نظرهای چند شخصیت درباره «#من وکالت می‌دهم»

افشین افشین‌جم، امیر خدیر، بابک یزدی، مصطفا عزیزی چه می‌گویند؟

نظرهای چند شخصیت درباره «#من وکالت می‌دهم»

بعنوان يكى از طرفداران، همچنين نقّاد شاهزاده، مخالف شعار «من وکالت میدهم» هستم. اين شعارٍ نفاق‌برانگیز، بدون برنامه‌ريزى و‌ عدم‌ شراكت نمايندگان اقشار مردم را مغاير منافع ملى می‌دانم. باور دارم این شعار جنبش سرنگونى را كُند و يا متوقف می‌کند.

افشین افشین‌جم، فعال سیاسی مشروطه‌خواه

بعنوان يكى از طرفداران، همچنين نقّاد شاهزاده، مخالف شعار «من وکالت میدهم» هستم. اين شعارٍ نفاق‌برانگیز،  بدون برنامه‌ريزى و‌ عدم‌ شراكت نمايندگان اقشار مردم را مغاير منافع ملى می‌دانم. باور دارم این شعار جنبش سرنگونى را كُند و يا متوقف می‌کند. شعار «من وكالت مي‌دهم» ابزارى است که از یک طرف رژيم از طريق رسانه‌هاى مجازى از آن\ بهره‌مند مي‌شود و از طرف دیگر آتش اختلاف بين مردم را شعله‌ور می‌كند.

افشین افشین‌جم

تا چند هفته پيش ايرانيان با شور و هيجان از تفاهم، همصدايى، همبستگى صحبت می‌کردند و از ائتلاف بين احزاب و گروه‌ها و افراد مستقل استقبال کردند به‌طوری که توئیت سال نوىِ ميلادى با حضور چند كنشگر و سلبريتى  همراه با شاهزاده برای آنها اتحاد بزرگ را نوید می‌داد.

دیگر اینکه شاهزاده بارها در باره اهمیت حكومت «سيستم محور» سخن گفته‌اند و هميشه از رهبری هرمی، تک‌محورى و «رياستى» برحذر داشته‌اند ولى استقبال شاهزاده از کمپین «من وكالت ميدهم» بدون برنامه‌ريزى و رايزنى، مخالف مطالبى است كه تاكنون بيان شده است. فراموش نكنيم هر تحليل‌ نادرست و عمل ناآگاهانه، با كمك ارتش سايبری ج.ا. بقاى این رژيم را طولانی‌تر می‌كند.

پس از چند روز کشمکش بین مخالفان و موافقان شعار «وکالت»، سرانجام دیروز (۲۱ ژانویه) گزارش شد که شاهزاده درخواست همكارى با اقشار و اقوام را كردند كه قدمى مثبت است ولى كافى نيست، اپوزيسيون فراگير مي‌بايد به‌سرعت شكل گرفته تا بار ديگر حرکت براندازى در داخل و خارج به‌جريان بیافتد. در پایان یادآوری این نکته مهم است که: نوع حکومت دمکراتیک با اتکا به آرای مردمِ آگاه، از داخل صندوق‌های رای بیرون می‌آید.

امیر خدیر، فعال سیاسی و نماینده سابق مجلس کبک

امیر خدیر

به باور من تاریخ صد ساله حرکت مردم ما به سوی مدرنیته و دموکراسی ما را شایسته چیز دیگری، چیز بهتری می‌کند.  چیز متفاوتی که متکی به اقتدار فردی یا رهبران خودشیفته و خودمحوربین که دارای فرهنگ تصاحبِ قدرتِ فردی، یا کسانی که وارث چنین فرهنگی هستند، نباشد.

به نظر من مردم ما شایسته جمهوری و دموکراسی هستند. امیدوارم همیاری بلوک‌ها و خانواده‌های مختلف  سیاسی راهِ گذار از این رژیم و دستیابی به دموکراسی و حداقل جمهوریت، یعنی انتخاب شکل نظام توسط رای مردم و ایجاد مجلس موسسان، جمهوریت را هر چه زودتر ممکن کند. 

فرهنگ زمامداری سلسله پهلوی چیزی نبود جز تمرکز قدرت در دست یک فرد. اگر جناب رضا پهلوی با آن فرهنگ فاصله گرفته‌اند و بنای همسویی با روندهای دموکراتیک را گذاشته‌اند، شایسته بود که در بیانیه‌ شنبه‌شب‌شان  ضمن تشکر از کسانی که از ایشان حمایت کردند به حامیان‌شان تذکر می‌دادند که وکالت فردی در این شرایط  کارساز نیست. هدف ایشان و دیگر مجوعه‌‌های سیاسی موجود در صحنه، باید گردهم آمدن باشد و نه گرد یک فرد جمع شدن. من از طیف متکثری صحبت می‌کنم که لازم است نماینده تنوع جمعیتی و عقیدتی ایرانیان داخل کشور بوده و بر محور یک توافق اصولی و بنیادین به ائتلاف رسیده باشد. به باور من کارزار وکالت تلاش کرده جنبش را به سمت محورفردی و تسلط یک بلوک سیاسی و شخص رضا پهلوی سوق دهد.

مصطفا عزیزی، فعال سینمایی و روزنامه‌نگار

این که انسان‌ها آزاد هستند به کسی یا کسانی برای انجام کاری وکالت بدهند یا ندهند حقی‌ست که نمی‌توان از کسی سلب کرد و همچنین نمی‌توان کسی را به آن مجبور کرد. مهم بررسی دلیل و مضمون این وکالت دادن‌ها و ندادن‌هاست. در واقع شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه با تینا قاضی‌ مراد سردبیر «اتاق خبر» تلویزیون «منوتو» موضوعات مختلفی را مطرح کرد که از دل آن سه اصل کلیدی بیرون کشیده شد و مبنای وکالت دادن شد.

۱) جدایی دین از سیاست و سکولاریسم

۲) حق تعیین سرنوشت مردم به دست خود در انتخاباتی آزاد

۳) تمامیت ارضی ایران

دو اصل نخست وفاق عمومی دارد و صراحتا جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است اما اصل سوم محل مناقشه است و اساسا با اصل «حق تعیین سرنوشت» در تضاد است. جمهوری اسلامی نیز مخالف جدایی حتا یک وجب از خاک ایران است برای همین روح‌الله خمینی دستور داد همه‌ی ایران برای سرکوب کردستان عازم این خطه شوند. استقلال‌خواهی بخشی از حقوق اساسی انسان‌ها ست و هیچ‌کس نمی‌تواند این اصل را مخدوش کند. بی‌شک می‌توان مخالف جدایی بخشی از ایران بود و در مورد مزایا یا معایب آن گفت‌وگو کرد اما نمی‌توان آن حق را سلب کرد. درست مثل حق طلاق می‌ماند.

بحث دیگر در دادن وکالت قبول این وکالت توسط کشورهای دیگر است. وقتی مردم خودشان در صحنه حضوری زنده و فعال دارند و دست‌کم در خارج از ایران می‌توانند با راهپیمایی و مذاکره با مقامات سایر کشورها خواسته‌های خود را بیان کنند دیگر نیاز به پویش‌هایی مانند وکالت دادن یا ندادن نیست.

به هر حال از نظر من این پویش به وحدت مردم و انقلاب «زن، زندگی، آزادی» که با رمز «ژینا امینی» به اوج رسیده بود، با «خدعه‌ی جمهوری اسلامی» دارد آسیب می‌زند. به نظر من بهترین کسی که می‌تواند این «خدعه» را خنثی کند خود شاهزاده رضا پهلوی است.

خواست مردم ایران چنان که از شعارها و دیوارنویسی‌های‌شان برمی‌آید اتحاد حول براندازی جمهوری اسلامی و ایجاد نظامی سکولار با همه‌پرسی درباره نوع حکومت و شیوه‌های اداره‌ی آن است. زدن توئیت مشترک توسط پنج شش نفر از افراد تاثیرگذار دل‌ها را گرم کرده بود که دارد ائتلافی شکل می‌گیرد که متاسفانه با حذف حامد اسماعیلیون در توئیت مشترک بعدی نخستین شکاف‌ها را ایجاد کرد و این ماجرای وکالت ضربه‌ی دیگری زد. با همه‌ی این‌ها خیزش انقلابی مردم ایران این‌بار تمامی حکومت را نشانه گرفته است و هیچ «خدعه»‌ای آن را خاموش نمی‌کند.

بابک یزدی، دبیر کمیته حزب کمونیست کارگری

در تاریخ مبارزات جنبش‌های آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه تا کنونی، هیچ انقلابی که با وکالت و قیم‌مآبی و آقابالاسری کسی به پیروزی رسیده باشد را سراغ نداریم.

در طول بیشتر از چهار ماه گذشته، مردم ایران بدون نیاز به وکیل و قیم انقلابشان را پیش برده‌اند و به طور واقعی دیگر  قرار نیست یک دیکتاتوری اسلامی برود و در نیمه راه با مذاکرات پشت پرده و بندوبست با دولت‌های غربی، جریان استثمارگر دیگری از بالای سر مردم، انقلاب مردم را به سازش بکشاند!

به باور من احزاب سیاسی مهم‌ترین ابزار دخالت در سیاست هستند و مردم به احزاب رأی می‌دهند تا آنها را نمایندگی کنند و نه به یک فرد! آنهم فردی که تا به حال در هیچ مناظره‌ای که طرف مقابلش مخالف سیاسی او باشد شرکت نکرده است که شما بتوانید او را قضاوت کنید.

دوران خان‌خانی و ارباب-رعیتی سپری شده است و مردم ایران که به مدد تکنولوژی ارتباطات و همراهی اپوزیسیون و مردمان شریف جهان صدای خود را به دالان‌های سیاسی و دیپلماتیک غرب رسانده‌اند به هیچ متحدکننده و سخنگویی از بالای سر خود نیاز ندارند اما این به معنای آن نیست که نباید برای درهم پیچیدن بساط ننگین جمهوری اسلامی متحد شد، بلکه برعکس، مردم را  می‌شود و باید حول خواسته‌های عمومی، محوری، مشترک و سراسری که با منافع اکثریت مردم و انقلابِ «زن زندگی آزادی» همگام و همراه باشد، متحدکرد.

رهبرِ مردم شدن در شرایط انقلابی بدون همراهی با انقلاب و نمایندگی کردن عمیق‌ترین آمال و اهداف انقلاب، غیرممکن و محکوم به شکست است.

رضا پهلوی از نظر من اگر امتیازی دارد ادعای حقوق بشر، دموکراسی و آزادی احزاب است که مطرح می‌کند وگرنه پسر شاه سابقی که مانند رژیم اسلامی احزاب را ممنوع کرده و هواداران و اعضای آنها را زندان و شکنجه و بعضا اعدام کرده که در قرن بیست و یکم افتخار و امتیاز نیست! چرا چنین شخصی باید وکیل مردم مبارز و آزادیخواه  باشد؟ گذشته را نمی شود و نباید به جای آینده به مردم فروخت.

ارسال نظرات