به گزارش هفته کاوه شهروز، وکیل و فعال سیاسی و حقوق بشر مقیم تورنتو که احتمالاً او را در بسیاری از رویدادهای مربوط به ایرانیان تورنتو ازجمله کنار حامد اسماعیلیون دیدهاید، روز ۱۳ دسامبر در رشته توییتی راهکارهای ائتلاف مؤثر میان نیروهای اپوزیسیون را از نگاه خودش تشریح کرد.
کاوه شهروز که فارغالتحصیل علوم سیاسی از دانشگاه تورنتو و فارغالتحصیل رشته حقوق از دانشگاه هاروارد است، نوشت:« اپوزیسیون باید فعالیتهای پیش روی خود را در دو فاز مجزا ببیند: ۱- فاز انقلاب و ۲- فاز انتقال.
وی درباره فاز اول به اهمیت «مدیریت رفتارهای انقلابی» اشاره کرد و نوشت:« ممکن است بر این باور باشیم که تسریع در سقوط رژیم باید الگوی ما باشد درصورتیکه به نظر من، اصل باید این باشد که درنهایت خون کمتری ریخته شود. من بهشدت نگران رفتارهای انقلابی هستم که احتمال تقابلهای خشونتآمیز با رژیم جمهوری اسلامی را افزایش میدهند. در اصل این موضوع باید دغدغه همه ما باشد چراکه خشونت دقیقاً همان چیزی است که رژیم میخواهد و این میدانی است که میتواند از آن برنده بیرون بیاید ضمن اینکه وقتی خشونت آغاز میشود کنترل آن تقریباً غیرممکن میشود و تاریخ نشان داده که موفقترین و ماندگارترین انقلابها، انقلابهای صلحآمیز هستند.»
وی در گام بعدی این پرسش را مطرح کرده که اپوزیسیون چگونه میتواند با کاهش تقابل خشونتآمیز با جمهوری اسلامی به دنبال سرنگونی آن باشد و پاسخ داد:« قطعاً نیاز مبرم به ایجاد یک سازمان دارای منابع مالی، مدیران متخصص و یک ساختار تصمیمگیری وجود دارد. جنبش سیاسی ما، برای پیروز شدن نیاز دارد که یک صدای واحد داشته باشد و بتواند سریع تصمیمگیری کند و این رویکرد باید با محفوظ نگهداشتن اصل تکثرگرایی در ساختار سازمانی انجام شود. این سازمان باید دارای شاخههای متعدد باشد: برای هدایت عملکرد اپوزیسیون، برای برنامهریزی بلندمدت، رایزنی با رهبران جهان و ایجاد ارتباط با داخل ایران و جامعه جهانی.
قطعاً نیاز است که یک کمیته هماهنگی برای حفظ یکپارچگی همه این شاخهها وجود داشته باشد؛ همچنین باید اقدام به هدفگذاری مناسب شود. هدفی که هم منطقی و هم مثبت باشد. ساقط کردن حکومت ج.ا که بهطور واضح هدف اصلی است، اما در حقیقت این هدفی منفی است به عبارتی بیانکننده چیزی است که ما خواستار حذفش هستیم اما به آنچه خواستارش هستیم اشاره نمیکند.
این فعال سیاسی در ادامه اشاره کرد «رفراندوم آزاد و عادلانه» میتواند محور ائتلاف اپوزیسیون باشد و توضیح داد:«متمرکز شدن روی رفراندوم، اپوزیسیون را متحد نگه میدارد زیرا از دعوا میان جناحهای مختلف بر سر اینکه چه سیستمی باید جایگزین ج.ا شود جلوگیری میکند؛ از سوی دیگر، این هدفی است که احتمال پذیرش آن توسط جامعه بینالمللی بالا خواهد بود و ریسک برخوردهای خشونتآمیز با حکومت ج.ا را نیز کاهش خواهد داد. برای رسیدن به این هدف، سازمان باید به شکل گستردهای مردم داخل کشور را به کارزارهای نافرمانی مدنی تشویق کند. الگوهای بسیاری وجود دارد که میتوان از آنها یاد گرفت؛ تاکتیکهایی که سیاهپوستان آمریکا در دهه ۶۰ میلادی به کار بردند (مثلاً استفاده نکردن از اتوبوس) یا هندیها در دهه ۴۰ میلادی (رژهٔ /ساتیاگراهای نمک ) یا (کارزار همبستگی لخ والسا) در لهستان اعتصابات گسترده انجام دادند و هرکدام چند هدف داشتند:
الف- ناتوان ساختن بخشهایی از سیستم ناعادلانه
ب- به نحوی جهانیان را متوجه شرایط کردند که انکارناپذیر بود؛ هم حقانیت مطالبات معترضان و هم ناعدالتی طرف مقابل
پ- به حداقلِ ممکن رساندنِ خشونت
شهروز همچنین برای روشن کردن مراد خودش از نافرمانی مدنی نوشت:«چند سناریو را تصور کنید: سازمان اپوزیسیون، از همه به غیر از افرادی که در مشاغل حساس هستند مثل پزشکان، پرستارها و آتشنشانها بخواهد هر هفته یک روز را در خانه بمانند. رژیم ممکن است عدهای را اخراج یا دستگیر کند, ولی با میلیونها نفر چه میتواند بکند؟ تصور کنید اپوزیسیون از همه بخواهد در سکوت راهپیمایی کنند و بر مزار کسانی که به دست حکومت کشته شدند گلی بگذارند در این صورت احتمال اینکه مزدوران حکومت به جمعیتی میلیونی که چیزی جز یک شاخه گل حمل نمیکنند، شلیک کند چقدر است؟ دنیا چه قضاوتی خواهد کرد؟ تصور کنید اپوزیسیون از همه زنها بخواهد که هفتهای یکبار بدون حجاب اجباری از خانه بیرون بیایند مجدداً، حکومت ممکن است درصد کمی از مردم را دستگیر کند ولی آیا میتواند ۴۰ میلیون زن را دستگیر کند؟ ناکارآمدی و بیاعتبار بودن حکومت باید بهصورت عریان جلوی چشم جهان قرار گیرد.
مطالبه چنین کمپینی ساده است؛ ما اعتراضمان را متوقف خواهیم کرد اگر رفراندوم آزاد و عادلانه برگزار شود. به این فکر کنید که جهانیان این اتفاق را چگونه خواهند دید اگر میلیونها نفر هفتهای یک روز برای انجام چنین اعتراضی از خانه بیرون بیایند. اعتراضی که مطالبهای ساده دارد و آن چیزی نیست جز رأی دادن! کارزارهای نافرمانی مدنی نیاز به رهبری متفکر و نظم و انضباطی بسیار دقیق دارد که معمولاً هم موفقیتآمیز است زیرا بیعدالتی را بهگونهای افشا میکنند که در ساختار نظام حاکم ایجاد شکاف میکند.
کاوه شهروز اشاره کرد:«روش مهم دیگر برای اطمینان یافتن از پیروزی انقلاب به روش مسالمتآمیز، ریزش نیروهای نظامی و امنیتی است. بنابراین، سازمان اپوزیسیون باید طرحی درزمینهٔ عفو این نیروها تدوین و آن را اطلاعرسانی کند. کسانی که از دستور سرکوب مردم سرپیچی میکنند، برای جرائم گذشتهشان احکام بسیار سبکتری در نظر بگیرد. این موضوع باید بهصورت عمومی اطلاعرسانی شود و بهصورت خصوصی نیز با سران نظامی و امنیتی در میان گذاشته شود. قوانین استعماری بریتانیا نیز شکستناپذیر به نظر میرسید تا زمانی که دیگر این چنین نبود. حکومتهای کمونیستی چکاسلواکی و لهستان نیز شکستناپذیر به نظر میرسیدند تا زمانی که شکست خوردند. به نظر میرسید رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و قوانین نژادپرستانه جیم کراو در آمریکا ابدی هستند تا زمانی که دیگر اینچنین نشد. این ساختارها به نظر مقتدر و تغییرناپذیر به نظر میرسیدند تا وقتیکه اپوزیسیون آنها رهبران اخلاقمدار خوشفکری پیدا کردند که بیشتر به قدرت به مردم اهمیت میدادند ما چنین افرادی داریم فقط لازم است که پا به میدان بگذاریم.»
ارسال نظرات