تا هنوز هموطنانی داریم که مردم را به وحدت و یکپارچهگی تشویق کرده و به مثبتگرایی سوق میدهند و در تلاش روشن نمودن اذهان عامه استند. این بار با محترم اختر محمد راسخ آشنا میشویم که در بخش حقوقی، نظامی و استخباراتی تحصیل کرده و یگانه راه حل مردم افغانستان را کسب دانش و درایت رهبری افغانستان به دست خودشان میداند و آنها را به همدیگرپذیری دعوت میکند.
آقای راسخ به هفته خوش آمدید!
اختر محمد راسخ: سلام به شما و سلام به هموطنان عزیزم که صفحهی شما را مطالعه میکنند. آرزو مندم که در لباس عافیت قرار داشته باشند. ممنون از اینکه مرا به مصاحبه دعوت کردید.
محترم اختر راسخ کیست؟
اختر محمد راسخ: اینجانب اختر محمد راسخ؛ متولد ولایت همیشه بهار افغانستان ننگرهار در ولسوالی سرخرود استم که تحصیلاتم را از حربی شونځی آغاز و بعد وارد فاکولتّۀ حقوق شدم. در بخش نظامی؛ تحصیلاتم را در مسکو و در بخش اوپراتیفی استخبارات شش ماه کورس تاشکند و حلقه رهبری مسکو را خواندهام. تقریبآ ۱۴ سال در ادارات دولتی بخصوص در بخش نظامی و استخباراتی و وزارت صحت عامه، ریاست قوانین صحی تا مقام ریاست کار کردهام. رتبه نظامیام دگروال است و در سالهای اخیر دورۀ اول طالبان در سال ۱۹۹۹ میلادی از کشورم مهاجر شده و به روسیه رفتم و بعدآ در کشور سویدن اقامت گزیدم و تاکنون در کشور سویدن در غربت زندگی دارم. در سویدن در بخش حقوق تحصیل کردم و تقریبآ ۱۷ سال در ادارۀ رفع مشکلات منطقوی کار کردم.
در خراب شدن اوضاع سیاسی کیها را عامل میدانید؟
اختر محمد راسخ: در ارتباط به این سوال باید بگویم که عامل خراب شدن وضعیت افغانستان مداخلات استخبارات منطقه و استخبارات قدرتهای جهان مانند؛ سیآیای و کاگیبی است که در زمان سردار محمد داوود خان یکی از روسای جمهور افغانستان که میخواست کشور را از نگاه اقتصادی و سیاسی به پایههای اساسی استوار کند و میدانست که داشتن استقلال بدون بلند بردن سطح اقتصاد ناممکن است. بنا بخاطر به پا ایستادن چرخ اقتصاد او زیاد تلاش کرد تا افغانستان را از بحران اقتصادی دور کند و سطح تعلیمی را رشد بدهد تا بتوان توسط علم و دانش و فرهنگ افغانستان را به یک جامعه مترقی تبدیل کند. اما با تاسف روسیه در فکر این بود که غرب در این منطقه میاید و تلاش کرد تا به وسیله سیاسیون دست نشاندۀ خود وضعیت افغانستان را زیر کنترول خود قرار دهد و غرب نیز توسط (آیاسآی) و (سیآیای) تلاش کرد تا با ایجاد احزاب اسلامی در لباس احزاب اسلامی افغانستان را زیر کنترول قرار بدهد. بنآ گفته میتوانیم که جنگهای افغانستان از سال ۱۳۵۴ آغاز و تقریبآ از نیم سده تا کنون وضعیت افغانستان روزبروز بطرف تباهی و بربادی و به عقب گرایی میرود نه بطرف سعادت و ترقی و خوشبختی.
از دید شما که در بخشهای نظامی کار کردید، کدام خطاهای نظامی باعث فروپاشی حکومت جمهوریت گردید؟ آیا بازی سیاسی بود و یا اینکه واقعآ طالبان برندۀ میدان جنگ بودند؟
اختر محمد راسخ: در ارتباط به موفقیت طالبان در کابل باید گفت که طالبان نه از طریق نظامی بلکه مطابق پروژهای که به اساس نورم و خواست استخبارات سیآیای و پاکستان بود؛ دوباره بقدرت رسیدند. این را فراموش نباید کرد که طالبان ساخته شدهی استخبارات سیآیای توسط ایاسای اند و بخاطر تامین امنیت پایپ لاین گاز از ترکمنستان تا کراچی و بالخصوص ساحه افغانستان را طالبان بعهده داشتند. اما اینکه چگونه داخل وضعیت سیاسی میشوند و چطور کندهار را گرفتند؛ در این عرصه احمدشاه مسعود و ربانی آنها را بسیار کمک کرد و وقتی که از راه میدان شهر میآمدند احمدشاه مسعود با آنها ملاقات نمود و گفت که با تیوری شما مشکل ندارم و از طرف چهار آسیاب که در آنجا گلبدین حکمتیار قرار داشت گلبدین را از صحنه برداشتند و به شهر کابل آمدند و در همین جریان محمد علی مزاری را دستگیر کرده بقتل رساندند و بعدآ تا به باغ وحش دهمزنگ رسیدند. اما وقتی در دهمزنگ رسیدند احمدشاه مسعود دوبارۀ برعلیهشان آغاز جنگ کرد و مقاومت شروع شد و طالبان دوباره به چهارآسیاب رفتند و سنگ نبشته و ریشخور به دست نیروهای احمدشاه مسعود قرارگرفت و طالبان در چهار آسیاب جابجا و قرارگاه گرفتند.
ملابورجان یکی از کسانی که توانست ولایت ننگرهار را تصرف کند؛ از همان طریق بالای ولسوالی سروبی حمله کرد و به کابل آمد و به اساس معامله کابل را تخلیه کردند و احمدشاه مسعود به طرف پنجشیر رفت. در آنجا مقاومتی را بنام جبهه مقاومت ساختند و بعد شورای شمال را ایجاد کردند. بنآ تا سپتامبر سال ۲۰۰۱ که احمدشاه مسعود ترور شد تا آنزمان این مقاومت ادامه داشت. بعد؛ اسامه بن لادن و القاعده با هم یکجا شدند و تلاش برآن شد تا احمدشاه مسعود ترور شود. چون مسعود سفری که به فرانسه داشت و در پارلمان اروپا به یکی از وکلای آنجا وعده داد که اگر برایش سلاح بدهند و کمک اقتصادی کنند طالبان را میتواند از صحنه خارج کند و اسامه بن لادن را زنده و یا مرده به آنها تسلیم کند. اما وقتی غربیها متوجه شدند که مسعود خواهان آمدن غربیها نیست پلان ترور او را ریختند و بعد از ترور شدن احمدشاه مسعود موضوع یازده سپتامبر بوقوع پیوست و به این بهانه افغانستان را اشغال کردند و امریکاییها ۲۰ سال در افغانستان بودند و دوباره خودشان طالبان را احیا کردند. یعنی همان پروژهی سابقه آنها رویکار شد.
اما اینکه اشرف غنی چرا جمهوریت را سقوط داد من فکر میکنم که نیروهای نظامی افغانستان مردانهوار و انقلابی و با شهامت و حتی شهادت از وطن دفاع میتوانستند. نیروی نظامی ما فقط و فقط روی یک معاملۀ سیاسی تسلیم شد و افغانستان را یکبار دیگر مطابق پروگرام سی آیای سقوط و طالبان را بقدرت رساندند البته توسط خلیل زاد.
اینکه تا هنوز جهان طالبان را برسمیت نشناخته اما هر هفته بطور علنی امریکا چهل ملیون دالر و دیگران بشکل مخفی در پشت پرده کمک میکنند و چندین بار استخبارات سی آیای و ای اسای با سران رهبران طالب در دوحه و کابل ملاقات کرد؛ پس گفته میتوانیم که اینها هم معامله و پروژهاند و مطابق پروگرام خودشان پیش میرود.
قسمی که میدانید؛ طالبان فقط نیروهای جنگی بودند نه نیروهای مدیریت و دولتداری. اما اینکه چرا مسوولیت دولت را به آنها سپردند علت این بود که اشرف غنی توانایی پیشبرد و اداره کردن قوی نظامی و دولتی را نداشت و ضعیف بود. همچنان سیاسیون جهادیهای هفتگانه در پاکستان و سیاسیون هشتگانه از ایران در تلاش این بودند که با طالبان معامله کنند، اما وقتی بازی سیاسی دیگر صورت گرفت به طالبان قدرت دولتی نیز سپرده شد و آنها را یکه تاز میدان ساختند.
خود میدانید که خلیلزاد و اشرف غنی بصورت واضح دست داشتند و حتی قبلا پروگرام بیرون رفت خود را افغانستان ترتیب کرده بودند. بنآ میتوان گفت که سقوط نظام جمهوریت توسط رهبران جهادی و آقای کرزی، عبدالله، خلیلزاد و طالبان به تفاهم همدیگر صورت گرفت و میتوان به آن سقوط سیاسی گفت نه سقوط نظامی.
در این میان کی قربانی شد و قربانی داد؟
اختر محمد راسخ: باید بگویم که قربانی این همه بازیهای سیاسی و سقوط فقط مردم افغانستان و نیروهای نظامی بودند که متاسفانه به نیم ملیون اردوی که در پولیس و استخبارات کار میکردند خیانت کردند و به سرنوشت آنها بازی بسیار بزرگ و خاینانه صورت گرفت.
چه راه بیرون رفت وجود دارد؟ آیا تفاهم با طالبان به نفع ماست یا به عقب راندن آنها؟
اختر محمد راسخ: ما فقط یک راه بیرون رفت داریم. آنهم اینکه ما باید خود ما دربارۀ سرنوشت خود بیاندیشیم و همدیگرپذیرشویم و طالبان را البته یک تعدادی از آنها را که تندرو نیستند؛ در دولت جا بدهند و حکومت موقت از همه اقشار سیاسی، فرهنگی، ملی گرا و همه احزاب ساخته شود تا همه افغانها خود را در آنجا بیابند. در این صورت میتوان افغانستان امن و یک نظام مورد تایید اکثریت مردم افغانستان داشت.
اگر ما بخواهیم که طالبان را مطابق نورمهای نظامی به عقب بزنیم، پاکستان که مادر تروریزم در منطقه و جهان است؛ دست درازی کرده جنگ داخلی را شعلهوار میسازد و باز هم مردم ما تلف میشود. بنآ لازم است تا همدیگرپذیرشویم و در میز مدور نشسته برمبنای منافع ملی خود بیاندیشیم و تصمیم بگیرم.
پس منافع ملی ما در اتحاد، همبستگی، همدیگرپذیری و حق دادن تمام احزاب سیاسی است و در اینصورت میتوانیم افغانستان را از چنین بحران بزرگ نجات بدهیم.
در رابطه به اینکه چطور میتوان با طالبان به تفاهم رسید. توسط طالبان پروژه یی یکبار دیگر؛ (سی آی ای) و (ای اس ای) تلاش دارند تا برای مقابله با چین و روسیه و ایران طالبان را داشته باشند و در تلاشاند تا بنام حکومت همه شمول و همه قبول؛ نظام و دولتی را بسازند و یک تعداد افراد جهادی را سهم بدهند که اقلا دنیا آنها را قبول کند.
ولی تا جاییکه میدانیم؛ اعضای جبهه مقاومت وجود دارد و دوستم و یک تعداد رهبرهای جهادی دیگر هم است و از سوی دیگر کسی بنام احمدشاۀ درانی درتلاش است تا حکومت موقت به سرپرستی او شکل گیرد و شرایط برای انتخابات آماده شود. باید یک آدرس قوه سوم ساخته شود تا جهان و همسایهها را قناعت بدهد و افغانستان را بطرف سعادت و خوشبختی سوق دهد و در این قوه افراد پاک نفس و وطنپرست جا یابند که دستشان بخوان ملت آغشته نباشد.
ولی اگر دنیا و افغانستان متوجه نشود و سی آیای مداخلات مستقیم خود را آغاز نکند؛ روسها و چیناییها بیشتر مداخله کرده وضعیت را خرابتر خواهند کرد و جنگهای خانمانسوز را بوجود خواهند آورد.
یک تعداد راه حل بحران را در تجزیه میدادند، نظر شما چیست؟
اختر محمد راسخ: تجزیه به هیچ صورت راه حل نیست. بخاطری که تمام اقوام ما در تمام جغرافیای افغانستان تقسیم شده و زندگی میکنند. ما باید در مقابل افراط گرایی مبارزه کنیم. اگر نکنیم؛ امروز که مکاتب دختران مسدود شد روزی تمام مکاتب ما مسدود خواهند شد.
بدبختی در کجاست؟
اختر محمد راسخ: با تاسف مکاتب دختران که از یک و نیم سال بدینسو مسدود است؛ گویی وجدان و ضمیر مردم ما مردهاند و بخاطر حقوق دختران، مادران و زنانشان به خیابانها نمیبرایند و دخترانی هم که صدا بلند میکنند توسط طالبان سرکوب میشوند. حق هر انسان است تحصیل کند، زندگی داشته باشد، سخن بزند و کار کند و حق انتخاب آینده خود را داشته باشد. آنها انتخابهای ما را از ما گرفتهاند و علت هم اینست که مردم ما را در تفرقه قرار داده و نظامهای را حاکم میسازند تا برنظام قبلی شکر کنیم.
در نظام جمهوریتی بیبند و بار، بی قانون، انارشیزم، رشوه ستان و چپاولگر چه در زمان کرزی و چه اشرف غنی که نتواستند؛ نظام مردمی و تحت کنترول را بسازند؛ برخلاف کارهای دستوری را انجام دادند. آنها خود قاچاقبران مواد مخدر و اسلحه بودند. تازمانی که تفنگ و تفنگ سالار، جهاد و جهادسالاری و تا زمانی که تاپه جنت ودوزخ در دست این رهبران ملا و طالب و جهادی باشد افغانستان چنین خواهد بود.
یکبار دیگر تاکید میکنم؛ ما باید قومگرایی، مذهب گرایی و زبان ستیزی را عقب بزنیم و مثبت گرا باشیم و در صورتی که مردم ما تحصیل یافته و با دانش باشند یقین کنید که افغانستان بطرف ترقی خواهد رفت. در غیرآن برنامه کنندۀ تروریزم افغانها و اولادهای آنان خواهد بود و در سطح اروپا و آسیای میانه تروریزم را صادر خواهند کرد.
در کلام اخیر باید گفت که افغانستان در صورتی میتواند به سعادت و صلح دایمی برسد که ما وجدان و ضمیر زنده داشته و تاریخ گذشته را به تاریخ بگذاریم و به آینده روشن فکر کنیم و با مفکوره مثبت بنگریم. نباید بگویم که من تا جکم و تو هزاره و من پشتونم و تو ایماق. باید این را بپذیریم که انسان قرن بیست ویک استیم و زندگی انسانی را برای خود و فرزندان و مردم ما بمیخواهیم.
این را باید بدانیم که همسایههای ما فقط دزد معدن، مواد مخدر، فرهنگ و جغرافیای ما استند و هیچگاه نمیخواهند مردم ما سعادتمند باشند و بطرف اقتصاد خوب و مترقی برویم.
با ابراز امتنان از محترم اخترمحمد راسخ
ارسال نظرات