بخش «خوانندگان» هفته متعلق به خوانندگان است. تنها محدودیت انتشار مطالب در این صفحه قوانین کاناداست. سلیقه سردبیر و دستاندرکاران هفته در انتشار مطالب در این بخش تأثیری ندارد.
علی چنگیزی|
درست یک سال ونیم پیش، اواسط ماه ژوئیه ۲۰۱۹ دوستی قدیمی، آقای محمد سلیمانی، فعال اجتماعی و ساکن تورنتو طی تماسی تلفنی خواستار دیدار من با جمعی شدند، جهت توضیح اوضاع کنگره ایرانیان کانادا و مناقشات بین دو جناح آن نهاد. در اولین دیدار، سه نفر از اعضای هیئت مدیره سابق همراه ایشان به مونترال آمده و شرایط نامطلوب ایجاد شده و شکایات حقوقی در دستگاه قضایی انتاریو بر علیه هیئت مدیره را تشریح کردند. آنان خواهان کمک، همفکری و همیاری دوستان مونترالی در مقابله با این مشکل شدند.
پس از دیدار دو روزه میهمانان و بازگشتشان به تورنتو، با سه نفر از دوستان قدیمی و فعالان جامعه ایرانی مونترال وارد بحث و گفتوگو شدم و به این نتیجه رسیدیم که شکایت از یک هیئت مدیره داوطلب در یک نهاد مردمی به دستگاه قضایی و پرونده باز کردن در محاکم حرکتی زشت و مذموم است. ضمن آن که آشنایی با تمایلات سیاسی شاکیان ما را به این نتیجه رساند که احتمالا هدف بدست گرفتن یکجانبه کنگره جهت پیشبرد مقاصد سیاسی آنها است.
تصمیم گرفتیم بطور جدی و مصمم برنامهریزی کرده، مشوق گفتوگو و مصالحه بین دو جناح باشیم و از شاکیان بخواهیم که با یک تفاهم فیمابین معضل بوجود آمده را حل و فصل کنند. سپس هر چهارشنبه شب جلساتی بر پا کردیم. طی این جلسات ابتدا تلاش کردیم لزوم فعالیت اجتماعی را از طریق انتشار چند مقاله مطرح کنیم. مقالات «گفت بی گو: گفتاری در باب همبستگی و از هم گریزی ایرانیان» نوشته پرژاد طرفهنژاد، «سخنی در باب لازمههای گفت با گو» از علی چنگیزی، و مقاله «چرا نیازمند تشکلهای صنفی هستیم؟» از کیهان رضوی از جمله مقالات مذکور بودند.
برای آشنایی بیشتر با تفکرات و اندیشه سیاسی جناح مخالفِ هیئت مدیرهی کنگره ایرانیان کانادا و نیاز مقابله با مشی تحریمیِ آن مخالفان، مقالات روشنگرانه دیگری نوشته و منتشر شدند که مقاله «دستان ترامپ، پمپئو و جان بولتون بر گلوی بیماران خاص ایران» به قلم علی چنگیزی از آن جمله بود. در همین راستا و در رابطه با گسترده شدن تحریمها و احتمال آغاز جنگ علیه ایران چند مقاله از تحلیلگران غیرایرانی ترجمه و منتشر شد. مقاله «مساله سفارت ایران، و خدمتگذاری دنبالهدار کانادا به ایالات متحده»، نوشته لئو پل لوزون، «تحریمها جنگ افزارهای اقتصادی هستند» و مقالاتی دیگر در ستون خوانندگانِ مجله «هفته»، پر خوانندهترین نشریه مونترال، بچاپ رساندیم. در حقیقت این نوشتهها پیشزمینه بحث و گفتوگو را با نیت تبادل نظر و رسیدن به نقاط مشترک در جامعه ایرانی مقیم کانادا و کنگره ایرانیان فراهم آورد.
پس از شروع هسته اولیه در مونترال به تدریج (تا به امروز) تعداد زیادی از هموطنان علاقهمند به فعالیتهای اجتماعی از سراسر کانادا به گروه پیوسته و جمعی بزرگ تشکیل شد که دغددغه آنها اتحاد و همبستگی جامعه ایرانی و مقابله با مشکلات مشترک است. گروه «همدلان صلح» و «پویش همبستگی و صلح» شاکله کامل و قوام یافته این فعالیتها شد. استمرار و پشتکار جلسات چهارشنبه شبها و تبادل نظرهای عمومی از یک سال و نیم تا به امروز شگردی راهگشا بود، به امید اینکه همچنان در مسیر پشتیبانی فعالیتهای اجتماعی ادامه یابد.
جهت تنویر افکار خوانندگان این سطور، ضروری است که اصول اولیه توافق بین دوستان بنیانگذار در مونترال جهت پیشبرد فعالیتهای گروهی را فهرستوار ذکر کنیم:
- دفاع از اسقلال کنگره ایرانیان در مقابل امیال احزاب، گروها و دستهبندیهای سیاسی خارج از کنگره که بخواهند بعنوان وسیله و یا ابزاری جهت پیش برد منافغ و نظرات خود از آن سود برند؛
- حفظ و التزام به اساسنامه کنگره که بیانگر طبیعت فعالیت این نهاد داوطلب محور، غیرانتفاعی، غیرسیاسی و غیرمذهبی و مدافع منافع و نیازهای جامعه ایرانی مهاجر در کانادا است؛
- دفاع از هیئت مدیره دوره قبلی در مقابل زور و اجحاف مخالفینی که جهت پیشبرد مقاصد سیاسی خود، درگیریهای حقوقی، قضایی و تبلیغاتی علیه آن ایجاد کرده و مانع از پیشبرد فعالیتها و کارکرد صددرصدی کنگره میشدند.
خوشبختانه در این مسیر اکثرا همفکریها و همسانیها بر اختلاف نظرها غالب بود. اختلاف نظر و نقد و انتقاد از خصیصههای اولیه و حتی از الزامات نهادهای اجتماعی هستند. برخی از افراد به جمع بزرگ ما داوطلبانه و به دلخواه خود پیوسته و در فعالیتها همراهی کرده و به رشد آن غنا بخشیدهاند که حرکتی بسیار قابل تقدیر است.
پس از عملکرد هوشمندانه و حضور هیئت مدیره در سنای کانادا و ممانعت از موفقیت لایحهای که توسط سناتورهای لابی اسرائیل به نمایندگی خانم لیندا فروم ارائه شده بود، بخشی از اعضا کنگره که در تقابل با هیئت مدیره بودند، دست به یک سری اقدامات تخریبی علیه هیئت مدیره زدند.
طرح خانم لیندا فروم اعمال تحریمهای غیرهستهای علیه ایران و مردم ایران بود که اگر تصویب میشد هر گونه کوشش در جهت برقراری روابط دیپلماتیک بین ایران و کانادا را در آینده سد میکرد. این گروه که از پشتیبانان لایجه تحریم یا طرفداران سکوت دربرابر آن بودند، میخواستند تحریمهای بیشتری توسط کانادا علیه ایران و ملت ایران اعمال شود. آنها پس از شکست در سنای کانادا، پروژه ایجاد موانع قانونی و درگیری با هیئت مدیره را کلید زدند. با تشکیل پروندههای حقوقی پی در پی و تحمیل مبالغ غیرقابل باور (به گفته خود شاکیان بالغ بر ۸۰۰۰۰ دلار) بر گروه خود و کنگره، ممانعتهایی در پیشبرد فعالیتهای کنگره بوجود آوردند و نهایتا دادگاه با توافق طرفین به مرحله صدور رای نرسید و با تعیین یک ناظر جهت برگزاری مجمع عمومی و انتخابات از طرفین خواست که به تصمیم دادگاه متعهد باشند. در عین حال بطور مکرر از کارگزارن گروه «کارزار» خواسته شد تا با شفافیت منابع مالی برای پرداخت مبالغ هزینههای حقوقی را با اعضا کنگره در میان بگذارند، متاسفانه نه کارگزاران و نه نامزدهای انتخاباتی «کارزار» نه پاسخگو بودند و نه شفافیت کافی داشتند تا با شجاعت منابع مالی خود را به اعضا و علاقمندان به کنگره اعلام کرده و هر گونه شک وشبهای را بر طرف کنند.
مخالفین هیئت مدیره قبلی، از سه ماه پیش و برای تسخیر کنگره، گروهی تشکیل دادند با عنوان «کارزار تغییر و بازسازی» که بیشتر به کارزار تخریب و انحلال کنگره شباهت داشت. گروه نامزدهای کارزار که شامل نه نفر بودند با پلاتفرم انتخاباتی و شعار پاسخگویی، فراگیری، شفافیت، قانون مداری، و غیرحزبی بودن به میدان آمده و به یارگیری مشغول شدند. هدف از این پلتفرم القاء این مطلب بود که هیئت مدیره، پاسخگو نبوده، فراگیری نداشته، در عمکرد و سخن شفافیت نداشته، قانونمدار و غیرحزبی نیز نبوده است. نشان به آن نشان که، در پیدا و پنهان تهمتهای غیرواقعی و غیرقابل اثبات همچون، جاسوسی و وابسته بودن هیئت مدیره به جمهوری اسلامی را همه جا سر میدادند. البته با امید به اینکه در انتخابات پیروز خواهند شد و این اتهامات نیز در اذهان باقی خواهد ماند، واقعی جلوه خواهد کرد و کارزاریان خود را فاتحان مقابله با «وابستگان به جمهوری اسلامی» معرفی خواهند کرد.
مدیران کارزار و حامیانشان از هر وسیلهای برای رسیدن به هدف استفاده کرده، با تهمتهای ناروا، بددهنی و بداخلاقی، استفاده از واژگان سخیف و فحاشی در وسایل ارتباط جمعی، سعی در مرعوب کردن ایرانیان علاقهمند به کنگره را داشتند، از به خطر افتادن امنیت جانی ایرانیان گرفته تا رهاییناپذیری از عوامل حکومتی. تبلیغات کارزار با تهیه کلیپهای ویدئوی حرفهای حدود سه ماه قبل از انتخابات و توزیع آنها در همه وسایل ارتباطی جمعی و فضای مجازی حکایت از بنیه مالی و آمادگی همه جانبهی کارزاریان داشت.
در بند یک اساسنامه کنگره ایرانیان کانادا به روشنی آمده، «حفاظت از منافع جامعه ایرانی-کانادایی و سلامت و امنیت آن در محافل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کانادا»، نه در این بند و نه در دیگر بندها سخنی از فعالیت کنگره در خارج از مرزهای کانادا به میان نیامده. یعنی کنگره ایرانیان کانادا متعلق به جامعه ایرانی است؛ از تبعه و مقیم تا دانشجو، و ایرانیان با ویزای کار، تا زمانی که در این کشور ساکن هستند. تصمیمگیریها و فعالیتهای کنگره از طریق اعضای آن تعین و تکلیف میشود و نه کسانی که عضو کنگره نیستند و در این کشور اقامت قانونی هم ندارند.
عامل دیگری که از جانب کارگزاران کارزار مورد استفاده قرار گرفت درخواست حمایت از افرادی بود که، نه عضو کنگره بودند و نه بعضا مقیم یا تبعه کانادا بودند، افرادی مانند مسیح علینژاد، سیامک دهقانپور با سابقه کار در صدای آمریکا، آرش عزیزی مجری من و تو، نیوشا صامری مجری ایران انترناشنال، مهناز شیرالی مقیم فرانسه و بسیاری دیگر. در حقیقت کارگزاران کارزار مقوله کنگره ایرانیان کانادا را نه تنها از خطه جغرافیای کانادا به سطح بینالمللی گسترش دادند تا راه برای دخالت این افراد در دفاع از لیست کارزار، و به تبع آن در امور داخلی کنگره دخالت باز شود. به زبان سیاسی کارزار خواهان یک ائتلاف بینالمللی شد تا در انتخابات پیروز شود. آنها اصرار به القأ یک نگاه کاملا سیاسی داشتند و آن اینکه باید معیار ارزیابی همگان از یک فعالیت اجتماعی بر مبنای همسویی یا ناهمسویی نتیجه آن فعالیت با این و آن باشد (نه سودی که عاید جامعهی ایرانی کانادا میشود).
قبل از انتخابات، شبکه ایران انترنشنال از طریق خبرنگارش از پویش همبستگی و صلح تقاضای مصاحبه نمود، تصمیم جمعی پویش، پاسخ منفی به این درخواست بود زیرا، مقوله انتخابات و کارکرد کنگره به ایرانیان عضو و مقیم کانادا ربط پیدا میکرد و نه ایرانیان خارج از کانادا. کارگزاران پشت پرده کارزار هم پیش از انتخابات کنگره و هم پس از اعلام نتایج رایگیری و باخت کارزار با تلویزیون ایران انترنشنال با آگاهی از حساسیتهای ایرانیان نسبت به این شبکه وابسته به دلارهای عربستان سعودی مصاحبه کردند و در رابطه با عدم موفقیتشان در انتخابات، نعل وارونه زدند. در خلال این اوضاع نشریهای در ایران خبر باخت کارزار را منعکس کرد و مسئولین و حامیان کارزار بجای اینکه توضیح دهند چه کسانی انتخابات را بینالمللی کرده بودند حساسیتهای بیمورد و حاشیهسازی برای کنگره ایجاد کردهاند تا این اخبار هزاران کیلومتر از خانه کنگرهی ایرانیان کانادا دورتر رود و عکسالعملهای متفاوت در سطح جهان ایجاد کند. آنها میگویند «هیئت مدیره جدید وابسته به حکومت ایران است» چرا که خبر در یک روزنامهای در ایرانی منعکس شده است. مسئولین و سیاستگذاران کارزار بجای انگ زدن به پویش باید پاسخگوی سیاستهای نادرست اتخاذ شده خود باشند.
سیاستگذاران و کارگزاران «کارزار» دائماً تکرار میکنند که پویش آنها را به دفاع از تحریمها متهم کرده و از این طریق توانسته تعداد زیادی را به نفع خود بسیج کند ولی این اتهام واقعیت نداشته، شایسته آنها نیست و کارزاریان ضد تحریم و جنگ هستند. در این مورد هم نعل وارونه میزنند، کافی است نگاهی به اسامی افرادی که هیئت سیاستگذاران و کارگزاران کارزار جهت دریافت پشتیبانی به آنها رجوع کردهاند داشته باشید و خود قضاوت کنید. رضا مریدی، شراگیم زند، مسیح علینژاد، نیک آهنگ کوثر، نیوشا صارمی، آرش عزیزی، مهناز شیرالی، شاهین میلانی، کینک رام، حامد اسماعیلیون، سیامک دهقانپور، نازنین افشین جم، افشین افشین جم، علی احساسی، کاوه شهروز، سعید ملکپور، سیاوش اسدپور، فرخ زندی و بسیاری دیگر بارها صراحتا مدافع تحریم بودهاند.
حال سوال این است: مگر میشود ضد تحریم ایران و مردم ایران بود و با افرادی اینچنینی که کوس رسوایی نظرات تحریمیاشان در هر کوی و برزنی در سراسر جهان زده شده است همکاری و همیاری داشت و در عین حال ضد تحریم بود؟ البته بقیه کارگزاران پنهان شده در پشت پرده هم با پشتیبانان یاد شده در چند سطر قبل هم داستان و هم نظرند ولی ترجیحاً سکوت اختیار کردهاند. در اینجا باید گفت که اکثر نامزدهای انتخاباتی کارزار هم به نوعی مدافع تحریم بودهاند، پس انتساب واژه «تحریمچی» به کارزاریان اتهام نیست واقعیت است، حال کسانی که ضد تحریم و جنگ هستند و به اشتباه به آن سو گرویدهاند با جستجوی بیشتر میتوانند حقیقت را خود دریافته و تصمیم بگیرند.
در مقابلِ «کارزار»، پویش همبستگی و صلح پلاتفرمی ارائه داد که عملا خواهان اتحاد و همپوشانی جامعه ایرانی مقیم کانادا، فارق از هر دیدگاه، عقیده و نظری بود. پویش با حفظ اتحاد و همبستگی برای پیش برد فعالیتها و حل معضلات جامعه ایرانی مقیم بدون متوسل شدن به افراد و نیروهای خارج از کانادا، با رعایت ادب و مقابله با تندخویی به میان ایرانیان مقیم برای تبلیغ پلاتفرم و اهداف مندرج در آن رفت، انسجام درونی پشتیبانان، اعضا و نامزدهای انتخاباتی پویش زبانزد خاص و عام است. سیاستهای اتخاذ شده از جانب پویش برای یک رقابت سالم و بدون متوسل شدن به منابع مالی مجهول و پشتیبانی به اصطلاح نور چشمیها و برگزیدهگان، شگردی صحیح و امتحان پسداده در عمل هستند. صداقت، روراست بودن و عدم اختلاف عمیق در صفوف پویش، حفط اتحاد، انسجام فکری عملی، استمرار و پشتکار دلایل پیروزی پویش در مقابل کارزار است، این پیروزی با کار جدی و شبانه روزی نامزدهای انتخاباتی و پشتیبانان پویش به سر انجام رسید. اعضای منتخب، که از این پس هیئت مدیره کنگره ایرانیان کانادا هستند با حافظ منافع کلیه اعضا و التزام عملی به کار در چارچوب اساسنامه کنگره وظايف خود را در پیش خواهند گرفت.
گپ و گفتی کوتاه با دوستان قدیمی مونترالی، معدل سن پویشیان حدود ۳۵ سال است، این معدل سن به مفهوم آن است که معیارها و ارزشهای نسلهای گذشته با ارزشهای مورد نظر آنها و هم نسلانشان متفاوت است. باید پذیرفت که بافت اجتماعی جامعه ایرانی مقیم کانادا تغییر یافته است و افکار کهنه دیگر کارآمد نیستند. آنچه برای دوران آرمانگرایی من و هم نسلان من مهم و انکارناپذیر جلوه مینمود برای جوانان عصر کنونی اهمیت ندارد. چنانچه بخواهیم به راهکارهای ناکارآمدِ گذشته اصرار ورزیم، همانند آن سرباز ژاپنی که چهل سال بعد از جنگ جهانی در جنگل به تنهایی زندگی میکرد و در توهم سرباز وطن در حال دفاع از میهن بود و تا صدای طیارهای میشنید شمشیر میکشید تا با دشمن بجنگد. این توهم است که مانند آن سرباز هر بار که بخواهیم کاری اجتماعی سیاسی انجام دهیم و نسل جوان کنونی با ما همراه نشود شمشیر از نیام برکشیم و به جنگشان رویم، همانگونه که «کارزار» شمشیر کشید و در مقابل نسل جوان ایستاد.
انتخابات کنگره ایرانیان کانادا با نظارت نماینده داگاه به پایان رسید و دمکراسی حرف آخر را زد، پویش همبستگی و صلح پیروز این انتخابات شد. کارزاریان هنوز این واقعیت را نپذیرفتهاند و به دنبال بهانههای واهی برای اثبات حقانیت خود میگردند. به آنها توصیه میکنم که نتیجه بیرون آمده از روند دموکراتیک را بپذیرند و در بنیانهای فکری خود تجدیدنظر کنند. جامعه ایرانی مقیم آنی نیست که آنها در تصور دارند. بپذیرید که اتهام زنی و تهدید، ضعیفکشی و زورگویی دیگر کارایی ندارد. با صداقت و گشادهرویی به پیشواز همکاری با هم زبانان و هموطنانشان بروید و از دعوت پویش و نمایندگان برگزیده آنها با آغوش باز استقبال کنید که هم به نفع جامعه ایرانی است و هم به نفع کنگره ایرانیان کانادا.
در اینباره بیشتر بخوانید:
|
ارسال نظرات