی از خاورمیانه را خیره کرده بود از شنهای داغ منطقه رخت برمیبندد و ایده برابری حقوقی شهروندان، از زن و مرد و بیدین و دیندار و جنوبی و شمالی و کرد و ترک و فارس و عرب و هزاره و پشتو و بلوچ و ترکمن و... جای آن را گرفت.
در این راه جانِ جوانِ صدها انسان ایرانی به پای نهال آگاهی فدا شد، از مهسا (ژینا) امینی تا کیان پیرفلک؛ از نیکا تا اسرا و رامین و آرنیکا و.... این نامها را تاریخ فراموش نخواهد کرد، نامهایی که شنیدن و دیدنشان هربار اشکمان را جاری میکند.
سال ۱۴۰۱، سال درد بود و سال امید، درد از دستدادنها و امید به فرادیی روشن که خواهد آمد.
و اکنون ستارهی سال ۱۴۰۲ چشمک میزند و بزودی وارد آسمان زندگیهایمان میشود. باشد تا سال نو برای همه ما سال رشد و تعالی بیشتر، سال دوستی و نزدیکی بیشتر و سال انسانیت بیشتر و خشونت کمتر باشد.
با بهاریهای از زندهیاد فریدون مشیریِ عزیز فرا رسیدن نوروز و سال نو را به شما عزیزان تبریک میگویم.
هرروزتان نوروز، نوروزتان پیروز!
چشم در راه کسی هستم
کوله بارش بر دوش،
آفتابش بر دست
خنده بر لب، گل به دامن، پیروز
کوله بارش سرشار از عشق، امید
آفتابش نوروز
با سلامش، شادی
در کلامش، لبخند
از نفسهایش گل میبارد
با قدمهایش گل میکارد
مهربان، زیبا، دوست
روح هستی با اوست!
قصه ساده است، معما مشمار،
چشم در راه بهارم آری،
چشم در راه بهار!
فریدون مشیری
ارسال نظرات