«مصاحبه» نام کتابی است شامل دو نمایشنامه از محمد رحمانیان. که بخش دوم آن به نام «دیگر مرا صدا نزن مادر» با فاصله ای ۹ ساله از بخش اول کتاب نوشته شده است.
نمایشنامه «مصاحبه» تجربه زیسته و مواجهه با جنگ الجزایر است به گونه ای که چنان سیلی ای بر گوش زنان انقلابی آن نواخته و چنان منگشان کرده که از دایره واقعیت دورشان کرده است، با ذهنی هزار پاره در گوشه بیمارستان های روانی برای زنده ماندن تقلا میکنند. تقلایی که به خودی خود و با همان دور افتادگی از واقعیت نمایشگر چهره لخت و سیاه حقیقت جنگ است.
در این نمایش پرسشگر با صفیه، دختر مبارز الجزایری که هنوز ۳۰ سالش نشده گفتگو میکند. از او نام پدر میپرسد و صفیه با اعتراض میگوید چرا هیچ کجا نام مادر را نمیپرسند.
صفیه که اهل کازبا، جایی در الجزایر است، همانند سایر دختران شهرش حاصل تجاوز و بهره کشی سربازان فرانسوی از زنان الجزایری است و نمی داند نام پدرش چیست!
او از جمله زنان مبارزی است که به دلیل بمبگذاری های متعدد بارها توسط فرانسویان دستگیر شده و در زندان های مختلفی محبوس شده از جمله بارباروس که زندان ویژه غیر نظامیان بود و به آن اصطلاحا «محبوس در خانه» میگفتند چرا که مبارزان در کشور خودشان زندانی بودند.
صفیه در ادامه به توصیف شکنجه هایی که از ۱۶ سالگی در زندان محبوس بوده میپردازد: وصل کردن دستگاه دینام برق به بدن، تجاوز، شکنجه های جنسی و حتی استعمال پودر رختشویی. این شکنجهها میان او و دیگرانی که هیچ تصوری از اتفاقات زندان ندارند، دیوار میکشد. فاصلهای که صفیه را به سمت جنون سوق میدهد. او پس از استقلال الجزیره از زندان آزاد میشود، اما دیگر آن آدم سابق نیست. درحالیکه زندگی به روال سابق بازگشته و مادرش بیخبر از آنچه بر سر او آمده، مقدمات ازدواجش را فراهم میکند و باعث میشود صفیه تیر خلاص را رها کند.
این نمایش را در ویدیوی همین پست ببینید.
ارسال نظرات