من و همسرم برای اولین بار در سال ۲۰۱۳ به تورنتو آمدیم. من مدرک کارشناسی ارشدم را در رشته علوم به پایان رسانده بودم و چندین سال در ایران کار کرده بودم. علاوه بر این دکترای خودم را در رشته مهندسی حملونقل از انگلستان گرفته بودم. اولین اقامت ما در کانادا کوتاه بود؛ چون هنوز کارهای ناتمامی داشتیم که باید به آنها رسیدگی میکردیم.
در فوریه ۲۰۱۵ بود که به ادمونتون برگشتیم. خیابانهای شهر پوشیده از برف بود و ما ادمونتون را انتخاب کرده بودیم چون بعضی از افراد خانوادهمان -عمو/دایی همسرم- آنجا زندگی میکردند. من از همان روزهای اول، به ارزش شبکهسازی و کار داوطلبانه در جوامع کانادایی پی بردم و با توجه به اینکه در اینجا ارتباطاتی نداشتم، میدانستم که باید با ملاقات با افراد جدید و سرشوق آور، این امکان را برای خودم ایجاد کنم. برای همین تصمیم گرفتم در فعالیتهای داوطلبانه شرکت کنم و به سازمانهای مرتبط با حرفهام بپیوندم.
اولین گروه حرفهای هم که به آنها متصل شدم، انجمن مهندسی عمران کانادا بخش ادمونتون (CSCE) بود. رئیس آنها مرا به جلسه هیئت مدیره ماهانه خود دعوت کرد، هیئت اجرایی فضایی دوستانه و گرم داشت و آغوشش به روی اعضای جدید باز بود.
من همچنین در کتابخانه عمومی ادمونتون (EPL)، برنامههای محلی ورزش سهگانه (شنا، دوچرخه سواری و دویدن) و رویدادهای ورزشی عضو شدم و داوطلبانه با یک گروه حامی توسعه و صلح بودم.
فعالیتهای داوطلبانه به من کمک کرد تا علاوه بر آشنایی با محیط کار کانادایی، با افراد مختلف ارتباط برقرار کنم و یک شبکه قوی ایجاد کنم. مشارکت من با این سازمانها این فرصت را به من داد تا از آنها یاد بگیرم، بخشی از تیم آنها باشم و شبکه خود را گسترش دهم.
علاوه بر اینها فعالیتهای داوطلبانه مهارتهای رهبری من را تقویت کرد، دانش من را در مورد کشور جدیدم گسترش داد و من را با پشتیبانی مربی وصل کرد. زمان گذاشتن در هر یک از این فعالیتها به من کمک کرد تا رزومه خودم را بسازم و راه را برای کارم باز کنم.
من همچنان در همین موقعیتها خودم را قرار میدهم و طبق همین استراتژی (کار داوطلبانه و شبکهسازی) پیش میروم. توصیهام هم به هر مهاجری این است که از این دو تکنیک کلیدی برای موفقیت در کانادا استفاده کند.
همسرم اعظم هم در این مسیر همیشه همراهیام کرد. او قبل از آمدن به کانادا در محیطهای مختلف -مکزیک، ایران و ایتالیا- کار و تحصیل کرده بود و اولین دکترای خود را در رشته باغبانی علمی گرفته بود.
او دومین دکترای خود را در زمینه اصلاح نباتات در دانشگاه آلبرتا دنبال کرده و پس از گرفتن هفت بورسیه تحصیلی مبتنی بر شایستگی و (انتشار) چهار مقاله، سوابق و تجربه عملی در صنعت قارچ، او اکنون مدیر فنی یکی از بزرگترین شرکتهای قارچ ارگانیک در آمریکای شمالی است. شرکت در یک برنامه MBA و کار با تیمهای داخلی و خارجی در سراسر جهان به او کمک کرد تا یک راهنما الهام بخش (در این زمینه) شود.
اعظم بر اهمیت «خود -رهبری» برای هر مهاجری که به دنبال نقشهای رهبری است، تاکید میکند و میگوید: «خود رهبری در مورد مدیریت ارزشها، مفروضات، باورها و انتظارات خودمان است و شما اگر بتوانید خودتان را (در درجه اول) مدیریت کنید از عهده مدیریت دیگران هم بر میآیید.»
منبع: وبسایت canadianimmigrant
ارسال نظرات