این روزها مشکلاتی که برای دو دسته از ایرانیان توسط اداره مهاجرت کانادا ایجاد شده، مورد توجه رسانههای کانادایی قرار گرفته است. دسته اول افرادی هستند که در کانادا به عنوان شهروند یا مقیم دائم زندگی میکنند و میخواهند همسران خودشان را از ایران به کانادا بیاورند اما رسیدگی به پرونده آنها در اداره مهاجرت با تاخیر و چالشهای زیادی روبرو شده است. دسته دوم دانشجویایی هستند که در کانادا تحصیل میکنند و میخواهند با استفاده از حقوق قانونی خودشان برای همسرانشان ویزا بگیرند تا به کانادا بیایند اما به مشکل خوردهاند و حتی درخواست قانونی آنها رد شده است. در پرونده این شماره به داستان هر دو دسته پرداختهایم. جالب اینکه در همین روزها دولت کانادا خبر از اقدامات ویژه حمایتی برای ایرانیانی خبر داد که در کانادا هستند از جمله آسان شدن تمدید ویزای کاری، تحصیلی یا بازدید موقت برای ایرانیان داخل خاک کانادا، معرفی یک مسیر جدید برای مجوز کار، معافیت از پرداخت برخی از هزینههای پردازش تمدید اقامت، حذف دریافت هزینههای گذرنامه و مدارک اقامت دائم برای ایرانیان شهروند کانادا که در ایران هستند و… طنز تلخ داستان این است که چگونه با این وعدهها، ما باید از مشکلات خانوادههای ایرانی بنویسیم که میخواهند از حقوق قانونی خودشان استفاده کنند و در کانادا گردهم بیایند اما عملکرد اداره مهاجرت مانع آنها شده است. به هرحال در این شماره مجله هفته با آقای علیرضا پارسای مشاور مهاجرت در همین باره گفتوگویی داشتهایم و هچنین پای درددلها و مشکلات متقاضیانی نشستیم که ماههاست به دلیل تعلل اداره مهاجرت از همسر و فرزندان خود جدا افتادهاند. |
آقای وزیر مهاجرت! ما فقط یک شماره پرونده نیستیم، صدای ما را میشنوی؟!
شما در اینجا روایت اشکهای پدری را میخوانید که چهار سال است دخترکانش را ندیده و دخترکی که برای دیدن پدرش در کانادا به پاپانوئل نامه مینویسد. اینها قصه نیستند، واقعیتهای دردناکی هستند که زیر پوست مهاجرت به کانادا برای گروهی از ایرانیان در حال رخ دادن است.
حدیث، دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی از دانشگاه لث بریج آلبرتا
اواخر آوریل ۲۰۲۱ با study permit وارد کانادا شدم. بعد از یک ماه برای open work permit for spouse اقدام کردیم. بعد از چند ماه، در سپتامبر ۲۰۲۱ همسرم ریجکت شد و چون دلایل خیلی غیرمنطقی بودند، ما پروندهمان را به دادگاه کانادا بردیم. چند ماه بعد وکیل اداره مهاجرت به ما پیشنهاد Settlement داد و ما هم قبول کردیم.
الان بیشتر از ده ماه از باز شدن دوبارهی پرونده همسرم میگذرد، اما هنوز پرونده ما نهایی نشده و من بیش از ۲۱ ماه است در خاک کانادا تنها زندگی میکنم.
عملاً اداره مهاجرت کانادا با طولانی کردن زمان بررسی پروندهها این حق را از دانشجویان میگیرد که همسرانشان در طول تحصیل در کنارشان داشته باشند و این یک تبعیض در مورد دانشجویان ایرانی است، درحالیکه دوستان غیر ایرانی من در دانشگاه و محل کارم، این مشکلات را اصلاً ندارند و وقتیکه درباره پرونده ما میشنوند برایشان قابلباور نیست که چرا دولت کانادا اجازه نداده است در کنار همدیگر باشیم. من واقعاً در شرایط بحرانی هستم. من در اینجا (کانادا) پیشنهاد دکترا داشتم اما نمیدانم باید بدون همسرم چه کنم و نمیتوانم ادامه بدهم و این سختترین دوراهی است که با آن مواجه شدهام.
انتظار من را از پا درآورده ...
نوشین دانشجوی دانشگاهUCW : من و نامزدم با همدیگر تصمیم گرفتیم به کانادا مهاجرت کنیم، درس بخوانیم و یک زندگی آرام و قشنگ را در کنار همدیگر شروع کنیم. مثل همیشه که با همدیگر کارهایمان را انجام میدادیم، باهم زبان خواندیم، برای دانشگاه پذیرش گرفتیم و باهم برای ویزا اقدام کردیم. متأسفانه دولت کانادا نامزدم را رد کرد. من ۲۷ ژانویه ۲۰۲۲ ایران را ترک کردم به این امید که عشق زندگیام به من ملحق میشوند اما ایشان برای بار دوم هم به همان دلایل ریجکت شدند. با توجه به رزومه قوی که داشتند و حال روحی من که هر روز و هر روز بدتر و بدتر میشد، تصمیم گرفتیم برای closed work permit اقدام کنیم. اما متأسفانه جوابی نگرفتیم. ازآنجاییکه هدف ما همیشه ازدواج بود اما منتظر شرایط ایدهآل برای انجام این کار بودیم و PROCESSING TIME VISA برای همراه فقط ۱۴ هفته بود، تصمیم گرفتیم بعد از اتمام ترم اول دانشگاه من به ایران بروم و این رابطه را رسمی کنیم.
من به ایران رفتم و جشن مختصری با دوستان و خانوادهام داشتیم. به دلیل شروع ترم جدید من باید خیلی زود به کانادا برمیگشتم اما این بار خداحافظی خیلی سخت بود. من با این امید که بعد از ۱۴ هفته همسرم کنارم است، سوار هواپیما شدم. به امید اینکه میتوانم او را بغلش کنم، لمسش کنم و ببوسمش. اما الان حدود ۳۰ هفته گذشته است و من هر روز و هر روز منتظرم تا انتظار تمام شود. انتظاری که من را از پا درآورده است.
کارمان به دارو و تراپی کشیده
پرنیا، دانشجوی دانشگاه UBC: ژانویه ۲۰۲۱ بود که وارد کانادا شدم؛ چند ماهی بود که رابطه دوستیام با همسرم (فعلی) شروعشده بود. در فوریه سال ۲۰۲۲ من یک سفر ۲۰ روزه به ایران داشتم و طی این سفر ازدواجمان را رسمی و عقد کردیم. سه روز بعد از عقد من به کانادا برگشتم، چون ترم دانشگاه شروعشده بود و باید به کلاسهایم میرسیدم. یک ماه بعد بود که برای ویزای همسرم اقدام کردیم، آوریل ۲۰۲۲ بود که پرونده را SUBMIT کردیم. فکر میکردیم نهایتاً تا ۴-۵ ماه دیگر پرونده بررسی میشود و همسرم به کانادا و پیش من میآید اما ماهها همینطور گذشت و متأسفانه هیچ خبری نشد.
در اکتبر ۲۰۲۲ پرونده ما REVIEW شد و ما خیلی امیدوارم بودیم که تا یک یا دو ماه دیگر پرونده APROVR میشود اما بازهم خبری نشد. علیرغم پیگیریهای زیادی که کردیم و وب فرمهایی (webform) که زدیم همیشه جواب تمپلیت دریافت کردیم.
من تا شش ماه دیگر- احتمالاً- درسم تمام میشود و اگر تا آن زمان ویزای همسرم نیامده باشد، حتماً کانادا را ترک میکنم حتی اگر بدانم اینجا موقعیت شغلی بهتر و آزادیهای بیشتری برای من فراهم است.
ما عدد نیستیم که با ربات بررسی شویم
آرزو، دانشجوی رشته اقتصاد کالج جورج براون تورنتو: برای دیدن اقوام دورم در سال ۲۰۱۹ با ویزای توریستی به کانادا آمدم. یک روز که در داون تاون تورنتو با دانشجوهای دانشگاه جورج براون صحبت میکردم؛ این دانشگاه نظر من را جلب کردم و دیدم در رشتههای مالی موفق است. بهطورکلی همسطح و سبک زندگی در کانادا خیلی توجه من را جلب کرد و تصمیم به مهاجرت گرفتم. وقتی به ایران برگشتم از شغلم استعفا دادم و بهصورت تحصیلی با فرزندم در اوت ۲۰۲۱ به امید روزهای روشن به کانادا آمدم.
من در فوریه سال ۲۰۲۲ برای همسرم در ایران درخواست ویزا دادم و فکر میکردیم بهصورت قانونی و بعد از ۱۲ – ۱۴ هفته که پروسسینگ تایم (ویزا) است در کنار هم باشیم تا همه سختیهایی که بر من گذشته، فراموش و یا حداقل کمرنگ شوند اما متأسفانه تا الان اینطور نشده و من پاسخی از IRCC دریافت نکردم. در آوریل ۲۰۲۱ اپلای کردیم که متأسفانه شش ماه بعد جواب رد آمد و گفتند ایشان در کانادا FAMILY TIES قوی دارند درحالیکه ایشان جز من در کانادا هیچ کسی را ندارند.
اما مسئلهای که من را بسیار ناراحتتر کرد، دلیل بسیار ناعادلانه ریجکتی بود، خصوصاً اینکه بعداً فهمیدم با هوش مصنوعی به نام شینوک «Chinook» پرونده ما بررسیشده در حالیکه ما تنها یک عدد نیستم و پشت هرکدام از این اعداد، پرونده یک زندگی و یک سری آدم است و (این روش بررسی) واقعاً این به دور از انصاف و عدل است.
در سپتامبر ۲۰۲۲ دوباره به اداره مهاجرت برای همسرم درخواست ویزا دادم و تاکنون علی رغم همه پیگیریهایی که داشتیم هنوز پاسخی دریافت نکرده ایم.
من درون سیاهچالهام و دخترهایم میپرسند «پدر تو کجایی؟»
مرتضی سیمین- ساکن ونکوور: من سیوهشت سال دارم، پدر دو دختر دوقلو هستم و چهار سال است که (تنها) به کانادا آمدم. ابتدا پناهنده بودم اما الان شهروند هستم و PR دارم. زمانی که خانوادهام را ترک کردم، بچههایم، سه سال و خردهای داشتند. من به کانادا آمدم چون میخواستم زندگی امنی بر ایشان درست کنم، خصوصاً که «دختر» بودند و وضعیت دخترها در کشور ما بسیار آسیبپذیرتر (از پسران) است، اما بااینکه همه سعیام را کردم، وضعیت بدتر شد.
آن زمان که کنار خانوادهام بودم حداقل میتوانستم نقش حمایتی برایشان داشته باشم اما الان از آنها دور هستم و هیچ کاری از دستم برنمیآید. دخترها میگویند مدرسهشان که تعطیل میشود، پدرهای دیگر میآیند سراغ بچههایشان و من نیستم. آنها از من میپرسند «پدر تو کجایی؟!» یکزمانی کارم تحویل دادن غذا بود، روزهای تعطیل وقتی غذا میبردم و به خانهها تحویل میدادم و میدیدم که خانوادهای کنار هم هستند، گریهام میگرفت، مینشستم توی ماشین و گریه میکردم…
ایکاش سیاستمداران چشمهایشان را ببندند و خودشان را جای ما بگذارند، من مجبور بودم که کشورم را ترک کنم و بیایم اینجا، آخر اگر مشکلات نبود چه کسی بچههایش را در آن سن و سال ترک میکند؟ من میخواستم کاری کنم که آنها از زندگیشان لذت ببرند اما باعث ناراحتی، غم و استرسشان شدم.
من همیشه سعی کردم قانونمند زندگی کنم، در این چهار سال حتی یکبار جریمه رانندگی نداشتم، حتی از دولت کمک نگرفتم و از روز اول سر کار رفتم، اما از بیقانونیهایی که در اداره مهاجرت میبینم قلبم به درد میآید. تنها در یک مورد، پرونده من را نه ماه بیدلیل نگاه داشتند تا بک گراند چک خانواده را بگیرند، در صورتیکه اصلاً نیازی به این مورد نبود. من نت دکتر برای خودم، بچههایم، و همسرم گرفتم و روی مدرک PR گذاشتم و همه را فرستادم، اما بازهم هیچ تأثیری نداشت. جوابشان فقط این است: «باید منتظر باشید، باید منتظر باشید، باید منتظر باشید…»
من برای خودم و خیلیهای دیگر ناراحت هستم و احساس میکنم داخل یک سیاهچاله افتادم.
مدارک ما را گم کردهاند
المیرا هاشمی: ژوئن ۲۰۲۱ بود که من و همسرم مدارکمان را ارسال کردیم و در ماه اوت FILE NUMBER گرفتیم. هشت ماه گذشت و چون قبلاً برای ویزای توریستی، تست بیومتریک داده بودم و ده سال اعتبار داشت، برای من ایمیل مدیکال آمد.
ماه ۱۳ بود که تازه SPONSER APPROVAL آمد و تا همین الان که بیست ماه گذشته است ما همچنان در پروسه SPONSORSHIP SPOUSE خارج از کانادا هستیم و بهجز اینکه وضعیت ما روی سایت از مرحله NOT STARTED به IN PROGRESS تغییر کرده است، هیچ آپدیتی (در پرونده) نداشتیم.
به تازگی هم به من ایمیل زدند که مدارک اضافهتری میخواهند؛ نه fairness letter که نشاندهنده صحت رابطه میشود. مدارکی هم که خواستهاند ما قبلاً برایشان ارسال کرده بودیم که حتماً گم شده است که دوباره از سوءپیشینه، شناسنامه و travel history خواستهاند.
در حالی که روی سایت زمان بررسیها ۱۶ ماهه اعلام شده اما هیچ خبری نیست و ما همچنان منتظر هستیم. حتی به وکیل مجلس منطقهمان چندین و چند بار مراجعه کردیم و تنها جوابی که شنیدیم: «صبر کنید و اگر نیامد من دوباره تماس میگیرم»
این وضعیت دیگران هم هست، کسانی هستند که ۳۰ ماه است دارند انتظار میکشند. شرایط بسیار سختی است که در آن گرفتار شدیم.
در مورد رسیدگی به پروندهها تبعیض نژادی هم وجود دارد و دیگران (از کشورهای دیگر) را میبینیم که در عرض شش ماه و یک سال جواب میگیرند ولی دقیقاً از شهریور امسال، هیچ پرونده SPONSORSHIP SPOUSE (ایرانی) در آنکارا پروسس نشده است. در نهایت اگر ما تا خردادماه جواب نگیریم به دنبال گرفتن وکیل و شکایت میرویم.
وکیلها میگویند باید صبر کنیم، اما تا کی؟
نسرین: من ساکن ایران هستم و سه سال پیش با همسرم که ۳۰ سال است در کانادا زندگی میکند و شهروند کانادا است، ازدواج کردم. ما بهمحض ازدواج، مدارک را به جریان انداختیم بااینحال هنوز هیچ جوابی به ما ندادهاند.
اداره مهاجرت هیچ همکاری با ما نکرده و بعد از دو سال و نیم، تازه برای من مصاحبه گذاشتند. من هم به همراه دخترم به آنکارا رفتم و آنجا تأیید شدم؛ حتی به من گفتند هیچ شک و شبههای در ازدواج ما ندارند و من میتوانم به مملکت خودم برگردم و به زودی ویزایم را میدهند. از آن زمان شش ماه گذشته و هیچ جوابی نگرفتهام.
ما بارها به اداره مهاجرت آنکارا ایمیل زدیم اما هیچ پاسخی دریافت نکردیم. با هر وکیلی هم صحبت میکنیم میگوید باید صبر کنیم اما تا چه زمانی؟ من صدای آدمی خسته و دلنگران و ازهمپاشیده هستم، یک روز امیدوارم و فکر میکنم همهچیز درست میشود و روزی دیگر فکر میکنم که هیچچیز درست نمیشود.
دخترم به پاپانوئل نامه نوشته تا پدرش بیاید کانادا…
شیرین ندافی: من به همراه دختر ۵ساله و پسر ۱۱سالهام از سال ۲۰۱۹ در کانادا هستیم. چهار سال است که بچهها پدرشان را ندیدهاند. همسرم سه ماه بعد از ما تصمیم گرفت به کانادا بیاید؛ او ویزای توریستی داشت اما به او اطلاع دادند که ویزایش باطلشده است. همان زمان به یک وکیل ۵ هزار دلار دادم تا این ویزا را زنده کند، کاری که انجام شد اما متأسفانه تا جواب قاضی فدرال آمد، سال ۲۰۲۰ بود که کووید شروعشده بود. زمانی که همسرم خواست وارد کانادا شود به او اجازه ندادند و گفتند ویزایش باطل است و دوباره برای گرفتن ویزا باید اقدام کند در صورتیکه در آنکارا پاسپورت همسرم ویزا زده بودند.
سپتامبر ۲۰۲۱ برای همسرم درخواست مدیکالاش آمده بود، همه میگفتند یک سال اعتبار دارد و جوابتان را میدهند. بچهها هم ذوق میکردند و میگفتند امسال تولدمان، بابا پیش ماست. تحمل دوری و توضیح دادنش برای بچهها خیلی سخت است. آنها پدرهای دوستانشان را میدیدند و میپرسند: «چرا پدرمان همیشه در فیلمها است؟»
من در سال ۲۰۲۲ که PR شدم برای همسرم اقدام کردم؛ از MP هم پیگیری کردم و ایشان گفتند شما برای اداره مهاجرت آنکارا تنها یک عدد هستید. در صورتیکه این عدد احساسات، زندگی و آینده بچههای من است که هر شب با عشق پدرشان و آرزوی دیدنش میخوابند و بیدار میشوند. این موضوع خیلی نامید کننده است که ما را به چشم یک شماره میبینند و اصلاً برایشان مهم نیست که زندگی ما چه میشود…
سال نو امسال، دخترم تنها از «سانتا»، بودن با پدرش را خواسته بود. او یک نقاشی کشیده بود که در کنار درخت کریسمس با پدرش ایستاده. او بعد از سال جدید به من گفت: «مامان من فهمیدم سانتا نمیتواند کاری بکند، چون حتماً نامه من به دستش نرسید.»
ارسال نظرات