افشین افشینجم، فعال سیاسی ساکن تورنتو است که احتمالاً بسیاری از شما او را به خاطر سخنرانیها و حضورش در رویدادهای سیاسی جامعه ایرانیان در کانادا میشناسید. افشینجم فارغالتحصیل دانشگاه تهران در رشته علوم تربیتی پیش از انقلاب است و در اروپا و آمریکا نیز تحصیل در رشته هتلداری را دنبال کرده است. به نوشته مجله شهروند افشینجم یک سال پس از انقلاب یعنی در سال ۱۳۵۸ قبل از فراخوانده شدن به دادگاههای انقلاب اسلامی که با مدیریت صادق خلخالی حکم اعدام میداد، توانست از ایران خارج شود. او پس از خروج از ایران به اسپانیا رفت و یک سال بعد به کانادا آمد. او همچنین پدر نازنین افشینجم فعال حقوق زنان و بشر است که در سال ۲۰۰۳ بهعنوان دختر شایسته کانادا انتخاب شده است. ازدواج نازنین با پیتر مککی، وزیر دفاع اسبق کانادا نیز به شهرت خانواده افشینجم در کانادا افزوده است. رسانه هفته گفتوگویی مفصلی با افشینجم با موضوع ائتلاف نیروهای سیاسی خارج از کشور انجام داده و نکاتی درباره حامد اسماعیلیون، سازمان مجاهدین خلق، رضا پهلوی، آینده سلطنت در ایران، طرح ولیعهدی خانم نور توسط فرح پهلوی و... در دسامیر گذشته انجام داد که دراینجا حضور شما خوانندگان گرامی ارائه میشود. |
آقای افشین افشینجم موضوع گفتوگوی ما با شما ائتلاف نیروهای سیاسی خارج کشور و شکلگیری یک شورای رهبری است؛ به نظر میآید امروز خیلی از مردم ایران چشمانتظار چنین ائتلافی هستند. خود شما در شرایط فعلی چقدر این ائتلاف را ضروری میدانید؟
افشین افشینجم: من فکر میکنم این ائتلاف نهتنها ضروری است بلکه باید هرچه زودتر انجام شود. یکوقت ضروری است ولی زمانی به آن داده نشده، ولی حالا من فکر میکنم اگر نگوییم چندین سال از زمانش گذشته ولی چندین ماه حتماً گذشته است و من فکر میکنم این کار بهزودی انجام خواهد شد.
مدتی است صحبتهایی بین اپوزیسیون مطرح است و نمیشود این را کتمان کرد. ولی به دلایل مختلف که ممکن است فقط بعضی از آنها را بشود در فضای عمومیگفت مثلاً یکی از افرادی که در مورد ائتلاف درباره او صحبت شده است آقای اسماعیلیون است و احتمالاً یکی از دلایلی که او نمیخواهد وارد این داستان شود این است که درگیر پرونده هواپیمای اوکراینی است و به همین خاطر نمیخواهد اسمش در فعالیت سیاسی اینچنینی مطرح شود و فکر میکند حالا که ممکن است پرونده به دادگاههای بینالمللی فرستاده شود، جمهوری اسلامی از این موضوع استفاده میکند و میگوید خودش را قاطی مسائل سیاسی احتمالاً برای براندازی یا غیره کرده است.
آقای اسماعیلیون نقش بسیار تأثیرگذاری داشته و هماهنگی بیسابقهای در بخشی از نیروهای اپوزیسیون خارج کشور ایجاد کرده؛ نمونهاش هماهنگی تقریبا دویست شهر بود که با فراخوان و سازماندهی او بیرون آمدند. با توجه به این نکته آیا بهنظر شما امکانپذیر است که بدون همراهی حامد اسماعیلیون این ائتلاف شکل بگیرد؟
افشین افشینجم: بله، کاملاً. کار به این بزرگی نمیتواند وابسته به یک نفر باشد. این را هم اضافه کنم در مورد فراخوانهایی که آقای اسماعیلیون دادند، با توجه به اینکه زمانش مصادف با مسائلی شده که خوشبختانه مردم را به خیابانها آورده است و همچنین تجربهای که آقای اسماعیلیون در سه سال گذشته از فراخوانهای مختلف به دست آورد کمک کرد تا آن راهاندازی که باید انجام میشد صورت بگیرد.
این نکته را فراموش نکنیم که یکی از مشکلات اساسی اپوزیسیون نداشتن بودجه و پول است. خوشبختانه این موضوع در مورد گروه بازماندگان صدق نکرد چراکه هم فاندریزینگ کردند و هم مقداری پول از قسمتهای مختلف دولت و... برایشان رسید که میتوانند این فراخوانها را بدهند و کمک بگیرند.
مشکل دیگر اپوزیسیون این است که میخواهند کارهایی کنند ولی اکثراً بهصورت پارت تایم کار میکنند یا بودجهای ندارند. ولی وقتی شما پول داشته باشی میتوانی استخدام کنی، پلاکارد بزنی، تبلیغات کنی، بیلبورد بزنی و... کارهایی که آقای اسماعیلیون و گروهشان انجام دادند تجربیاتی است که به نظر من اپوزیسیون میتواند از آنها برای کارهای آینده استفاده کند.
انتقادات و شایعاتی درباره آقای اسماعیلیون وجود دارد که به نظر میآید بعضی از آنها کاملاً سازماندهی شده است. نگاه شما به این موارد چیست؟
افشین افشینجم: واقعیت این است که آقای اسماعیلیون بهعنوان سخنگوی انجمن خانوادههای قربانیان هواپیمای اوکراینی انتخاب شده است؛ یعنی خانوادهها به او رأی دادند. ما اگر از منظر دموکراتیک هم به این موضوع نگاه کنیم او نماینده خانوادههای قربانیان است. در این گروه چند نفر ناراضی هستند اما این نارضایتی در مقابل کل جمع زیاد نیست.
درعینحال من فکر میکنم هر انتقادی هم داشته باشند گروه باید داخل خودش آن را حل کند، این درز کردن در حقیقت بنزین ریختن روی آتشی است که جمهوری اسلامی میخواهد به راه بیندازد.
برخی از این انتقادها ممکن است درست هم باشند ولی از نظر دموکراتیک و حل موضوع کاری پیش نمیبرند. مثلاً گفته میشود او جزو مجاهدین است که این موضوع کاملاً دروغ است. او خودش میگوید چپ است! ممکن است منِ نوعی هم تمایلاتی به قسمت سوشالیزم داشته باشم، همانطور که ما در کانادا بهعنوان یک کشور سوشالیزم هستیم، ممکن است او هم چنین تمایلاتی داشته باشد و اشکالی هم ندارد، هرکس میتواند مقداری تمایلات راست یا چپ داشته باشد ولی اینها مسئلهای نیست که آدم بخواهد بزرگش کند و از آن سوءاستفاده کند.
مثلاً میگویند آقای اسماعیلیون کتابی نوشته که عکس روی جلدش شبیه تصاویر مجاهدین است؛ یعنی آن حجاب مجاهدین. به نظرم کسانی که این را میگویند کتاب را نخواندهاند. اگر کتاب را بخوانند متوجه میشوند درست علیه مجاهدین نوشته شده است. این موضوع اولین بار از داخل ایران مطرح شد و عدهای این موضوع را گرفتند و بدون اینکه کتاب را مطالعه کنند شایعه را پخش کردند.
برگردیم به بحث ائتلاف، از نظر شما درواقع محورها و اصول موضوع این شکلگیری ائتلاف چه چیزهایی میتواند باشد؛ یعنی چند اصل که میتواند پایه و اساس شکلگیری این ائتلاف و آن شورای رهبری نیروهای خارج از کشور باشد کدماند؟
افشین افشینجم: بعضیها با واژه ائتلاف مشکل داشتند و میگفتند مثلاً همفکری باشد یا آخرین واژهای که شنیدم همصدایی است. البته فرقی هم نمیکند. من فکر میکنم در ائتلاف هر سازمان، فرد، گروه، حزب و جبههای میتواند اعتقادات خودش را داشته باشد ولی در یک، دو یا سه مورد بهخصوص میتوانند با همدیگر همفکر باشند یعنی همه آن را قبول داشته باشند: ۱. تمامیت ارزی کشور، که من کسی را ندیدم راجع به آن اختلاف داشته باشد. ۲. براندازی؛ یعنی همه موافق براندازی یا فروپاشی جمهوری اسلامی باشند. ۳. سکولاریسم؛ یعنی همه به جدایی حکومت از مذهب اعتقاد داشته باشند.
این سه موضوع اساسی که هست میتواند این گروهها یا افراد را به همدیگر نزدیک کند و وقتی به نتیجه رسیدند هرکس بهدنبال کار خودش برود، حتی زمانی هم که دارند ائتلاف و صحبت میکنند هرکس میتواند کار خودش را انجام دهد. بنابراین هرچه تعداد خواستهها کمتر باشد اتحاد و ائتلاف بیشتر خواهد بود.
دموکراسی چطور؟ یعنی ما بپذیریم که هر چیزی جایگزین جمهوری اسلامیشود باید به سازوکارهای دموکراتیک پایبند است یا مثلاً من در جایی خواندم که درعینحال که بر تمامیت ارضی، نبودن جمهوری اسلامی و بر سازوکارهای دموکراتیک تأکید داشتند، میگفتند این تنوع فرهنگی و قومی داخل ایران که الآن بهشدت انکار میشود به رسمیت شناخته شود.
افشین افشینجم: به نظر من این مسائل را همه قبول دارند؛ یعنی همه ما قبول داریم که در کشوری پهناور مثل ایران که از بلوچ و کرد و آذری و لر و گیلک و مازنی و عرب در آن زندگی میکنند حتماً فرهنگ و زبان متنوعی داریم و همه اینها شناخته شده هستند، چه ما قبول کنیم و چه نکنیم قرنها این اقوام وجود داشتند و ادامه هم خواهند داد، حرفی در آن نیست.
نکته دیگر هم که شما بهدرستی به آن اشاره کردید، موضوعی که در این ائتلافها مطرح میشود مسئله حقوق بشر است. من سهپایه اساسی تشکیل ائتلاف را گفتم ولی میشود آن موضوعی که شما به آن اشاره کردید یعنی قبول کردن تغییرات و اختلافات میان اقوام هم اضافه شود ولی مهمتر از آن موضوع حقوق بشر است چراکه وقتی ما حقوق بشر را در خواستههایمان قرار دهیم آن موضوع هم درش مستتر است.
به نظر شما چه نیروهای سیاسی میتوانند و باید در این ائتلاف حضور داشته باشند؟
افشین افشینجم: به نظر من چند اصل میتواند در این موضوع نهفته باشد: یکی اینکه این افراد یا گروهها جای پا داشته باشند وقتی بهعنوانمثال زمانی بیایید که فراخوان خواهند داد کسانی باشند که این افراد یا گروه را بشناسند یا با مرامشان آشنا باشند. برای اینکه اگر کسی بیاید و بگوید من فراخوان میدهم افراد جامعه میگویند این چه کسی است که میخواهد فراخوان دهد ما اصلاً او را نمیشناسیم. بنابراین به نظر من باید نماینده اقوام در اینجا و این نشستها و این ائتلافها باشند. چراکه افراد هنوز هم در قوم خودشان و آن منطقهای که هستند از آنها حرفشنوی دارند. مثلاً وقتیکه کومله در کردستان فراخوانی برای بستن مغازهها یا کسبوکار میدهد مردم قبول میکنند یا جاهای دیگر. دوم اینکه این افراد خوشنام باشند؛ ببینید یکوقت هست ما یک بغچه یا چمدان از گذشته داریم که به ما میگویند این را با خودتان حمل نکنید و بیاورید برای اینکه ارزش آن سازمان و ائتلاف را پایین میآورد؛ نهتنها فقط برای خودش بلکه ارزش آن گروه را پایین میآورد. بنابراین کسانی که در این ائتلاف از طرف حزب یا احزاب برگزیده میشوند باید خوشنام باشند؛ یعنی گذشته بدی نداشته باشند یا کار خطای مثل اختلاس و غیره در گذشته خود نداشته باشند تا جمهوری اسلامی روی آن مورد دست میگذارد.
با توجه به این نکاتی که گفتید آیا سازمان مجاهدین میتواند بخشی از این ائتلاف باشد؟
افشین افشینجم: بله میتواند باشد؛ اما ببینید اولاً که آیا تا الآن گروه مجاهدین خواسته با هیچکس بنشیند و کار کند؟ نه، همواره تکروی کرده است. حتی خودشان خانم رجوی را بهعنوان رئیسجمهور منتخب مطرح میکنند؛ این یعنی همهچیز مشخص است و بقیه شما هم سر کار خودتان بروید. نکتهای که من افشینجم دارم این است که هرکس مخالف جمهوری اسلامی است اگر بخواهد باید در این مجموعه باشد چراکه در آینده دموکراتیک ایران شما نمیتوانید بگویید مجاهد نباشد، مگر اینکه قوانینی را به مجلس ببری و مجلس تأیید کند که ما این را نمیخواهیم. بهعبارتدیگر من نباید تصمیمگیرنده باشم بلکه باید دادگاههای ملی ایران باشد که بتواند فرد یا گروهی را در دادگاه ببرد و با هیئتمنصفه و وکلایی که خودشان میآورند هرکسی را محکوم کند. اگر ما بهواقع به دموکراسی اعتقاد داریم باید این پروسه را جلو ببریم. بنابراین اگر گروه مجاهدین بخواهند وارد شوند به نظر من میتوانند وارد شوند ولی آن ایرادهایی که چند لحظه پیش گفتم بر آنها وارد است.
یکی از نکاتی که شما در اصول موضوعه ائتلاف گفتید، سکولار بودن حکومت است. خانم رجوی چند وقت پیش یک سخنرانی آنلاین در جمع بخشی از نمایندگان کانادا با روسری داشت و بقیه نیروهای خانم این سازمان هم روسری باید داشته باشند. از طرفی این سازمان بههرحال ایدئولوژی دینی دارد.
افشین افشینجم: شما در اینجا دو موضوع را مطرح میکنید؛ اولین موضوع حجاب است، که ایشان حق دارد حجاب داشته باشد یا نداشته باشد، ولی اگر ایشان کسی را مجبور به داشتن حجاب کند البته که قابلقبول نیست؛ یعنی من (زن) میتوانم حجاب داشته باشم ولی به دخترم یا خواهرم یا مادرم یا هرکدام از اطرافیانم نباید در این مورد فشار بیاورم. خانم رجوی اگر خودش میخواهد روسری داشته باشد، داشته باشد ولی اگر به افرادی که با او همکاری دارند اجازه ندهد بیحجاب باشند سکولار نیست. بنابراین او از این نظر فاقد شرایط لازم است. بنابراین اگر مجاهدین میخواهد در ائتلاف شرکت کند باید یک رفرم حسابی در دیدگاهش ایجاد کند. اگر نتواند این رفرم را انجام دهد نه خانم رجوی و نه آنهایی که با مسلک ایشان جلو میروند، نمیتوانند در آینده ایران نقشی داشته باشند.
شاید بیراه نباشد بگوییم شاهزاده رضا پهلوی میانِ نیروهایِ سیاسیِ خارج از کشور بیشترین تأکید را در مورد موضوع ائتلاف نیروهای سیاسی داشته. شما اساساً نقش جایگاه او را در این ائتلاف چطور میبینید؟
افشین افشینجم: ببینید ما چند لحظه پیش راجع به اینکه یکی از شاخصهایی که کسی میتواند جزو ائتلاف باشد این است که نفوذ داشته باشد صحبت کردیم، که بتواند فراخوان دهد و کسانی او را بشناسند و از او تبعیت کنند. به عقیده من شاهزاده رضا پهلوی بیشترین معروفیت را در داخل و خارج از ایران دارد. میدانیم که در شعارهایی هم که در شهرها و قسمتهای مختلف داده شد، اسم پدر و پدربزرگش بهمراتب برده شده بود، کما اینکه اسم خودشان هم برده شده بود. بدون حضور او شاید بتوان گفت بیش از یک سوم افراد فعلی در فراخوانها حاضر نشوند.
از مجموعه صحبتهای آقای رضا پهلوی اینطوری استنباط میشود که گویا ایشان میخواهند هماهنگکننده نیروهای سیاسی باشند؟
افشین افشینجم: صحبت شما کاملاً درست است. البته من شخصاً و بسیاری از دوستان دیگر سالهاست از او خواستیم که بیاید و این ائتلاف و گردهمایی را تشکیل دهد. من یادم نمیرود در چندین مورد به او گفتم «شما در صحبتها و مصاحبههایتان که همهشان هم هستند و وجود دارند گفتید من نمیخواهم سمتی داشته باشم، همانطور که شما اشاره کردید، ولی من گفتم اول بهعنوان یک انسان و بعد بهعنوان یک ایرانی، این وظیفه ماست که بخواهیم این افراد را دور هم جمع کنیم تا بتوانیم کاری از پیش ببریم.»
البته بدون ایشان هم میشود گفت که تحقق ائتلاف محال نیست اما بسیار مشکل است. بنابراین او وظیفه دارد که بیاید تا ائتلاف شکل بگیرد. بنابراین من فکر میکنم وجود ایشان الزامی است، حالا اگر میخواهد در حاشیه باشد یا متن، به نظر من زیاد مهم نیست. حتی اگر میخواهد در حاشیه باشد باید بگوید من در حاشیه هستم و این موضوع را صددرصد تأیید میکنم. چراکه صحبتهای او همیشه چنین بوده که شما بروید کارتان را انجام دهید من هم اگر شما کارتان را درست انجام دادید تأییدتان میکنم.
آقای پهلوی در گفتوگو با رادیو کانادا اشاره کرد من به دنبال جایگاهی مثل جایگاه پدرم نیستم، چراکه به محض اینکه در آن جایگاه قرار بگیرم توانمندیهایم برای تأثیرگذاری در وضعیت موجود محدود میشود. به نظر میرسد او تکلیف خودش را با اینکه قرار نیست نظام سلطنتی حاکم باشد مشخص کرده. آیا شما هم چنین برداشتی دارید؟
افشین افشینجم: ببینید از چهار سال قبل تاکنون مصاحبهها و نوشتههای بسیار مهمی در رابطه با این حرف شما دارد و بهصراحت گفتهاند نمیخواهد سمتی در آتیه داشته باشد. ایشان میگوید من هم مثل شما یک حق انسانی دارم و حقوق انسانی من این است که میخواهم آزاد باشم هر کاری دلم میخواهد انجام دهم. از طرف دیگر باید این را در نظر داشته باشید، فشارهایی که از طرف طرفداران سامانه پادشاهی هست او را بسیار تحتفشار قرار میدهد که انتقادهای جدی به آنها دارم (نه نسبت به شاهزاده، چون خود شاهزاده بارها گفته است من از این دسته «شاهاللهی» فراری هستم) این دسته مصداق همان مثل معروف هستند که میگویند شاه میبخشد و شیخ نمیبخشد. آنها تفکر شاهزاده را روایت نمیکنند فکر او همان چیزی است که میگوید، همانطور که در کتابش نوشته و در مصاحبههایش گفته است. طبیعتا این نکته درباره همین مصاحبه هم صادق است و هرچه اینجا گفته میشود حرفهای شخص من است. در اینجا میخواهم پرانتزی برای خودم باز کنم به این صورت که اگر ما به پروسه دموکراتیک اعتقاد داریم و بعد از فروپاشی جمهوری اسلامی اکثریت مردم رأی بر پادشاهی بدهند تکلیف چیست؟ به عقیده من اگر اکثریت مردم چنین چیزی بخواهند احتمالاً او هم به رأی مردم احترام بگذارد اما به همان صورتی که ما در سامانه پادشاهی کشورهای شمال اروپا مثل نروژ و اسپانیا و انگلیس یا حتی ژاپن میبینیم ممکن است در حقیقت پادشاه یک سمت تشریفاتی باشد بهطوریکه نتواند هیچ نقشی در حکومت داشته باشند.من اینجا پرانتز را میبندم.
اجازه بدهید پرانتز را باز نگه داریم. به نکته مهمی اشاره کردید. در اینجا یک نگرانی وجود دارد. در طول تاریخ سیاسی صد و خوردهای سال گذشته، یعنی از دوران مشروطه به این سمت ما به دنبال چنین نظام پادشاه مشروطهای رفتهایم اما تجربه موفقی نبوده است و نظام پادشاهی مشروطه دوباره به سمت یک نظام پادشاهی مطلقه چرخیده...
افشین افشینجم: ببینید ما نمیتوانیم نگرانی را با صحبت کردن حل کنیم ولی مکانیزمی که باید این مشکل را برطرف کند چیست. خیلی کشورهای دمکراتیک سامانه پادشاهی دارند ولی چرا پادشاه دخالتی ندارد یا در مورد بعضی از کشورها که هم رئیسجمهور و هم نخستوزیر دارند چرا رئیسجمهور کارهای نیست و فقط حالت تشریفاتی دارد؟ اینجا بحث مکانیزم مطرح است. در مقابل کشورهای جمهوری داریم مثل روسیه. الآن پوتین آمده و زمان رئیسجمهوریاش را تا سال ۲۰۳۲ گسترش داده است؛ حالا اگر عمرش اجازه دهد مسلماً دوباره این را تغییر میدهد. یا در سوریه کاری کردند که بشار اسد پس از پدرش به ریاستجمهوری برسد. دربرابر آن سیستم کانادا را داریم؛ به عنوان مثال آقای ترودو نخستوزیر کانادا، یک عینک کادو گرفت، ارزش آن عینک بیش از صد و خوردهای دلار بود که طبق قانون ایشان میتوانست نگه دارد. مکانیزم طوری بود که تشخیص دادند این عینک حدود ۲۰۰ دلار است! او هم مجبور شد بقیه پول را بپردازد و عینک را بردارد. ما نیز اگر بخواهیم این مسیر را برویم باید از قوانین کشورهای پادشاهی یاد بگیریم چه کار کنیم که این اتفاقات نیفتد.
شما اشاره کردید بعضیها که شما به آنها لقب «شاهاللهی» دادید به دنبال یک نظام خالص سلطنتی هستند و ایشان هم نمیپذیرند اما یکی از کسانی که صحبتهایش باعث شد این برداشت به وجود بیاید خانم فرح دیبا بود. ایشان در مصاحبه با یک روزنامه ایتالیایی گفتند، در صورت بازگشت به ایران، نور پهلوی فرزند ارشد شاهزاده میتواند ولیعهد باشد.
افشین افشینجم: به عقیده من اطرافیان شاهزاده، شاهاللهی نیستند، آنها لیبرال و دموکراتیک فکر میکنند. شاهالهی کسانی هستند که قبول ندارند شاهزاده برای خودش حقی دارد و هیچچیز جز سامانه پادشاهی نمیخواهد که خود این باعث انشقاق میشود. میخواهم خیلی واضح بگویم من افرادی را میشناسم که اینطور هستند. بهطرف میگفتم شما شاهزاده را قبول داری؟ میگفت بله. میپرسیدم عقایدش را قبول داری؟ میگفت بله. میپرسیدم پس چرا به آن توجه نمیکنی؟ میگفت نه ایشان بیخود کرده فلان چیز گفته! من به این افراد شاهاللهی میگویم. ولی راجع به پرسش شما که در مورد مصاحبه شهبانو و شاهزاده نور اشاره کردید؛ شهبانو گفتند منظورشان این نبوده و این ترجمه درستی نبوده است. من هم فکر میکنم احتمالاً آن ترجمه درست نبوده است. ولی اگر تصور کنیم که این ترجمه درست بوده است؛ شما ببینید وقتی ملکه انگلیس فوت کرد جایگزینش چارلز که ما همیشه به او شاهزاده چارلز میگفتیم و حالا به او کینگ میگوییم، آمد. اگر هم فکر کنیم شهبانو نظرش این بوده اگر خدایی نکرده در این دوران اتفاقی برای شاهزاده بیفتد باید چه کنیم، بهطور طبیعی ما باید موضوع وراثت را بپذیریم قاعدتاً باید کسی از خانواده پهلوی ولیعهد باشد. ولی اگر احتمالاً جمهوری اسلامی بماند که امیدوارم ظرف همین امروز و فردا برکنار شود قاعدتاً این پروسه وجود دارد. در آینده هم احتمالاً اگر قضیه موروثی بودن را قبول داشته باشیم و اگر مردم بخواهند و همچنین اگرهای دیگر محقق شود آن زمان ممکن است صحبت شهبانو هم درست باشد.
در مورد نیروهای اصلاحطلب داخل کشور و اینکه بخشی از ائتلاف باشند یا نه، نظر شما چیست؟
افشین افشینجم: من در هیچکدام از اصلاحطلبان نمیبینم که اجازه ورود به ائتلاف را پیدا کنند. آقای سید محمد خاتمی جزو کسانی هستند که من بهطور شخصی او را به دادگاه معرفی خواهم کرد. او باید بابت ۸ سال ریاستجمهوریاش جوابگو باشد، باید جوابگو باشد که وقتی به سازمان ملل رفت چرا آنقدر در توالت آنجا ماند تا رئیسجمهور آمریکا از دیدار با او منصرف شد و رفت. میخواهم بگویم این افراد کارهایی در آن مملکت کردند که باید برای تک تکشان جوابگو باشند. آقای موسوی هم باید جوابگوی زمان نخستوزیریاش باشد. اگر در آن دادگاه مبرا شود و تأیید شود گناهکار نبوده و خیلی از مسائل دوران نخستوزیریاش را نمیدانسته یک حرف دیگری است. ولی این چیزهایی است که باید دادگاه مشخص کند. بهقولمعروف «اول برادریمان را ثابت کنیم و بعد دنبال ارثومیراث بگردیم» اینها هنوز برادریشان را ثابت نکردهاند. سید محمد خاتمی پرونده بسیار قطوری دارد که این پروندهها باید دانه به دانه حل شود.
شعار این جنبش زن زندگی و آزادی است. چه نقش و جایگاهی برای زنان در ائتلاف میبینید؟
افشین افشینجم: به عقیده من در آینده زنان نقشی بسیار مهم خواهند داشت. زمانی که جمهوری اسلامی عوض شود ما به حدود ۲ میلیون نفر، افراد دولتی نیاز داریم، از وزیر و معاون و دهدار و مجلس و هرجایی. بنابراین حدود ۲ میلیون نفر کارمندان سطح بالا و متوسط و پایین دولتی خواهیم داشت که به نظر من بسیاری از زنان میتوانند این کارها را به خوبی انجام دهند، حتی اگر در درجه اول نباشند میتوانند نفر دوم خوب بهعنوان پشتیبان داشته باشند که بتوانند این کارها را انجام دهند. به نظر من یکی از تعهدات کسانی که میخواهند در رأس قدرت قرار بگیرند این است که بیایند و بگویند ما در کابینهمان یا در انتخابات مجلسمان حتماً یک درصدی را برای خانمها میگذاریم.
ممنون آقای افشینجم از وقتیکه به رسانه هفته اختصاص دادید.
بخش اول ویدئوی این مصاحبه را در ادامه ببینید:
بخش دوم ویدئوی مصاحبه:
ارسال نظرات