سروده‌ای برای فرهاد میثمی از سعید کریمی، از تورنتو

گوشت را بر استخوان‌ها بجوی پیش از آن که نباشد

سروده‌ای برای فرهاد میثمی از سعید کریمی، از تورنتو

سعید کریمی، تورنتو

برای فرهاد میثمی

«دیلن تامس»

 

ایستاده‌ای نحیف و رنجور و زرد

و

پروای مردنت نیست...

«کمی زندگی هنوز خرج نشده

شاید که خاموش کند،

شعله دروغ‌های کهن را بر زمین»

با لبخندی که گویی از هزاران سال پیش

نظاره می‌کنی با به گودی نشسته چشم‌ها

نوشته تاریخ آزادی را بر پوست تنت،

در حصار بیرون زده دنده‌ها

و

آتش میزنی با نبض سرخ خویش

زیر پوست سیاه شب

تا شعله کشد غرور در نگاه تو

بر شهرهای تاریک انباشته بر افق

فلق وشفق در دیدگان تو نهفته‌اند

و

تو از ما به آفتاب نزدیک‌تری…

قسم دادی شب را به روز،

مرگ را به هستی

اما!

بمان با ما!

تا فردا تا رنگین کمان

بمان با ما!

تا بهار...

 

زمستان ۲۰۲۳

ارسال نظرات